شنبه ؛ 04 مرداد 1404
02 مرداد 1404 - 12:39
نویسنده: مایکل یانگ

برنامه هسته‌ای ایران جان سالم به در برده است

کد خبر : 19460

اندیشکده بنیاد کارنگی آمریکا : 23 جولای 1 مرداد 1404

www.carnegieendowment.org

در یک مصاحبه، «روز ماری کلانیک» استدلال می‌کند که تهران هنوز کارت‌های مهمی در رویارویی با آمریکا و اسرائیل در دست دارد.

روز ماری کلانیک مدیر برنامه خاورمیانه در اندیشکده «دفاع بر مبنای اولویت‌ها (Defense Priorities) » است؛ مؤسسه‌ای که سیاست خارجی مبتنی بر خویشتن‌داری، دیپلماسی و تجارت آزاد را برای تأمین امنیت آمریکا ترویج می‌کند. او در حوزه امنیت انرژی، سیاست قدرت‌های بزرگ و استراتژی کلان آمریکا در خاورمیانه، آثار فراوانی منتشر کرده است. از جمله آثار او کتاب طلای سیاه و باج‌گیری: نفت و سیاست قدرت‌های بزرگ (انتشارات دانشگاه کرنل، ۲۰۲۰) و وی به‌همراه چارلز ال. گلیسر، کتاب راهبرد خام: بازاندیشی تعهد نظامی آمریکا برای دفاع از نفت خلیج فارس را نیز ویرایش کرده است (انتشارات دانشگاه جورج‌تاون، ۲۰۱۶).

«دیوان» اوایل همین هفته با کلانیک درباره تردیدهایش نسبت به اینکه حملات اخیر آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران واقعاً به‌اندازه‌ای که دونالد ترامپ و مقامات دولتش ادعا کرده‌اند مؤثر بوده، گفت‌وگو کرده است.

مایکل یانگ: شما اخیراً در مقاله‌ای در نیویورک تایمز نقل‌قول شده‌اید که نشان می‌دهد بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران توسط آمریکا در ماه گذشته موفق‌تر از آن چیزی بوده که در ابتدا تصور می‌شد. اما در اظهارات خود، نسبت به این ارزیابی هشدار داده‌اید. ممکن است دلایل خود را توضیح دهید؟

روز ماری کلانیک: ارزیابی‌ها عمدتاً بر سه سایت بزرگ که آمریکا هدف قرار داد-فردو، نطنز و اصفهان-تمرکز دارند. در حالی‌که این سایت‌ها مهم هستند، اما همه‌چیز برنامه هسته‌ای ایران نیستند. ایران بیش از ۲۰ سال است که در حال غنی‌سازی اورانیوم است و توانایی‌های آن کاملاً بومی شده‌اند؛ یعنی خود ایران سانتریفیوژها و سایر تجهیزات حیاتی را تولید می‌کند. این کشور یک نسل کامل از دانشمندان و تکنسین‌های هسته‌ای تربیت کرده-هزاران نفر-که فناوری را می‌شناسند و می‌توانند آنچه آسیب دیده را بازسازی کنند. مجموعه هسته‌ای ایران بسیار گسترده است و شامل سایت‌های متعدد دیگری فراتر از فردو، نطنز و اصفهان می‌شود که مورد حمله قرار نگرفتند. تمرکز بیش از حد بر سرنوشت این سه سایت اصلی، خطر از دست دادن دید کلی را در پی دارد. و آن دید کلی این است: ایران دانش لازم برای بازسازی آنچه ویران شده را دارد، احتمالاً در عرض چند ماه.

یانگ: ارزیابی شخصی شما از وضعیت فعلی برنامه هسته‌ای ایران بر اساس اطلاعاتی که در دست دارید چیست؟

کلانیک: برنامه هسته‌ای ایران به‌گونه‌ای طراحی شده بود که در برابر چنین سناریوهایی تاب‌آوری داشته باشد. به‌نظر من، این برنامه تا حد زیادی جان سالم به در برده است. رژیم ایران از همان ابتدا که وارد مسیر هسته‌ای شد، می‌دانست که ممکن است اسرائیل یا آمریکا تأسیساتش را با حملات هوایی هدف قرار دهند-همان‌طور که اسرائیل راکتور هسته‌ای عراق را در سال ۱۹۸۱ در عملیات هوایی نابود کرد. همان‌طور که گفتم، سایت‌های مهم دیگری نیز وجود دارند که به‌نظر نمی‌رسد مورد حمله آمریکا یا اسرائیل قرار گرفته باشند، از جمله سایتی در کوه کلنگ‌گزلا و یک سایت مخفی دیگر که اخیراً ایران وجود آن را اعلام کرد اما موقعیتش را مشخص نکرد. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) نیز اخیراً اعتراف کرد که زنجیره نظارت بر بسیاری از مواد هسته‌ای-از جمله سانتریفیوژها و ذخایر اورانیوم غنی‌شده‌ای که ایران از سایت‌های قابل‌دسترسی برای بازرسان خارج کرده-از دست رفته و آن مواد اکنون می‌توانند هر جایی باشند. در نتیجه، به نظر من وضعیت کلی برنامه هسته‌ای ایران تقریباً همان چیزی است که پیش از حملات هوایی بود: اگر ایران واقعاً بخواهد تلاش کند، احتمالاً می‌تواند ظرف شش ماه تا یک سال سلاح هسته‌ای تولید کند. اما نکته مهم این است که ایران حداقل پانزده سال است که همیشه «شش ماه تا یک سال» با ساخت بمب فاصله دارد، و تا حالا تصمیم نگرفته آن را بسازد.

یانگ: در مقاله‌ای در فارین افرز در اواخر ژوئن، که با همکار خود «جنیفر کاونا» (عضو پیشین ارشد کارنگی) نوشته‌اید، گفته‌اید: «چالش اصلی دولت ترامپ، شدت تهدیدهایی که علیه ایران مطرح کرده نیست، بلکه میزان اعتبار تضمین‌هایی است که می‌تواند به رژیم ایران بدهد.» با توجه به اینکه دشمنان ایران معتقدند چون ایران درباره برنامه‌اش شفاف نبوده، شایستگی دریافت هیچ تضمینی را ندارد، می‌شود توضیح دهید منظورتان از آن جمله چه بوده؟

کلانیک: منظور من این است که ایران هنوز کارت‌های مهمی در دست دارد-در درجه اول، اطلاعات مربوط به موقعیت و وضعیت مواد و تأسیسات هسته‌ای خود. اگر آمریکا واقعاً بخواهد مانع دست‌یابی ایران به بمب شود، به همکاری ایران نیاز دارد تا وضعیت برنامه را مشخص کند و آن را به‌طور فیزیکی و با نظارت بین‌المللی برچیند. اما ایران هیچ انگیزه‌ای برای همکاری با آمریکا ندارد، مگر اینکه فکر کند با این کار از مجازات‌های آینده در امان خواهد بود-و اینجاست که تضمین‌ها مهم می‌شوند. برای آنکه دیپلماسی قهری مؤثر باشد، آمریکا باید بتواند دو حرف را به‌طور قابل‌اعتماد به ایران بزند: اول، اگر برنامه‌ات را ادامه بدهی، با عواقب بدی روبه‌رو خواهی شد. دوم، اگر برنامه‌ات را کنار بگذاری، هیچ عواقب بدی در کار نخواهد بود-یعنی ما بعداً دوباره به تو حمله نخواهیم کرد.

ترامپ تلاش زیادی کرد تا تهدیدهایش معتبر به‌نظر برسند، اما در زمینه ایجاد اعتبار برای تضمین‌ها، به اندازه کافی کار نکرد. حالا که آمریکا و اسرائیل در میانه مذاکرات هسته‌ای به ایران حمله کرده‌اند، بسیار سخت خواهد بود که ایرانی‌ها را متقاعد کنند که آمریکا در آینده دوباره حمله نخواهد کرد.

یانگ: بسیاری معتقدند که درگیری با ایران، به‌ویژه دخالت آمریکا، به تحریک اسرائیل رخ داد. شما در اندیشکده‌ای کار می‌کنید که بر خویشتن‌داری در سیاست خارجی تأکید دارد. از دیدگاه شما، درس‌های اصلی تصمیم دولت ترامپ برای بمباران ایران در ماه گذشته چه بود؟

کلانیک: آنچه برای من بیش از هر چیز عجیب بود، فقدان کامل هرگونه استدلال از سوی دولت ترامپ درباره اینکه چرا بمباران ایران برای امنیت ملی آمریکا ضروری است. ترامپ هیچ‌گاه برای مردم آمریکا توضیح نداد چرا این اقدام لازم است، بر خلاف جورج بوش که تقریباً ۱۸ ماه برای متقاعد کردن مردم برای جنگ با عراق وقت گذاشت. من هیچ‌گاه قانع نشدم که استدلال بوش درست بود-که نبود-اما دست‌کم تلاش کرد استدلالی ارائه دهد. ترامپ حتی این کار را هم نکرد؛ او فقط جلو رفت و بدون هیچ بحث عمومی یا تأیید کنگره این کار را کرد.

برداشت من این است که اصلاً هیچ منطق استراتژیکی برای بمباران ایران از سوی آمریکا وجود نداشت. این اقدام کاملاً تحت تأثیر خواست اسرائیل بود: کمک به نابودسازی سه سایت بزرگ. در واقع، فکر می‌کنم این عملیات از منظر منافع آمریکا کاملاً نتیجه معکوس داشت. ایران هیچ‌گاه تهدید بزرگی برای آمریکا نبود-ضعیف است و دور. اما حالا که به آن حمله کرده‌ایم، به آن‌ها انگیزه بیشتری داده‌ایم که از ما بترسند، انگیزه بیشتری برای دنبال کردن سلاح هسته‌ای پیدا کرده‌اند، و دلیلی کمتر برای اعتماد به آمریکا دارند.

یانگ: و در پایان، در ادامه سوال قبلی: این درگیری بسیار ناگهانی آغاز و پایان یافت. به‌نظر شما چرا چنین شد؟ چه عاملی باعث شد کمپین بمباران آمریکا این‌قدر سریع پایان یابد؟ آیا به این خاطر بود که ایران توان بازدارندگی مؤثری نشان داد یا دلیل دیگری داشت؟ و به‌طور کلی، آیا ممکن است این درگیری از سر گرفته شود؟

کلانیک: برداشت من این است که ترامپ واقعاً نمی‌خواست به ایران حمله کند، اما از سوی اسرائیلی‌ها تحت فشار قرار گرفت. گزارش‌ها روشن می‌گویند که ترامپ به نخست‌وزیر اسرائیل «بنیامین نتانیاهو» گفته بود که به ایران حمله نکند، اما نتانیاهو به‌هرحال تصمیم گرفت حمله کند. این ترامپ را در وضعیت دشواری قرار داد: یا باید می‌پذیرفت که آمریکا از حمله اسرائیل حمایت نکرده-که او را ضعیف نشان می‌داد چون نتوانسته بود اسرائیل را مهار کند-یا طوری وانمود می‌کرد که انگار این حمله از ابتدا برنامه خودش بوده و برای حفظ ظاهر، در حمله شرکت می‌کرد.

ترامپ گزینه‌ای را انتخاب کرد که کمترین مقاومت را در پی داشت: حمله به ایران. اما می‌خواست خیلی زود آن را تمام کند. او نمی‌خواست آمریکا درگیر یک جنگ بزرگ دیگر در خاورمیانه شود. بنابراین به شکلی نمادین، فقط همان سه سایتی را بمباران کرد که اسرائیل خواسته بود-فردو، نطنز، اصفهان-و بعد هم گفت: «بسیار خوب، کاری که خواستید انجام شد، حالا جنگ را متوقف کنید

ترامپ سپس این حمله‌ها را یک «موفقیت خیره‌کننده» اعلام کرد و تلاش کرد از اسرائیل بخواهد دیگر درخواست بیشتری نداشته باشد، چون به‌ادعای او، سایت‌ها "نابود شده‌اند".

البته، این بدان معنا نیست که برنامه ایران واقعاً نابود شده-نشده-و شاید خود ترامپ هم چنین باوری ندارد. این سخنان ترامپ بیشتر یک موضع‌گیری سیاسی است تا توصیفی از واقعیت. با اعلام موفقیت و اینکه برنامه ایران نابود شده، دیگر نیازی نیست او با این مسئله روبه‌رو شود. سوال جالب این است که آیا و چه زمانی واقعیت به سراغ او خواهد آمد.

من شک دارم که نتانیاهو از نتایج جنگ اسرائیل-ایران راضی باشد، چون نه توانست توانمندی‌های هسته‌ای ایران را نابود کند و نه رژیم ایران را سرنگون کند-که به‌نظرم هدف واقعی او بود. به‌راحتی ممکن است اسرائیل در آینده بار دیگر تلاش کند، به‌ویژه با توجه به اینکه مقامات اسرائیلی گفته‌اند اگر ایران برنامه‌اش را بازسازی کند، دوباره آن را بمباران خواهند کرد. نتانیاهو احتمالاً سعی خواهد کرد دوباره بر ترامپ فشار بیاورد، حتی اگر ترامپ تمایلی نداشته باشد. اینکه آیا این فشار موفق خواهد بود یا نه، هنوز مشخص نیست.

ارسال نظرات