13 خرداد 1402 - 11:46

پایگاه رهنما:

روزنامه خراسان
آمریکا درباره برجام به دنبال چیست؟
امیرعلی ابوالفتح
همزمانی چند رخداد خبری، بار دیگر توجهات را به برجام و مذاکرات بازگشت آمریکا به برجام جلب کرده است؛این که سلطان عمان به ایران سفر کرده است، این که یک مقام آمریکایی دیداری از عمان داشته است، این که رابرت مالی بار دیگر بر دیپلماسی تاکید کرده است، این که یک روزنامه کره‌ای از آزادی قریب الوقوع پول‌های ایران در بانک‌های کره جنوبی خبر داده است و سرانجام این که، توافقاتی میان ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی حاصل شده است. با این حال، هنوز هیچ نشانه متقنی از تمایل دولت آمریکا برای بازگشت به برجام دیده نمی‌شود. حتی خبری که منتشر شد و حکایت از آن داشت که آمریکا برای توافق موقت هسته‌ای با ایران اعلام آمادگی کرده است، تحول قابل توجهی به شمار نمی‌آید. همچنان که یک روز از اظهارنظر رابرت مالی درباره علاقه‌مندی آمریکا به استفاده از مسیر دیپلماسی برای حل و فصل پرونده هسته‌ای ایران و انجام توافق نگذشته که جان کربی می‌گوید «برجام اکنون در دستور کار نیست و ما روی آن متمرکز نیستیم!» این تناقض در مواضع طرف آمریکایی البته تازگی ندارد.هیئت حاکمه ایالات متحده در سال 2018 از برجام خارج نشد تا دوباره به برجام برگردد. گرچه دولت کنونی آمریکا منتقد دولت پیشین آمریکا در باره نحوه و انگیزه‌های خروج آمریکا از برجام است، اما دولت کنونی آمریکا تقریبا به اندازه دولت قبلی این کشور خواهان دریافت امتیازات قابل توجه از ایران برای بازگشت به برجام است. هم جمهوری خواهان و هم دموکرات‌ها بر سر این که «ایران یک کشور خطرناک است» و «باید ایران مهار شود» و «آمریکا باید جلوی دستیابی ایران به سلاح اتمی را بگیرد» اتفاق نظر دارند. با این حال، در رسیدن به هدف، میان جمهوری خواهان و دموکرات‌ها اختلاف نظر وجود دارد. جمهوری خواهان مانند دونالد ترامپ و مایک پمپئو معتقدند باید تمام موضوعات اختلافی میان واشنگتن و تهران در قالب یک مذاکرات جامع به بحث گذاشته شود و بعد از رفع تمامی نگرانی‌های آمریکا شامل هسته ای، موشکی، منطقه ای، حقوق بشر، دموکراسی و تروریسم، ایران به اصطلاح «نرمالیزه شود» و یک بار برای همیشه، تحریم‌های هسته‌ای و غیر هسته‌ای ایران برداشته شود و ایران به «جامعه جهانی» بازگردد. در مقابل، دموکرات‌ها مانند اوباما و بایدن می‌گویند طرح همه موضوعات اختلافی میان ایران و آمریکا در قالب یک مذاکرات جامع، اتلاف وقت است و توجهات را از فوری ترین خطر یعنی دستیابی ایران به سلاح اتمی باز می‌دارد و هرگونه توافق با تهران باید مرحله‌ای باشد و از حساس ترین موضوعات که هسته‌ای و سپس دفاعی است، شروع شود و به تدریج به موضوعات کم خطرتر مانند حقوق بشر و دموکراسی برسد.به هر حال، فارغ از اختلاف تاکتیک جمهوری خواهان و دموکرات‌ها بر سر نحوه مذاکره با تهران، آمریکایی‌ها بارها اعلام کرده اند که بازگشت به برجام و استمرار پایبندی به آن، در صورت تحقق برجام پلاس و برجام غیر هسته‌ای امکان پذیر خواهد بود؛ یعنی تغییر در متن برجام و توافقات بر سر موضوعات دفاعی ایران، حضور منطقه‌ای ایران و نحوه همکاری ایران با روسیه.این در حالی است که جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده است که فقط برجام 2015 را قبول دارد، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر.البته به نظر می‌رسد ایران آماده پذیرش برخی تغییرات جزئی در متن برجام در صورت بازگشت آمریکا به برجام و کسب تضمین‌هایی برای پایبندی آمریکا به برجام خواهد بود. با این حال، فارغ از اختلاف نظر بر سر تغییرات جزئی در متن برجام، ایران و آمریکا بر سر موضوعات فراهسته‌ای با یکدیگر اختلاف نظرهای عمیقی دارند که رسیدن به توافق را اگرچه غیر ممکن نکند، رسیدن به آن را بسیار دشوار خواهد کرد.
 
روزنامه همشهری

چند جمله درباره برند امام

محسن مهدیان؛

با مفهوم برند برای اشخاص حتما آشنایی دارید. اما چرا برند؟ اجازه دهید مختصری درباره برند توضیح دهیم.
برند چیست؟
تعاریف متنوعی درباره برند وجود دارد اما اجمالا، برند آن تصویر اولیه‌ای‌ است که افراد بلافاصله با بیان یک نام به ذهن‌شان می‌رسد. به تعبیری تصویری اولیه که از یک نام یا عنوان در ذهن نقش بسته می‌شود؛ بنابراین برند امری فراتر از نام یا هویت یک فرد است.
حالا چرا سراغ برند امام‌خمینی رفتیم؟
امام‌خمینی را با کدام ویژگی می‌شناسیم؟ فیلسوف؟ عارف؟ فقیه؟ اندیشمند؟ مبارز و مجاهد؟ شاعر؟ سیاستمدار؟ و یا... همه این شناخت‌ها درباره امام، صادق است.
اما یک‌بار امام را از منظر برند امام‌خمینی بررسی کنیم؛ یعنی تصویر اولیه‌ای که با نام امام‌خمینی در ذهن مردم ما و دنیا نقش می‌بندد.
اما نخستین تصویر چیست؟ و ذهن کجا می‌رود؟ درست است؛ انقلاب اسلامی و دقیقا نقطه کانونی آن: انقلاب57.
عصاره این تصویر چیست؟ انقلاب مردم. اما واقعیت این است که تصویر مشترک ذهن مردم از امام‌خمینی همان هویت اصلی امام‌خمینی است؛ «قیام مردم».
خیلی از افراد برندشان با هویت‌شان متفاوت است؛ یعنی آنچه ما از شخصیت‌شان می‌شناسیم با آنچه در واقعیت هستند متفاوت است ولی امام دقیقا برندشان با هویت‌شان یکسان است و آن چیزی نیست جز «مردم».
اما این حرف یعنی چه؟ چرا توجه به برند امام‌خمینی مهم است؟ اساسا برند مردم برای امام‌خمینی چه کارکردی دارد؟ آیا صرفا یک تعبیر ذوقی است؟ یا شعاری؟
تا اینجا روشن شد که برند امام‌خمینی، انقلاب مردم است. اکنون بحث سر این است که هویت امام‌خمینی چیست؟ انطباق این دو بسیار مهم است.
در تحلیل موفقیت یک برند گفته می‌شود که تا وقتی تصویر برند با هویت برند انطباق دارد، آن برند پیشرو است و اثرگذار و دارای ارزش ماندگار.
برای فهم اینکه هویت امام چه بود باید به این سؤال پاسخ دهیم که دقیقا پروژه امام‌خمینی چه بود؟
حضرت امام در نامه‌ای به سیداحمدآقای خمینی، تعبیری درباره مردم دارند که شاید ندیده باشید. می‌نویسند:
«... و ملت انقلابی ایران که جانم فدای یک‌یک آنها....»
جان امام فدای یک‌یک مردم؟ امام که اهل غلو نیستند. «فقیه» و «عارف» و «ولی امت» که خدای نکرده حرف ذوقی نمی‌زنند؛ پس این جمله یعنی چه «جانم فدای تک‌تک مردم»؟
امام‌خمینی جان خود را فدای تک‌تک مردم ایران می‌داند.
حالا اگر قرار باشد هویتی برای امام‌خمینی درنظر بگیریم فراتر از آنچه جان خود را فدای آن می‌دانند، چیست؟
 این جملات اشاره به حقیقت انسانی این مردم دارد که با انقلاب رشد کرده است. جان امام فدای «منِ» حقیقی مردم است؛ آن «من»ی که آغشته به فطرت الهی و مشحون از توحید است.
دقیق‌تر شویم. این «من» همان است که امام برای رشد و توسعه و تربیت‌ جمعی او انقلاب را رقم زد و حکومت را شکل داد. این من، همان است که توان متخلق شدن به خلق‌الله را دارد.
هویت امام توسعه و رشد این سعه وجودی جمعی است. یک ملت رشد کنند. هویت امام در تربیت است. تربیت نه در ابعاد یک فرد و حتی یک جامعه، بلکه تربیت در ابعاد یک تمدن و تاریخ.
اما امام این پروژه را چطور رقم زد؟ این متن را نوشتم تا به اینجا برسیم؛ به تعبیر مردم‌سالاری دینی. پروژه امام برای تعالی یک عصر، مردم‌سالاری دینی است.
واقعیت این است که برداشت ناقصی از مردم‌سالاری دینی در جامعه ما شکل گرفته است. تا نام مردم‌سالاری دینی می‌آید ذهن‌ها سمت انتخابات می‌رود. حتی وقتی می‌خواهیم بگوییم مردم‌سالاری دینی فراتر از انتخابات است، ذهن‌ها سمت مشارکت اجتماعی می‌رود اما واقعیت این است که مردم‌سالاری دینی فراتر از انتخابات و حتی مشارکت اجتماعی است.
باطن مردم‌سالاری و لب‌لباب آن امری فراتر از تسلط مردم بر سرنوشت اجتماعی و سیاسی‌شان است. مردم‌سالاری یعنی سالار شدن مردم بر خود؛ بر نفس خود. اگر مردم بر نفس خود و بر نظام ارادی خود مسلط شوند و آن ‌را هماهنگ با آهنگ نظم توحیدی عالم قرار دهند، مردم‌سالاری اجتماعی و سیاسی نیز رقم می‌خورد. امکان ندارد انسان از درون بر قرار نفس حقیقی و همان «من» توحیدی خود برقرار باشد و بر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خود مسلط نشود.
هویت امام‌خمینی اینجاست. امام بود تا همین پروژه تمدنی و تاریخی را رقم بزند.
و حالا تصویر برند امام با هویت او نیز انطباق دارد چون پروژه نهایی رهبر انقلاب نیز ادامه و تکمیل همین برند است.
آنجا که رهبر انقلاب می‌فرمایند: «...بنده به تک‌تک این ملت اعتماد دارم...»، اشاره به همان «من» حقیقی این مردم است که اگر قرار یابد و به ظهور کشیده شود خطا نمی‌کند.
و اما برند خمینی پایان نخواهد داشت چرا که هویت امام بر مدار انسانی است که سالار شدن او تا بی‌نهایت امتداد دارد و پایانی بر رشد و توسعه و تکامل او نیست. هویت مردم‌سالاری امام، هم در عمق تک‌تک انسان‌ها و هم در توسعه عرضی در عالم بی‌انتهاست و تا مرزهای تمدنی را نشکافد و همه عالم را درگیر نکند متوقف نمی‌شود.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات