روزنامه کیهان**
جنگ روانی، حربه جدید دشمنان علیه مردم ایران/سید محمدسعید مدنی
۱- آمریکای سلطهگر و دولتهای دستنشانده و وابسته به آن بهویژه در منطقه، تنها میتوانند با القای جدایی و فاصله پرنشدنی میان مردم و نظام در ذهن مردم کشورهای خود دشمنی و جنگ را علیه جمهوری اسلامی ایران توجیه نمایند آنها خوب میدانند که اکثریت مردم مسلمان و حتى غیرمسلمان منطقه کشورهای غرب آسیا برخلاف دولتهای بیهویت و گوش به فرمان قدرتهای شروری مثل آمریکا، طرفدار ایران اسلامی هستند که با برپایی انقلابی توحیدی و ضد استکباری شجاعانه و شرافتمندانه در برابر زیادهخواهیها و قلدری قدرتهای خبیث استعماری، چون آمریکا و انگلیس و... قد علم کرده و مردانه ایستادگی میکند. مردم منطقه با اشتیاق و کنجکاوی خاص رویدادهای ایران و مقابله جانانه آن را در برابر مستکبران عالم به نظاره نشسته و اخبار آن را رصد میکنند و حتی در بعضی برههها و مقاطع به طرفداری از آن دست به تظاهرات میزنند و علنا به میدان میآیند. تظاهرات خیرهکننده و مراسم باشکوه و صلابتی که در واکنش به شهادت سردار دلها نه فقط در ایران که در اکثر کشورهای مسلمان منطقه و دورتر از آن مثل هند و بنگلادش و... برپا شد سند محکم و شاهد غیرقابل انکاری است برای اثبات این ادعا.
۲- امروز و بیش از هر چیز به دلیل وقوع انقلاب اسلامی، ماهیت آمریکا و استعمار و بالاخره مولود ننگین آنها رژیم صهیونیستی که
به راستی ننگ بشریت و تاریخ آن است برای همگان و حتی کسانی که خود را به حماقت و نفهمی میزنند، روشن است. یکی از برکات انقلاب اسلامی افشای چهره جنایتکار و غارتگر دولتهایی مثل آمریکا و نوچههای اروپایی آن بود، همچنین افشای ماهیت صهیونیستی حکومتهای دستنشانده و خود فروخته منطقه بود که این روزها با گستاخی و بیشرمی «عادیسازی» روابط خود را با اسرائیل اعلام میکنند. البته آگاهان خوب میدانند که این حکومتها و دولتکها روابط خود را با اسرائیل «عادیسازی» نمیکنند بلکه به ناچار آن را «علنی» میکنند. این دولتها اگر از آغاز و پیش از این با اسرائیل سر و سِر و پشتپرده رابطه نداشتند و از پشت به مسلمانان و جهان عرب خنجر نمیزدند، بساط اسرائیل و صهیونیستها یا اصلا در این منطقه پهن نمیشد یا خیلی پیشتر از اینها جمع شده بود...
طی ۴۳ سال گذشته در مصاف رویاروی و صریح و مردانه انقلاباسلامی با جبهه استکبار به سرکردگی شیطان بزرگ، نقاب تمدنخواهی و طرفداری از حقوق بشر و دموکراسیطلبی دریده شد و از پس آن چهره واقعی و زورگو و تروریست آمریکا بر جهانیان نمایان گشت. حالا دیگر حتى دولتمردان و کشوری اروپایی مثل فرانسه هم که خاصه بعد از جنگ دوم جهانی بهعنوان یکی از همدستهای اصلی آمریکا در ارتکاب اعمال سلطهگرانه و تجاوزکارانه علیه ملتهای ضعیف جهان شناخته میشود اخیرا از خوی قلدرمآبانه و رفتارهای فریبکارانه و مستکبرانه آمریکا به تنگ آمده صدا به اعتراض و شکایت بلند کرده است.
۳- تکلیف انقلاب اسلامی و آمریکا و جریان استکبار کاملاً روشن است. آمریکا تا آمریکاست و انقلاب اسلامی تا ماهیت و ذات خود را حفظ کرده، ایجاد یک رابطه سالم و سازنده میان این دو بهطور منطقی منتفی است؛ بنابراین بهنظر میرسد امروز یکی از چالشهای اصلی و درگیریهای تعیینکننده در داخل با پادوهای رسمی و جریانات ضد ارزشها و آرمانهای انقلاب و سرآمد همه آنها، یعنی ضد عدالت است چالش مهمی که اگر جدی گرفته نشود و بدتر از آن آنگونه که بعضی میخواهند نادیده گرفته شود و به موقع و با قدرت با آن مقابله نشود، دشمنان قدیمی و کینهتوزی مثل آمریکا را هم که از انقلاب اسلامی سیلیهای سنگین و ضربات مادی و حیثیتی هولناکی دریافت کرده است، امیدوار و در تداوم دشمنی خود جریتر میکند. جریانی که در داخل تمام همّ و غمّ خود را به کار بسته و به شکل و شیوههای مختلف بهدنبال اثبات ناکارآمدی نظام و القای تز دشمنانه جدایی مردم از نظام است. جریانات و کسانی که با ظاهر خودی شناسنامه ایرانی و حتی گاه با سوءاستفاده از جایگاههای رسمی و رسانههای مجازی و... بدون تعارف، «ضدانقلابی» رفتار میکنند در تخریب و زدن انقلابی که مردم ایران خود موجد و برپادارنده آن بودند از هیچ تلاش و شیطنتی فروگذار نمیکنند و تا میتوانند علیه آن سمپاشی و دروغپردازی میکنند، آدرس غلط میدهند و در پی تبرئه دشمنان و تحریف و گمراهی افکار عمومی هستند. کسانی که جان کلام و عصاره همه حرفها و مثلا تحلیلهایشان این است که جز سر خم کردن جلوی غرب و تسلیم خواستههای زیادهخواهانه آمریکا شدن؛ چارهای نیست! و با تظاهر احمقانه و خندهدار به روشنفکری نام آن تسلیم ذلتبار و وطنفروشی را «رئالیسم» نیز میگذارند! و خلاصه در چنین وضعیتی حرف زدن از انقلاب و رفتار و حکومت انقلابی و بالاتر از آن بازگشت به خویشتن فرهنگی و تاریخی و احیای دولت و تمدن اسلامی را خیالبافی و رویاپردازی مینامند.
۴- جالبتر این است که کسانی و جریاناتی و... امروز بهعنوان صاحبنظر و نظریهپرداز این حرفها را میزنند و همزبان با رسانهها و جریانات مرتجع معاند و اپوزیسیون عقبمانده خارجنشین در رسانههای زنجیرهای خود تقریبا همهروزه تکرار و برآن تأکید میورزند که خودشان یا جریانهای متبوعشان سالها خاصه در سالیان اخیر بر مسند قدرت بوده و، چون همهچیز این مملکت حتی آب خوردن مردم را به کنار آمدن با «کدخدا» و امضای قراردادهای ظالمانه و مغایر با استقلال و عزت ایران اسلامی میدانستند، ضمن سوءاستفاده از رای و اعتماد مردم تقریبا همه این تزها و ایدههای اشاره شده را به مرحله اجرا در آوردند و با رفتارهای کاسبکارانه داخلی و مذاکرات و ارتباطات ذلیلانه خارجی مسبب اصلی نابسامانیهای موجود و معضلات چندجانبه اجتماعی و مشکلات اقتصادی مردم هستند. کسانی که به جای پاسخگویی و شرمنده بودن حالا با وقاحت دارند ژست طلبکار هم به خود میگیرند! در حالی که این روزها حضور آنان در دادگاه و پاسخگو بودن درباره عملکردهای غلط و ترکفعلهای مشکوک یکی از خواستهها و مطالبات مهم و جدی مردم ایران است.
۵- گرانی و تورم اصلیترین گرفتاری امروز مردم است. بدون شک مشکلات ساختاری اقتصاد وابسته و بیمار ایران که متأسفانه به دلایل مختلف بعد از گذشت ۴۲ سال از پیروزی انقلاب هنوز حل و درمان نشده است یکی از اصلیترین علل بروز این مشکل و سایر مشکلات اقتصادی ایران است. عامل تحریم هم یکی دیگر از دلایلی است که از سوی کارشناسان و دولتمردان (البته با اختلافنظرهایی درباره ضریب و درصدهای موثر و...) بهعنوان دلیل گرانی و تورم شمرده میشود؛ اما آنچه تقریبا همه اقتصاددانان و کارشناسان بهعنوان اصلیترین و تأثیرگذارترین عامل گرانی از آن نام میبرند حاکمیت دلالیسم فربه شده و طلبکار و افسارگسیختگی عمدی و جهتدار قیمتها و بالاخره فقدان نظارت جدی و... در آن کاملاً قابل ملاحظه و مشاهده است. اما از گرانی بدتر و مخربتر از جنگ اقتصادی، عدم تثبیت قیمتها و فقدان تنظیم و آرامش در بازار است که در کنار سمپاشیهای پیدرپی و شایعات بیاساس و اظهارات ناپخته و ابلهانه سران تحریک شده توسط رژیم رسوای صهیونیستی بعضی دولتهای همسایه و... روح و روان و اعصاب مردم را نشانه گرفته است. این واقعیت و مسائل نشان میدهد که: اولا انقلاب اسلامی دارد در مسیر صحیح و اصیل خود حرکت میکند و به همین دلیل هم دشمنان زخمخورده و خشمگین برای مقابله با آن دیوانهوار دست به هر حربه و ابزاری از تبلیغاتی و نظامی گرفته تا... اقتصادی و معیشتی میزنند و از خارج به شکل علنی و در داخل به صورتهای مختلف مشغول ایجاد اخلال و مانع بر سر راه اقدامات انقلابی و اصلاحی هستند و ثانیا بر دولت و دولتمردان است که با کمک سایر قوا و تشکیلات و امکانات، طرحی نو دراندازند و قاطعانهتر از همیشه به مقابله قهری و عملی با این هجمهها برخیزند و بهویژه برای ایجاد فضای امن و سالم و سازنده بر سر جامعه تلاش کنند و عملاً مانع از تحقق اهداف دشمنان و بدخواهان این کشور انقلابی شوند که بیش از هرچیز جامعه و مردم را هدف تیرهای کینهتوزانه خود قرار دادهاند. سرانجام اینکه از دولت سیزدهم که در انجام پروسه واکسیناسیون از مرحله خرید و تامین و... تا واکسینه کردن اکثریت جامعه آن هم در فاصله زمانی کوتاه و باز آن هم بدون اینکه لازم باشد زیر بار امضای قراردادهایی نظیر FATF و نظیر آن برود، بسیار موفق عمل کرده و موجب رضایت مردم شده است، حالا و در مقطع کنونی انتظار میرود که درباره مسائل اقتصادی و بهویژه معیشتی مردم دست به اقداماتی ملموس بزند و با حرکت پرشتاب به سوی «عدالت» همهجانبه بیش از پیش موجب امیدواری و رضایت مردم و یاس و نومیدی بدخواهان این ملک و ملت شود.
**************
روزنامه وطن امروز**
بنبست سیاسی آمریکا و زمستان سرد بیاعتنایی به واشنگتن/ثمانه اکوان
هنوز یک سال از دوران رقابتهای انتخاباتی سال ۲۰۲۰ و برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا که منجر به شکست ترامپ در این انتخابات شد نگذشته است و در عین حال نزدیک به ۳ سال دیگر نیز تا پایان دوران ریاستجمهوری بایدن مانده است، اما به نظر میرسد رقابتهای انتخاباتی و اتهامزنیهای رسانهای درباره تقلب در انتخابات همچنان در آمریکا ادامه داشته باشد. دونالد ترامپ که از همان ابتدا بر طبل تقلب در انتخابات میکوبید، همچنان حاضر به پذیرش نتایج انتخابات ۲۰۲۰ نیست و اخیرا از حامیانش خواسته است تا زمانیکه نتایج قطعی انتخابات ریاستجمهوری و مساله تقلب در انتخابات مشخص نشده، در انتخابات کنگره سال ۲۰۲۲ و همچنین ریاستجمهوری سال ۲۰۲۴ رای ندهند. نکته جالب در این میان این است که نمایندگان جمهوریخواه در کنگره آمریکا نیز تا حد زیادی با صحبتهای ترامپ همراهی کرده و خواستار رسیدگی ویژه به مساله تقلب در انتخابات هستند و گمان نمیکنند تلاش ترامپ برای وادار کردن مردم به حضور نیافتن در انتخابات به ضرر آنها در انتخابات ۲۰۲۲ تمام شود. موضوع دیگری که ترامپ بشدت در حال پیگیری آن در کنگره است، ایجاد اختلال در روند بررسی دلایل و ریشههای حادثه ۶ ژانویه و حمله معترضان به ساختمان کنگره است. یاران ترامپ مانند استیو بنن مشاور او، که بعضا در طول دوران ریاستجمهوری او از دولتش خارج شده بودند و انتقاداتی نیز به او داشتند، اعلام کردهاند با تحقیقات کنگره همکاری نمیکنند و حاضر شدهاند در این راه حتی متهم و دادگاهی نیز بشوند. ترامپ در عین حال از دولت بایدن به دلیل اعطای مجوز به کنگره برای بررسی اسناد محرمانه کاخ سفید در روز ۶ ژانویه شکایت کرده است و این نشان میدهد مسلما مسائل پشت پرده زیادی در روزهای منتهی به ۶ ژانویه در کاخ سفید رخ داده است که ترامپ مایل نیست آنها فاش شوند. از سوی دیگر همه این مسائل در شرایطی رخ میدهد که بر اساس آخرین نظرسنجیهایی که توسط سایت یاهو و مؤسسه YouGov انجام شده است، ۶۶ درصد جمهوریخواهان معتقدند در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ تقلب شده و رأیهای ترامپ دزدیده شده است. در همین حال ۱۸ درصد جمهوریخواهان نیز بر این باورند جو بایدن به صورت ناعادلانهای انتخابات را برده است.
مهمترین مسالهای که در حال حاضر آمریکا و دموکراتها را تهدید میکند تلاش ترامپ برای روشن ساختن ابعاد تقلبها یا مهندسی انتخابات در سال ۲۰۲۰ است. از همین رو رسانههای دموکرات و برخی شخصیتهای تاثیرگذار در مجلس نمایندگان آمریکا اعلام کردهاند ترامپ نه به دنبال اثبات پیروزی خود در انتخابات سال ۲۰۲۰، بلکه به دنبال زیر سوال بردن دموکراسی آمریکایی است. لیز چنی نماینده جمهوریخواه کنگره که انتقادات زیادی به ترامپ دارد، اعلام کرده است او به دنبال شرکت در انتخابات ریاستجمهوری نیست بلکه میخواهد در تاریخ آمریکا ثبت شود که قربانی یک انتخابات همراه با تقلب بوده است. همین صحبتها باعث شده است جمهوریخواهان به دنبال اخراج چنی از کنگره باشند، زیرا معتقدند این حق ترامپ است که اگر اعتقاد دارد تقلبی در انتخابات شده آن را پیگیری کرده و صحبتهای خود را ثابت کند.
درگیریهای جدید دموکراتها با جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان و سنا بر سر لوایحی که دولت آمریکا به این مجالس ارائه کرده است، نشان میدهد درگیریها بین ۲ حزب آمریکا قرار نیست به این زودیها پایان یابد. دولت بایدن در پاسخ به تلاش جمهوریخواهان در برخی ایالتهای آمریکا برای محدود کردن حق رای مردم، لایحهای را به کنگره داده است که بر اساس آن تمام این اقدامات که معمولا توسط فرمانداران انجام میشود، غیرقانونی شناخته میشود. با این حال جمهوریخواهان با انجام «فیلی باستر» یا برگزاری جلسات سخنرانی طولانی، مانع بررسی این لایحه در کنگره شدهاند. حالا هر ۲ حزب آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که راه فتح کاخ سفید یا بررسی مساله تقلب در انتخابات سال ۲۰۲۰، رسیدن به ساختمان کنگره است؛ از همین رو انتخابات کنگره در سال ۲۰۲۲ از اهمیت بالایی برخوردار است. تا زمانی که کنگره آمریکا درباره حادثه ۶ ژانویه تحقیق میکند، سایر اقدامات ترامپ برای اثبات تقلب در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ بینتیجه باقی میماند. از سوی دیگر تا زمانیکه ترامپ و حامیان جمهوریخواه او در کنگره به دنبال بررسی ادعاهای خود و اثبات آنها هستند، دموکراتها نیز نمیتوانند کار تبلیغاتی لازم برای مقصر جلوه دادن ترامپ در حادثه ۶ ژانویه را انجام دهند. بنبست به وجود آمده در رفتار نمایندگان دموکرات و جمهوریخواه و رؤسای هر ۲ حزب، نشان میدهد شکاف سیاسی به وجود آمده در فضای سیاسی واشنگتن و در عین حال فضای اجتماعی آمریکا همچنان قرار است ادامه داشته و آثار خود را روی تصمیمات و سیاستگذاریهای سیاسی و اقتصادی نیز به نمایش بگذارد. جامعه آمریکا حالا یکسال پس از آشفتگی انتخابات ۲۰۲۰ همچنان در تنش به سر میبرد و به نظر نمیرسد با قاطعیت هر ۲ حزب برای پیگیری منافع خود، بتوان انتظار داشت مردم زیادی در انتخابات کنگره شرکت کنند. از همین رو تحلیلگران آمریکایی عقیده دارند زمستان سرد بیاعتمادی و بیاعتنایی مردم به فضای سیاسی واشنگتن در راه است.
**************
روزنامه خراسان**
گزینهای روی میز نیست، اما .../مصطفی منتظر
بازگشت آمریکا به برجام، یکی از وعدههای انتخاباتی بایدن بوده است. وعدهای که از روزهای اول دولت وی، در اظهارات مقامات این کشور تکرار شده، اما در عمل، رنگ دیگری از واقعیت داشته است. شش دور مذاکرات وین و خواست ایران برای تضمین گرفتن از آمریکا مبنی بر خارج نشدن مجدد این کشور از توافق، با پاسخ منفی واشنگتن مواجه شد. بر اساس آن چه به تازگی مشخص شده است آمریکاییها حتی حاضر به دادن تضمین برای باقی ماندن بایدن در توافق تا زمان برسرکار بودن وی هم نبودهاند. از طرف دیگر احتمال سوءاستفاده آمریکا از مکانیزم ماشه و برگرداندن تحریمهای سازمان ملل پس از ورود به توافق بسیار جدی است؛ موضوعی که آمریکاییها درباره آن نیز حاضر به دادن تضمین نیستند. این عوامل باعث شده تا شش دور مذاکره وین به نتیجه نرسد. پس از انتخابات در ایران و تغییر دولت و تیم سیاست خارجی، این موضوع که مدت زمانی برای برسرکار آمدن تیم جدید لازم است، باعث شد تا مذاکرات متوقف شود. این توقف و همچنین روند روبهرشد صنعت هستهای در ایران، باعث شده است تا آمریکاییها و اروپاییها به سمت فشار و تهدید قدم بردارند. عبارت پلنبی یا راه جایگزین و همچنین گزینههای دیگر روی میز با تشویق اسرائیل به ادبیات غربیها اضافه و مسئله عدم انتفاع از بازگشت به برجام برای آمریکا مطرح شد.
حتی نخست وزیر اسرائیل برای سوق دادن آمریکا به سمت اجرایی کردن این راه دوم و منصرف شدن از مسیر اول به واشنگتن رفت که البته حداقل در ظاهر با مخالفت بایدن مواجه شد. نکته اساسی در وضعیت کنونی این است که آمریکا گزینه جایگزین واقعی ندارد. از طرفی ترامپ هرچه را میشده تحریم کرده و دیگر جایی برای تحریم و فشار اقتصادی باقی نمانده و ایران در حال بازیابی اقتصادی و آغاز مسیر مجدد رشد اقتصادی است. از طرف دیگر گزینه نظامی برای آمریکا امکان پذیر نیست؛ آمریکا در سه سال اخیر بخش اعظمی از نیروهای خود را از غرب آسیا خارج کرده است. آنان پایگاه خود در شرق ایران را از دست دادهاند و پایگاه خود در قطر را تخلیه کرده اند و به زودی باید نیروهای رزمی خود را از عراق خارج کنند؛ این یعنی آنها نیروی رزمی چندانی در خاورمیانه ندارند. از همه اینها مهمتر آن که آمریکا اصلا علاقهای به درگیری و هزینه دادن در خاورمیانه ندارد. سیاست تمرکز بر چین باعث شده آمریکا تا جای ممکن خود را از مسائل این منطقه دور سازد لذا ادعای رفتن به سمت گزینههای دیگر که توسط تیم وزارت خارجه آمریکا مطرح میشود، بیشتر یک بازی روانی برای فشار برایران است تا یک گزینه واقعی. در این میان خبر تخصیص یک ونیم میلیارد دلار برای تمرین حمله به ایران توسط اسرائیل نیز نوعی تقسیم کار بین آمریکا و صهیونیست هاست تا فشارهای روانی بر ایران را افزایش دهد؛ چراکه پرواضح است اسرائیل در وضعیت کنونی منطقه و بدون پشتیبانی حضوری و رزمی آمریکا توان چنین جسارتی را ندارد. هم از جهت توان حداکثری ایران در پرتاب موشک و هم از جهت توانمندی بسیار بالای گروههای مقاومت در منطقه؛ لذا این بلوفها را باید در همین چارچوب دید و نه بیشتر. تا این جای کار ایران با رفتار منطقی خود طلبکارِ خروج آمریکا از توافق است و تغییر دولت نیز برای آن منطقی بوده است. امکان تغییر شکل اساسی مذاکرات که در آینه تغییر مکان آن از وین به بروکسل نمایان شده است، حق دولت جدید است، اما باید تاخیر در آغاز توضیح داده شود و همراهی دولتهای همسو در توافق را با خود داشته باشد تا جای طلبکار و بدهکار را در فضای دیپلماسی بینالمللی تغییر ندهد. مسیری که به نظر، آمریکا با آن موافق نیست. در این میان پیشبرد دیگر عناصر پشتیبان که در مذاکرات اثرگذار است، باید با قوت ادامه یابد. امری که سیاست اعلامی دولت کنونی است. تصحیح و اصلاح ساختارهای اقتصادی، همکاری منطقهای و گسترش گفتگو برای بازسازی سیاسی، همچنین کنترل شرایط اقتصادی و شرایط روانی در داخل ایران از مهمترین موارد لازم در اثرگذاری مثبت بر مذاکرات آتی است. انتشار برخی اسناد از مشکلات کشور یا بروننمایی اختلافات و مسائل در برهه کنونی همسنگ همان اشتباه معروفی است که رئیس جمهور سابق مرتکب شد و در نیویورک و قبل از آغاز مذاکرات هستهای از خزانه خالی سخن گفت و دست کشور را در بدهبستان خالی نشان داد؛ لذا هوشمندی در تمامی این عرصهها لازم است.
**************
روزنامه ایران**
اجلاس همسایگان افغانستان در تهران
در کنار هم برای صلح و توسعه/حسین امیرعبداللهیان*
حضــــــور نظامیــــان امریکایی و نیروهای متحد آنها در افغانستان و خروج مفتضحانه و فاجعهبارشان از این کشور آنچه برجای گذاشــــته، یک کشور شدیداً نابسامان و یک ملت ستمدیده و نگران است؛ آیندهای مبهم برای کشوری که زمانی با شعار تکراری توسعه دموکراتیک و به نوعی مدرن مورد تجاوز نظامی قرار گرفت.
در سال ۱۳۸۱ زمانی که جنگطلبان امریکایی در ادامه یکجانبهگرایی برای به اصطلاح جهانیسازی در چهارچوب ادعای «جنگ با ترور» به نحوی بیپروا منطقه ما را مورد تاخت و تاز قرار دادند، در گوشه و کنار کسانی بودند که با تمجید از این جنون، آیندهای روشن برای کشورهای مورد تجاوز پیشبینی کردند. صادقانه بگوییم در آن ایام، آسیای غربی واقعاً شاهد تحولاتی بود، اما تحولاتی به سمت بیثباتی و جنگ و توأم با عبرت. این شرایط که تا امروز ادامه داشته و منطقه ما را درنوردیده، بیش از پیش به افراطگرایی و تروریسم دامن زده و به شکلگیری محیطی ناامن منجر شده، محیطی که مستعد تنش و منازعه شده است. این فصل تلخ، یک درس سخت برای همه ما در غرب آسیا و بخصوص کسانی دارد که همچنان به قدرتهای خارجی امید بستهاند: برونسپاری امنیت و تکیه بر قدرتهای سلطهجو، خیالی خام و سرابی ناپایدار است. این تاریخچه پرمصیبت از گذشته افغانستان، یادآور یک اصل اصیل است و آن که کشورهای منطقه، باید سرانجام گردهم آمده و به صورت جمعی برای پاسخ به پرسشها، انتظارات مردم و ایجاد محیطی شکوفاتر، امنتر و باثباتتر مجاهدت کنند و این مقوله ناب و ارزشمند نه بر اساس یک الگوی تحمیل شده یا کلیشه، بلکه باید مبتنی بر یک چهارچوب بومی و همهشمول برای همکاری منطقهای صورت واقعی پذیرد.
اینجا در ایران، همواره دست دوستی و آغوش برادری به سوی همسایگان و در حقیقت تمام کشورهای این منطقه باز است. دکتر رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی ایران با این نگرش کار بزرگ خود را آغاز کرده و طراحی یک سیاست خارجی متوازن، دیپلماسی پویا و هوشمند را در دستور کار قرار داده که در این طرح بدیع روابط با همسایگان و کشورهای آسیایی در اولویت جای گرفته و تقویت روابط سیاسی و اقتصادی در منطقه با تکیه بر پیوندهای مشترک تاریخی، فرهنگی، مذهبی و جغرافیایی محورهای تحرک و ارتباطات جدید خواهد بود. این چهارچوب گویای این باور عمیق است که اشتراکات ما در این منطقه به مراتب بزرگتر و مستحکمتر و مهمتر از اختلافنظرهای کوتاهمدت و گلایهها است.
امروز کشورهای منطقه به تجربه دریافتهاند که راهبرد امنیت پایدار و رفاه و توسعه با همافزایی منطقهای و همکاری همسایگان حاصل میشود. همکاری منطقهای با تکیه بر ارکان معنوی فضیلت همسایگی درصدد است فرصتهای ناشی از همجواری را بازاحیا و استفاده و تهدیدهای آن را کاهش دهد. دور جدید تلاش مشترک ما درباره افغانستان آزمونی مهم با تکیه بر ظرفیتهای وسیع و متنوع همسایگان این کشور در این راستا تفسیر میگردد. دومین اجلاس وزرای خارجه کشورهای همسایه افغانستان در تهران گام دیپلماسی دولت جدید ایران جهت تقویت همگرایی و پیوندهای منطقهای بدون مداخله قدرتهای خارجی بر پایه همسایگی و با امید به اتخاذ تصمیمات واقعی و عملی شرکتکنندگان برای کمک به مردم افغانستان در حل و فصل بحران جاری آن کشور و از جمله رفع ناامنی، تهدیدات چند بعدی و فقر است. همسایگان افغانستان پس از چهاردهه ناامنی در این کشور، بهبود امنیت و معیشت مردم را شرط لازم برای ثبات و توسعه و در نتیجه شکلگیری «دولت فراگیر» میدانند. ایران و افغانستان دو کشور همسایه، دوست و برادری هستند که روابط تاریخی و پیوندهای فراوان این دو را به هم گره زده و از حوزه تمدنی-تاریخی مشترک و فراگیر تا پیوستگی دینی، فرهنگی و زبان فارسی دو ملت را دلبسته یکدیگر کرده است.
جمهوری اسلامی ایران در تمامی مقاطع حساس و سرنوشتساز تاریخ افغانستان از جمله دوران جهاد و مقاومت در مقابل اشغالگری در کنار ملت مسلمان و همسایه افغانستان حضور داشته است و دولت جدید جمهوری اسلامی ایران نیز در سیاست خارجی خود نسبت به این سابقه دیرین اهتمام ویژه و جدی دارد و جای بسی خوشوقتی است که اکنون، بیش از هر زمان درباره اهمیت سیاست همسایگی در کشور اجماع وجود دارد. هیچ محدودیتی برای گسترش و تعمیق روابط با همسایگان نیست و در این بین، افغانستان از جایگاه ویژهای در این سیاست برخوردار است.
خوشبختانه همه همسایگان افغانستان اجماع دارند که این کشور باید به دور از ناامنی و بیثباتی بوده و کانون فعالیتهای سازنده و مولد شود و از خاک این کشور تهدیدی متوجه همسایگان نگردد. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری محوری در مبارزه با داعش و تروریسم که سردار بزرگ خود شهید سلیمانی و شهیدان بزرگی را در این راه تقدیم کرده است، در کنار دیگر همسایگان بر مبارزه با تروریسم تأکید دارد. تشکیل دولت فراگیر که یگانه عامل وحدت و پیوستگی تمام مردم افغانستان میباشد، نویدبخش آیندهای روشن برای افغانستان است و محور مهمی است که در اجلاس تهران مورد گفتگو و تبادل نظر قرار خواهد گرفت.
کشورهای همسایه خواهان یک افغانستان باثبات، امن و از نظر اقتصادی شکوفا هستند و جملگی تأکید دارند که در کوتاه مدت، مسأله آوارگان و معیشت افغانستانیها باید مورد توجه جدی قرار بگیرد. در خاتمه دوران اشغال افغانستان، با کمک سازمانهای بینالمللی و کشورهای منطقه باید ترتیبات لازم برای کمک به مردم آسیبپذیر افغانستان در این شرایط دشوار فراهم شود. ما در اجلاس تهران تلاش خواهیم کرد تا همه توان خود را برای یافتن راه حلهای این مشکل مزمن بهکار بندیم و همراه با آن اثبات کنیم، تعامل و همکاری همسایگان ظرفیتی وسیع و سازنده در درون خود دارد که با حوصله و جدیت همه اعضا صفحه سلطه خارجی و تکیه بر نیروهای فرامنطقهای را برای همیشه خواهد بست.
*وزیر امور خارجه
**************
روزنامه شرق**
قوه قضائیه قدرتمند و جامعه مدنی قوی/حمزه نوذری
رئیس قوه قضائیه در چند سخنرانی اخیر خود چند مطلب بسیار مهم را بیان کردند که در صورت فراهمشدن سازوکارهای اجرائی آن تحول بزرگی ممکن میشود. نخست ایشان اشاره کردند که بسیاری از مطالب را باید با مردم و جامعه در میان گذاشت. دوم اینکه بدون حضور مردم حل بسیاری از مسائل ممکن نیست و سوم اینکه قوه قضائیه باید مستقل از گروهی سیاسی باشد. ایشان بهدرستی اشاره کردند که بدون حضور و مشارکت گروههای مختلف اجتماعی نمیتوان بر مسائل غلبه کرد و جامعه توقع دارد در جریان بسیاری از مسائل باشد؛ یعنی شفافیت و پاسخگویی. این سخن به این معناست که لازمه ساماندهی مناسب جامعه وجود جامعه مدنی قوی در کنار قوه قضائیه قوی است. جامعه مدنی قوی از بسیاری چالشها جلوگیری میکند و با نقد و آشکارسازی ابعاد یک اقدام و سیاست از حقوق افراد دفاع میکند. در هرجایی ممکن است گروههایی شکل بگیرند که فردیت را تحت فشار قرار دهند و گرایش به ادغام و هضم فرد در خود داشته باشند. بهعبارتی گروههایی قانونی فرد را در تنگنا قرار میدهند که در اینجا نهادی مانند قوه قضائیه لازم است که فرد را از ویژهخواریهای گروهها نجات دهد و حقوق و قوانین را برای همه به اجرا درآورد. جامعه مدنی به استحکام قوه قضائیه وابسته است. قدرت قوه قضائیه در پیوند با جامعه، امکان پروژه تحول را افزایش میدهد. قوه قضائیه قوی، منسجم، عقلانی و مرتبط با جامعه مدنی از فساد و انحصار جلوگیری میکند. اگر این ارتباط تهدید شود، جامعه در راستای بیثباتی قرار میگیرد. اگرچه استقلال از گروههای نخبه و سیاسی برای قوه قضائیه ضروری است، اما کافی نیست. در عین استقلال از گروههای ذینفع قدرت قوه قضائیه به روابط و تعاملات با جامعه مدنی وابسته است. حکشدگی بوروکراسی در جامعه مدنی، منابع و اطلاعات و بازخورد لازم را برای قوه قضائیه ایجاد میکند و آن را از اسارت منافع گروههای نخبه جدا میکند. قوه قضائیه لازم است بوروکراسی عقلانی کارآمدی ایجاد کند که گروههای نخبه و قدرتمند نتوانند آن را دستکاری کنند. ارتباط و آرایش مناسب با جامعه مدنی قوه قضائیه را قادر میسازد از ظرفیت واقعی برای تدوین اهداف بلندمدت برخوردار شود و اطلاعات لازم را در پیوند با جامعه به دست آورد. جامعه مدنی قوی هم نیازمند حمایت قوه قضائیه است. بوروکراسی قضائی میتواند ارتباط منسجم و تعامل دوسویه و سازنده با جامعه مدنی ایجاد کند و درعینحال مستقل باشد. اما این نهاد ممکن است برای تحقق این هدف با چالشهای جدی مواجه شود. نخست درگیر بوروکراسی غیرعقلانی شود و دوم از جامعه مدنی فک شود و خود را بینیاز از حضور و مشارکت جامعه بداند و سوم در خدمت گروههای خاص قرار گیرد. ستاد قوه قضائیه که کار هماهنگی و تصمیمسازی و چگونگی اجرائیشدن امور را بر عهده دارند، باید سازوکارهای اجرائی سخنان مهم رئیس این قوه را فراهم کنند. دورکیم یکی از بنیانگذاران جامعهشناسی معتقد است توسعه حقوق افراد از سنخ عمل است نه از سنخ بیان نظری. لازم است اقدامات عملی برای تحقق حقوق افراد بر پایه جامعه مدنی قوی صورت گیرد. ممکن است تمایلاتی به سمت مشارکت و حضور فعالانه گروههای مختلف اجتماعی وجود داشته باشد، اما به حالت یک خواسته باقی بماند، زیرا فاقد شرایط لازم برای تبدیلشدن به یک واقعیتاند.
برای عملیاتیکردن حضور و مشارکت فعالانه گروههای مختلف اجتماعی در حل مسائل اقتصادی و اجتماعی ابتدا باید تکثر مناسبات اجتماعی در سایه قانون را به رسمیت شناخت. دوم اینکه به شکل عملی قدرت تصمیمگیری و تصمیمسازی را به جامعه مدنی واگذار کرد که بدون شراکت جامعه مدنی در قدرت و تصمیمگیری مشارکت و حضور فعالانه ممکن نیست. در این زمینه تشکیل نهادی مانند شوراهای حل اختلاف اقدام مناسبی بوده است. نتیجه اینکه تصمیمگیریهای مهم جامعه، سازماندهی کار و اقتصاد، مناسبات اجتماعی و زندگی روزمره باید بهوسیله افراد، گروههای مختلف، انجمنها و سازمانهای محلی و ملی قانونی صورت گیرد. همه باید در سایه قانون امکان بیان و پیگیری منافع فردی و اجتماعیشان را داشته باشند. بهرسمیتشناختن کثرتهای قانونی، بهحداقلرساندن دوگانهانگاریها در مناسبات اجتماعی و حکشدگی در جامعه مدنی از الزامات عملیاتیسازی سخنان رئیس قوه قضائیه است.
ارسال نظرات