19 ارديبهشت 1402 - 08:44

پایگاه رهنما:

روز گذشته شاخص کل ریزش بی‌سابقه‌ای را تجربه کرد که حتی زمزمه‌های تعطیلی آن را مطرح کرد. همچنین در روزهای اخیرشاهد کاهش قیمت انواع خودروهای داخلی ومونتاژی در بازار بودیم. این دو مورد گویای نوسانی بودن اقتصاد ایران در حداقل یک دهه اخیر است. البته این نوسان در تمام بازارها از ارز تا کالاهای اساسی قابل لمس است و به نوعی زمین بازی خوبی برای کسانی شده که به دلیل رانت اطلاعاتی می‌توانند از آن بهره ببرند. یک مقایسه ساده نشان می دهد که قیمت همه کالا و محصولات نسبت به یکی دو سال اخیر چندین برابر افزایش یافته است. این شرایط موجب گشته مردم از نظر معیشت به شدت تحت فشار قرار بگیرند و با سختی و مشقت بالا قادر به تأمین نیازهای اولیه زندگی خود شوند. 
بنابراین پرسش این است که چرا اقتصاد ایران تا این اندازه نوسان دارد؟ به باور برخی از کارشناسان اقتصادی  ۷۰ تا ۸۰ درصد مشکلات اقتصادی ایران به بخش ساختاری اقتصاد مربوط بوده که با وجود تحریم‌ها در یکدهه اخیر اثر آن شدیدتر شده است. برای نمونه نوسان نرخ ارز با افزایش قیمت‌ها در کشور ما در ارتباط بوده و هر تغییری در آن به صورت مستقیم و غیر مستقیم موجب نوسان قیمت می گردد. همچنین تحریم ها موجب شده است ارزش پول ایران در برابر دلار به شدت سقوط کرده و در پی آن نه تنها کالا های خارجی بلکه کالاهای داخلی نیز با افزایش بی سابقه قیمت همراه شوند.
بنابراین ابعاد اثرگذاری لغو تحریم ها بر اساس چشم انداز جدیدی که به وجود می‌آید، ‌بسیار زیاد است و در درجه نخست این ابعاد شاخص های اقتصاد کلان مانند رشد اقتصادی، ایجاد اشتغال و ... را تحت تاثیر قرار می‌دهد و در مرحله بعد می تواند در قلمرو خرد، بر فضای کسب و کار تاثیرگذار شود. این موارد می تواند به اقتصاد ایران در خارج شدن از مشکلات فعلی کمک کند. در نهایت تمام این عوامل خود را در کاهش نوسانات بازار نشان می دهد.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز سه‌شنبه ۱۹ ارديبهشت

نسبت آمریکا با دنیای واقعی!
حنیف غفاری
این روز‌ها بسیاری از تحلیلگران حوزه روابط بین‌الملل درصدد ترسیم الگوواره‌ها و ثوابت نظم نوین جهانی هستند. در ابتدای قرن۲۱ (ابتدای سال۲۰۰۰میلادی)، تئوریسین‌های آمریکایی معتقد بودند استراتژی‌ها، اتصالات راهبردی و قواعد رفتار سایر کشور‌ها و بازیگران در عرصه بین‌المللی، وابسته به اراده صاحبان قدرت در کاخ سفید است.
 پس از سرکار آمدن بوش پسر و اشغال افغانستان و عراق توسط واشنگتن، این فرضیه متوهمانه (لزوم تعیین ساختار نظم نوین جهانی توسط آمریکا) از سوی سیاستمداران غربی بیشتر مورد توجه و استناد قرار گرفت. نظریات جنگ تمدن‌های هانتینگتون و پایان تاریخ فوکویاما نیز به خطوط تئوریک این منظومه ادعایی تبدیل شدند. 
اکنون در سال ۲۰۲۳ قرار داریم. آمریکا پس از دو دهه از افغانستان عقب‌نشینی کرده و خاورمیانه جدیدی که امثال کاندولیزا رایس در ابتدای قرن ۲۱ از آن سخن می‌گفتند، جای خود را به نظم نوینی داده است که اتفاقا بدون اراده و حتی مشارکت واشنگتن در حال شکل گرفتن است. اخیرا نشریه ویلسون در یادداشتی به‌قلم دیوید اوتای نوشت: به نظر می‌رسد در حالی که چین در حال افزایش نفوذ خود است، نفوذ آمریکا در حال کاهش است؛ موضع نظامی آمریکا از سال ۲۰۰۸ با کاهش نیرو‌های مستقر در منطقه به‌طور قابل‌توجهی تغییر کرده است. با بسیاری از معیار‌ها به نظر می‌رسد نفوذ و حضور آمریکا در غرب‌آسیا در حال کاهش است. عربستان در حال برقراری صلح با ایران است و نزدیک‌ترین شرکای عربی آمریکا در حال برگرداندن سوریه به دامن عربی هستند. همان‌گونه که مشاهده می‌شود، آمریکا حتی در ترسیم شبکه حامی پیرو خود و ایجاد پیوند‌های راهبردی نوین با متحدان منطقه‌ای و سنتی خود ناکام مانده است. 
از سوی دیگر، شکاف در دو سوی آتلانتیک (متناظر با وقایع جنگ اوکراین) با فرسایشی شدن نبرد پررنگ‌تر شده و ممکن است در آینده‌ای نه‌چندان دور، ساختار امنیتی و جمعی ناتو را تحت تاثیر خود قرار دهد.
در کنار این موارد، نمی‌توان از شکست سیاست‌های آمریکا در آمریکای مرکزی و جنوبی نیز به‌سادگی گذشت. احیا و بازتعریف زنجیره سوسیالیستی و چپ‌گرایانه در آمریکای لاتین، موانع جدیدی را برای نفوذ واشنگتن در این منطقه حیاتی و استراتژیک ایجاد کرده است. در شرق آسیا نیز مداخله‌گرایی آمریکا در تایوان، منجر به هشدار صریح استراتژیست‌هایی مانند هنری کسینجر شده است. این هشدارها، ناظر بر ناتوانی آمریکا در خلق بحران‌های هدفمند و قابل مدیریت در جهان سیاست است. به عنوان مثال، کسینجر به مقامات آمریکایی در خصوص تبدیل شدن تنش با چین به یک نبرد جدید و غیر قابل کنترل (به ضرر منافع آمریکا) هشدار داده است. 
مجموع تحولات جاری در نظام بین‌الملل به‌گونه‌ای است که در آن نشانه‌ای از تثبیت استراتژی‌های ادعایی و ثوابت راهبردی تعیین شده از سوی آمریکا مشاهده نمی‌شود. همین موضوع، آینده بین‌المللی و سیاسی آمریکا را مخدوش‌تر از هر زمان دیگری جلوه داده است. واشنگتن امروز حتی در میان متحدان خود متهم به تکروی و هزینه سازی است. اتهامی که روزبه‌روز ابعاد تازه‌تری از آن به اثبات می‌رسد.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز سه‌شنبه ۱۹ ارديبهشت

بی‌اعتنایی جامعه کارگری و معلمی به جریان آشوب و براندازی

رسول سنایی‌راد

جریان برانداز و معاند و حامیان خارجی آنان سعی دارند از عادی شدن فضای سیاسی کشور و ثبات و آرامش داخلی جلوگیری کنند و آشوب و اغتشاش را همچنان تداوم و گسترش دهند.
از این‌رو با فروکش کردن اغتشاشات و بی‌اعتنایی مردم نسبت به تحریک و فراخوان مداوم معاندان از یک‌سو و زدن سیلی‌های پیاپی بر گونه آنان، با اجتماعات بزرگ مردمی در روز‌های ۲۲ بهمن، قدس و عید سعید فطر از دیگر سو شاهد تغییر رویکرد ضدانقلاب بودیم که مصادره مناسبت‌های صنفی و قشری مثل روز کارگر و معلم یک جلوه مهم آن بود.
دشمنان و معاندان نظام جمهوری اسلامی انتظارشان این بود که جامعه فرهنگی و کارگری کشور که نسبت به مشکلات معیشتی و اقتصادی گله‌مند و ناراضی هستند و در پاره‌ای موارد برای اعلام مطالبات به حق خود، تجمعات آرام و اعتراضی هم برگزار می‌کنند، فراخوان ضدانقلاب را با مطالبات خود منطبق یافته و با پاسخ مثبت به آن در این روز‌ها به کف خیابان بریزند. این فراخوان‌ها بر پایه این مفروض بود که این دو مناسبت تاریخی، یعنی روز کارگر و روز معلم به‌هم نزدیک است و در عرصه مطالبات اقتصادی هم این دو صنف احتمالاً با هم اشتراک‌نظر دارند، پس زمینه اتحاد و همبستگی بین آن‌ها و کلید خوردن دور جدیدی از آشوب و ناآرامی، آن هم با ابعادی گسترده‌تر فراهم است.
همچنین به میدان آمدن معلمان در کنار کارگران، زمینه حضور دانش‌آموزان و فرزندان را نیز پدید می‌آورد و ابعاد و گستره اغتشاشات و آشوب‌ها را افزایش می‌دهد.
شاید شروع دوباره اقدامات ایذایی در مدارس برای ایجاد هراس در دانش‌آموزان و خانواده‌ها هم در همین راستا مورد توجه و بزرگنمایی بخش رسانه‌ای معاندان قرار گرفت که با چاشنی قومیتی نیز همراه شده بود.
اما برخلاف تلاش گسترده و همه‌جانبه معاندان و به‌کارگیری ابزار و شیوه‌های مختلف تبلیغاتی و رسانه‌ای آنان، بی‌اعتنایی کارگران و فرهنگیان فهیم و نجیب کشور به این فراخوان‌ها را شاهد بودیم که به شکست جریان برانداز و حامیان خارجی آن‌ها در این زمینه انجامید.
حتی برخلاف این تصور و انتظار معاندان، شاهد اجتماعات بزرگی از این دو قشر مردمی در دیدار با رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز بودیم که به کوری چشم دشمنان دلبستگی خود به نظام و رهبری را به رخ دشمنان کشانده و در امتداد اجتماعات مردمی در روز‌های ۲۲ بهمن و قدس، سیلی جانانه دیگری بر گونه بدخواهان و آشوب‌طلبان فرود آوردند.
عوامل این شکست تکراری معاندان و بی‌اعتنایی جامعه کارگری و فرهنگی کشور به آنان را می‌توان در موارد زیر جست و‌جو کرد:
۱- بصیرت و هوشیاری معلمان و کارگران کشور و آگاهی آنان نسبت به اهداف خبیثانه جریان برانداز و معاند که سابقه آنان گویای پادویی مزدوری برای دشمنان خارجی، تجزیه‌طلبی و بی‌اعتنایی به منافع امنیت ملی است و در نیل به این اهداف کثیف، جان، مال و آبروی شهروندان تنها ابزار و وسیله به حساب می‌آید.
۲- دلبستگی و تعلق‌خاطر عموم جامعه کارگری و معلمی کشورمان به انقلاب و نظام اسلامی که نه‌تن‌ها در عرصه خدمت قشری بلکه در عرصه جهاد و دفاع نظامی نیز آن را به اثبات رسانده و با تقدیم هزاران شهید گلگون‌کفن، تعهدنامه این دلبستگی مقدس را با خون امضا کرده‌اند.
۳- اعتماد عمومی کارگران و معلمان کشور به حاکمیت و کارگزاران آن که گرچه در پاره‌ای موارد، اشتباهات و غفلت‌هایی موجب نارضایتی آنان شده، اما این نارضایتی‌های به حق، هیچ‌گاه موجبات گرایش به آشوب و حمایت از براندازان نشده و نجابت آنان را مخدوش نکرده است.
۴- مدنظر قرارگرفتن بخش‌هایی از مطالبات به حق این دو قشر خدوم و زحمتکش توسط مسئولان نظام و در رأس همه رهبرمعظم انقلاب اسلامی که هرچند مقدورات و وضعیت عمومی اقتصاد کشور اجازه رسیدگی و تأمین همه‌جانبه را نمی‌دهد، اما این اطمینان را فراهم می‌آورد که هیچ‌گاه مورد بی‌اعتنایی نبوده‌اند و شرافت و کرامت آنان مورد توجه بوده است.
از این رو، تمام تلاش و تحریک براندازان برای بهره‌برداری ابزاری از روز‌های کارگر و معلم به جایی نرسیده و دو مهره پررنگ دیگر به سبد مهره‌های دومینوی شکست و ناکارآمدی آنان افزوده شد.
لازم به یادآوری است این بصیرت، نجابت و عقلانیت جامعه کارگری و فرهنگی کشور و همراهی آنان با نظام را نباید به معنای رضایتمندی کامل آنان از مسائل صنفی‌شان تلقی کرد و نسبت به رسیدگی به مطالبات آنان غافل شد، بلکه این همراهی، وظیفه مسئولان محترم را سنگین‌تر نموده و ادای حق آن را در اولویت بیشتر قرار می‌دهد.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز سه‌شنبه ۱۹ ارديبهشت

برجام در برزخ حیات و مرگ

دكتر هادي محمدي

 از امروز وارد ششمین سالی شدیم که دولت آمریکا در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ از برجام خارج شد و عملا روند بازگشت تحریم های یک جانبه این کشور علیه ایران کلید خورد. حالا 5 سال پس از آن تاریخ امیدها به احیای توافق هسته ای که زمانی بزرگ ترین دستاورد دیپلماتیک اروپا بعد از جنگ جهانی خوانده می شد و همه غیر از رژیم اسرائیل از آن استقبال و برجام را گامی به سوی امنیت بیشتر منطقه و جهان توصیف کردند، کم رنگ تر شده و کمتر کارشناسی است که در دنیا بتواند با احتمال زیادی از احیای برجام بگوید و خوش بین ترین ها تنها به تدوین توافقی جدید یا توافقی موقت امیدوارند که بتواند جلوی سرعت پیشرفت های هسته ای تهران را بگیرد . غروب 17 اردیبهشت 1397 ترامپ در کنار یاران تندروی خود که در همان مدت یک سال و نیم از ریاست جمهوری اش چندین موافقت نامه و معاهده بین المللی دیگر را نیز زیرپا گذاشته بودند، فرمان خروج از برجام را نیز امضا کرد.

تهران در برابر این اقدام خصمانه با شرکای اروپایی برجام به همراه روسیه و چین کار را جلو برد و تا 17 اردیبهشت 1398 سعی کرد تا راهی برای حفظ منافع اقتصادی برجام بدون عدول از تعهدات فنی اش بیابد. حتی تیر 97 اروپایی ها در نشست کمیسیون مشترک، تعهدات یازده گانه ای دادند که در صورت اجرا می توانست خواسته های ایران را پوشش دهد اما یک سال از مدتی که تهران از آن به عنوان «صبر استراتژیک» یاد کرد، گذشت و نه تنها اروپایی های برجام اقدام عملی برای انتفاع اقتصادی ایران نداشتند بلکه تا حد زیادی همکاری های خود با آمریکا برای تحریم ایران را به صورت غیررسمی گسترش دادند. 18 اردیبهشت 98 ایران اولین گام خود را برای کاهش تعهداتش طبق بندهای 26و 36 برجام برداشت و سقف غنی سازی 3.67درصدی و ذخایر 300 کیلویی را شکست و پس از آن طی 8 ماه 4 گام دیگر را در راستای کاهش تعهدات برداشت به گونه ای که عملا در دی ماه همان سال تعهد فنی دیگری باقی نمانده بود و آن چه بود تعهدات نظارتی بود. با این حال طرف مقابل حاضر نشد آمریکا را به بازگشت به برجام راضی کند و خود نیز کاری برای تامین خواسته های ایران طبق برجام نکرد.

یک سال دیگر گذشت و این بار مجلس شورای اسلامی در حالی که در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا جوبایدن دموکرات توانسته بود ترامپ را شکست دهد، قانونی تصویب کرد که طی آن فعالیت های هسته ای شتاب بیشتری بگیرد. غنی سازی 20درصدی و 60درصدی حاصل این قانون بود. تغییر دولت در آمریکا و رسیدن به انتهای دولت در ایران باعث شد مذاکرات احیای برجام در وین شکل بگیرد اما این مذاکرات نیز با وجود وعده های دولت جدید آمریکا که ظاهرا خود را مقید به بازگشت به برجام نشان می داد، ثمری نداشت و واشنگتن حاضر نشد تضمینی دهد که بار دیگر به برجام خنجر نزند. دولت در تهران عوض شد و رئیسی اصولگرا و تیم مذاکراتی جدید شکل گرفت. این بار علی باقری به مصاف دیپلمات های برجامی اروپایی رفت و از 8 آذر 1400 تا اسفند 1400 بارها در وین گفت و گو کرد. این بار بدون مذاکره مستقیم با آمریکا و با واسطه اروپا یا روسیه و در انتها با کاغذهایی در پاکت های دربسته.

این مسیر هم پس از تلاقی با جنگ روسیه علیه اوکراین به شکست انجامید و بهار 1401 در حالی آغاز شد که هنوز توافقی بین ایران و 1+4 نهایی نشده و بالطبع تحریم ها هم سرجای خود بود. پیام ها رد و بدل می شد و کانال های منطقه ای و اروپایی کار خود را برای از سرگیری مذاکرات انجام می دادند تا این که مرداد 1401 ناگهان خبر رسید علی باقری و تیمش راهی وین هستند تا متن جدید جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را که انریکه مورا معاون وی به وین آورده بود، ببینند. ظاهرا طرف غربی برجام و آمریکا از این متن راضی بودند اما ایران نیاز به بررسی بیشتری داشت. سه دور پاسخ بین تهران و واشنگتن از مرداد تا میانه شهریور 1401 رد و بدل شد اما نرسیدن به خواسته های دو طرف و برهم زدن سیر گفت و گو توسط آمریکا با طمع به نتیجه رسیدن اعتراضات در ایران باعث شد تا بار دیگر مذاکراتی که همه مدعی بودند به انتهای خود رسیده با توافق نهایی جشن گرفته نشود .

امروز بیش از 8 ماه از آخرین تبادل پیام رسمی و علنی بین تهران و واشنگتن می گذرد و دیگر هر چه بوده پیغام و پسغام هایی است که کشورهای دوست و نزدیک و حتی دور بین ایران و آمریکا برده و آورده اند تا شاید قفل احیای برجام در جایی و توسط کشوری شکسته شود که تاکنون نشده است . این روزها هیئت فنی آژانس در راه تهران و وین در رفت و آمد است تا شاید بتواند موضوع سه مکان ادعایی آژانس را حل و فصل کند هر چند می دانیم تا مسئله در حوزه سیاسی حل نشود، در حوزه فنی حل نخواهد شد اما باید پرونده آماده شود تا روی میز سیاسیون برود. در هفته های اخیر کمتر آمریکایی ها می گویند برجام از دستور ما خارج است، بورل از پیشرفت کار آژانس راضی است و این رضایت را علنی می گوید و امیر عبداللهیان فاصله تا توافق نهایی را اندک می داند، اندکی که حداقل هشت ماه است در برزخ مذاکراتی قرار گرفته و افق روشنی هم ندارد. «فضا مثبت است»، این ادعای یک دیپلمات ایرانی است که توضیحی برایش نمی دهد اما معتقد است کار رو به جلوست هرچند سرعت کمی دارد. جیک سالیوان مشاور امنیت ملی بایدن در همین کشورهای خلیج فارس از باز بودن راه دیپلماسی سخن می گوید تا هویج را نشان دهد اما در ادامه به دست باز اسرائیل در حمله به ایران هم گوشه چشمی دارد تا چماق را هم ببینیم .

روزهای سخت و دردناک برجام در اتاق مراقبت های ویژه در حال گذر است و همه همچنان که از بلند شدن این بیمار رو به موت ناامیدند اما دلشان هم نمی خواهد مرگ قطعی را اعلام کنند. ظریف همچنان معتقد است  آمریکا بدون هیچ جایگزینی، منافع همه - به ویژه آمریکایی ها و ایرانی ها- را به خطر انداخته و در این مسیر تنها به منافع اسرائیل اندیشیده تا یک دستاورد دیپلماتیک منحصر به فرد را از بین ببرد و این یعنی برای بازگشت، ایالات متحده نباید به ریسمان پوسیده ای به نام نتانیاهو دست بیندازد و امیدوار باشد که جایگزین بهتری برای برجام است. واشنگتن کافی است چند رقم را در ذهن خود مرور کند، ذخایر غنی شده 60درصدی ایران، زمان ادعایی گریز هسته ای تهران و از همه مهم تر  صبر و استقامتی که ایرانیان در این سال ها با وجود همه فشارها داشته اند تا اقتصادشان فرونپاشد، همه این ها و موارد دیگر می تواند کمک کند تا ایالات متحده در سخت ترین شرایط برجام، تصمیم درستی بگیرد و برای رسیدن به توافق نهایی احیای برجام، گام آخر را بردارد .

 
عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۱۹ ارديبهشت

  ناتوانی آمریکا در مقابله با جبهه مقاومت

دکتر محمد حسین محترم
برخلاف مرسوم خلاصه مطلب را همین اول عرض می‌کنیم که نحوه خیز آمریکا برای مقابله با سیاست منطقه‌گرایی ایران نویددهنده شکست‌های جدید این کشور در آینده است:
۱-مقامات یمن این روزها علی‌رغم گمانه‌زنی‌ها و ادعای برخی رسانه‌ها‌، از عدم تحقق مطالبات ملت یمن مبنی بر تمدید آتش‌بس و اجرای تعهدات براساس توافق دو طرف و تعلل و تاخیر در ادامه مذاکرات صلح به‌دلیل سنگ‌اندازی‌های آمریکایی‌ها و سازمان ملل در راه پایان دادن به جنگ سخن گفتند و هشدار دادند وضعیت 
«نه صلح و نه جنگ» را نمی‌پذیرند. مهدی المشاط رئیس‌شورای عالی سیاسی یمن با ‌اشاره به تلاش‌های منافقانه و فریبکارانه آمریکا‌، از ریاض خواسته است در برابر فشارهای آمریکا تسلیم نشود. جریان تحولات برای پایان جنگ یمن نشان می‌دهد آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها بعداز چند ماه که در گیجی و شوک توافق و برقراری روابط ایران و عربستان به سر می‌بردند، اکنون ذره ذره در حال خروج از این گیجی و به دنبال توطئه‌ها و سناریوهایی برای جلوگیری از تحقق پیامدها و دستاوردهای منطقه‌ای و بین‌المللی این توافق مهم در جهت جلوگیری از کاهش نفوذ و هژمونی خود در منطقه هستند.
۲- علی رغم اینکه عربستان در چندماه اخیر نشان داده که دیگر دوران گاو شیرده بودنش برای آمریکا تمام شده، اما با توجه به تأثیرگذاری عربستان بر جهان عرب و وابستگی‌هایی که ریاض هنوز به واشنگتن دارد، آمریکا برخلاف مواضع فریبکارانه رسانه‌ای خود که از صلح صحبت می‌کند، با فشارها و تحمیل شرایطی به دنبال مانع‌تراشی در روند پایان جنگ یمن است تا عربستان را از برداشتن هرگونه گام جدی به سوی صلح ناتوان کند و همچنان وابسته به خود نگه دارد. در نتیجه یمن هرگز روی صلح به خود نبیند و روند برگشت سوریه به آغوش جهان عرب تحت‌الشعاع قرار گیرد، ریاض به آغوش جبهه مقاومت پناه نبرد و مشکلات در عراق و پرونده‌های لبنان و فلسطین حل نشود و صهیونیست‌ها در برابر بحران‌های داخلی و خارجی نفسی تازه کنند و به این ترتیب ادامه حیات سیاسی و نفوذ خود در منطقه را حفظ و سیاست منطقه‌گرایی جمهوری اسلامی را با چالش روبه رو نماید. البته جمهوری اسلامی با رقم زدن سریع تحولات جدید در میدان و دیپلماسی به خوبی نشان داده که سیاست چندجانبه‌گرایی و همسایگی و آسیاگرایی‌اش را از مرحله دست‌اندازها عبور داده و دیگر با هرگونه چالشی متوقف نخواهد شد و دست و‌پا زدن‌های آمریکا در مقابل سیاست‌های مدبرانه جبهه مقاومت برای اخراجش از منطقه بی‌فایده است.
۳- آمریکا و غربی‌ها در ابتدا در یک ‌اشتباه محاسباتی، جنگ علیه یمن را با ادعای مبارزه با هلال شیعه و محور جبهه مقاومت و کشاندن جنگ به داخل ایران آغاز کردند‌، اما تصور نمی‌کردند که با یک ملت مقاوم و فهیم روبه‌رو و مجبور به عقب‌نشینی از این هدف و اعلام شکست آن شوند. در خطای محاسباتی دیگر امیدوار بودند که با حملات هوایی از بیرون و ایجاد شورش در داخل، کنترل یمن را به طور کامل به دست بگیرند‌، اما پس از هشت سال نه در حملات از بیرون موفقیتی کسب کردند و نه در شوراندن مردم علیه انصارالله! بلکه خود با حملات بی‌امان در منطقه روبه رو شدند. حال نیز به نظر می‌رسد در ‌اشتباه محاسباتی دیگری تلاش دارند با سوءاستفاده از روند تحولات یمن که مجبورند به آن تن دهند، با قطع حملات خارجی تحت عنوان پایان جنگ، با اخلال و تعلل در روند ایجاد صلحی فراگیر، تمرکز خود را بر تفرقه افکنی و تقسیم یمن با تشکیل مجلسی به نام مجلس انتقالی جنوب از طریق برگزاری اجتماع مشورتی عدن توسط گروهی به نام جدایی‌طلبان و نهایتا جنگ داخلی و نارضایتی یمنی‌ها بگذارند. اما علاوه ‌بر این که تیم مذاکره‌کننده یمنی بر پایان جنگ ذیل تمامیت ارضی تاکید کرده، به دلیل روحیه استکبارستیزی و نفرتی که از جنایات آنها در ملت یمن ایجاد شده، چنین سناریویی موفق نشده و نخواهد شد، چراکه بیعت قبایل مختلف با انصارالله اتحاد و وحدت ملت یمن را گسترش سرزمینی داد و همین باعث شد که متجاوزان هم در آسیب رساندن به انصارالله ناکام بمانند و هم در حملات خارجی و تلاش برای جنگ داخلی شکست بخورند و مجبور به پذیرش پایان جنگ بدون هیچ دستاوردی شوند.
۴-خباثت و توطئه دیگر غربی‌ها این است که می‌خواهند دو طرف جنگ را انصارالله و شورای ریاستی منصوب عربستان و به اصطلاح یمنی – یمنی و به عبارتی صنعا- عدن القا و معرفی کنند، در حالی که جنگ از سوی عربستان با حمایت آمریکا و اسرائیل و کشورهای غربی بر ملت یمن تحمیل شد و اکنون ریاض با درک فریبکاری‌های آمریکایی‌ها مجبور شده با نزدیکی به ایران و چین و دوری از واشنگتن‌، راه نجاتی از گرداب این جنگ پیدا کند. هرچند طرفین مذاکره ‌کننده موافق‌اند که پیشرفت‌های زیادی حاصل شده‌، اما تحلیلگران سیاسی یمن علت به تاخیر افتادن مذاکرات صنعا را فشارهای آمریکایی‌ها بر عربستان و تلاش برای بازتعریف جایگاه ریاض در افکارعمومی و تبدیل شدن متجاوز از یک طرف اصلی جنگ، به نقش میانجی بین طرف‌های یمنی می‌دانند تا سعودی‌ها براساس کنوانسیون‌های بین‌المللی از پذیرش تعهدات مربوط به باز‌سازی یمن و پرداخت غرامت یه یمنی‌ها مصون بمانند و یمن با چالش‌های اقتصادی و سیاسی و بحران‌های اجتماعی در آینده گرفتار شود. برهمین اساس است که اصرار داشتند مذاکرات و سفر سعودی‌ها به صنعاء پشت درهای بسته انجام نشود و علنی و رسانه‌ای شود و ریاست هیئت سعودی ‌نیز بعداز مذاکرات در توئیتر نوشت:«برای حمایت از گفت‌وگو بین گروه‌های یمنی به صنعاء سفر کردم». فرستاده سازمان ملل هم با همین نگاه ابتدا به دیدار رئیس‌شورای عالی سیاسی جنبش انصارالله در صنعا و سپس به دیدار رئیس‌شورای به اصطلاح ریاستی منصوب عربستان در عدن رفت تا طرف‌های درگیر جنگ را یمنی – یمنی القا کند. لذا تحلیلگران معتقدند القای میانجیگری عربستان‌، خود مانع تحقق صلح خواهد شد و می‌تواند تفاهمات انجام شده را به‌کلی از بین ببرد. به همین دلیل این تلاش‌ها با واکنش تند یمنی‌ها مواجه شد و شورای‌عالی‌ سیاسی یمن هشدار داد «ادامه مذاکرات با سعودی‌ها بر این اعتبار است که عربستان بعداز آمریکا‌، جنگ علیه یمن را رهبری می‌کند و طرف اصلی ما در جنگ است» و تیم مذاکره ‌کننده صنعا نیز دامنه توافق صلح را «از صعده تا المهره» اعلام کرد. 
۵- توصیه به برادران سعودی این است که اگر صادقانه و براساس منافع و امنیت ملت‌های منطقه و واقعیت‌های موجود پای کار پایان جنگ یمن آمده‌اند‌، هوشیار باشند که آمریکا بعداز خارج شدن از شوک و بهت این اتفاقات مبارک برای منطقه، نه احتمالا بلکه قطعاً دست به توطئه‌هایی علیه هیئت حاکمه و سیاست‌های عربستان و فشار بر ریاض خواهد زد که به نظر می‌رسد سفر غیرمنتظره و مخفیانه رئیس‌سیا بعداز سفر دو مقام سیاسی امنیتی آمریکا به عربستان و همچنین سفر مشاور امنیت ملی (مجددا) و آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا در روزهای آینده به ریاض آنگونه که بلومبرگ فاش کرده، مقدمه و پیش‌زمینه این تحلیل و برای سناریونویسی توطئه‌ها باشد. خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ ماموریت این سفرها را تاثیرگذاری بر ازسرگیری روابط ایران و عربستان‌، سوریه و اعراب و پایان جنگ یمن عنوان کرده که به گفته مقامات آمریکایی این تحولات «آسیب بزرگی برای منافع آمریکا در منطقه به همراه خواهد داشت». نشریه آمریکایی نشنال اینترست هم از پشت پرده سیاست‌ها و اهرم‌های فشار کاخ سفید برای ناامن کردن عربستان پرده برداشته و نوشته است «اکنون که سیاست عربستان در زمینه نفت در تضاد با منافع ایالات متحده است، زمان اولتیماتوم فرا‌رسیده: ریاض یا باید نفت را تأمین کند و یا باید امنیت را از دست بدهد!». لذا سعودی‌ها باید در برابر فشارهای آمریکایی‌ها کمربندها را برای امنیت و آسایش منطقه و به نمایش گذاشتن یک کشور مستقل و سیاستی عزتمندانه محکم ببندند. 
در این صورت حتما جبهه مقاومت پشت آنها خواهد بود. البته قبل از اینکه با فشارهای آمریکا روند صلح در یمن به بن‌بست بخورد، منطقی است که ریاض باتوجه به تجربیات قبلی خود به سرمایه‌گذاری‌ها در زمینه اقتصادی و به ویژه نفت آرامکو به خوبی می‌اندیشد تا دوباره در تله آمریکایی‌ها گرفتار نشود. نکته مهم‌تر این که رئیس‌شورای عالی سیاسی جنبش انصارالله نتیجه هرگونه بن بستی را فراتر از عربستان عنوان کرده و به کشورهای اروپایی هشدار داده است«در چنین صورتی دیگر نخواهیم پذیرفت که یمن وارد تنش نظامی جدیدی شود و آمریکا و انگلیس جان سالم به در ببرند.»
۶-با توجه به برخی اطلاعات مبنی بر فشارهای آمریکا به عربستان و امارات برای تبدیل کردن برخی از جزایر یمنی به پایگاه‌های نظامی آمریکا، فرانسه و انگلیس، مقامات یمنی فاش کردند «مسلّم شده صهیونیست‌ها در برخی از جزایر یمن حضوری نظامی و دست‌کم اطلاعاتی و جاسوسی دارند». چند نکته مهم: اول این که برخلاف آنچه که گفته شده «تحقق صلح فراگیر در یمن در نهایت به عقب‌نشینی نیروهای عربستان و امارات و در پی آن خروج نیروهای آمریکا و غربی‌ها و اسرائیل منجر می‌شود»، نیروهای مقاومت و مسئولان یمنی هوشیارانه خروج ‌اشغالگران از خاک کشورشان را زمینه و پیش شرط اصلی تحقق صلح می‌دانند نه نتیجه صلح!.. ثانیا آنگونه که المیادین خبر داده است‌، دیدگاه عربستان پس از اعلام رسمی پایان جنگ، رایزنی‌های یمنی – یمنی با نظارت سازمان ملل و سرپرستی عربستان است و تلاش خواهد کرد توافقی برای مرحله انتقالی دو ساله حاصل شود. براین اساس به نظر می‌رسد اولا کشوری که خود یک طرف اصلی جنگ است نمی‌تواند سرپرستی روند تحقق صلح و انتقالی را برعهده بگیرد. ثانیا تعیین بازه زمانی دو ساله برای روند انتقالی‌، اقدامی هدف‌دار و نشان از خبرهای پشت پرده آمریکا برای خرید زمان در جهت تاثیرگذاری بر تصمیم ملت یمن دارد. چراکه فضای کنونی به غربی‌ها و صهیونیست‌ها اجازه نمی‌دهد که بتوانند روند انتقالی تاثیرگذاری و اهداف خود را دنبال کنند. لذا سرعت عمل و هوشیاری جبهه مقاومت و به‌خصوص مسئولان یمنی می‌تواند فرصت فریبکاری و زمینه سوءاستفاده از افکارعمومی و دخالت از طریق سفارتخانه‌های غربی و سازمان‌های بین‌المللی از جمله سازمان ملل در آینده را از آمریکا بگیرد. چنان‌که پس از بيانيه نفاق‌آلود شوراي امنيت درخصوص یمن، تحلیلگران بین‌المللی و منطقه‌ای این بیانیه را تلاشی برای بازگشت به خانه اول تلقی و سازمان ملل را متهم به زشت‌ترین شیوه‌های نفاق و ابزاری برای تحقق اهداف آمریکا و انگلیس متهم کرده‌اند. لذا نیروهای مقاومت یمن که تاکنون در مقابل جنگ تحمیلی ایستاده‌اند و شهید داده‌اند و از کشورشان دفاع کردند، همچنان با هوشیاری آماده دفاع از کشور و ملت و ارزش‌هایشان به خصوص در پساجنگ هستند چراکه آمریکا با حمایت از جریانی تحت عنوان «اصلاح‌طلبان یمنی!» روی ایجاد تفرقه و تجزیه یمن در پساجنگ حساب ویژه‌ای باز کرده است. «حزب‌الاصلاح یمن» جزو اولین گروه‌های سیاسی بود که خواهان مداخله ائتلاف متجاوز سعودی در این کشور شد، اما با مقاومت ملت یمن به حاشیه رانده شد. 
۷-قطعا اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها برای خنثی کردن مسیر جدید در منطقه برنامه‌ریزی و اقدام خواهند کرد اما برداشتن گام‌های مدبرانه و جسورانه از سوی کشورهای منطقه به‌خصوص ایران و عربستان، به آنها این اجازه را نخواهد داد که دستاوردهای بزرگ سیاست منطقه‌گرایی و آسیاگرایی و همسایگی را دستخوش ناملایمات کنند، چنانکه سفر رئیس‌جمهور ایران به سوریه و تفاهمات انجام شده مهر تاییدی بر این ادعا است!
عناوین اخبار روزنامه وطن امروز در روز سه‌شنبه ۲۹ فروردين
مسیح غریب کردستان
 
هادی مؤمنیان
 روزگاری فیلسوفی بزرگ گفته بود مهم‌ترین ویژگی هر اثر هنری و تفاوتش با دیگر چیزها، این است که اثر هنری «جهان» دارد. او گفته بود هر «اثر هنری» زمینی را پیش می‌کشد و جهانی را بنا می‌نهد. «زمین» اثر را می‌توان عناصر سازنده  فیلم دانست (تدوین، فیلمبرداری، صدا، نور و...) و «جهان» اثر معانی و تداعی‌هایی است که برای مخاطب ایجاد می‌کند. به نظر می‌رسد هر دوی این بخش‌ها به هم معنا می‌بخشد.
فیلم سینمایی «غریب» که این روزها بر پرده نقره‌ای سینماهای کشور در حال اکران است، اثری است مهم و کمیاب که نوری تازه بر زندگی یکی از قهرمانان ملی، سردار سرلشکر شهید «محمد بروجردی» می‌تاباند.
* غریب یک سر و گردن بالاتر از فیلم‌های «قهرمان‌محور» این سال‌ها
ساخت فیلم‌هایی با محوریت قهرمانان ملی پدیده‌ای رایج در سینمای جهان است. در جشنواره چهل‌ویکم فیلم فجر نیز 2 فیلم در ژانر زندگینامه‌ای یا بیوگرافی حضور داشتند: «غریب» و «های‌پاور» که روایتگر بخشی از رشادت‌های قهرمانان ملی این مرز و بوم یعنی شهدا هستند. با نگاهی به تاریخ سینمای ایران می‌بینیم تاکنون فیلم‌هایی چون «شب واقعه»، «به کبودی یاس»، «شور شیرین»، «زیباتر از زندگی»، «چ»، «ایستاده در غبار»، «تک تیرانداز» و «موقعیت مهدی» روایتگر برشی از زندگی این قهرمانان بوده‌اند اما به جرأت می‌توان گفت «غریب» یک سر و گردن از آنها بالاتر است.
«غریب» روایتی است از وقایع کردستان در سال‌های ۵۸ و ۵۹ که آغاز مسیری برای تبدیل شهید محمد بروجردی به «مسیح کردستان» شد. فیلم «غریب» برشی از دوران فرماندهی شهید محمد بروجردی را در منطقه غرب به تصویر می‌کشد و «حامد عنقا» فیلمنامه آن را با استفاده از کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» اثر «نصرت محمودزاده» نوشته است. «محمدحسین لطیفی» که ساخت اثر ارزشمندی چون «روز سوم» را در کارنامه کاری خود دارد، کارگردانی این فیلم را بر عهده داشته و با تمام وجود اثری خلق کرده که در اذهان ماندگار می‌شود.
داستان «غریب» سال ۵۸ و یک هفته بعد از مفقودالاثر شدن سردار سرلشکر «احمد متوسلیان» آغاز می‌شود. «غریب» ساخته شده تا بتواند به اندازه‌ توانش شخصیت بزرگ و باشکوه محمد بروجردی را بر پرده سینما به تصویر بکشد و الحق‌والنصاف نیز این رسالت را بخوبی انجام داده است.
* ارائه تصویری تازه از یک شهید
فیلم قدم به قدم مخاطب را به محمد بروجردی نزدیک می‌کند و زوایای شخصیت او را در موقعیت‌های مختلف به او می‌شناساند؛ مخاطبی که شاید فقط اسمی از شهید بروجردی شنیده باشد بعد از ۱۲۰ دقیقه چنان شیفته بزرگی و عظمت شخصیت او می‌شود که با وجود آنکه فیلم با شهادت او پایان نمی‌یابد، بعد از پخش تیتراژ پایانی، قطعا تا دقایقی از تماشای این حجم از جانفشانی و ایثار توان حرکت نخواهد داشت. فیلمساز تاکید دارد لطافت روح «محمد» را در مقابل مردمان بی‌پناه کردستان در کنار سرسختی او در برابر ضدانقلاب توأمان به تصویر بکشد و جدا از همه ویژگی‌های مبارزه و چریک بودن شهید بروجردی، تصویر تازه‌ای از شخصیت او به نمایش بگذارد.
بروجردی اهل سینما و شعر است، فیلم نبرد الجزایر و الرساله (محمد رسول‌الله) را می‌بیند تا دریابد چگونه می‌توان بدون جنگ و خونریزی همچون فتح مکه، کردستان را از لوث وجود ضدانقلاب پاک کرد. با اینکه سکانس‌های محمد و همسرش فاطمه در فیلم محدود است اما همان 3-2 سکانس رابطه عاشقانه او با همسرش را با ظرافت به تصویر می‌کشد. محمد چنان در مقابل حوادث ناگوار و خباثت‌های دشمنان با صبر و سعه صدر برخورد می‌کند که حتی موجب عصبانیت اطرافیانش می‌شود؛ «صبور باشید» تکیه کلامی است که بویژه در موقعیت‌های حساس ورد زبان محمد است. گریم فوق‌العاده و بازی درخشان «بابک حمیدیان» در ترسیم این چهره محبوب و دوست‌داشتنی تاثیر بسزایی داشته است. حمیدیان بخوبی و با ظرافت توانسته آرامش وجودی بروجردی را نشان دهد.
* ویژگی‌های فیلم
یکی از موضوعات مورد مناقشه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی که دشمنان هم روی آن مانور می‌دادند، جدا کردن صف ارتش از سپاه و طاغوتی خواندن آنها بود اما «غریب» به پشتوانه فیلمنامه‌ای مستحکم بر اساس اسناد تاریخی بخوبی این ادعای کذب را افشا می‌کند. فیلم با نمایش جانفشانی‌های ارتش جمهوری اسلامی، شهید محمد بروجردی را حلقه وصل همه آنانی می‌داند که برای وطن و مردم از جان گذشتند.
«غریب» در کنار صحنه‌های دلخراش کشت و کشتار مردم بی‌دفاع و بی‌گناه کردستان، لحظات عاطفی کم ندارد که نشانگر روح بزرگ و زودرنج بروجردی است؛ یادمان بیاید سکانس دلجویی بروجردی از مادران داغدار کرد یا گریه‌های پنهان او در سوگ شهادت همرزمانش را. همچنین فیلم در نمایش خوی وحشی‌گری ضدانقلاب اعم از دموکرات، کومله و منافق هم موفق عمل کرده است؛ جنایتکارانی که برای رسیدن به اهداف شوم خود حتی از قربانی کردن زن و فرزند خود هم ابایی ندارند، چه برسد به دیگران. بیشتر شخصیت‌های داستان به تبع فضای خشن و جنگ و خونریزی آن مرد هستند و در این میان «کژال» تنها نماینده زنان و دختران کرد است که فیلم به او پرداخته؛ کژال تحصیلکرده و پزشک است، زخم خورده ضدانقلاب است  و با وجود خشم و نفرتی که از آنها به خاطر کشتن همسرش دارد، تحت تاثیر رفتار بروجردی حاضر می‌شود برای ساختن آینده‌ روشن کینه را کنار بگذارد.
«غریب» درست و تمیز و بدون نقص قصه خود را می‌گوید، تمام سکانس‌های فیلم سر جای خودشان هستند و با اینکه زمان فیلم طولانی است چنان نفسگیر داستان خود را روایت می‌کند که مخاطب متوجه گذشت زمان نمی‌شود. فیلم آغاز و پایان مناسبی هم دارد و فیلمساز با هوشمندی سکانسی را که در ابتدای فیلم برای شروع فلش‌بک به گذشته و ایجاد حس ترس از ناامنی به مخاطب منتقل کرده در پایان تکرار می‌کند تا خود گویای تمام پیام‌هایی باشد که در سراسر فیلم به تصویر کشیده شده‌ است؛ پایانی روشن و امیدوار. گویی فیلمساز همراه با مردم کرد و کژال به مخاطب اطمینان می‌دهد در این آب و خاک قهرمانانی چون بروجردی کم نیستند و اگر پایش بیفتد نمی‌گذارند حتی ذره‌ای از خاک این مملکت به دست دشمنان بیفتد و به قول خمینی کبیر «سربازان من همان کودکان در گهواره‌اند».
* «غریب» و جهانی که می‌سازد
هر «اثر هنری» جهانی را خلق می‌کند و مخاطب را به سرزمین خودش می‌کشاند؛ جهانی که باید با زمانه‌ای که در آن خلق شده (زمانه زیست مخاطب) ارتباط برقرار کند. «غریب» از آن دسته آثار هنری است که برای مخاطب، «جهان می‌سازد». نور، شیوه روایت، فیلمبرداری و شیوه تدوین، کمک کرده‌اند مخاطبان لحظه به لحظه وارد جهان متن شوند. غریب با اینکه قصه‌ای از 4 دهه پیش را موضوع خود قرار داده است اما بی‌شک خوانش امروزی و معاصرش از موضوع کمک کرده است مخاطبان بتوانند احساس نزدیکی بسیاری با آن داشته باشند. «غریب» تصویری ملموس و باورپذیر از چهره و نفس مسیحایی بروجردی نشان می‌دهد و همزمانی اکران آن با شرایط کنونی جامعه، اتفاق مبارکی است، چرا که «غریب» می‌تواند تلنگری به مدیران و مسؤولان کشور باشد که در مقابل افراد معترض غیرآشوبگر باید کار فرهنگی کرد، باید با آنها صحبت و آگاه‌شان کرد؛ کاری که بروجردی با تمام مشغله آن را مهم می‌شمرد؛ یادمان بیاید سکانس‌هایی را که با زندانیان قبل از اجرای حکم در زندان ساعت‌ها حرف می‌زد تا بتوانند حق را از باطل تشخیص دهند و به قول بروجردی «اگر بتوانیم 2 نفر را هم به سمت خودمان بکشانیم، برده‌ایم و همواره باید یادمان باشد جنگ آخرین راهه». مصداق بارز این استراتژی سرنوشت شخصیت «سیروان» در فیلم است. همچنین فیلم بخوبی ضرورت «ولایت‌پذیری» برای عبور از بحران‌ها را نشان می‌دهد. یادمان بیاید تکرار مدام این جمله را از بروجردی: «من سرباز امامم».
در پایان باید گفت «غریب» یکی از مهم‌ترین، تاثیرگذارترین و بهترین روایت‌ها درباره شهداست. برای تربیت نسلی انقلابی و متعهد باید آنها را با شهدا آشنا کرد. چه بسیار سرداران و فرماندهان شهیدی که با گفتار و رفتار و عقاید انقلابی - اسلامی خویش، هر یک در زمان خود الگوی موثری بر اطرافیان و نزدیکان خود بودند و بعد از شهادت‌شان وجوه دیگری از شخصیت عرفانی و اخلاقی آنان چنان آشکار شد که زمینه تحول بسیاری از جوانان این مرز و بوم را فراهم کرد اما متاسفانه این روزها به فراموشی سپرده شده‌اند و تنها نام‌شان را بر سر کوچه و خیابان و اتوبان‌ها می‌توان مشاهده کرد.
نسل امروز با دیدن فیلم‌هایی چون «غریب»، درمی‌یابد امنیتی که امروز دارد به آسانی به دست نیامده است و برای آن خون‌های پاک بسیاری ریخته شده است. از این رو ضروری‌ است تدبیری اتخاذ شود تا نوجوانان و جوانان امروزی فیلم‌های آگاهی‌بخشی چون «غریب» را  که «جهان» دارند و برای مخاطبان «جهان می‌سازند» حتما تماشا کنند.
 
روزنامه رسالت
سقوط بازار سرمایه شوک به سرمایه اجتماعی
سید محمد بحرینیان
یک. بورس تهران دو روز فاجعه‌آمیز را پشت سر گذاشت و شاخص کل حدود ۹ درصد سقوط کرد. بیش از ۸۰ درصد بازار در روز کاری دوشنبه صف فروش را تجربه کرد و حدود ۶۰۰ نماد با صف فروش بسته شدند. همچنین بیش از ۶۰ هزار میلیارد ریال طی این دو روز کاری از بازار خارج شد.
دو. بورس پس از تابستان ۹۹ و با گذر سی ماه از آن ریزش شدید، فروردین ۱۴۰۲ توانست رکورد سی ماه قبل خود را بشکند. این یعنی بورس تهران، با وجود تغییرات اساسی در مؤلفه‌های کلان و به‌ویژه دو برابر شدن نرخ ارز، تازه چند هفته گذشته توانست به سطح سه سال قبل برسد و این یعنی عملا عقب‌ماندگی قابل‌توجهی در بازدهی نسبت به بازارهای موازی در این دوره وجود داشته است. بااین‌وجود و در پی رشد تدریجی بازار، سرمایه‌های افراد حقیقی در یک روند آرام در حال ورود به بازار بود. اما گویا قرار نیست بازار سرمایه در کشور ما، رنگ آرامش و ثبات ببیند و می‌خواهد همچنان سرمایه‌گذاران را بی‌اعتماد کرده و فراری دهد.
سه. شایعات و موارد متعددی در خصوص دلایل سقوط بازار مطرح‌شده است، از جلسه و تماس برای فروش سهام تا شناسایی سود توسط برخی معامله گران. اما این رونق چندماهه و حالا سقوط ناگهانی، نشان داد که بورس برای این شرایط آمادگی ندارد. درحالی‌که فرصت مناسبی برای تأمین مالی بخش واقعی اقتصاد از مسیر بورس وجود داشت، هیچ صندوق پروژه‌ای در این دوره عرضه نگردید. همچنین دولت از فرصت خوب و فضای مثبت بازار در چند ماه اخیر برای عرضه شرکت‌های دولتی و بخش عمومی در بورس بهره‌ای نبرد که باعث شد عمق بازار متناسب با ورود سرمایه رشد نکند. عجیب‌تر آنکه در سال جاری و در این رونق، تنها یک عرضه اولیه از سوی یک بانک خصوصی صورت گرفت.
چهار. از سوی دیگر، سازمان بورس به‌عنوان مقام ناظر پس از سقوط در اولین روز موضع سکوت گرفت. همین موضع انفعالی موجب شد در دومین روز، بازار سقوط شدیدتری را تجربه کند و شاخص کل در بی‌سابقه‌ترین سقوط، کاهش بیش از ۵ درصدی را تجربه کرد. 
متولیان بورس، پس از ریزش عجیب دیروز، به سخن آمده و اظهارنظرهایی کردند که البته هیچ‌یک موردقبول سرمایه‌گذاران و فعالان بازار سرمایه واقع نشد. در همین راستا، مجتبی توانگر، عضو ناظر مجلس در شورای عالی بورس وارد عمل شد و درخواست برگزاری جلسه فوق‌العاده شورای عالی بورس را نموده است.
پنج. در شرایطی که نگاه دولت و مجلس به سمت خروج پول از بازارهای سفته‌بازی مانند طلا، ارز، مسکن و خودرو است، بورس می‌توانست مآمن و پناهگاه سرمایه‌های سرگردان باشد که تحت تأثیر سقوط دو روز اخیر و بی‌عملی صورت گرفته، اعتماد اندکی که پس از ۳۰ ماه از رونق سال ۱۳۹۹ بار دیگر به‌سختی و کندی در حال برگشت به بازار بود، از بین رفته و تداوم این موضوع می‌تواند ضمن از بین بردن کارکرد بازار سرمایه در اقتصاد ملی، سبب حرکت منابع و سرمایه به بازارهای موازی و چالش‌های آن‌ها باشد. متأسفانه در شرایطی که فرصت‌های اندکی برای بهبود وضعیت کلان اقتصادی برای دولت سیزدهم باقی‌مانده، یکی از بزرگ‌ترین فرصت‌ها یعنی جذب سرمایه به سمت بورس از بین رفت.
شش. این نکته بسیار با اهمیت است که سرمایه مردم در بورس با سرمایه اجتماعی دولت پیوندی ناگسستنی دارد. اگر هم قرار است سرعت ماشین سریع رشد بورس کاسته شود، این کار باید به دست رانندگانی مسلط و باتجربه اتفاق بیفتد که بدانند ترمز خودرویی که با سرعت در حال حرکت است را به یکباره نمی‌کشند، چرا که چنین رفتاری می‌تواند راننده و سرنشینان را در معرض آسیب قرار دهد!
عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز سه‌شنبه ۱۹ ارديبهشت
منبع: بصیرت

ارسال نظرات