برنامه خرید تسلیحات هوایی و پدافندی ایران از چین در مرحلهای حساس و استراتژیک قرار گرفته است. در شرایطی که ایران پس از آتشبس موقت با رژیم صهیونیستی در پی بازسازی توان دفاعی خود است، تحویل سامانههای HQ-۹B از سوی چین نشانهای روشن از عمق یافتن همکاریهای دفاعی تهران و پکن محسوب میشود. هرچند این همکاری در قالب تهاتر نفت و بدون اعلام رسمی صورت گرفته، اما دقت فنی این سامانهها و جایگاه آنها در شبکه پدافندی چین حاکی از آن است که ایران در پی ارتقاء واقعی قدرت دفاع هوایی خود است، نه صرفاً انجام مانورهای تبلیغاتی یا آزمایشی.
سامانه HQ-۹B که بر پایه فناوری S-۳۰۰ روسی توسعه یافته و دارای رادارهای بومی چین و قابلیت درگیری با اهداف رادارگریز، موشکهای کروز و حتی جنگندههای نسل پنجم است، عملاً خلأ ایجاد شده در جریان جنگ ۱۲ روزه را برای ایران تا حدی پر میکند. ساختار پدافند هوایی ایران از مدتها پیش مبتنی بر ترکیب سامانههای روسی، چینی و بومی طراحی شده و اضافه شدن HQ-۹B به این مجموعه میتواند برد و دقت درگیریها را به شکل قابل توجهی افزایش دهد. این اقدام نه تنها پاسخ مستقیمی به ضعفهای نمایانشده در جریان جنگ اخیر است، بلکه نشاندهنده جهتگیری راهبردی ایران به سمت شرکای شرقی بهویژه در حوزه دفاعی نیز میباشد.
با این حال، همکاری نظامی چین با ایران در چارچوبی دقیق و محافظهکارانه انجام میشود. پکن بهخوبی میداند که گسترش بیش از حد همکاری دفاعی با ایران میتواند منافع اقتصادی و دیپلماتیک آن را در غرب تهدید کند، لذا تمایل دارد از طریق الگوهای غیرمستقیم و مانورهای مشترک، مانند رزمایش «کمربند امنیت دریایی»، تعاملات را حفظ کرده و در عین حال از درگیری آشکار بپرهیزد. خرید HQ-۹B از این منظر، نه یک چرخش ژئوپلیتیک، بلکه نمونهای از مدیریت هوشمندانه روابط نظامی در سایه تحریمها و فشارهای جهانی است.
از سوی دیگر، مذاکرات ایران برای خرید جنگنده J-۱۰C از چین نیز بر همین بستر شکل گرفته است. ایران که در سالهای اخیر به دلیل تحریمها و عدم تحویل کامل جنگندههای سوخو-۳۵ از روسیه، بهدنبال گزینهای قابل اتکا برای احیای نیروی هوایی خود است. جنگنده J-۱۰C، که به رادار AESA و موتور WS-۱۰B مجهز است، اگرچه به پای جنگندههای نسل پنجم نمیرسد، اما در کلاس نسل ۴.۵ بهعنوان یک توان تهاجمی مؤثر قابل ارزیابی است. ادامه مذاکرات برای خرید آن، بهویژه در سایه نگرانیهای اسرائیل از این معامله، نشانهای از درک راهبردی ایران نسبت به نیاز حیاتی به بازدارندگی هوایی در برابر رقبای منطقهای است.
چین و روسیه هر دو نسبت به تقویت قدرت پدافندی و هوایی ایران رویکردی مصلحتگرایانه دارند. در حالی که روسیه به دلیل درگیری طولانیمدت در اوکراین، منابع صنعتی وصادراتی خود را تحت فشار میبیند، چین از فضای ناشی از کاهش قدرت مانور روسیه استفاده کرده تا جایگاه خود را بهعنوان تأمینکننده جایگزین در منطقه تحکیم کند. با این حال، هیچیک از این دو کشور علاقهای به تشکیل پیمانهای نظامی آشکار با ایران ندارند. آنها بهدنبال تقویت ایران تا حدی هستند که بتواند در برابر تهدیدات منطقهای مقاومت کند، اما نه آنقدر که تعادل راهبردی منطقه را بهشدت بر هم بزند یا واکنش تند غرب را بهدنبال داشته باشد.
در این چارچوب، ایران باید از فرصتها بهدرستی بهره ببرد و ضمن ارتقاء قدرت پدافندی و هوایی خود، وابستگی یکجانبه به یک کشور را کاهش دهد. راهبرد ترکیبی ایران که متکی بر تولید داخلی، همکاری با روسیه و چین، و استفاده از ساختار تهاتری است، میتواند الگویی موفق برای عبور از تحریمها و تأمین نیازهای دفاعی در بلندمدت باشد، بهویژه در شرایطی که رقبا در منطقه بهسرعت در حال انباشت جنگندههای نسل چهار و پنج از منابع غربی هستند.
ارسال نظرات