12 ارديبهشت 1402 - 11:11

پایگاه رهنما:

 

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز سه‌شنبه ۱۲ ارديبهشت

حقه‌بازی‌های ناتمام یک حقوقدان

محمدصادق فققوري

یکی از مدرسان حقوق دانشگاه تهران با کنار هم گذاشتن چند عبارت و توضیح حقوقی، شهادت حمیدرضا الداغی در سبزوار را منکر شده و این شهید عالی‌مقام را «نفله» خطاب کرده‌است. استناد وی به مبحث دفاع مشروع در فقه است. فارغ از اغراض غیرحقوقی چنین اظهارنظری، درباره این به اصطلاح استدلال حقوقی، گفتنی‌هایی است:
۱- فروکاستن شهادت الداغی به مقوله دفاع مشروع، یک فریب آشکار است. آنچه در قانون در زمینه این همانی، رعایت سلسله مراتب، یکسانی شرایط و سایر موارد دفاع مشروع بیان شده، اساساً ناظر به جنایت وارده بر اثر دفاع است. به بیان دیگر، در قضیه سبزوار، شهید الداغی در مقام دفاع از خود به شهادت نرسیده‌است که نوبت به طرح موضوع مشروع بودن یا نبودن دفاع وی برسد؛ الداغی با مشاهده تعرض به دختران، در مقام حمله به قاتل برآمده و به شهادت رسیده‌است. در این قضیه اگر هم قرار به طرح موضوع دفاع مشروع باشد، فرضاً این قاتل الداغی است که می‌تواند به این موضوع استناد کند، نه شهید الداغی. البته واضح است که قاتل هم نمی‌تواند برای فرار از مجازات به دفاع مشروع متوسل شود، این موضوع در ادامه بهتر مشخص می‌شود؛ بنابراین تحلیل شهادت الداغی با کلیدواژه دفاع مشروع، یک مغالطه آشکار و نیرنگ حقوقی است.
۲- حتی بر فرض غیرقابل پذیرش صحت دفاع مشروع در این قضیه، اتفاقاً آن‌کس که شرایط دفاع مشروع را رعایت نکرده، قاتل یا قاتلان شهید الداغی است. یکی از شرایط مشروع بودن دفاع از حیث حقوقی، رعایت سلسله مراتب و برابری سلاح‌ها است. مطابق آنچه در فیلم این جنایت منتشر شده‌است، قاتل برای مقابله با سر و صدای شهید الداغی در قبال توقف جرم او، سلاح سرد کشیده و به وی حمله‌ور می‌شود. پرپیداست که دست به اسلحه‌شدن برای دفاع در قبال سر و صدا، نقض برابری سلاح‌ها و برابری شرایط است.
۳- ماده ۱۵۶ به صراحت دفاع از عرض، نفس یا آزادی سایرین را مجاز دانسته‌است. تبصره اول این ماده هم «ناتوانی از دفاع» یا «قرار داشتن در وضعیتی که امکان استمداد نداشته باشد» را جزو شرایطی دانسته است که یک شخص می‌تواند برای دفاع از عرض، نفس یا آزادی دیگری اقدام کند. واضح است که طبق فیلم منتشره، این شرایط در قضیه شهید الداغی صادق است.

۴- ممکن است این ایراد مطرح شود که شهید الداغی از اساس صلاحیت ورود به قضیه و دفاع از دختران در معرض خطر را نداشته‌است. هر حقوق‌خوانده‌ای هم می‌داند که هنگام وقوع جرم مشهود تا رسیدن ضابط خاص (قوای انتظامی)، هر انسان مسئولیت‌شناس و با وجدانی می‌تواند (و در مواردی باید) مداخله و از استمرار جرم جلوگیری کند. در مشهود بودن آنچه در سبزوار اتفاق افتاده، شکی نیست و باز هم هر حقوق‌خوانده‌ای می‌داند که اقدامات شهید الداغی مطابق فیلم منتشر شده، مداخله‌ای حداقلی برای جلوگیری از استمرار جرم مشهود بوده که با واکنش قاتل مواجه شده‌است.
۵ - سنجش قضایای حقوقی با «عرف»، پشتوانه محکم
فقهی‌- قانونی دارد. تغییر معنای لفظ واحد توهین از شخصی به شخصی با توجه به عرف منطقه یا عرف اقشار، یکی از ده‌ها مواردی است که قانونگذار ما به پشتوانه فقه به عرف شأنیت و ضمانت اجرا بخشیده‌است. در قضیه سبزوار، حتی اگر هیچ استدلال دیگر حقوقی را هم نپذیریم، عرف مردم غیور و ارزش‌گرای ایران، اقدام شهید الداغی را منطبق بر ارزش‌های والا و انسانی و مستحق ستایش می‌داند و نه نفلگی.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز سه‌شنبه ۱۲ ارديبهشت

شهید مطهری، «امر به معروف» و نیاز امروز ما

جواد نوائيان رودسري

44 سال از آن سحرگاه شومی که تیر التقاط، پیشانی فیلسوف برجسته و اندیشمند بزرگ انقلاب اسلامی را شکافت و با شهادت او ملتی را به سوگ نشاند، می‌گذرد. با این حال، اقدام تروریستی گروهک فرقان در 12 اردیبهشت 1358، فقط پایان حیات ظاهری شهید آیت‌ا... مرتضی مطهری را رقم زد؛ او در قالب اندیشه و آثار مکتوبش، در میان ما باقی ماند تا آثار قلمی وی که به قول امام راحل «بی‌استثنا آموزنده و روان بخش است» اسباب ترقی فکر را در جامعه ما فراهم کند و برای «عارف و عامی، سودمند و فرح‌زا» باشد. آثار شهید مطهری، یکی از منابع قابل اعتنایی است که می‌تواند در لحظات سخت و پرشبهه، برای دلسوزان انقلاب مغتنم و راهگشا باشد؛ در هنگامه‌ای که شاید آرا و تفسیرهای گوناگون، اسباب تشتت فکری جامعه را فراهم می‌کند و همین تشتت فکری، محملی می‌شود برای سوءاستفاده‌های سرخوردگان و دشمنان این ملت. یکی از آن هنگامه‌ها که باعث ایجاد دغدغه در جامعه ما، طی چند ماه اخیر شد، موضوع امر به معروف، نهی از منکر و شرایط ادای این فریضه در اسلام بود؛ موضوعی که برخی از اهل علم و قلم کوشیدند تا با بضاعت خود، غبار تردید را درباره الزامات و لوازم آن بزدایند و این واجب دینی را در شکلی جامع و روشن، به جامعه عرضه کنند. این زحمات، ان شاءا... مأجور است و مفید، اما در این بین، چقدر خوب بود اگر سری هم به ذخایر ذی‌قیمت اندیشه اسلامی در آثار استاد شهید می‌زدیم و درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر و شرایط آن، از او می‌شنیدیم.

شهید مطهری در برخی از آثار خود، به تفصیل درباره این فریضه راهبردی، به ارائه نظر و رفع شبهه پرداخته‌است؛ به ویژه ضمن بررسی ویژگی‌های قیام اباعبدا...(ع) در کتاب سترگ «حماسه حسینی» و در خلال سخنرانی‌های تأثیرگذاری که در اطراف این واقعه بزرگ ایراد کرده‌. شهید مطهری، با تکیه بر آیات و روایات، امر به معروف و نهی از منکر را ضامن بقای اسلام می‌داند و معتقد است بدون این فریضه، اسلام هم دوامی نخواهد داشت، با این حال، این ضرورت انکار ناشدنی، برای اجرا در جامعه اسلامی، نیازمند لوازمی است که بدون آن ها، ای بسا ره به مقصود حقیقی نبرد و بلکه اسباب مزاحمت در راه نشر و گسترش آموزه‌های دینی را فراهم کند. این لوازم ضروری که لازمه پرداختن به چنین فریضه مهم و راهبردی است، در حصار زمان محبوس نیست و در هر دوره و هر مرحله، قابل اعتنا و توجه است و البته، با توجه به شرایط این روزها، نیازهای امروز ما را هم در بر می‌گیرد. شهید مطهری، گام نخست در مسیر امر به معروف و نهی از منکر را، اصلاح عامل به فریضه می‌داند؛ چگونه ممکن است کسی که خود عامل به معروف نیست و مشتاق انجام منکر است، به ارشاد و هدایت دیگری بپردازد؟!

امیرمؤمنان(ع) در خطبه 129 نهج‌البلاغه می‌فرماید: «لَعَنَ اَ... اَلْآمِرِینَ بِالْمَعْرُوفِ اَلتَّارِکِینَ لَهُ وَ اَلنَّاهِینَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ اَلْعَامِلِینَ بِهِ»؛ خداوند آمران به معروفی را که خود عامل به آن نیستند و ناهیان از منکری را که خود به منکر عمل می‌کنند، لعنت کند. تأکید استاد شهید بر مقوله بصیرت و آگاهی در عرصه امر به معروف و نهی از منکر نیز، نکته درخور توجهی است که این روزها سخت بدان نیازمندیم؛ این‌که خروج از دایره منطق در انجام این فریضه دینی، به هیچ روی جایز نیست، این‌که آمر به معروف و ناهی از منکر، باید هدف خود را از این اقدام بداند و درک کند که وی، نه دشمن فردِ عامل منکر یا غافل از معروف، بلکه دشمن اصل منکر و طرفدار اصل معروف است و در این راه، در نظر گرفتن نتیجه، احتمال تأثیر، رعایت اصل احترام و مهربانی نسبت به انسان‌ها، ضرورتی است انکار ناشدنی. این موارد و موارد بسیاری که در آثار ذی‌قیمت استاد شهید، درباره امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد و ما برخی از آن ها را در مطلب صفحه 7 امروز آورده‌ایم، نیاز امروز و همیشه ماست؛ نیازی که باید اهل علم با تبیین دقیق و درست آن ها و تشویق جامعه و به ویژه جوانان، به بازخوانی آثار آن شهید سعید، در رفع آن بکوشند.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۱۲ ارديبهشت

وحشت اسرائیل از اقتدار روزافزون سردار قاآنی

سعدالله زارعی
«به‌وضوح فرآیند واحدی در تمامی جبهه‌ها احساس می‌شود؛ از شمال و جنوب تا کرانه باختری؛ جانشین سردار سلیمانی درگیر امور سوریه، لبنان، عراق‌، خلیج‌فارس و دریای سرخ است. قدرت او در حال افزایش می‌باشد و در حال برقراری ارتباط میان جبهه‌های مختلف است». این فرازی از اظهارات منتشرشده در کانال 12 تلویزیون رژیم اسرائیل می‌باشد. سه روز پیش «امیر بوخبوط» کارشناس امنیتی این رژیم ضمن بیان نکات فوق نسبت به افزایش روزافزون تحرکات مقاومت منطقه در برابر طرح‌های غرب و عوامل منطقه‌ای آن هشدار داد. 
حدود سه سال پیش ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از سوی مقامات ارشد آمریکا و در یک همگرایی اطلاعاتی با رژیم صهیونیستی، با این «توجیه راهبردی» طراحی و به اجرا درآمد که «موفقیت‌های منطقه‌ای و فرامرزی جمهوری اسلامی کاملاً به «وجود» شخص حاج‌قاسم وابسته است و اگر او از میان برود، دور موفقیت‌های جمهوری اسلامی در منطقه متوقف می‌گردد.» «مایکل نایتز» یک مقام مطالعاتی - اطلاعاتی آمریکا در عراق که گزارش‌های او کامل‌ترین جمع‌بندی کارشناسی تلقی می‌شد، در بهار 1398 طی یک گزارش حدود 50 صفحه‌ای به مقامات پنتاگون نوشته بود «تاکنون موافق تعرض به سلیمانی نبوده و آن را چندان مفید نمی‌دانسته، اما اینک با بررسی‌های کارشناسی در میدان عراق و در تماس با بسیاری از افراد عراقی به این جمع‌بندی رسیده است که تقریباً همه موفقیت‌های ایران در عراق وابسته به ابتکارات شخص «قاسم سلیمانی» است و اگر او از میان برداشته شود، از آنجا که جایگزینی برای او وجود ندارد، رشته اقدامات راهبردی ایران در عراق گسسته می‌شود.» او در گزارش خود یادآور شده بود «می‌داند از میان برداشتن سلیمانی هزینه‌های سنگینی برای آمریکا خواهد داشت اما در نهایت فوائد این اقدام بر هزینه‌های آن ترجیح دارد». 
بعد از به شهادت رسیدن حاج قاسم توسط آمریکایی‌ها، اگرچه به دلیل مواجه شدن با عواقب شدید، اسرائیل نقش خود را انکار کرد، چندی بعد منابع اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، نقش خود را بروز دادند و رئیس‌قبلی موساد اعلام کرد ما از زمان و مکان ترور او آگاه بوده‌ایم. همین سه روز پیش هم کانال تلویزیونی ارتش رژیم صهیونیستی فاش کرد که «اسرائیل تأمین‌کننده اطلاعات مرتبط با تردد سردار سلیمانی به سوریه، لبنان و عراق بوده است.» 
بعد از این قضایا می‌رسیم به جمع‌بندی امروز مقامات ارشد نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی. همین چند روز پیش «دیوید پترائوس» که در زمان اقدام ارتش آمریکا به ترور سردار سلیمانی فرمانده نیروهای سنتکام بود، طی مصاحبه‌ای با صراحت اعلام کرد «طرح آمریکا برای ترور سردار سلیمانی موفق نبوده و نتوانسته است روند تحرک منطقه‌ای ایران را کند نماید.» 
سه روز پیش و همزمان با اظهارات پترائوس، تلویزیون ارتش اسرائیل هم در برنامه‌ای که از اظهارات امیر بوخبوط کارشناس نام‌آشنای نظامی آن استفاده شده بود، گفت «از شمال تا جنوب کرانه باختری و از سوریه و لبنان و عراق تا خلیج‌فارس و دریای سرخ، اقدامات تحت فرمان سردار «اسماعیل قاآنی» افزایش پیدا کرده و مسایل اخیر میان ایران و کشورهای مهم آسیا، سبب افزایش شدید این تحرک نیز می‌شود.» 
این اظهارات حدود چهل ماه پس از انتصاب «اسماعیل قاآنی»، سردار سرفراز اسلام به فرماندهی نیروی قدس، بیانگر آن است که نه تنها راه شهید سلیمانی ادامه دارد، بلکه این راه اینک رونق بیشتری هم پیدا کرده است. بر این اساس یک رسانه اسرائیلی اخیراً نوشت، «سردار ساکت» در تحولات قوی ظاهر می‌شود و در یمن، عراق، سوریه و فلسطین توانسته موقعیت نیروهای مقاومت را به نقطه بدون بازگشت برساند. این قلم نمی‌خواهد بر عبارات این افراد صحه بگذارد؛ چرا که این اعترافات بوی دشمنی می‌دهد و در متن آن نوعی تحریک دیگران هم نهفته است؛ اما جدای از این اظهارات، واقعیت این است که راه سلیمانی در ایران و در منطقه با قدرت ادامه دارد و عرض و عمق موفقیت‌های سردار قاآنی به هیچ وجه کمتر از موفقیت‌های سردار شهید نیست و این البته بی‌دلیل هم نمی‌باشد. 
خداوند بر درجات شهید حاج قاسم سلیمانی بیفزاید، حدود چهار سال پیش از شهادتش نقل می‌کرد که در جلسه‌ای با حضور مقامات ارشد یک کشور همسایه - که او از آن کشور و مقامات آن یاد کرد - وقتی بحث‌ها و مذاکرات او و آن مقامات درباره یک کشور همسایه، به نقطه دشواری رسید، وزیر خارجه آن کشور در حضور رئیس‌جمهور آن با حالت تحقیرآمیزی خطاب به من گفت «آقای سلیمانی برتری تو نسبت به ما در این است که تو در تاکتیک خیلی قوی هستی و ایراد تو این است که آدم استراتژیستی نیستی - که البته شهید سلیمانی واقعاً هم یک استراتژیست عالی‌رتبه و هم یک عنصر تاکتیک‌شناس برجسته بود - به او گفتم لازم نیست که من استراتژیست باشم! من همانقدر که در تاکتیک خوب عمل کنم، کافی است؛ چرا که من در بالای سر خود یک استراتژیست قوی دارم، استراتژی از او و عمل از من است.» این راز تداوم راه شهید سلیمانی و هم راز حرکت شتابان پس از سلیمانی می‌باشد. رهبر معظم انقلاب اسلامی این معما را حل کرده است. وقتی سوابق حدود 36 ساله رهبری ایشان را بررسی می‌کنیم و قطعات این تاریخ را کنار هم قرار می‌دهیم، درمی‌یابیم که او کارها را در این مسیر پر فراز و نشیب - در واقع - بدون نقص پیش برده است. حوصله ایشان و رنگ به رنگ نشدن در طول تحولات، این بعد توانمندی شخصیتی رهبری را عیان نموده است. 
در طول این دوره، بسیاری از کسان در سپهر سیاسی ایران ظاهر شده‌اند و اظهارات به‌ظاهر هوشمندانه‌ای را مطرح کرده و در دوره خود، گواهان زیادی دور خویش جمع کردند، اما با گذشت زمان معلوم شد فاصله حقیقت و مجاز چقدر است! مثلاً در مورد تحولات سوریه، رئیس‌جمهور وقت ایران حاضر به تماس با بشار اسد نبود و معتقد بود حمایت از او یک خطای راهبردی و هزینه‌ای سنگین و بی‌بازگشت است. در آن زمان کم نبودند کسانی که پای حرف او هورا می‌کشیدند، اما امروز که حدود یک دهه از آن حرف‌ها گذشته است، کمتر کسی تردید دارد که راهبرد ایران در قبال سوریه، اساسی، موفق و به مصلحت‌ترین بوده است. امام خمینی و امام خامنه‌ای در صحنه‌های حساس، مثل
یک دیده‌بان که تا فرسنگ‌ها جلوی خود را ببیند، حرکت نیروهای خودی را تنظیم کردند و به پیش حرکت ‌دادند در حالی که در اطراف آنها افراد صاحب نفوذی بودند که بر آنان خرده می‌گرفتند. 
راه سلیمانی از این رو ادامه دارد که از یک‌سو راهنمای آن راه، ادامه مسیر را هم راهبری می‌کند و از سوی دیگر درستی این راه به اثبات رسیده است. این راه راه مقاومت است. این درستی راه مقاومت است که دو روز پیش، دبیرکل مصری «اتحادیه عرب» با صراحت اعلام کرد، اسد در برابر مخالفان خود به پیروزی رسیده و اخراج سوریه از اتحادیه عرب ‌اشتباه بوده است. این نتیجه راه مقاومت است که آمریکایی‌ها را به اذعان واداشته که مقاومت، ایران را به کانون توجه قدرت‌های آسیایی تبدیل کرده و راه موفقیت تحریم‌های غرب علیه آن را مسدود نموده است. این راه مقاومت است که عربستان سعودی را پس از تحمیل و تحمل 8 سال جنگ و نزدیک به 750 میلیارد دلار هزینه، از رویارویی با ایران به گفت‌وگوی رویارو با ایران انتقال داده است. به عبارت واضح‌تر آنچه عربستان را به این جمع‌بندی رساند که ادامه آن مسیر، بی‌فایده می‌باشد؛ پافشاری جمهوری اسلامی ایران بر اصول سیاست خارجی خود و نیز هشت سال مقاومت مظلومانه یمنی‌هاست. ما حق نداریم این دو دلیل اساسی را در موضوع عربستان نادیده بگیریم. این راه مقاومت است که ایران را وارد معادلات جهانی کرده و حضور او در هر مجموعه‌ای را برای آن مجموعه - بیش از ایران - مغتنم نموده است. خب این راه موفق است، نه فقط برای دوره‌ای که ما پنجه در پنجه مخالفان بین‌المللی و منطقه‌ای داشته‌ایم، برای همین الان و مهندسی روابط آینده ایران و جهان هم موفق است. اگر ایران در سپهر سیاست بین‌الملل جایگاهی برجسته و بزرگ پیدا کرده، به واسطه مقاومت آن بوده است، این مقاومت باید ادامه پیدا کند. چرا که هرچه ما مقاوم‌تر باشیم، قیمت ما بالاتر می‌رود و منافعی که از مراودات جهانی می‌توانیم به دست بیاوریم، بیشتر می‌شود. 
به این عبارت دو روز پیش تلویزیون ارتش رژیم صهیونیستی توجه کنیم «قاآنی در حال به‌هم پیوستن جبهه‌ها از فلسطین تا عراق و از خلیج‌فارس تا دریای سرخ می‌باشد و قدرت ایران در حال افزایش است، بدون آنکه جلوگیری داشته باشد» این یعنی موازنه به نفع ما و منطقه به‌هم خورده است. ما نباید داوطلبانه به عقب برگردیم. راهی که درست است باید ادامه پیدا کند.
منبع: بصیرت

ارسال نظرات