- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
چهارشنبه ؛ 19 آذر 1404 

در جنگ جهانی اول و بهرغم انبوهی از موانع و دشواریها، اقوام و طوایف غیور ایرانی در تنگستان، دشتستان، بوشهر، فارس، خوزستان و ایضاً جمعی از وکلای ملی و وطندوست به رهبری آیتالله سیدحسن مدرس و نیز برخی مراجع دینی وقت، علم مقاومت برافراشتند، به «آرزو»های خود دل دادند و توانستند در نقاط و اوقات مختلف، متجاوزان را زمینگیر کنند و به آنان ضربات فراوان وارد سازند. در جنگ جهانی دوم -که حدود سه دهه پس از جنگ نخست روی داد و قاعدتاً میبایست توان مقاومت ملی افزایش مییافت- رضاخان با تمام داعیه ارتشنوین و ایراننوین، به «توانایی»ها یا «امکانات» خود نگریست، لذا پیش از رسیدن پای متجاوزان به تهران، در وهله اول چهار بار از تهران فرار کرد و در نهایت پس از اطمینان از بقای سلطنت در خاندانش، برای همیشه از کشور گریخت و آن را با طوفانی از قحطی و بیماریهای سیاه تنها گذاشت!
در جنگهای ایران و روس نیز چرا باید بوق را از سر گشادش نواخت؟ بهتر نیست مرور این رخداد را از آغاز آن شروع کنیم و اینکه جریان نفوذ و وادادگی چه بر سر ایران آورد، که در سال اول جنگ دوم، جملگی مناطق تصرف شده به دست روسیه و معاهده گلستان بازپس گرفته شد، اما ادامه آن به ترکمنچای سوق یافت؟ کارکرد ابواب جمعی داخلی انگلیس و روس، چه تأثیری بر این فرایند داشت؟ و از این گذشته چه چیز موجب شده تصور شود که ملت ایران، بسان چوب خشک فقط نظارهگر میماند که شکست ترکمنچای به کلیت ایران تعمیم یابد؟ اگر این معاهده منحوس منعقد نمیشد و جریان دفاع و مقاومت، مجدداً از نقطهای مناسب کلید میخورد، شاید میتوانست مناطق از دسترفته را مجدد بازستاند. از یاد نبرید که مردم قفقاز، حتی تا دوره ناصرالدین شاه نیز این ننگ را نپذیرفتند و به قیادت روسها، واکنشهای جدی و نمایان نشان میدادند.
زیاده جسارت است!

زلزله آمده هموطن، خبر داری؟
سعيد برند
این اولین بار نیست که به منظور «مدیریت بهینه مصرف انرژی» ساعت کاری ادارات دستخوش تغییر می شود و دولت، کارمندانش را حداقل یکی دو ساعت زودتر از خواب بیدار می کند! برابر مصوبه هیئت وزیران، از نیمه خرداد تا نیمه شهریور ساعت آغاز به کار دستگاه های اجرایی 6 صبح و ساعت خاتمه کار 14:45 خواهد بود، البته اداراتی که پنج شنبه ها تعطیل نیستند، می توانند راس ساعت 13 کرکره اداره را پایین بکشند و بقیه ساعات موظفی را به صورت دور کاری بگذرانند. هر چند تجربه زیستی در روزهای اوج کرونا یا سرمای کم سابقه در زمستان گذشته در عمل ثابت کرد که «دورکاری» برای بسیاری از کارمندان مساوی است با «تعطیلی». اگرچه این طرح در روز نخست اجرا، به گفته سخنگوی صنعت برق موجب صرفه جویی و کاهش مصرف 470 مگاواتی برق شده ، اما در مقابل آن چه از قلم افتاده، «فعالیت بهینه کارمندان» است. پیش به سوی تغییر سبک زندگی تابستانه برای درک بیشتر این موضوع، تصور کنید کارمندی را که قرار است ساعت 6 صبح، قبراق و پرانرژی در محل کار خود حاضر شود و گره از کار مردمی باز کند که آن موقع صبح، از خواب تابستانه خود زده اند و برای انجام امور اداری، پشت در اتاق کارمند صف کشیده اند! بخشی از جامعه کارمندی و کارگری، برای آن که کمی بار سنگین معیشت را از دوش خود سبک کنند، در نقاط پیرامونی شهرهای بزرگ سکونت دارند، برخی دیگر حتی مجبور شده اند ،کمی فراتر بروند و در شهرها و شهرک های اقماری کلان شهرها زندگی کنند. این افراد با اعمال ساعت جدید کاری، باید حداکثر ساعت 5 صبح از خانه بیرون بیایند تا با در نظر گرفتن ترافیک و تاخیر احتمالی ناوگان حمل و نقل عمومی به موقع در سر کار حاضر باشند. حالا اگر بخواهند به توصیه سازمان بهداشت جهانی عمل کنند و حداقل 8 ساعت خواب شبانه مفید هم داشته باشند، باید حداکثر ساعت 9 شب همزمان با گوش دادن به برنامه «شب به خیر کوچولو» و موسیقی نوستالژیک «گنجیشک لالا» بخوابند! که البته با توجه به سبک زندگی مدرن و شب نشینی های تابستانی، شدنی نیست. هنوز برنامه های پر مخاطب صدا و سیما – اگر برنامه پرمخاطبی باقی مانده باشد- در ساعت های پایانی شب پخش می شود، بسیاری از مردم به دلیل گرمای هوا در طول روز، برنامه های تفریحی، خرید و مهمانی های خود را در ساعت های پایانی شب انجام می دهند و ... پس اگر ساعت 6 صبح به اداره ای مراجعه کردید و به در بسته خوردید یا کارمندی را دیدید که در حال گرفتن تتمه چرت دیشب است یا بساط صبحانه پهن است، خیلی تعجب نکنید، چون اولویت با مصرف بهینه انرژی است. اما شاید اختلال در زندگی 2، 3 میلیون کارمند دولت و خانواده شان را بتوان با برخی اقدامات و اصلاحات بهبود بخشید، اقداماتی همچون شناور کردن ساعت کاری مادران شاغل، اجبار مهدهای کودک (بخوانید خوابگاه کودکان) به شروع فعالیت از ساعت 5:30، آغاز به کار ناوگان حمل و نقل عمومی حداقل یک ساعت زودتر از ساعت کاری ادارات و ... اما این طرح اشکالات دیگری هم دارد که باید مرتفع شود. یکی از مهم ترین موضوعات نبود هماهنگی ساعت کار اداری با ساعت کار بازار است. معمولا در شهرهای بزرگ بازار حدود ساعت 10 صبح فعالیت خود را آغاز می کند که اگر قرار باشد بانک ها، ساعت 13 به کار خود پایان دهند، زمان زیادی برای انجام امور بانکی نخواهد بود، آن هم با وضعیت سیستم های بانکی که یک خط در میان قطع است! نکته دیگر این که کارمند را می توان به زورِ مصوبه، ساعت 6 پای میز کار کشاند، اما ساعت مراجعه ارباب رجوع با دستور و آیین نامه، قابل تنظیم نیست، لذا احتمالا با حجم بالایی از مراجعات در ساعت های میانی روز مواجه خواهیم شد و این یعنی ترافیک و مصرف انرژی بیشتر. اما شاه بیت این طرح، «همکاری» دستگاه های اجرایی و البته «نظارت» بر حسن انجام این همکاری است وگرنه طرح، اثرگذاری خود را نخواهد داشت. به عنوان مثال در متن تصویب نامه هیئت وزیران آمده است: «تمامی دستگاههای اجرایی مکلف اند از یک ساعت قبل از خاتمه کار و در مناطق گرمسیری همزمان با خاتمه کار، دستگاههای سرمایشی را خاموش کنند.» در سال های گذشته نیز مصوباتی حتی درخصوص حداکثر درجه و دمای سیستم های سرمایشی وجود داشت، اما گزارش های میدانی نشان می داد که این مصوبات از سوی برخی دستگاه ها چندان جدی گرفته نمی شود. کفه سنگین مصرف کننده همان طور که در باب گرانی ها همیشه کفه «مصرف کننده» سنگین تر است و دولت به جای این که تلاش کند و هزینه تولید را کاهش دهد، سراغ ساده ترین کار یعنی افزایش قیمت ها می رود، درباره مدیریت انرژی نیز باید گفت ،این جا هم تولید کننده قسر در رفته است. بله تلخ است، ولی باید بپذیریم که سبد تامین انرژی کشور و به خصوص تامین انرژی پایدار، به هیچ عنوان تناسب و تنوع لازم را ندارد و اکنون بیش از 80 درصد برق تولیدی کشور به عهده نیروگاههای بخار است! سوال بی پاسخ این که چرا نیروگاههای بادی، خورشیدی ، آبی و حتی نیروگاههای اتمی ما نمی توانند بار جدی و قابل ملاحظه ای از تولید انرژی را به دوش بکشند؟ آن هم در شرایطی که همسایگان ما از جمله عربستان که ذخایر غنی نفتی دارد، خود را مکلف به ساخت 16 رآکتور هسته ای کرده یا امارات متحده عربی که معروف است به این که روی نفت و گاز خوابیده، می خواهد 4 نیروگاه اتمی 1400 مگاواتی بسازد، اما نیروگاه اتمی ما در بوشهر، با توان هزار مگاواتی وارد مدار میشود، ولی باز هم درد چندانی از صنعتِ فراخِ ما دوا نمی کند.صنعتی که امروز باید بتوان از مشعل (فلرینگ) آن نیز برق تولید کرد! ایجاد محدودیت ها و ترغیب مردم به استفاده کمتر از انرژی اگرچه در کوتاه مدت و به ویژه در «بحران» به کمک دولتها میآید، اما در دراز مدت راه حل پایداری نیست و باید چاره ای اساسی اندیشید. نمی شود از مردم انتظار داشت کمتر مصرف کنند، اما لوازم خانگی که تولید یا وارد می کنیم، در رده پر مصرف ها قرار داشته باشد و در خانه هایی به کار گرفته شود که طبق اصول بهینهسازی انرژی بنا نشده است! چاره این چالش چیست؟ اما چاره چیست؟ آن هم در شرایط کنونی که چالش اصلی این است که انرژی کشور در شرایط بحرانی قرار دارد. کاهش نیافتن مصرف برق در بخش اداری و خانگی برابر است با قطع برق صنایع و قطع برق صنایع برابر است با آسیب دستگاه های صنعتی، کاهش عرضه و سرانجام افزایش قیمت محصول و دودی که در نهایت به چشم مصرف کننده می رود! در تابستان های گذشته، قطع برق به خصوص در صنایع پر مصرفی همچون سیمان و البته عوارض جانبی آن تجربه شده است یا بسیاری از ما، طعم داغ خاموشی برق خانگی را چشیده ایم؛از گرفتار شدن در تقاطع شلوغ شهر به دلیل خاموش شدن چراغ راهنمایی تا محبوس شدن در آسانسور و تحمل گرمای 45 درجه در یک آپارتمان 50 متری! پس چاره ای نیست جز این که باید کمک کرد، متاسفانه متولیان نتوانسته اند آن چنان که باید و شاید، شرایط بحرانی را برای مردم نمایان کنند که اگر بتوانند افکار عمومی را همراه خود سازند، بسیاری از این مشکلات جانبی مربوط به تغییر ساعت کاری و ... حل می شود و این 3 ماه داغ به خوبی توسط خود مردم مدیریت خواهد شد. دقیقا همانند زمانی که زلزله ای مهیب در یک شهر کشور رخ می دهد، سایر هموطنان چگونه داوطلبانه به مردم آن شهر کمک می کنند؟ این مردم همان مردم هستند و اگر امروز درک کنند که صرفه جویی اندک آن ها در یک حوزه، چه کمک شایانی به حوزه های دیگر به ویژه در مناطق گرمسیر کشور می کند، حتما از آن دریغ نخواهند کرد. واقعیت این است که ما باید سبک جدیدی از زندگی تابستانه را تجربه کنیم و برای پیشبرد بهتر، تجربه های خود را به اشتراک بگذاریم.

با دلبری از آمریکا قهرمان مردم نخواهید شد


«جان کربی» هماهنگکننده ارتباطات راهبردی در شورای امنیت ملی کاخ سفید در یک نشست خبری مدعی شده است که ایرانیها درباره ( احیای) برجام با حسن نیت مذاکره نکردند.وی در ادامه مدعی شده است :
«ببینید، برجام در حال حاضر در دستور کار (دولت آمریکا) نیست، ما روی آن متمرکز نیستیم. (البته) حالا هیچچیزی درباره این واقعیت که ما خواهان اطمینان یافتن از عدم دستیابی ایران به توانمندی سلاحهای اتمی هستیم، تغییر نکرده است.»
کلیگویی این مقام آمریکایی و دیگر مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا طی ماههای اخیر مسبوق به سابقه بوده است. این سخنان، متشکل از دو جزء است :یکی ادعای عدم پیگیری مذاکرات احیای توافق هستهای از سوی آمریکا و دیگری، مقصرجلوه دادن جمهوری اسلامی ایران در پروسه مذاکرات گذشته!
اکنون جان کربی بار دیگر به همین فرمول رفتاری و گفتاری نخنما استناد کرده است. در خصوص مواضع اخیر کربی، نکاتی وجود دارد که نمیتوان بهسادگی از کنار آنها گذشت:
نخست اینکه نهتنها مقامات آمریکایی طی هفتههای اخیر مذاکرات احیای برجام را در قالب دیپلماسی پنهان و از طریق واسطه گران منطقهای ( عمان و قطر) و حتی اروپایی را در دستور کار قرار دادهاند، بلکه پیشنهاداتی را در راستای توافق موقت یا جایگزینی برجام با توافقی دیگر را از طریق این واسطه گران ، خطاب به دستگاه دیپلماسی ما مطرح کردهاند که با پاسخ حقوقی و قاطعانه کشورمان مواجه شدهاند.
بر این اساس، جمهوری اسلامی ایران معتقد است تا زمانی که امکان احیای توافق هستهای از طریق ارائه ضمانتهای اعتباری از سوی وزارت خزانهداری آمریکا ( به شرکتهای سرمایهگذار خارجی در ایران ) وجود دارد، اساسا طرح گزینههای دیگر ازجمله «توافقی جدا از برجام»دستاوردی منطقی، حقوقی و اقتصادی برای کشورمان ندارد.
فراتر از آن، بخش مهمی از رایزنیهای ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص اماکن و پروندههای ادعایی ، در مسیر احیای توافق هستهای مورد تعریف و ارزیابی قرارگرفته است.
بر همین اساس، جمهوری اسلامی ایران«مختومه شدن»پروندههای ادعایی را پیششرطی اساسی جهت احیای توافق هستهای میداند. پروندههایی که مفتوح ماندن آنها اساسا برای کشورمان قابل توجیه نیست.
نکته دوم،مربوط به بازی مقامات آمریکایی با کلمات میباشد! بایدن و همراهانش از بهکارگیری کلمه «برجام» یا « مذاکرات احیای برجام» در ادبیات گفتاری خود اجتناب کرده و آن را با کلماتی مانند «مذاکرات هستهای » جایگزین میسازند. این در حالی است که مذاکرات هستهای از دید جمهوری اسلامی ایران، مذاکراتی است که معطوف به احیای توافق هستهای باشد نه جایگزینی آن با توافقی دیگر! یکی از مهمترین مواردی که در جلسه استماع اخیر کنگره آمریکا و مقامات وزارت خارجه این کشور مطرحشده، اتفاقا مربوط به همین مسئله میباشد.در این میان، مقامات آمریکایی کماکان در میان تناقضات و پارادوکس ها حرکت میکنند. ادعای جان کربی در حالی صورت میگیرد که سران گروه ۷ در نشست هیروشیما، برجام را مفیدترین راهحل دیپلماتیک برای موضوع هستهای ایران توصیف کردند.این بیانیه، در تعارض با مواضع قبلی مقامات آمریکایی و اروپایی در خصوص گذار از احیای توافق هستهای و توقف کامل این روند بوده است! به عبارت بهتر، بیانیه اخیر گروه ۷ را میتوان نقطه آشکارساز بازگشت علنی غرب به راهکار احیای توافق هستهای تلقی کرد. بااینحال، باید مراقب تاکتیکهای مشترک آمریکا-اروپا در پیشبرد این روند بود.
نکته سوم، به پایان تاریخمصرف بازی دوگانه برجامی آمریکا در دو حوزه دیپلماسی پنهان و آشکار بازمیگردد. هراندازه زمان سپری میشود، مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا در پیشبرد این بازی دوگانه بیشازپیش دچار خطا و سردرگمی رفتاری و محاسباتی میشوند.نتیجه این دوگانه سازی عامدانه ، چیزی جز رسوایی برای مقامات آمریکایی نیست. بنابراین، بهترین راه برای مقامات آمریکایی، پایان دادن به این بازی تاکتیکی و تن دادن به واقعیاتی ازجمله نظارت دقیق افکار عمومی دنیا بر روی مواضع ضدونقیض آنهاست! به نظر میرسد مقامات آمریکایی خود را در عرصه دیپلماسی عمومی و هدایت افکار عمومی دنیا، بیش ازآنچه هستند قدرتمند تصور کردهاند! این تصور، در آیندهای نزدیک میتواند هزینههای زیادی برای واشنگتن در نظام بینالملل و در همان عرصه دیپلماسی عمومی ایجاد کند.
ارسال نظرات