شنبه ؛ 04 مرداد 1404

چگونه می‌توان اتحاد ملی شکل گرفته در دوره جنگ ۱۲ روزه و پس از آن را در سطح داخلی حفظ کرد و در این خصوص مسئولان و جریان های سیاسی چه وظایفی دارند؟

کد خبر : 19463

تبیین:

حفظ اتحاد ملی شکل‌گرفته در جنگ ۱۲ روزه، نه‌تنها یک ضرورت راهبردی بلکه تجلی وعده نصرت الهی برای ملتی است که زیر پرچم اسلام و در چارچوب نظام اسلامی ایستاده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با مسئولان قضایی می‌فرمایند: «خدای متعال نصرت را برای ملت ایران در ذیل نظام اسلامی و زیر چتر قرآن و اسلام تضمین کرده» و این پیروزی محتوم، زمانی تحقق می‌یابد که ملت با عزم و اراده جمعی، در برابر زورگویان جهانی بایستد. به تعبیر معظم‌له، آنچه در جنگ ۱۲ روزه رخ داد، صرفاً یک واکنش نظامی نبود بلکه «از جنس عزم، اراده و اعتماد به‌نفس ملی» بود؛ روحیه‌ای که نه‌تنها از قدرت دشمن نهراسید، بلکه هیمنه آمریکا و رژیم صهیونیستی را در هم شکست.

در این جنگ، ملت ایران با وجود تفاوت‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، از درون به یک انسجام اعتقادی و احساسی دست یافت که توانست بزرگ‌ترین طراحی امنیتی دشمن را نقش بر آب کند. این همبستگی یک واکنش زودگذر نبود، بلکه نتیجه تلاقی ایمان مردم با حقیقت تهدید و ضرورت دفاع از کشور بود؛ حقیقتی که رهبر انقلاب آن را «ایستادن برای دفاع از ایران عزیز و نظام اسلامی» توصیف کردند. بنابراین، استمرار این اتحاد و همبستگی نه‌تنها عامل شکست توطئه‌های دشمنان در آینده خواهد بود، بلکه رمز تثبیت امنیت، تقویت سرمایه اجتماعی و تضمین پایداری نظام اسلامی در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی به شمار می‌رود. اکنون وظیفه تمام گروه‌های سیاسی، نهاد‌های حکومتی، رسانه‌ها و فعالان فرهنگی، حفاظت و بازتولید این انسجام ملی در قالب گفتمان مقاومت، وحدت و امید است.

نخست، مسئولان سیاسی و حکومتی باید توجه داشته باشند که حفظ انسجام ملی نه با حذف اختلاف‌نظر، بلکه با مدیریت اختلاف و تقویت فهم مشترک از تهدیدات محقق می‌شود. این یعنی پرهیز از تحریک و دوقطبی‌سازی بی‌مبنا، عدم تعمیم خطا‌های فردی به جریاانات، و اهتمام به گفت‌و‌گو در فضایی عقلانی و اخلاقی. سیاست‌ورزان باید بیش از پیش بر منافع ملی تمرکز کرده و از نزاع‌های فرسایشی که انرژی ملت را تحلیل می‌برد، دوری کنند. هر گونه رفتار حذفی یا امنیتی‌سازی تفاوت‌ها، پاشنه آشیل وحدت اجتماعی خواهد بود.

دوم، نقش رسانه‌ها و نخبگان فکری در صیانت از انسجام ملی، تعیین‌کننده است. به‌جای دامن‌زدن به منازعات جناحی یا انتشار تحلیل‌های مغرضانه، این گروه‌ها باید به صورت فعال در بازتولید همبستگی، تبیین پیروزی‌ها، تحلیل واقع‌بینانه بحران‌ها و دفاع از دستاورد‌های ملی مشارکت کنند. آزادی بیان در سایه مسئولیت و آگاهی باید تقویت شود، اما تخریب انسجام ملی با ابزار کلمه، بی‌گمان خیانت به آرمان ملت و اهداف شهدای جنگ اخیر خواهد بود.

سوم، قوه قضائیه، ضمن پیگیری حقوقی جنایات دشمن، باید با فساد اداری و بی‌عدالتی نیز قاطعانه برخورد کند، زیرا یکی از بزرگ‌ترین خطرات برای وحدت ملی، احساس تبعیض و رهاشدگی اجتماعی است. هرچه اعتماد مردم به دستگاه عدالت افزایش یابد، پیوند آنها با نظام نیز مستحکم‌تر خواهد شد. عدالت، پایه روانی اتحاد است.

چهارم، مسئولان فرهنگی و نهاد‌های دینی، باید انسجام ملی را از قالب‌های احساسی بیرون آورده و آن را به گفتمان عقلانی و پایدار در میان نسل جوان تبدیل کنند. این مهم با بهره‌گیری از زبان هنری، ادبیات رسانه‌ای، و برنامه‌های ترکیبی رسانه‌ای قابل تحقق است. در این راستا باید به تبیین تهدید واقعی دشمنان و برجسته‌سازی مزیت‌های بومی پرداخت تا وحدت ملی صرفاً یک واکنش موقتی نباشد، بلکه تبدیل به یک فرهنگ سیاسی و اجتماعی شود.

در نهایت، استمرار اتحاد ملی تنها با تداوم جهت‌گیری صحیح سیاسی و دیپلماتیک، مقابله هوشمندانه با جنگ شناختی دشمن، و افزایش پاسخگویی و شفافیت در حکمرانی حاصل می‌شود. مردم ایران در جنگ اخیر نشان دادند که در لحظه خطر، با تمام وجود کنار نظام خود می‌ایستند؛ اکنون نوبت مسئولان است که با پرهیز از بی‌عملی و رقابت‌های بی‌ثمر، این سرمایه اجتماعی گرانبها را پاس دارند. انسجام ملی، نه در شعار بلکه در اقدام، گفت‌و‌گو، اعتمادسازی، و توجه به مردم معنا پیدا می‌کند.

ارسال نظرات