تهدید کشورهای اروپایی برای فعالسازی مکانیسم ماشه یا Snapback علیه ایران را باید در چارچوب تشدید فشارهای دیپلماتیک، سیاسی و حقوقی غرب بر جمهوری اسلامی تحلیل کرد. این سازوکار که در بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام و نیز در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل پیشبینی شده، امکان بازگشت خودکار همه تحریمهای بینالمللی را فراهم میآورد؛ بدون آنکه نیازی به رأیگیری در شورای امنیت باشد. بهعبارت دقیقتر، حتی در صورت مخالفت اکثریت اعضای شورای امنیت، تحریمها پس از طی فرآیندی حدوداً ۴۵ روزه به شکل خودکار بازمیگردند.
در شرایطی که ایران از سال ۲۰۱۸، یعنی پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام، بهتدریج تعهدات هستهای خود را کاهش داده و اروپا نیز از عمل به وعدههای اقتصادی خود ناتوان بوده، اکنون تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه، بیشتر از آنکه یک ابزار حقوقی باشد، نوعی اهرم فشار سیاسی و روانی از سوی اروپا محسوب میشود؛ بهویژه با توجه به ناتوانی تروئیکای اروپایی در حفظ استقلال از سیاستهای واشنگتن. در واقع، استفاده از این ابزار در موقعیتی مطرح میشود که ایران مدتهاست تحت تحریمهای یکجانبه آمریکا قرار دارد و اروپا نیز نتوانسته هیچگونه پوشش حمایتی برای اجرای توافق ایجاد کند.
در صورت فعالسازی این مکانیسم، چند پیامد اساسی برای ایران متصور است: نخست، بازگشت تحریمهای سازمان ملل از جمله ممنوعیت فروش سلاح، محدودیتهای شدید در حوزه غنیسازی، ممنوعیت انتقال فناوریهای حساس، مسدودسازی داراییها و اعمال محدودیتهای دیپلماتیک. این تحریمها اگرچه بهصورت فنی بازگشتپذیرند، اما از آنجا که در سطح بینالمللی ذیل شورای امنیت اعمال میشوند، بهانهای برای فشار سیاسی بیشتر علیه کشورهایی خواهند بود که قصد همکاری با ایران را دارند؛ حتی اگر این کشورها با سیاستهای آمریکا مخالف باشند.
دوم، فعال شدن مکانیسم ماشه میتواند به نابودی کامل برجام منجر شود و روابط ایران و اروپا را وارد تاریکترین نقطه تاریخی خود کند. همانگونه که مقامات ایرانی بارها هشدار دادهاند، در این صورت تهران ممکن است گزینههای تندتری را مد نظر قرار دهد، از جمله خروج از پیمان عدم اشاعه هستهای (NPT)، افزایش سطح غنیسازی، گسترش تولید سانتریفیوژهای پیشرفته، و کاهش همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
سوم، ایران میتواند مسیر تعمیق روابط با قدرتهای مستقل جهانی از جمله روسیه، چین، و کشورهایی در بریکس و سازمان همکاری شانگهای را با جدیت بیشتری دنبال کند. نزدیکتر شدن به بلوک شرق، نهتنها میتواند فشارهای تحریمی غرب را تا حدودی خنثی کند، بلکه در شرایط کنونیِ جهانی که نظام بینالملل در حال قطبی شدن است، میتواند توازن ژئوپلیتیکی به نفع ایران را تقویت کند.
در نهایت، استفاده از مکانیسم ماشه از سوی اروپا بیش از آنکه بیانگر یک راهبرد مؤثر باشد، نشانهای از ضعف دیپلماتیک و ناتوانی در حل اختلافات از طریق مذاکره است. اروپا با این اقدام، نهتنها مشروعیت خود بهعنوان یک میانجی بیطرف را از دست میدهد، بلکه احتمال هرگونه توافق آینده را نیز به شدت کاهش میدهد. در چنین فضایی، تهران نیز ناگزیر به بازتعریف سیاست هستهای و خارجی خود خواهد بود، بهگونهای که کمتر به وعدههای غرب اعتماد کرده و بیشتر به توان بومی، دیپلماسی منطقهای و ظرفیتهای شرکای شرقی تکیه کند.
ارسال نظرات