- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
چهارشنبه ؛ 19 آذر 1404 

با روشنشدن ضرورت مقابله با یأس و نومیدی پرسشگری در خصوص چگونگی امیدوارسازی و راهکارهای عملی آن امری اجتنابناپذیر است. ضمن آنکه شناخت نومیدی در سطح فردی و رابطه آن با سطوح اجتماعی نیز لازم به نظر میرسد. چراکه نومیدی مقولهای روانشناختی و فردی است که در تعریف آن به حالتی گفته میشود که «فرد انگیزه خود را برای پیشرفت، حل مسئله، روابط اجتماعی، موفقیت، تحول، یادگیری، دستیابی به اهداف زندگی و به طور کلی جنبههای مثبت از دست میدهد.» از این رو، روانشناسان معتقدند وقتی یک نفر احساس کند که نمیتواند به وضعیت مطلوبش در آینده دست پیدا کند به نومیدی رسیده است، لذا نومیدی بیش از آنکه به واقعیات عینی مرتبط باشد امری ذهنی و انتزاعی است که درمان و معالجه آن ضروری است. اما آنچه این ضرورت را دوچندان میسازد، توجه به چند مسئله مهم است:
الف) توجه به رابطه و تأثیر نومیدی فردی بر اشکال اجتماعی آن است. چراکه به گفته افلاطون جامعه همان فرد است که با قلم درشت نوشته شده است، لذا در تعاریفی که از نومیدی اجتماعی ارائه شده است وجوه تشابه زیادی با تعاریف نومیدی فردی دارد. چنانکه گفته میشود: ناامیدی اجتماعی زمانی شکل میگیرد که جامعه احساس بیهویتی کند و امیدی برای رسیدن به وضع مطلوبش را ندارد. بدیهی است چنین جامعهای انگیزه کافی و لازم برای توسعه، تعامل جهانی، میدانداری، سبقتگرفتن، تحول و تغییر را ندارد.
ب) توجه به رابطه ایمان و اعتقادات مذهبی افراد با امیدشان به زندگی و آینده است. چنانکه از دیدگاه مذهبی و دینی زمانی در یک شخص نومیدی رخ میدهد که نسبت به ارزشمندی خود احساس تردید پیدا کند. همان گونه که باورهای قلبی و توکل به خدا بر افزایش امید تأثیر میگذارد، تحقق امیدها نیز بر ایمان فردی میافزاید.
ج) توجه به نقش دشمن در نومیدسازی فردی و جمعی جامعه اسلامی که سبب میشود تا نومیدی از سیر فرایند طبیعی آن که ممکن است طولانی هم باشد به پروژهای پرشدت و کوتاه مدت تبدیل شود. از این رو، در حال حاضر روند نومیدسازی مردم و جوانان کشورمان به برنامهای از سوی دشمن تبدیل شده است که برای تحقق آن تلاش میکند تا با بزرگنمایی مشکلات مانع دیده شدن پدیدههای امیدآفرین گردد. در حالی که پدیدههای امیدآفرین بسیار بیشتر از مشکلات هستند. نمونههایی از پدیدههای امیدآفرین که مورد اشاره مقام معظم رهبری قرار گرفت عبارتاند از: ۱. پیشرفتهای کشور در عرصه علم، در عرصه فناوری؛ ۲. موفقیت کشور در توسعه زیرساختهای صنعتی و کشاورزی و ایجاد ساختارهای بسیار مهم حمل و نقل؛ ۳. پیشرفتهای کشور در تربیت نیروی انسانی؛ ۴. موفقیت دولت در کشاندن فعالیتهای عمرانی به نقاط دوردست و محروم کشور؛ ۵. توفیقات دولت در سیاست بینالمللی؛ ۶. موفقیت نظام در اعتلا و عزت ملی؛ ۷. توفیق نظام در اقتدار نظامی و دفاعی کشور؛ ۸. هزاران هسته مقاومت که در مساجد و هیئتها داریم؛ ۹. دانشجوی انقلابی که در فلان دانشگاه فحش ناموسی میشنود، از میدان خارج نمیشود؛ ۱۰. طلبه بسیجی که زیر شکنجه به شهادت میرسد، حاضر نیست حرفی را که دشمن میخواهد بر زبان جاری کند؛ ۱۱. مجاهدان فداکار، مدافعان حرم، فعالان سختکوش جهاد تبیین؛ ۱۲. گروههای کمک مؤمنانه؛ ۱۳. اردوهای جهادی و ۱۴. امثال مصطفیهای صدرزاده که در تمام کشور هزاران نمونه از اینها را داریم.
معظمله با اشاره به نمونههایی از پدیدههای امیدزا تأکید فرمودند: «اینها همه امیدبخش است. ما همه وظیفه داریم؛ نخبگان وظیفه دارند؛ هستههای انقلابی وظیفه دارند؛ فعالان دانشگاهی، فعالان حوزوی، صاحبان جایگاههای اجتماعی بهویژه کسانی که حرف آنها به گوش مردم میرسد، مردم حرف آنها را میشنوند، اینها وظیفه دارند؛ وظیفه این است که ایمانها را تقویت کنند، امیدها را تقویت کنند، شبههها را برطرف کنند، شیوههای دشمن در شبههآفرینی و یأسآفرینی را خنثی کنند.»

آقای اقتصاددان؛ دوباره دبیر دوباره بیست!
سيد جلال فياضي
محسن رضایی _اقتصاددانی که با معدل ۱۹ دکترای اقتصاد گرفته است_ پس از دو سال از تیم اقتصادی دولت رفت و عطای صندلی معاونت اقتصادی رئیس جمهور را به لقایش بخشید. رضایی،یکی از سه نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود که پس از پیروزی رئیسی به کابینه راه یافت تا در قامت معاون اقتصادی، رئیس جمهور را برای اصلاحات اقتصادی و بالابردن ارزش پول ملی _که مدعی است تخصص اوست _یاری کند . اظهارات آقا محسن در مناظرههای انتخاباتی بارها در شبکههای اجتماعی برجسته شد. او یک هزار تومانی را به مردم نشان داد وگفت : من ریال را به سومین پول منطقه تبدیل خواهم کرد .او که میگوید رساله دکترای خود را در زمینه پول و اعتبار نوشته ویک اقتصاددان است، هنگامی که خبرنگار از ضمانت اجرایی ادعایش پرسید، او را به تمسخر گرفت و گفت: این پرسش مانند آن است که از یک جراح متخصص در باره ضمانت جراحیاش بپرسید. آقامحسن در حالی تیم اقتصادی دولت را ترک میکند که ارزش پول ملی دردوره مسئولیت او به عنوان بالاترین مقام اقتصادی دولت سقوط آزاد داشته و دلار طی دو سال گذشته از ۲۶ هزارتومان تا ۶۰ هزار تومان رفت و برگشت داشته است . روندکاهشی ارزش ارز طی روزهای اخیر نیز نه به دلیل اقدامات اقتصادی ، بلکه در پی انتشار اخباری از مذاکرات ، توافق و آزادسازی بخشی از داراییهای بلوکه شده کشورمان رخ داده است. البته دولت اقتصاد و معیشت مردم را به برجام و مذاکرات گره نزده است اما معلوم نیست چرا هر بار که صحبت از گشایش یا انسداد در مذاکرات به میان می آید، ارزش پول ملی به طور محسوسی افزایش یا کاهش می یابد! در دو سال باقی مانده دولت سیزدهم آقا محسن قرار است به عنوان دبیر شورای هماهنگی سران قوا همه توان ، تخصص و وقت خود را در این شورا متمرکز کند. محسن رضایی چند روز پیش در اظهاراتی به استقبال این مسئولیت رفت و گفت :«مقام معظم رهبری اختیاراتی را به سران قوا دادهاند تا تحولات اقتصادی را سرعت بخشند و همچنین اصلاحات عمیق اقتصادی را انجام دهند. امیدواریم این دستور مقام معظم رهبری هر چه سریع تر در کشور اجرایی شود. اگر مجلس، دولت و قوه قضاییه دست به دست هم دهند و تفویض اختیاری را که ایشان به سران قوا دادهاند،مد نظر داشته باشند ۲۰ سال اقتصاد کشور جلو کشیده می شود و تحولات بزرگی در ایران به وجود می آید.» به نظر می رسد هم عنوان دبیر و هم عدد ۲۰ در سپهر سیاسی ایران با نام آقا محسن گره خورده است! ۱۷ سال پیش، او در جایگاه دبیر مجمع تشخیص مصلحت گفته بود:«چشم انداز ۲۰ ساله، ایران را به قدرت اول منطقه تبدیل می کند.» او که در قامت دبیر مجمع مسئولیت نظارت بر اجرای سند چشم انداز 20 ساله را برعهده داشت، در تیر ماه ۸۵ویک سال پس از ابلاغ سند اعلام کرد:«کار نظارتی مجمع تشخیص مصلحت نظام برای بررسی میزان تحقق سند چشم انداز ۲۰ ساله از اواخر امسال شروع می شود و مجمع گزارش خود را در این زمینه هر دو سال یک بار تنظیم خواهد کرد.» اکنون و در دو سال پایانی دوره 20 ساله سند چشمانداز ،تقریباً برای همه صاحب نظران و مردم روشن است که سند چشم انداز ۲۰ ساله کشور متاسفانه تحقق نیافته است. باید دید این اقتصاددان که درنظارت بر تحقق سند ۲۰ ساله کشور ناکام ماند، اکنون در کسوت دبیر شورای هماهنگی سران سه قوه برای جلو انداختن ۲۰ سال اقتصاد کشور چه خواهد کرد ؟ دوباره دبیر! دوباره 20!

آیا روند کاهشی قیمتها دائمی است؟

یک. ماههاست که به همراه جمعی از نمایندگان محترم مجلس و فعالان اقتصادی و کارشناسان دانشگاهی، بر طرح ساماندهی تعطیلات پایان هفته متمرکزشدهایم. این طرح، روز گذشته از محافل کارشناسی به مجلس راه یافت و با طرح در کمیسیون اجتماعی، رأی تایید اعضای این کمیسیون را به دست آورد تا راهی صحن علنی شده و در مسیر تبدیلشدن به قانون قرار گیرد.
دو. خلاصه طرح چیست؟ قرار است تعطیلات پایان هفته در کشور از پنج شنبه و جمعه به جمعه و شنبه انتقال یابد، یعنی با حفظ تعطیلی روز جمعه، شنبه بهجای پنج شنبه تعطیل شود و روزهای کاری از یک شنبه تا پنج شنبه باشد. این طرح چندین مزیت مهم دارد که در ادامه خواهد آمد.
سه. در شرایط فعلی، تمام مراکز دولتی و خصوصی بهجز مراکز با مأموریتهای خاص( درمانی، انتظامی و …) در روزهای جمعه تعطیلاند. در مورد پنج شنبهها اما تعطیلی، قاعده مشخصی ندارد. در روزهای پنج شنبه، برخی ادارات و مجموعهها تعطیل، برخی فعال و برخی نیمه تعطیل هستند، یعنی مثلا از صبح تا ساعت ۱۱ یا ۱۲ مشغول به کارند. البته باید گفت که از اغلب نیروهای کار در بخش خصوصی خواسته میشود پنج شنبهها در محیط کار فعال و حاضر باشند ولی اغلب نیروهای بخش دولتی تعطیلاند. در خود بخشهای دولتی هم تفاوت وجود دارد، مثلا در روزهای پنج شنبه بانکها فعالاند اما بخشهای اقتصادی متناظر مانند بازار سرمایه تعطیل هستند. این چند پارگی در نظام اداری، علاوه بر بینظمی، موجب مخدوش شدن عدالت برای نیروهای کار خصوصی و دولتی از یکسو و برهم خوردن نظامات اداری و اجرایی در حوزههای مأموریت دستگاههاست. بر اساس راهبردهای کلان نظام و سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری، حرکت به سمت کوچکسازی و چابک سازی دولت از اهم مسائل اداری است. در این راستا، ما حق نداریم کاری کنیم که کار کردن در یک وزارتخانه یا سازمان دولتی، از کار در بخش خصوصی راحتتر یا جذابتر باشد. حال تصور کنید که اغلب دولتیها ۵ روز و اغلب کارکنان بخش خصوصی ۶ روز کار میکنند.
این فضا، احتیاج به ساماندهی و یکپارچهسازی دارد، به این معنا که همه، اعم از دولتی و غیردولتی، از صبح یک شنبه تا پایان زمان اداری پنج شنبه مشغول به کار باشند.
چهار. نکته دیگر که از مسئله اول مهمتر است را با ذکر یک مثال بیان میکنم. بخشهای ستادی منطقه آزاد تجاری کشور ما روزهای پنج شنبه و جمعه تعطیل است. روزهای شنبه و یک شنبه هم اغلب کشورهای دنیا تعطیل هستند. این یعنی مجموعههای متولی تجارت در کشور ما، تنها در سه روز دوشنبه و سهشنبه و چهارشنبه میتوانند با هر مجموعه خارجی، مذاکره یا تعامل داشته باشند. این یعنی ما بیش از نیمی از هفته را از دست میدهیم و این برای یک کشور در شرایط تحریم و جنگ اقتصادی فاجعه و دردناک است. تطبیق و تنظیم تعطیلات بر تعطیلات مرسوم و متداول کشورها، باعث جلوگیری از فرصت سوزی بیشتر و استفاده بالاتر از ظرفیتهای تجاری و اقتصادی منطقه و جهان است. اولویت اول کشور در شرایط فعلی، اقتصاد است و سالهاست که عنوان و اولویت هرسال از سوی مقام معظم رهبری، در حوزه اقتصاد است. این یعنی ما باید آمادگی داشته باشیم که برای مسائل بزرگ و اولویت اول، تصمیمات بزرگ و درجه اول بگیریم. از سویی روز جمعه، روزی آیینی و دینی است و در فرهنگ ما، روز دین و خانواده است. جمعه باید تعطیل بماند اما تعطیلی پنج شنبه موضوعیتی ندارد و اگر به شنبه منتقل شود، این ظرفیت را خواهد داشت که ما همچون اغلب کشورها، روزهای پنج شنبه کار کنیم و شنبه تعطیل باشیم.
پنج. ممکن است برخی افراد در بعضی مشاغل، حس کنند که تغییر تعطیلی، چندان مهم نیست و مسئلهای فرعی است، این ازآنجهت است که طبیعتا شغلشان مرتبط با حوزههای اولویتدار اقتصادی نیست. فعالان اقتصادی از این منظر، تا همینجا هم بسیار آسیبدیدهاند و ادامه این روند خطاست. دقیقا به خاطر همین درجه از اهمیت است که سالها پیش، اغلب کشورهای منطقه ما در اقدامی هماهنگ، تعطیلات خود را به جمعه و شنبه تغییر دادند تا با نظم تجاری دنیا تنظیمشده و جلوی فرصتسوزی را بگیرند.
شش. تعطیلات به شکل فعلی، آسیبهای دیگری هم دارد که بهشدت تخصصی و اقتصادی است و از ظرفیت این نوشته بیرون است. نمونهای ازایندست، معطل ماندن بسیاری از قیمتگذاریهاست. روزهای یک شنبه که بازارهای جهانی تعطیلاند، فعالان برخی حوزههای اقتصادی داخلی، منتظر دوشنبه میمانند تا قیمت لحظهای کالا را بر اساس قیمت جهانی، محاسبه و عرضه کنند. مجموعه شرایط اقتصادی و اداری اقتضا میکند که با شجاعت، فضای فعلی را اصلاح کنیم.

کانون نگرانی جدید امنیتی تلآویو
ارسال نظرات