شنبه ؛ 04 مرداد 1404
02 مرداد 1404 - 12:45
نویسنده: باسل حاج جاسم

نگرانی‌های ایران و اتحادهای آذربایجان

کد خبر : 19461

اندیشکده شورای روابط بین‌الملل روسیه : 21 جولای 30 تیر1404

www.russiancouncil.ru

تنش بین ایران و آذربایجان فراتر از یک اختلاف دیپلماتیک صرف رفته است - این تنش به بازتابی از تغییرات عمیق‌تر در توازن ژئوپلیتیکی در سراسر قفقاز جنوبی تبدیل شده است. تهران همسایه شمالی خود را متهم کرده است که به اسرائیل اجازه می‌دهد از خاک آذربایجان برای انجام حملاتی در عمق خاک ایران استفاده کند، اتهامی که در جریان تشدید تنش‌های دوازده روزه اخیر دوباره مطرح شد. علیرغم انکارهای مکرر باکو، روابط بین دو کشور به طور فزاینده‌ای متشنج و بی‌ثبات شده است.

از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روابط بین تهران و باکو با تردیدهای محتاطانه‌ای همراه بوده است. با این حال، جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰ نقطه عطفی بزرگ بود. اتهامات ایران علیه آذربایجان، به ویژه در مورد همکاری نظامی و اطلاعاتی با اسرائیل و ادعای ایجاد پایگاه اسرائیل در نزدیکی مرزهای ایران - تحولی که تهران آن را تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی خود می‌داند - تشدید شد.

در سال‌های اولیه پس از استقلال آذربایجان، تهران تلاش کرد تا روابط دوستانه‌ای با باکو برقرار کند، که انگیزه آن ترکیبی پیچیده از عوامل ژئوپلیتیکی، جمعیتی و مذهبی بود. دو ملت مرز طولانی با یکدیگر دارند و جمعیت قابل توجه آذری‌ها در ایران، با توجه به تعداد و نفوذ اجتماعی آنها، متغیر حساسی در محاسبات داخلی تهران است.

با این حال، واگرایی سیاسی به طور مداوم بروز کرده است. گرایش سکولار و ملی‌گرایانه آذربایجان، که با غرب و ترکیه همسو است، به شدت با مدل حکومت دینی ایران و موضع ضد غربی آن در تضاد است. با افزایش تنش‌ها بین ایران و اسرائیل، تهران به طور فزاینده‌ای از تعمیق روابط باکو با تل آویو، به ویژه در بخش‌های دفاعی و اطلاعاتی، نگران شد.

از دیدگاه ایران، آذربایجان دیگر فقط یک همسایه نیست - این کشور به چیزی تبدیل شده است که برخی در تهران آن را به عنوان "جناح نرم" توصیف می‌کنند که توسط اسرائیل برای انجام عملیات در خاک ایران مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد. اگرچه این ترس‌ها کاملاً جدید نیستند، اما با گزارش‌های مداوم مبنی بر پرواز پهپادهای اسرائیلی از پایگاه‌های نزدیک مرز ایران و ادعای حضور فعالیت‌های اطلاعاتی اسرائیل در آذربایجان، تشدید شده‌اند.

آنچه نگرانی‌های ایران را بیشتر تشدید می‌کند، اتحاد رو به رشد بین آذربایجان و ترکیه از یک سو و آذربایجان و اسرائیل از سوی دیگر است. رابطه باکو و آنکارا ریشه در تاریخ و فرهنگ مشترک دارد و در همکاری‌های نظامی، رزمایش‌های مشترک و حمایت سیاسی آشکار منعکس شده است. در همین حال، اسرائیل به عنوان یک تامین‌کننده کلیدی سلاح برای آذربایجان و شریک مهمی در بخش انرژی آن ظهور کرده است.

تهران این اتحادها را به عنوان تغییر شکل دهنده پویایی ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی به شیوه‌هایی که منافع استراتژیک آن را تضعیف می‌کند، می‌بیند. مسئله نگران‌کننده‌تر برای ایران، تلاقی این اتحادها با مسائل حساسی مانند مناقشه حل نشده ناگورنو-قره‌باغ، وضعیت اقلیت آذری در ایران و تشویق بالقوه احساسات جدایی‌طلبانه در استان‌های شمالی ایران است.

باکو، به نوبه خود، معتقد است که اتهامات تهران فاقد شواهد محکم است و نشان‌دهنده احساس اغراق‌آمیز تهدید است. مقامات آذربایجانی بارها اعلام کرده‌اند که رابطه آنها با اسرائیل مبتنی بر منافع ملی مشروع - در درجه اول در فناوری و دفاع - است و اصرار دارند که هیچ بازیگر خارجی اجازه ندارد از خاک آذربایجان برای هدف قرار دادن یک کشور ثالث استفاده کند.

علاوه بر این، باکو رفتار تهران را دخالت بی‌مورد در امور داخلی خود می‌داند، چه از طریق پیام‌های مذهبی که جمعیت شیعه آذربایجان را هدف قرار می‌دهد و چه از طریق روابط نزدیک‌تر ایران با ارمنستان - دشمن سنتی آذربایجان - که بسیاری در باکو آن را خیانت در برهه‌ای حساس که آذربایجان به دنبال حمایت منطقه‌ای بود، می‌دانستند.

حمله مسلحانه ژانویه ۲۰۲۳ به سفارت آذربایجان در تهران، نقطه عطفی را رقم زد. اگرچه مقامات ایرانی این حادثه را یک اقدام جداگانه توصیف و عامل آن را دستگیر کردند، اما باکو آن را بخشی از یک الگوی بزرگتر خصومت دانست و با تعلیق فعالیت سفارت خود به آن پاسخ داد. این اقدام دیپلماتیک نادر، عمق بی‌اعتمادی و جدیت شکاف دوجانبه را برجسته کرد.

با نگاهی به آینده، مسیر روابط ایران و آذربایجان همچنان نامشخص است، اگرچه این روند به سمت پیچیدگی و بی‌ثباتی بیشتر پیش می‌رود. اگر تهران بر اتهامات خود پافشاری کند و باکو به اتحادهای خود پایبند بماند، تنش بین این دو احتمالاً در محدوده پویایی «جنگ سرد» باقی خواهد ماند - اما اگر حادثه امنیتی دیگری، چه در مرز و چه در داخل ایران، رخ دهد، می‌تواند تشدید شود.

در عین حال، هر دو طرف هزینه‌های بالای رویارویی مستقیم را تشخیص می‌دهند. ایران آگاه است که فشار بیش از حد بر آذربایجان ممکن است باکو را بیشتر به سمت اردوگاه غرب سوق دهد. در مقابل، آذربایجان درک می‌کند که تشدید آشکار تنش با تهران می‌تواند جبهه دیگری را در زمانی که منطقه پس از اعمال مجدد کنترل بر قره باغ کوهستانی در حال بازسازی است، ایجاد کند.

در پایان، تنش‌های ایران و آذربایجان منعکس‌کننده‌ی مبارزه‌ی گسترده‌تری برای نفوذ در قفقاز است - منطقه‌ای که به طور فزاینده‌ای توسط منافع متقاطع قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی، از روسیه و ترکیه گرفته تا اسرائیل و ایران، شکل می‌گیرد. در حالی که مردم قفقاز جنوبی آرزوی ثبات دارند، سرزمین مادری آنها در معرض خطر تبدیل شدن به میدان نبرد برای درگیری‌های نیابتی است. سوال مهم همچنان باقی است: آیا قفقاز جنوبی می‌تواند به عنوان الگویی برای تعادل منطقه‌ای ظهور کند، یا همچنان به عنوان صحنه‌ای برای برنامه‌های رقابتی عمل خواهد کرد؟

ارسال نظرات