رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با فرماندهان سپاه پاسداران فرمودند: «ما فصل مُشبعی را حرکت کردهایم؛ این سربالایی، این شیب تند را عبور کردهایم، به قلّهها نزدیک شدهایم. نباید خسته بشویم. امروز روز خسته شدن نیست، روز ناامید شدن نیست؛ امروز روز شوق است، روز امید است، روز حرکت است؛ مسئولین کشور در بخش های مختلف باید با این روحیه حرکت کنند.» برخی رسانهها اما در این گفتار تشکیک کردند؛ خصوصاً در مورد مسائل اقتصادی. بهطور مثال سعید شریعتی -یک مجرم امنیتی و فعال در فتنهی سال 1388- با ارائهی آمار تولید ناخالص داخلی ایران و مقایسهی آن با سند چشمانداز 1404 ادعا کرد که «به هیچ وجه به قله نزدیک نیستیم و هر سال فاصله ما نه تنها از قله بلکه از مسیر قله نیز دورتر و دورتر شده است!» بررسیها اما نشان میدهند شریعتی گاف بزرگی داده و به دلیل آنکه دانش اقتصادی نداشته، از آمارهای غلطی برای تحلیل استفاده کرده است. در این گزارش خواهیم دید که اتفاقاً بر اساس آمارهای بانک جهانی از تولید ناخالص داخلی ایران، اقتصاد ایران نزدیک قله است.
بازگشت به صحنه جرم
ابتدا باید بدانیم که مقایسهی دادههای تولید ناخالص داخلی با چشمانداز بیستسالهی 1404 اشتباه است؛ چرا که این چشمانداز از نیمهی دههی 1380 آغاز شده اما در ابتدای دههی 1390 ما با تشدید تحریمهای ظالمانه از سوی آمریکا مواجه شدیم. تحریمهایی که در طول تاریخ سابقه نداشته است. چه عاملی در سیاست داخلی ما این انگیزه را به آمریکاییها داد که با تشدید تحریمها به دنبال ایجاد نارضایتی عمومی و پروژهی براندازی باشند!؟ کافی است به تحرکات غرب پس از فتنهی 1388 نگاهی بیندازیم. باراک اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا در کتاب خاطرات خود با عنوان «سرزمین موعود» در تشریح اعتراضات صورت گرفته به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۸۸ نوشته است: « بعد از آنکه تلاشهای ما برای آغاز مذاکره با ایران رد شد، در شرایطی که این کشور وارد چرخه هرج و مرج و سرکوبگری بیشتر میشد، ما راهبردمان را بهسمت دومین گام راهبرد منع اشاعهای خودمان تغییر دادیم. یعنی بسیج کردن جامعه بینالمللی برای اعمال تحریمهای اقتصادی سخت و چندجانبهای که میتواند ایران را وادار به حضور در میز مذاکره کند.»
همچنین هیلاری کلینتون در فصل دوم کتاب خاطرات خود با عنوان «انتخابهای سخت» ضمن تاکید بر مواضع خود در گفتگوی 30 فروردینماه سال 1389 با روزنامه فایننشال تایمز بیان کرده است: «پس از اعتراضها به نتیجه انتخابات در سال ۸۸، آمریکا توانست کشورهای دیگر را برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران همراه سازد.» بنابراین تحریمها که مهمترین عامل و چالش بیرونی آسیب به اقتصاد ایران در دههی 1390 بودند، ریشه در فتنهی 1388 دارند. فتنهای که سعید شریعتیها در آن نقش جدی ایفا کردند و عملاً زمینه را آماده کردند تا برای یک دهه، مردم ایران به لحاظ اقتصادی آسیب ببینند. حالا همین فرد برگشته و طلبکار شده است؛ گویی مهر تاییدی است بر آن جملهی معروف که «مجرم همیشه به صحنهی جرم بر میگردد!»
پاسخگو یا طلبکار!؟
چالش داخلی در دههی 1390 نیز یک دهه انفعال در برابر تحریمها بود؛ چیزی که در دو سال آخر ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و البته 8 سال دولت حسن روحانی شاهد بودیم. بله؛ چشمانداز بیستساله کاملاً در دسترس بود. همان کسی که این چشمانداز را تعیین کرد، سیاستهای کلی رسیدن به آن (از جمله سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی) را نیز تدوین کرد. اما سوال اینجاست که آیا دولت یازدهم و دوازدهم، این سیاستهای کلی را اجرا کرد!؟ پاسخ «خیر» است. بنابراین در مورد سند چشمانداز و تحقق آن، اهالی فتنهی 1388 و بعد حامیان دولت حسن روحانی باید پاسخگو باشند، نه طلبکار و پرسشگر! با این حال اما حتی اگر پرسش را نیز درست بدانیم، آمارهای اقتصادی مورد استفاده توسط شریعتی ایراد جدی دارند؛ او از آمار تولید ناخالص داخلی سرانه به قیمت جاری بر اساس نرخ ارز بازار استفاده کرده است. در نتیجه گمان کرده است که اقتصاد ما در سراشیبی سقوط است. این در حالی است که دانشجوی سال اول کارشناسی اقتصاد نیز میداند که برای تحلیل رشد اقتصادی باید از آمار تولید ناخالص داخلی بر اساس نرخ ارز برابری قدرت خرید به قیمت ثابت استفاده کرد.
روند کلی: صعودی
وقتی آمار درست را از سایت بانک جهانی استخراج میکنیم، میبینیم روند کلی اقتصاد ایران از ابتدای رهبری آیتالله خامنهای(مدظله العالی) تا امروز -بهطور کلی- مثبت بوده است. البته در سالهای دههی 1390 شاهد فراز و فرودهایی هستیم و اگر ضربهی کاری فتنهی 1388، زمینهساز تحریم نمیشد یا اگر دولت منفعل حسن روحانی در برابر تحریمها، 8 سال وقتکشی نمیکرد قطعاً وضع بهتر از امروز بود اما با این حال تحریمها نتوانستند روند کلی مسیر اقتصاد ایران را از حالت صعودی به حالت نزولی تبدیل کنند. ممکن است این پرسش مطرح شود که مگر کشوری هم وجود دارد که نمودار تولید ناخالص داخلیاش بهکلی نزولی باشد!؟ پاسخ مثبت است! در ادامهی گزارش و با نگاهی به نمودار تولید ناخالص داخلی سه کشور ایران، آرژانتین و اوکراین و مقایسهی آنها با هم، معنای «نزدیک بودن به قله» بهتر آشکار میشود.
مقایسه با اوکراین و آرژانتین
در نمودار زیر مشاهده میکنیم که در سالهای ابتدایی رهبری آیتالله خامنهای (1990 میلادی)، وضعیت اقتصاد ما و آرژانتین نزدیک به هم بود و اوکراین هم به مراتب از این دو کشور جایگاه بالاتری داشت. به مرور اما اقتصاد ما از آرژانتین فاصله گرفت و با وجود اینکه ما در یک دههی اخیر شدیدترین تحریمها را تجربه کردیم اما آرژانتین اصلاً چنین نبود، باز هم رشد اقتصاد ما به مراتب بهتر از این کشور است. در مورد اوکراین نیز اوضاع خیلی عجیب است. این کشور در سی سال گذشته به مرور سقوط کرده است و البته رشد 1998 تا 2008 هم نتوانسته آن را به جایگاه قبلی برگرداند. همچنین با جنگ اخیر نیز عملاً این کشور دیگر باید رنگ توسعه را به خواب ببیند. ایران اما ذیل راهبرد «نه جنگ و نه مذاکره» در تلاش است آسیبهای تشدید تحریمها را نیز جبران کند. البته که راهبرد «نه جنگ» را مدیون اقتداری هستیم که رهبر معظم انقلاب برای ایران عزیز به ارمغان آورده است و الا اگر انتخابی بود، اوکراین نیز دوست نداشت در جنگ، آیندهی پیشرفت و توسعهاش را به باد دهد.
راهبرد «نه مذاکره» نیز در ادبیات رهبر معظم انقلاب به معنای نه به مذاکرهای است که منافع ملی ما را تامین نمیکند و گر نه کسی با مذاکره به معنای گفتوگو برای تامین منافع ملی (مانند همین اقدامی که دولت سیزدهم انجام داد و منجر به رکورد در صادرات نفتی و غیرنفتی شد) مخالف نیست. بله؛ قله اگر به معنای تحقق کامل چشمانداز 1404 باشد، رسیدن به آن با تحریمهای دههی 1390 کمی به تعویق افتاده و فتنهگران 1388 و حامیان انفعال در برابر تحریمها و دلبستن به مذاکرات باید پاسخگوی این آسیب به اقتصاد ایران باشند. اما اگر قله را جایی تعریف کنیم که دشمن نه میتواند دست به جنگ بزند و نه سلاح تحریمش کارگر خواهد افتاد، امروز خیلی به چنین نقطهای نزدیک هستیم. تولید اقتدار -به مثابه کالای عمومی- به راهبری مقام معظم رهبری(مدظله العالی) و جانفشانی نیروهای مسلح، جنگ با ایران را بیمعنا کرده و سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی نیز باعث شدند بهرغم همه تحریمها روند حرکت اقتصاد ایران نزولی نشود. بنابراین تا قله راهی نیست.
ارسال نظرات