روز گذشته شاخص کل ریزش بیسابقهای را تجربه کرد که حتی زمزمههای تعطیلی آن را مطرح کرد. همچنین در روزهای اخیرشاهد کاهش قیمت انواع خودروهای داخلی ومونتاژی در بازار بودیم. این دو مورد گویای نوسانی بودن اقتصاد ایران در حداقل یک دهه اخیر است. البته این نوسان در تمام بازارها از ارز تا کالاهای اساسی قابل لمس است و به نوعی زمین بازی خوبی برای کسانی شده که به دلیل رانت اطلاعاتی میتوانند از آن بهره ببرند. یک مقایسه ساده نشان می دهد که قیمت همه کالا و محصولات نسبت به یکی دو سال اخیر چندین برابر افزایش یافته است. این شرایط موجب گشته مردم از نظر معیشت به شدت تحت فشار قرار بگیرند و با سختی و مشقت بالا قادر به تأمین نیازهای اولیه زندگی خود شوند.
بنابراین پرسش این است که چرا اقتصاد ایران تا این اندازه نوسان دارد؟ به باور برخی از کارشناسان اقتصادی ۷۰ تا ۸۰ درصد مشکلات اقتصادی ایران به بخش ساختاری اقتصاد مربوط بوده که با وجود تحریمها در یکدهه اخیر اثر آن شدیدتر شده است. برای نمونه نوسان نرخ ارز با افزایش قیمتها در کشور ما در ارتباط بوده و هر تغییری در آن به صورت مستقیم و غیر مستقیم موجب نوسان قیمت می گردد. همچنین تحریم ها موجب شده است ارزش پول ایران در برابر دلار به شدت سقوط کرده و در پی آن نه تنها کالا های خارجی بلکه کالاهای داخلی نیز با افزایش بی سابقه قیمت همراه شوند.
بنابراین ابعاد اثرگذاری لغو تحریم ها بر اساس چشم انداز جدیدی که به وجود میآید، بسیار زیاد است و در درجه نخست این ابعاد شاخص های اقتصاد کلان مانند رشد اقتصادی، ایجاد اشتغال و ... را تحت تاثیر قرار میدهد و در مرحله بعد می تواند در قلمرو خرد، بر فضای کسب و کار تاثیرگذار شود. این موارد می تواند به اقتصاد ایران در خارج شدن از مشکلات فعلی کمک کند. در نهایت تمام این عوامل خود را در کاهش نوسانات بازار نشان می دهد.
رسول سناییراد
جریان برانداز و معاند و حامیان خارجی آنان سعی دارند از عادی شدن فضای سیاسی کشور و ثبات و آرامش داخلی جلوگیری کنند و آشوب و اغتشاش را همچنان تداوم و گسترش دهند.
از اینرو با فروکش کردن اغتشاشات و بیاعتنایی مردم نسبت به تحریک و فراخوان مداوم معاندان از یکسو و زدن سیلیهای پیاپی بر گونه آنان، با اجتماعات بزرگ مردمی در روزهای ۲۲ بهمن، قدس و عید سعید فطر از دیگر سو شاهد تغییر رویکرد ضدانقلاب بودیم که مصادره مناسبتهای صنفی و قشری مثل روز کارگر و معلم یک جلوه مهم آن بود.
دشمنان و معاندان نظام جمهوری اسلامی انتظارشان این بود که جامعه فرهنگی و کارگری کشور که نسبت به مشکلات معیشتی و اقتصادی گلهمند و ناراضی هستند و در پارهای موارد برای اعلام مطالبات به حق خود، تجمعات آرام و اعتراضی هم برگزار میکنند، فراخوان ضدانقلاب را با مطالبات خود منطبق یافته و با پاسخ مثبت به آن در این روزها به کف خیابان بریزند. این فراخوانها بر پایه این مفروض بود که این دو مناسبت تاریخی، یعنی روز کارگر و روز معلم بههم نزدیک است و در عرصه مطالبات اقتصادی هم این دو صنف احتمالاً با هم اشتراکنظر دارند، پس زمینه اتحاد و همبستگی بین آنها و کلید خوردن دور جدیدی از آشوب و ناآرامی، آن هم با ابعادی گستردهتر فراهم است.
همچنین به میدان آمدن معلمان در کنار کارگران، زمینه حضور دانشآموزان و فرزندان را نیز پدید میآورد و ابعاد و گستره اغتشاشات و آشوبها را افزایش میدهد.
شاید شروع دوباره اقدامات ایذایی در مدارس برای ایجاد هراس در دانشآموزان و خانوادهها هم در همین راستا مورد توجه و بزرگنمایی بخش رسانهای معاندان قرار گرفت که با چاشنی قومیتی نیز همراه شده بود.
اما برخلاف تلاش گسترده و همهجانبه معاندان و بهکارگیری ابزار و شیوههای مختلف تبلیغاتی و رسانهای آنان، بیاعتنایی کارگران و فرهنگیان فهیم و نجیب کشور به این فراخوانها را شاهد بودیم که به شکست جریان برانداز و حامیان خارجی آنها در این زمینه انجامید.
حتی برخلاف این تصور و انتظار معاندان، شاهد اجتماعات بزرگی از این دو قشر مردمی در دیدار با رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز بودیم که به کوری چشم دشمنان دلبستگی خود به نظام و رهبری را به رخ دشمنان کشانده و در امتداد اجتماعات مردمی در روزهای ۲۲ بهمن و قدس، سیلی جانانه دیگری بر گونه بدخواهان و آشوبطلبان فرود آوردند.
عوامل این شکست تکراری معاندان و بیاعتنایی جامعه کارگری و فرهنگی کشور به آنان را میتوان در موارد زیر جست وجو کرد:
۱- بصیرت و هوشیاری معلمان و کارگران کشور و آگاهی آنان نسبت به اهداف خبیثانه جریان برانداز و معاند که سابقه آنان گویای پادویی مزدوری برای دشمنان خارجی، تجزیهطلبی و بیاعتنایی به منافع امنیت ملی است و در نیل به این اهداف کثیف، جان، مال و آبروی شهروندان تنها ابزار و وسیله به حساب میآید.
۲- دلبستگی و تعلقخاطر عموم جامعه کارگری و معلمی کشورمان به انقلاب و نظام اسلامی که نهتنها در عرصه خدمت قشری بلکه در عرصه جهاد و دفاع نظامی نیز آن را به اثبات رسانده و با تقدیم هزاران شهید گلگونکفن، تعهدنامه این دلبستگی مقدس را با خون امضا کردهاند.
۳- اعتماد عمومی کارگران و معلمان کشور به حاکمیت و کارگزاران آن که گرچه در پارهای موارد، اشتباهات و غفلتهایی موجب نارضایتی آنان شده، اما این نارضایتیهای به حق، هیچگاه موجبات گرایش به آشوب و حمایت از براندازان نشده و نجابت آنان را مخدوش نکرده است.
۴- مدنظر قرارگرفتن بخشهایی از مطالبات به حق این دو قشر خدوم و زحمتکش توسط مسئولان نظام و در رأس همه رهبرمعظم انقلاب اسلامی که هرچند مقدورات و وضعیت عمومی اقتصاد کشور اجازه رسیدگی و تأمین همهجانبه را نمیدهد، اما این اطمینان را فراهم میآورد که هیچگاه مورد بیاعتنایی نبودهاند و شرافت و کرامت آنان مورد توجه بوده است.
از این رو، تمام تلاش و تحریک براندازان برای بهرهبرداری ابزاری از روزهای کارگر و معلم به جایی نرسیده و دو مهره پررنگ دیگر به سبد مهرههای دومینوی شکست و ناکارآمدی آنان افزوده شد.
لازم به یادآوری است این بصیرت، نجابت و عقلانیت جامعه کارگری و فرهنگی کشور و همراهی آنان با نظام را نباید به معنای رضایتمندی کامل آنان از مسائل صنفیشان تلقی کرد و نسبت به رسیدگی به مطالبات آنان غافل شد، بلکه این همراهی، وظیفه مسئولان محترم را سنگینتر نموده و ادای حق آن را در اولویت بیشتر قرار میدهد.
برجام در برزخ حیات و مرگ
دكتر هادي محمدي
از امروز وارد ششمین سالی شدیم که دولت آمریکا در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ از برجام خارج شد و عملا روند بازگشت تحریم های یک جانبه این کشور علیه ایران کلید خورد. حالا 5 سال پس از آن تاریخ امیدها به احیای توافق هسته ای که زمانی بزرگ ترین دستاورد دیپلماتیک اروپا بعد از جنگ جهانی خوانده می شد و همه غیر از رژیم اسرائیل از آن استقبال و برجام را گامی به سوی امنیت بیشتر منطقه و جهان توصیف کردند، کم رنگ تر شده و کمتر کارشناسی است که در دنیا بتواند با احتمال زیادی از احیای برجام بگوید و خوش بین ترین ها تنها به تدوین توافقی جدید یا توافقی موقت امیدوارند که بتواند جلوی سرعت پیشرفت های هسته ای تهران را بگیرد . غروب 17 اردیبهشت 1397 ترامپ در کنار یاران تندروی خود که در همان مدت یک سال و نیم از ریاست جمهوری اش چندین موافقت نامه و معاهده بین المللی دیگر را نیز زیرپا گذاشته بودند، فرمان خروج از برجام را نیز امضا کرد.
تهران در برابر این اقدام خصمانه با شرکای اروپایی برجام به همراه روسیه و چین کار را جلو برد و تا 17 اردیبهشت 1398 سعی کرد تا راهی برای حفظ منافع اقتصادی برجام بدون عدول از تعهدات فنی اش بیابد. حتی تیر 97 اروپایی ها در نشست کمیسیون مشترک، تعهدات یازده گانه ای دادند که در صورت اجرا می توانست خواسته های ایران را پوشش دهد اما یک سال از مدتی که تهران از آن به عنوان «صبر استراتژیک» یاد کرد، گذشت و نه تنها اروپایی های برجام اقدام عملی برای انتفاع اقتصادی ایران نداشتند بلکه تا حد زیادی همکاری های خود با آمریکا برای تحریم ایران را به صورت غیررسمی گسترش دادند. 18 اردیبهشت 98 ایران اولین گام خود را برای کاهش تعهداتش طبق بندهای 26و 36 برجام برداشت و سقف غنی سازی 3.67درصدی و ذخایر 300 کیلویی را شکست و پس از آن طی 8 ماه 4 گام دیگر را در راستای کاهش تعهدات برداشت به گونه ای که عملا در دی ماه همان سال تعهد فنی دیگری باقی نمانده بود و آن چه بود تعهدات نظارتی بود. با این حال طرف مقابل حاضر نشد آمریکا را به بازگشت به برجام راضی کند و خود نیز کاری برای تامین خواسته های ایران طبق برجام نکرد.
یک سال دیگر گذشت و این بار مجلس شورای اسلامی در حالی که در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا جوبایدن دموکرات توانسته بود ترامپ را شکست دهد، قانونی تصویب کرد که طی آن فعالیت های هسته ای شتاب بیشتری بگیرد. غنی سازی 20درصدی و 60درصدی حاصل این قانون بود. تغییر دولت در آمریکا و رسیدن به انتهای دولت در ایران باعث شد مذاکرات احیای برجام در وین شکل بگیرد اما این مذاکرات نیز با وجود وعده های دولت جدید آمریکا که ظاهرا خود را مقید به بازگشت به برجام نشان می داد، ثمری نداشت و واشنگتن حاضر نشد تضمینی دهد که بار دیگر به برجام خنجر نزند. دولت در تهران عوض شد و رئیسی اصولگرا و تیم مذاکراتی جدید شکل گرفت. این بار علی باقری به مصاف دیپلمات های برجامی اروپایی رفت و از 8 آذر 1400 تا اسفند 1400 بارها در وین گفت و گو کرد. این بار بدون مذاکره مستقیم با آمریکا و با واسطه اروپا یا روسیه و در انتها با کاغذهایی در پاکت های دربسته.
این مسیر هم پس از تلاقی با جنگ روسیه علیه اوکراین به شکست انجامید و بهار 1401 در حالی آغاز شد که هنوز توافقی بین ایران و 1+4 نهایی نشده و بالطبع تحریم ها هم سرجای خود بود. پیام ها رد و بدل می شد و کانال های منطقه ای و اروپایی کار خود را برای از سرگیری مذاکرات انجام می دادند تا این که مرداد 1401 ناگهان خبر رسید علی باقری و تیمش راهی وین هستند تا متن جدید جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را که انریکه مورا معاون وی به وین آورده بود، ببینند. ظاهرا طرف غربی برجام و آمریکا از این متن راضی بودند اما ایران نیاز به بررسی بیشتری داشت. سه دور پاسخ بین تهران و واشنگتن از مرداد تا میانه شهریور 1401 رد و بدل شد اما نرسیدن به خواسته های دو طرف و برهم زدن سیر گفت و گو توسط آمریکا با طمع به نتیجه رسیدن اعتراضات در ایران باعث شد تا بار دیگر مذاکراتی که همه مدعی بودند به انتهای خود رسیده با توافق نهایی جشن گرفته نشود .
امروز بیش از 8 ماه از آخرین تبادل پیام رسمی و علنی بین تهران و واشنگتن می گذرد و دیگر هر چه بوده پیغام و پسغام هایی است که کشورهای دوست و نزدیک و حتی دور بین ایران و آمریکا برده و آورده اند تا شاید قفل احیای برجام در جایی و توسط کشوری شکسته شود که تاکنون نشده است . این روزها هیئت فنی آژانس در راه تهران و وین در رفت و آمد است تا شاید بتواند موضوع سه مکان ادعایی آژانس را حل و فصل کند هر چند می دانیم تا مسئله در حوزه سیاسی حل نشود، در حوزه فنی حل نخواهد شد اما باید پرونده آماده شود تا روی میز سیاسیون برود. در هفته های اخیر کمتر آمریکایی ها می گویند برجام از دستور ما خارج است، بورل از پیشرفت کار آژانس راضی است و این رضایت را علنی می گوید و امیر عبداللهیان فاصله تا توافق نهایی را اندک می داند، اندکی که حداقل هشت ماه است در برزخ مذاکراتی قرار گرفته و افق روشنی هم ندارد. «فضا مثبت است»، این ادعای یک دیپلمات ایرانی است که توضیحی برایش نمی دهد اما معتقد است کار رو به جلوست هرچند سرعت کمی دارد. جیک سالیوان مشاور امنیت ملی بایدن در همین کشورهای خلیج فارس از باز بودن راه دیپلماسی سخن می گوید تا هویج را نشان دهد اما در ادامه به دست باز اسرائیل در حمله به ایران هم گوشه چشمی دارد تا چماق را هم ببینیم .
روزهای سخت و دردناک برجام در اتاق مراقبت های ویژه در حال گذر است و همه همچنان که از بلند شدن این بیمار رو به موت ناامیدند اما دلشان هم نمی خواهد مرگ قطعی را اعلام کنند. ظریف همچنان معتقد است آمریکا بدون هیچ جایگزینی، منافع همه - به ویژه آمریکایی ها و ایرانی ها- را به خطر انداخته و در این مسیر تنها به منافع اسرائیل اندیشیده تا یک دستاورد دیپلماتیک منحصر به فرد را از بین ببرد و این یعنی برای بازگشت، ایالات متحده نباید به ریسمان پوسیده ای به نام نتانیاهو دست بیندازد و امیدوار باشد که جایگزین بهتری برای برجام است. واشنگتن کافی است چند رقم را در ذهن خود مرور کند، ذخایر غنی شده 60درصدی ایران، زمان ادعایی گریز هسته ای تهران و از همه مهم تر صبر و استقامتی که ایرانیان در این سال ها با وجود همه فشارها داشته اند تا اقتصادشان فرونپاشد، همه این ها و موارد دیگر می تواند کمک کند تا ایالات متحده در سخت ترین شرایط برجام، تصمیم درستی بگیرد و برای رسیدن به توافق نهایی احیای برجام، گام آخر را بردارد .
ارسال نظرات