تحولات اخیر در جنوب سوریه، بهویژه درگیریهای خونین در استان دروزینشین سویدا، از یکسو عمق بحران داخلی این کشور را نشان میدهد و از سوی دیگر پرده از اهداف پشتپرده رژیم صهیونیستی در بهرهبرداری از این وضعیت برای گسترش نفوذ خود در منطقه برمیدارد. حملات گسترده رژیم صهیونیستی به جنوب سوریه، بهویژه در مناطق قنیطره، درعا و سویدا، که به بهانه حمایت از اقلیت دروزی صورت گرفته، در واقع بخشی از یک استراتژی کلان برای تغییر موازنههای میدانی و سیاسی در سوریه و زمینهساز سازی برای تجزیه این کشور است.
استان سویدا که در نزدیکی مرز جولان اشغالی قرار دارد، از منظر راهبردی برای صهیونیستها بسیار مهم است. رژیم صهیونیستی با ادعای حمایت از دروزیها میکوشد تا این منطقه را به یک «منطقه حائل غیرنظامی» تبدیل کند و بهنوعی فاصلهگذاری امنیتی میان خاک سوریه و مرزهای فلسطین اشغالی ایجاد نماید. این سیاست در راستای دکترین همیشگی تلآویو برای تضعیف کشورهای همسایه از طریق فرقهگرایی، بر هم زدن ساختارهای اجتماعی و قومی، و در نهایت تجزیه کشورها صورت میگیرد.
نقش پررنگ گروه تروریستی تحت امر ابومحمد جولانی در ایجاد تنشهای قومی و فرقهای، بهویژه کشتار علیه دروزیها در سویدا، بهانه لازم را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده تا با شعار دروغین «حمایت از اقلیتها» وارد میدان شود. در واقع جولانی نهتنها ابزاری برای سرکوب داخلی در سوریه است، بلکه بهعنوان واسطهای برای معامله با اشغالگران عمل میکند؛ چنانکه گزارشها از مذاکرات محرمانه او با مقامهای صهیونیستی حکایت دارد. گفته میشود جولانی در ازای حفظ قدرت خود، حتی واگذاری رسمی جولان به صهیونیستها را پذیرفته است. چنین روندی میتواند ساختار ملی سوریه را از درون فروبپاشد و مسیر تجزیه این کشور را هموار سازد.
از منظر اطلاعاتی نیز رژیم صهیونیستی در حال سرمایهگذاری سنگین برای نفوذ در جامعه دروزی سوریه است. دیدارهای امنیتی، تلاش برای جذب رهبران معنوی دروزی، و برقراری تماس با بخشهایی از این جامعه با هدف بهرهبرداری اطلاعاتی، بخشی از این پروژه است. صهیونیستها دروزیها را بهدلیل شناخت بالایشان از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی عربی، مهرهای مهم در پروژههای اطلاعاتی خود تلقی میکنند. با این حال، تاکنون چهرههای شاخص دروزی، از جمله یوسف الجربوع و ولید جنبلاط، در برابر این توطئهها ایستاده و بهصراحت از مردم خواستهاند فریب شعارهای فریبنده رژیم اشغالگر را نخورند.
در مجموع، سناریوی غالبی که تحلیلگران برای تحولات سوریه پیشبینی میکنند، تقویت پروژه تجزیه این کشور با مشارکت آمریکا، رژیم صهیونیستی و گروههای نیابتی مانند رژیم جولانی است. این سناریو نهتنها تهدیدی برای تمامیت ارضی سوریه محسوب میشود، بلکه میتواند کل معادلات امنیتی منطقه را دستخوش آشوب و بیثباتی کند. بیتردید استمرار این وضعیت، دامنه بیثباتی را به لبنان، عراق و حتی اردن نیز خواهد کشاند و زمینهساز بحرانهای فرامنطقهای جدیدی خواهد شد. مقابله با این پروژه نیازمند هشیاری دولت سوریه، وحدت گروههای سیاسی داخلی، و نیز هماهنگی محور مقاومت برای حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی سوریه است.
ارسال نظرات