حسین عبداللهیفر
امسال ملت شریف ایران در حالی چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب خود را جشن میگیرد و عزم خویش را برای برگزاری با شکوهترین راهپیمایی ۲۲ بهمن جزم کرده است که آسمان ایران اسلامی به عطر ولادت موالید شعبانیه معطر گردیده است.
این تقارن علاوه بر اینکه بر شور و نشاط ملت شریف ایران در برگزاری جشنهای دهه مبارک فجر افزوده، فرصتی ایجاد نموده تا فلسفه تحولی انقلاب اسلامی در امتداد بعثت انبیای عظام، نهضت سرخ حسینی و تکامل آن با ظهور بقیه الله الاعظم مورد تأمل قرار گیرد. به ویژه آنکه پیروزی معجزه آسای مردم مقاوم و قهرمان غزه آثار تحولی انقلاب ملت ایران در زمینه مقاومت و پایداری در برابر دشمنان اسلام و مسلمین را ملموستر و محسوستر ساخته است. این تحول فلسفه موجده و هدف غایی انقلاب اسلامی است. مردم ایران متحول شده و انقلابی تحول ساز را با ماهیت اسلامی و با هدف تحقق ارزشهای اسلامی به پیروزی رساندند که منشأ تحولات بسیاری در ابعاد گوناگون سیاسی و اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی گردید. از همین رو، حضرت امام (ره) این تحول را معجزه واضح الهی و رمز پیروزی انقلاب ملت ایران معرفی کرده و در روزهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی فرمودند: «این تحولی که در انسانها پیدا شد از تحولی که در این رژیم پیدا شد بالاتر است.»
تحولی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در مبعث نبی مکرم اسلام (ص) مورد اشاره قرار داده و فرمودند: این مقاومت رشحهای از بعثت است. در خود امریکا عدهای جمع شدند - که امریکایی بودند - گفتند؛ مرگ بر امریکا در خود امریکا! این همان تحول ادراکی است؛ این همان چیزی است که انبیای عظام به آن همت گماشتند، و بزرگترین و مهمترین و شگفتانگیزترین نوع آن را رسول مکرم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) در زمان خود و تا آخر دنیا به وجود آورد، و امروز مقاومت هم دارد آن را نشان میدهد. بر این اساس مهمترین دستاوردهای تحولی انقلاب اسلامی عبارتاند از:
۱. تحول روحی و معنوی در آحاد جامعه که آثار آن را میتوان در تک تک شهیدانی یافت که برای لقای معبودشان همه هستی خویش را فدا کردند.
۲. تحول در رشد معنویت گرایی جامعه به ویژه جوانان که مصداق بارز آن را میتوان در حضور گسترده جوانان در مراسم اعتکاف سال جاری دید.
۳. تحول در گسترش عدالت و محرومیت زدایی به جای خاصه خواری و انحصارگرایی ۴. تحول از الگوی اجتماعی جامعه از فرنگی به بومی - اسلامی ۵. تحول از هویت خودباخته غربزده به هویت اصیل ایرانی اسلامی ۶. تحول در واگرایی قومی و مذهبی به همگرایی و انسجام ملی ۷. تحول در ساختار و قوانین کشور از نظام شاهنشاهی به مردم سالاری دینی ۸. تحول در روند سکولاریزاسیون ایران از جدایی دین و سیاست به نظریه سیاست عین دیانت ۹. تحول در رویکرد سیاسی کشور از مستعمره غرب به سیاست نه شرقی و نه غربی ۱۰. تحول در جایگاه جهانی ایران از عقب نگاه داشته شده به در حال توسعه ۱۱. تحول در مفهوم حق تعیین سرنوشت مردم از انتخاباتهای فرمایشی به انتخابات واقعی ۱۲. تحول در مسیر توسعه و پیشرفت کشور از عقب نگهداشته شده و اقماری به توسعه مستقل و پایدار ۱۳. تحول از وابستگی به اقتصاد تک محصولی به اقتصاد خودکفا ۱۴. تحول در مسیر مصرف گرایی به اقتصاد مولد و دانش بنیان ۱۵. تحول در روند وابستگی به واردات به صادرات کننده محصولات غیرنفتی ۱۶. تحول در سیاست منطقهای از به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی به تبدیل کردن مسئله فلسطین به مسئله اول ایران، منطقه و جهان ۱۷. تحول در رشد و بیداری ملتها که آثار آن را میتوان در امواج تنفر ملتها علیه رژیم صهیونیستی در بیش از ۳۰ هزار تجمع ضدصهیونیستی در ۶۰۰ شهر مختلف دنیا مشاهده کرد. ۱۸. تحول در رویکرد سازش و سلطه پذیری مردم منطقه به رویکرد مقاومتی و سلطه ستیزی ۱۹. تحول در نقش ژاندارمی برای تأمین منافع غرب به نقش آفرینی به عنوان قدرت منطقهای مستقل ۲۰. تحول از نقش اقماری ایران برای کشورهای هژمون به نقش محوری در منطقه ۲۱. تحول در نظم جهانی از دوقطبی سلطه گر - سلطه پذیر به سلطه جو - سلطه ستیز ۲۲. تحول در برنامه هستهای مسالمت آمیز آزاد و مستقل.
سعدا... زارعی
با گذشت بیش از چهاردهه از پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد آن هستیم که انقلاب مردم کشورمان دستاوردهای بسیار ارزشمندی داشته و فرهنگ انقلاب اسلامی با تکیه بر مبانی فکری و ارزشی اسلام، توانسته مفاهیم عمیق و ارزشمندی مانند جهاد، شهادت و مقاومت را احیا کند.
در نظر داشته باشید با توجه به انحرافاتی که در گذشته در پیدایی جنبشها، انقلابات و جریانات پیش آمده بود، انقلاب اسلامی تلاش کرد تا با درس گرفتن از گذشته، اساس حرکت خود را روی مبانی فکری و ارزشی اسلام بگذارد و به همین جهت هم حضرت امام رضوانا... تعالی علیه که از فقهای برجسته حوزههای علمیه بودند، مفاهیم انقلاب اسلامی و حتی واژگان را از متن اسلام استخراج میکردند و انقلاب را به جلو میبردند. این مفاهیم که پیش از انقلاب به نوعی مهجور و بیگانه بودند، پس از انقلاب نهتنها در داخل کشور جان دوباره گرفتند بلکه به الگویی برای سایر کشورهای منطقه و جهان اسلام تبدیل شدند. یکی از این مفاهیم، مفهوم جهاد بود که از مفهوم قرآنی تا عمل انقلابی را دربر میگرفت. جهاد به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی در اسلام، در قرآن کریم به اشکال مختلفی مورد توجه قرار گرفته است:
جهاد با نفس: بالاترین شکل جهاد که درمکتب عرفان اسلامی به عنوان اساس اصلاح فرد و جامعه و درواقع با فضیلتترین اعمال شناخته میشود.
جهاد با کفار و متجاوزان: دفاع در برابر دشمنان و متجاوزان که که مکرر در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است.
جهاد برای بیان حقایق: به نوعی جهاد برای مبارزه با ستمگران و دفاع از حق به شمار میرود که در قرآن کریم نیز در بخشهایی به آن اشاره شده است.
جهاد برای اصلاح زندگی مردم: تلاش برای بهبود شرایط زندگی و رفع محرومیتهاست و در مکتب عرفا و در عقاید اسلامی به این مسأله، به عنوان اساس اصلاح جوامع اشاره شده است. در قرآن کریم به این نوع از جهاد اشاره شده و به این ترتیب جهاد در انقلاب اسلامی وارد ادبیات و ترمینولوژی انقلاب شد.
در نظرداشته باشید که پس از انقلاب، این مفهوم در قالب نهادهایی مانند جهادسازندگی و جهاد دانشگاهی تجلی یافت. جهاد سازندگی با هدف رفع محرومیت و توسعه مناطق محروم شکل گرفت وهدف این بود که درحوزه اجرایی کارهابرمبنای جهادگرایانه با سرعت متناسب و با هزینههای کمتر به نتیجه برسد و با سرعت زیاد محرومیت رفع شود. این درحالی است که جهاد دانشگاهی به دنبال پیشرفت علمی و معرفتی بود که با سرعت و اخلاص بتواند کارهای علمی انجام دهد. بعدها براساس واژه جهاد، ساختارهای دیگری پدید آمد و در حوزههای سیاسی-اجتماعی به شکل گروههایی با شعار جهاد وارد صحنه فعالیت شدند. این مفاهیم تنها محدود به ایران نماندند و در کشورهایی مانند لبنان و فلسطین نیز الهامبخش تشکیل سازمانهایی مانند «جهاد اسلامی» شدند. مثلا در لبنان این فرهنگ سبب ایجاد سازمانی تحت عنوان جهادالبنا شد، درواقع ترجمه جهاد سازندگی است. همچنین سازمانهایی با نام جهاد در جهان اسلام تاسیس شدند که از جمله در سال ۱۳۶۱در فلسطین گروهی تحت عنوان جهاد اسلامی اعلام موجودیت کرد که تا امروز هم این گروه در صحنه سیاسی و نظامی فلسطین حضور پررنگی دارد.
سید محمود صدری
در مقطع فعلی ترامپ سیگنالهای مثبتی را ارسال کرده است.
وی قبل از پیروزی سخنان نسبتا مثبتی را ابراز داشت و فقط مخالف داشتن سلاح هستهای توسط ایران است و این روند را نیز این هفته ادامه داده است.
او همواره پس از پیروزی هم به جز یکی دو جمله منفی، به طور کلی رویکرد مثبتی را در پیش گرفته که نشان از تمایل وی برای رسیدن به یک تفاهم با مقامات ایران است.
موضع فعلی رئیس جمهور آمریکا آن طور که مطرح میکند کنترل و نظارت شدید بر فعالیت هستهای ایران به منظور عدم امکان دستیابی به سلاح هستهای است.
جای شکی نیست که اولا مقامات کشور شایسته است که از این تمایلات استقبال کنند و اشتباه قبلی را تکرار ننمایند. ثانیا با توجه به تجربه برجام طرف ایرانی در قدم اول میبایست اجماع ملی را برای این گفتگو فراهم نماید و برای اولین بار تصمیم بگیرد و اراده کند که منافع ملی را بر سودجویی و فرصتطلبی افراد و گروهها برای رسیدن به شهرت و سوءاستفادههای شخصی و جناحی اولویت دهد.
همچنین ضرورت دارد که از برجام درس گرفته و هر گونه توافق را با دو هدف اصلی به انجام برساند.
اولین هدف خروج ایران از وضعیت فعلی و شرایط امنیتی و اضطراری باشد که غرب برای ایران بوجود آورده است،
دومین هدف نیل به رفع تحریمها باشد.
بدیهیاست چنانچه ایران نتواند از مواهب توافق بهرهمند شود و تحریمها به هر بهانهای ادامه یابد، تامین منافع ملی و قرار گرفتن کشور در مسیر توسعه و پیشرفت اتفاق نخواهد افتاد.
رویکار آمدن مجدد ترامپ در آمریکا و واقعیت های امروز جهانی و شرایط کشورمان و تجارب گذشته، سبب گردیده بسیاری از دلسوزان و نخبگان و سیاستمداران و کنشگران سیاسی و اجتماعی گفتگوهای مستقیم با آمریکا را توصیه و پیشنهاد دهند.
باید توجه داشت که گفتگو و مذاکره یک امر طبیعی و معمول و رایج است که در طول تاریخ دیپلماسی کشورها در جریان بوده و عدم مذاکره بین دولتها صرفا در شرایط خاص و به صورت مقطعی و در واقع یک امر استثنا محسوب می شود.
آن چه که امروز ضرورت دارد، بهره مندی از فرصت ایجاد شده است.
«خسته شدیم از بس از آلودگی هوا و ترافیک کشنده در تهران و شهرهای دیگر حرف زدیم و خواندیم»! این را خواهش میکنم نفرمایید؛ زیرا عواقب آن وخیم است و معما هنوز حل نشده که هیچ، حتی مصوبههایی که در این ارتباط سالها پیش تهیه شدهاند، هنوز به اجرا درنیامدهاند و معما همچنان باقی است. ما هم ناچاریم آنقدر پی بگیریم تا بالاخره این بحثها در دل مسئولان محترم اثر کند.
چند روز پیش خبر اینکه مقامات تایلندی در تلاش برای کاهش تعداد خودروهای شخصی در جادهها و مقابله با آلودگی هوا، حملونقل عمومی را به مدت یک هفته در بانکوک رایگان کردند، بهانهای شد تا بحث ترافیک تهران نیز دوباره مطرح شود. البته اینجا آمستردام نیست و دوچرخه که نماد توسعهیافتگی در جوامع مدرن امروزی است، اصلا در شهرهای شلوغ و پردود ما محلی از اعراب ندارد، اما آیا باید همچنان به حملونقل پاک نیندیشید و به افزایش تعداد اتوبوسها و تدوین قوانین حمایتگر و ساخت مسیرهای ایمن و جذاب دوچرخه در کنار خدماتی همچون پارکینگهای استاندارد، مبلمانی بوممحور و دوچرخههای اشتراکی پا سفت نکرد؟ البته افزایش رغبت شهروندان به رکابزدن در شهر به دهها اصل دیگر هم بستگی دارد. اگر شهر آنقدر متراکم و تنگ و بیدرخت شود که فضای عمومی، سبز و بازی برای قدمزدن یا رکابزدن باقی نماند، چگونه میتوان این شیوهها را موعظه کرد؟
وقتی نقشه شهرک لویزان توسط مهندس مشاور تهیه میشود و مورد تأیید مقامات مسئول قرار میگیرد، ناگهان با این خبر مواجه میشویم که ۴۳ میلیون مترمربع از اراضی سبز و باز لویزان در شمال شرقی کلانشهرمان زیر ساختوساز خواهد رفت و اگرچه چند میلیون متر از این اراضی در حال حاضر متعلق به سازمانها و مؤسسات دولتی است، ولی بقیه آن توسط «شرکت توسعه لویزان» از مردم و صاحبان اراضی -لابد به زور- خریداری خواهد شد. معلوم است که وقتی شهر چنین سهل و دلبخواه به سوی خفگی رانده شود تا منفعت برخی خواص تأمین شود، رئیس دولت هم دلبخواهی به انتقال پایتخت متمایل میشود تا عدهای دیگر را از تنفس در وضعیت قرمز تهران نجات دهد و دیگرانی هم به دلخواه اسمش را میگذارند نجات تهران! بله. واقعا طنزآلود است... آمایش سرزمین و برنامهریزی شهری و این حرفها هم خیلی ساده به کناری گذاشته میشود. اصلا معلوم نیست کدام مشاور طرح را تهیه کرده است؟ و کدام مقامات مسئول تأیید کردهاند؟ تهران با شهرکهای اطرافش در حال انفجار است.
متأسفانه خودروی تکسرنشین هنوز انتخاب اول خیلیهاست. دوستی مینویسد: «... شاید این خانم داره از دانشگاه آزاد قزوین میاد و تو راه دوستانش را پیاده کرده و داره میره خونه!... یا شاید اون پیرمرده دکتر بهش گفته توی فضاهای پرجمعیت نرو، ممکنه بیماریهای مختلف بهت سرایت کنه! چه میدانی... شاید اون جوون اصلا دوست نداره سوار اتوبوس بشه! شاید فکر میکنه در شأنش نیست که سوار اتوبوس بشه! به آزادی و حق انتخاب هم احترام بگذاریم». اما خیلیها مخالف هستند و میگویند ممنوعیتهایی باید رفتوآمدها را محدود کند. و باز پاسخ که «البته این قوانین منعکننده خوب هستند، ولی نه زمانی که از پنج هزار اتوبوس تهران در دهه ۹۰، رسیدهایم به زیر دو هزار اتوبوس!
و نه زمانی که از زور هجوم جمعیت، موفق نمیشوید سوار مترو شوید و مجبور میشوید پیاده تا خانه برگردید». ما تنها زمانی میتوانیم بگوییم خودروی تکسرنشین ممنوع که حملونقل عمومی کافی برای شهروندان فراهم کنیم. آنچه مسلم است، به قول محمود اولاد، چند اصل تئوریک باید برای قوانین مبنا قرار گیرد؛ اینکه «۱. چه میزان حق آزادی انسانها را رعایت میکند؟ اگر محدودیتی بر آزادی اعمال میکند، آیا راهی برای جبران در نظر گرفته است؟ (تعریف کامونزی نهاد). ۲. چه میزان عدالت در آن تجربه وجود دارد؟ آیا گروههای مختلف به یک اندازه محدود شدهاند؟ ۳. چه میزان حقوق مالکیت مورد تعرض قرار میگیرد؟ آیا راه دیگری نیست؟». روشها و رویکردهای ما هم مهم است جذاب باشند. اولاد میگوید «در خبر تایلند گفته قرار است حملونقل عمومی را مجانی کنند! یک اقدام ایجابی و انگیزشی مثبت. ما اینجا میگوییم خودروی تکسرنشین را ممنوع کنند! یک اقدام سلبی و انگیزشی منفی. آیا این است انتقال تجربه از کشورهای دیگر؟». مریم غلامی، برنامهریز، مینویسد: آن تجربهای که تکسرنشین را ممنوع میکند (حداقل برای مدتی)، اول بسترش را آماده میکند؛ مثلا اشتغال و مکانیسم تقسیم کار را درست میکند که کسی از نانخوردن نیفتد. یا توزیع مکانی فعالیتها و خدمات را ساماندهی میکند که در مدت ممنوعیت، زندگی کسی مختل نشود. اگر فقط تولید و اشتغال در شهرهای ما فعال شود، خیلی از بار ترافیکی کم میشود و نیاز به ممنوعیت نخواهد بود؛ زیرا همه این دور دورها از علافی و بیکاری ناشی میشود.
شاید همه ندانیم تعداد رانندگان فعال اسنپ از کل رانندگان اوبر (Uber) در تمام جهان بیشتر است؟ میدانید در تهران چند خودرو تردد میکند؟ تهران 9/1 میلیون ظرفیت خودرو دارد، ولی روزانه حدود هفت میلیون خودرو تردد میکند که حدود 40 درصد آنها پلاک تهران نیستند. چه عیبی دارد آدمها خانهشان را نزدیک محل کارشان اجاره کنند و بچهها پیاده به مدرسه بروند و بازارچههای محلی در همه محلات باشند؟ کریم آسایش در پاسخ من میگوید: این به افراد بستگی ندارد، بلکه سیستم کاربریها، نظام شهری و محلهای و نظام اشتغال و سکونت باید تغییر کند؛ و برای تحقق آن، تلفیقی از برنامهریزی شهری، برنامهریزی اقتصادی و سیاست اجتماعی لازم است. در هفتههای آینده دنباله این بحث را خواهیم گرفت.
جعفر یوسفی
ارسال نظرات