دولت افغانستان سخت ترین هفته خود را از زمان آغاز پیشرویهای طالبان داشته است. طالبان با خارج کردن کنترل هرات از دست نیروهای دولتی ضربهای مهلک بر حاکمیت دولت مرکزی وارد آوردند. بر اساس برخی برآوردها ، طالبان دو سوم کشور را کنترل می کنند. در حالی که این پیش بینی گفته میشد که با خروج سریع و بدون قید و شرط نیروهای آمریکایی پیشرویهای طالبان افزایش یابد ، اما تعداد کمی این سرعت تصرف شهرهای افغانستان به دست طالبان و شکست های سریع نیروهای دولتی را تصور میکردند. اکنون تصرف کابل توسط طالبان - که زمانی تصور می شد سالها با آن فاصله داشته باشد - اکنون در عرض چند ماه یا حتی چند هفته قابل تصور است.
در حالی که نیروهای دولتی افغانستان تلاش می کنند تا حرکت طالبان را کند کنند ، غیرنظامیان افغان بیشترین آسیب را می بینند. تلفات غیرنظامیان در تازه ترین حملات طالبان افزایش یافته است و گزارش هایی از جنایات گسترده طالبان وجود دارد که نشانه بازگشت به تاریک ترین دوران افغانستان است. گزارش های اخیر در مورد اعدام سربازان اسیر افغان ، ضرب و شتم زنان ، ازدواج های اجباری و ترور رهبران جامعه مدنی و روزنامه نگاران وحشت را در بین مردم ایجاد کرده و منجر به شکلگیری بحران آوارهگان داخلی شده است.
نکته حائز اهمیت در این میان آن است که در واکنش به عقبنشینی و فروپاشی گسترده و سریع نیروهای امنیتی افغانستان در برابر شب نظامیان طالب، کشورهای غربی و عضو ناتو در توجیه ناتوانی و شکست خود در امر آموزش و سازماندهی نیروهای افغانی آنهم پس از دو دهه فرصت زمانی لازم و کافی، از پذیرش باز مسئولیت این افتضاح نظامی شانه خالی کرده و ارتش افغانستان را مقصر معرفی میکنند. از طرف دیگر فرافکنی در مورد پیشروی سریع نیروهای طالب نیز بخشی دیگر فرار به جلو مقامات آمریکایی بوده به صورتی که کاخ سفید برآوردها در مورد تسلط غریب الوقوع طالبان بر کل افغانستان را منکر میشوند. این در حالی است که طالبان حتی مناطقی را در شمال به تصرف خود درآورده اند ، که زمانی که این گروه شبه نظامی کشور را در اواخر دهه 1990 و اوایل 2000 اداره می کرد هنوز فتح نشده بود. این در حالی است که بر اساس افشاگری رسانه های آمریکایی هر دو دولت ترامپ و بایدن به اطلاعات محرمانه درباره ضعف دولت افغانستان و قدرتگیری سریع طالبان آگاهی داشته اند و این امر نشان میدهد که شوربختانه منافع آمریکا به بی ثباتی در افغانستان و منطقه گره خورده است و این مردم افغانستان هستند که باید تاوان طرح شوم آمریکا را بدهند.
حال در میان شکست گفتگوهای سیاسی دوحه و پیشروی سریع طالبان به سوی کابل با نگاهی به آینده سه مسیر احتمالی برای درگیری را میتوان پیشبینی کرد:
غرق شدن آرام: استراتژی اصلی طالبان اشغال مناطق روستایی بوده که دفاع از آنها برای دولت دشوار است ، سپس شهرها را محاصره کرده و از طریق ارعاب ساکنان شهرها را به تصرف خود در میآورد. اکنون این استراتژی در مقیاس ملی اجرا می شود و طالبان به دنبال آن است که با کنترل شهرهای بزرگ منابع درآمدی و انتقال کالاها را به پایتخت محدود کرده و کابل را احاطه و منزوی کند. طالبان در حال حاضر اکثر گذرگاه های مرزی افغانستان را نیز تحت کنترل خود دارند که این امر درآمد دولت را محدود کرده است در مقابل طالبان را قادر می سازد تا از درآمدهای گمرکی و مالبات بر ورود و خروج کالا برای تأمین هزینه های جنگ خود استفاده کند. نقشه ولسوالی های تحت کنترل طالبان میزان محاصره کابل را به شمال ، جنوب و غرب نشان می دهد. تنها راه امن خروج از شرق به جلال آباد و پاکستان است. می توان فرض کرد که طالبان در آینده بر این موضوع تمرکز خواهند کرد. استراتژی محاصره با هدف از بین بردن قدرت دولت در طول زمان انجام می شود. ایده این است که با فشار نظامی و اقتصادی تدریجی دولت نهایتاً تسلیم شده و به صلح مد نظر طالبان تن در دهد و کابل را در اختیار طالبان قرار دهد.
تسلیم سریع کابل: سناریوی دیگر منجر به تسخیر سریع کابل توسط طالبان میباشد که بر اساس این احتمال قرار دارد که ناامیدی رهبران سیاسی و کارگزاران قدرت از امکان مقاومت گسترده در برابر طالبان، جهت جلوگیری از درگیری های پرهزینه تسلیم شدن سریع اجتناب ناپذیر است. از نظر تاریخی ، اینگونه واگذاری قدرت اغلب در افغانستان روی داده است. در سال 1996 ، در حالی که به نظر می رسید که طالبان یک پیشروی پایدار اما کند داشته باشد ، با شکست ارتش دفاعی شهر کابل، طالبان طی چند روز توانستند به سرعت وارد شهر شوند. این سناریو با توجه به پیشرفت های سریع اخیر طالبان بیشتر و بیشتر به نظر می رسد. این امر حداکثر دستاوردها را برای طالبان به همراه خواهد داشت و احتمالاً منجر به بازگشت امارت خودخوانده اسلامی - یا چیزی نزدیک به آن خواهد شد.
در این راستا همزمان با سرعت گرفتن پیشروی طالبان و تصرف ۱۶ مرکز استان کشور،احتمال توافق بر سر تشکیل دولت موقت و اعلام آتش بس بیش از هر زمان دیگری افزایش یافته است. "عبدالله عبدالله "که دیروز از دوحه به کابل آمده بود به دور از چشم خبرنگاران ،دیدارهایی با مقامات و سیاستمداران افغان برگزار کرد و شب گذشته بار دیگر برای ادامه گفت وگو با طالبان راهی دوحه شد.
برگشتن معجزهآسای ورق معادلات جنگ: سناریوی امیدوارکننده تر که احتمال آن بسیار کم میباشد این است که دولت افغانستان و ائتلاف رهبران سیاسی ضد طالبان با تهدید وجودی که پیشرفتهای این گروه برای فرآیند دولتسازی و دستاوردهای جامعه مدنی طی دو دهه گذشته خواهد داشت، متحد شوند و به مقاومت گسترده بپردازند و این مقاومت نیز از سوی شورای امنیت و ارتش های غربی بویژه در بعد عملیات پیشتیبانی هوایی مورد حمایت قرار گیرد به صورتی که ورق معادلات جنگ به سود دولت بازگردد.. شاهد این سناریو را میتوان در سخنان اخیر رئیس جمهور غنی در مزار شریف مشاهده کرد که بر مقاومت چندماهه در برابر طالبان سخن گفت. اگرچه چنین ائتلاف بزرگی ممکن است که خیلی دیر به نظر برسد اما اگر نیروهای دولتی بتوانند طالبان را از تصرف بزرگترین شهرها و تمام مسیرهای حمل و نقل باز دارند ، این فرصت را برای نیروهای افغان فراهم می کند تا از شوک شکستهای پی در پی خارج شوند. کابل امیدوار است که شکلگیری یک جنگ فرسایشی به احتمال زیاد منجر به شکست بن بست سیاسی شده و مذاکرات صلح سازنده را محتمل تر کند.
متأسفانه همه این سناریوها هزینه های هنگفت انسانی برای افغان ها در پی دارد و بعید است به این زودی ثبات به افغانستان بازگردد.
به غیر از خود افغانها ، همسایگان افغانستان بیشترین خطر را از بی ثباتی در این کشور متحمل میشوند همانند شکلگیری بحران گسترده پناهندگان، بی ثباتی ناشی از جنگهای نیابتی و اخلال در تجارت منطقهای. در کنفرانس های امسال در مسکو و دوحه ، روسیه ، چین و پاکستان و ایران همگی تأکید کردند که آینده افغانستان باید از طریق گفتگو و مذاکرات سیاسی حلوفصل شود. اکنون در میان طرحریزی شوم غربیها برای بیثبات کردن منطقه، این بازیگران منطقه ای هستند که باید از هر گونه اهرم فشار برای کشاندن طرف های افغان در میز مذاکره استفاده کنند.
ارسال نظرات