علیرضا پاک فطرت
کاری که امام خمینی کردهمان کاری بود که امام حسین(ع) در زمان خودش کرد. زمانی که یزید ظلم و ستم میکرد و کسی یارای جواب دادن و مقابله با او را نداشت امام حسین یکه و مردانه برای خدا و نجات امت واحیای سنتهای الهی و سنت فراموش شده جدش پیامبر قیام کردو بساط حکومت بنیامیه را در هم پیچید و دودمان یزید و یزیدیان را بر باد داد. او سفر مکه و حج خود را نیمه تمام گذاشت و به صحرای کربلا امد و هدف او این بود که بگوید: «هیهات من الذله» او میخواست ترس را از دل مردم زمانه خود بردارد و معتقد بود اگر به خدا اعتقاددارید و به او توکل میکنید فرعونها در هر موقعیت و مقام وثروتی که باشند در برابر خواست و اراده خدا و مؤمنین به راحتی از پا در میایند ولو شما با دست خالی باشید. امام حسین (ع) خون خود و خانواده و اهل بیتش را در راه خدا و اسلام داد و حضرت امام نیز چون با خدا معامله کرده بود فرزند و یاران انقلابیش را در مسیر انقلاب و مقابله با طاغوت و عواملش ازدست داد و تبعید شد اماایستاد و به شاه گفت: «من تو را نصیحت میکنم که دست از اشتباهاتتبرداری. » امام در خفا و پنهانی قیام نکرد بلکه اشکارا و علنی به میدان امد و با دست خالی و با اراده قوی آمد و گفت: «ما تکلیفی داریم و مامور به انجام تکلیفیم و خدا هرچه بخواهد همان خواهد شد» همان چیزی که در قران امده که خداوند وعده کرده «در جنگ مؤمنان با کافران پیروزی با مؤمنان است و این وعده حقتعالی است. » امام هم از ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ قیامش علیه طاغوت زمان را اغاز کرد و بعد ازکشتارهای مردم مظلوم توسط شاه و ساواک و رژیم شاه اعلام فرمود: «من ۱۵ خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام میکنم» و این صحبت امام به دلیل اهمیت این روز و بزرگی این واقعه هولناک بود. هدف امام از اعلام این سخن این بود که شهدای روز ۱۵ خرداد همه از ذاکرین اهل بیت و از پرچمداران قیام حسینی در عصر ما بودند. امام قیامش را انجام داد تا به بهمن ۵۷ رسید و برخی میخواستند او را از مقاومت و ادامه قیام باز بردارند اما امام با تقوای بالای خود مدیریت و درایت عجیبی در اداره امور انقلاب و جنگ و مسائل کشور داشت و از همان ابتدای پیروزی تشخیص داد تا نهاد مردمی سپاه تأسیس شود، برای حفظ انقلاب و این نهاد، در ادامه نهادی فرهنگی و نظامی شد به این دلیل که دشمنان هرگاه قصدشان نظامی بوده سپاه و ارتش به میدان دفاع از کشور امدهاند.
سپاه در میدان جنگ فرهنگی دشمن با ما خوب عمل کرده و پاسخگوی شبهات فرهنگی در جامعه بوده است. مقام معظم رهبری که شاگرد ممتاز مکتب امام است بعد از رحلت امام به رهبری کشور انتخاب و منصوب شد و امام بارها قبل از رحلتشان فرموده بودند: «آقای خامنهای برای رهبری لیاقت دارند. » بحمدالله شاگردان امام همه خوب و ممتاز بودند اما مقام معظم رهبری مدظله را خدا خواست زنده بماند و کشتی انقلاب را به سر منزل مقصود هدایت کند و البته تا رسیدن انقلاب به صاحب اصلی ان امام زمان (عج)به زمان بیشتری نیاز داریم و باید جان فشانیها کنیم و مقاومت و قناعت را مد نظر قرارداده از ولی فقیه زمان خود که نایب بر حق امام زمان و جانشین صالح امام امت است تبعیت کنیم و همواره تابع و پیرو رهبری باشیم. پاک فطرت در پایان خاطر نشان کرد: باید همواره در خط رهبری باشیم و از او جدا نباشیم و نه تندتر از او و نه کندتر از او حرکت نکنیم. توصیه بنده به مدیران و جوانان کشور این است که قدر این انقلاب و رهبری را بدانند و گوش به فرمان رهبری باشیم وسخنان رهبری را به درستی تجزیه و تحلیل کنیم.
۲- منظومه انقلابی امام راحل به مثابه اقیانوسی است که نه محصور در مرزهای جغرافیایی است و نه به زمان خاصی تعلق دارد. منظومه انقلابی امام متعلق به جهان بشری در گستره تاریخ است که هر انسان آزادهای (خواه ایرانی، خواه مسلمان سایر کشورها و خواه مستضعفان غیرمسلمان جهان) از دیروز تا فرداهای تاریخ در چارچوب اندیشه انقلابی آن یار سفرکرده میتواند (و بلکه باید) در آن اقیانوس تا سرمنزل امنیت و آرامش شنا کند. اگر حوصله و وقت برای مطالعه کامل صحیفه نورانی امام خمینی را نداریم توصیه اکید این است که لااقل پیامها و نامههای حدود یک سال پایانی عمر پربرکت ایشان (فریاد برائت، منشور روحانیت) و وصیت نامه سیاسی الهی ایشان را بخوانیم و با اصول منظومه انقلابی ایشان آشنا شویم و به این حقیقت تلخ برسیم که متأسفانه کسانی که (اردوگاه اصلاحات) سکه «خط امام» را به نام خود ضرب کرده و پشت عنوان خط امام پنهان شدهاند نه تنها هیچ سنخیتی با خط امام ندارند، بلکه آشکارا به وارونه نمایی و تحریف امام مشغولند و تیشه به ریشه باورهای مردم نسبت به امام میزنند.
۳- درباره خط مشی و سلوک حکومتی امام خمینی باید به چند نکته توجه شود: اول: ایستادگی در برابر نفوذ قدرتهای خارجی و سازش نکردن با آنها؛ دوم: اهتمام به تعبد و عمل فردی و ایستادگی در برابر سلطه شیطان نفس و وسوسههای شیطانی؛ سوم: اهمیت دادن به توانایی ملتها و اصل دانستن آنها؛ چهارم: اصرار بر وحدت مسلمین و مبارزه با تفرقه افکنی استکبار؛ پنجم: اصرار بر ایجاد روابط سالم و دوستانه با دولت ها، مگر استثناهایی که پشت سر منطق عدم رابطه با هر کدام از آنها، استدلالهای قوی وجود دارد؛ ششم: اصرار بر شکستن حصار تحجر و التقاط در فهم و عمل اسلامی و التزام به اسلام ناب؛ هفتم: محور دانستن نجات محرومین و تأمین عدالت اجتماعی؛ هشتم: توجه به مبارزه با رژیم اشغالگر قدس و رژیم غاصب صهیونیستی؛ نهم: حفظ وحدت ملی و ایجاد یکپارچگی در میان ملت ایران و اصرار بر مقابله با هر شعار تفرقه افکنانه؛ دهم: حفظ مردمی بودن حکومت و ایجاد و حفظ ارتباط با مردم؛ یازدهم: اصرار بر سازندگی کشور و ارائه یک نمونه عملی به جهان.
٤- در این کره خاکی، حضرت امام خامنهای در زنده نگه داشتن نام، یاد و راه امام و دفاع از منظومه فکری ایشان و تلاش برای تحقق آرمانهای آن عزیز سفر کرده، سرآمد، یگانه و بی همتاست. ۳۴ سال است که با عشق و علاقه به تبیین اندیشه سیاسی و منظومه فکری و عملی امام راحل مشغول است. ۳۴ سال است که در جنگ روایتگری، با جهاد عظیم تبیین و روشنگری راه تحریف امام را سد کرده است. ۳۴ سال است که نه فقط در مراسم سالگرد ارتحال، بلکه در هر فرصتی و به هر بهانهای از باب «و ذکر فان الذکری تنفع المؤمنین» به معرفی جامع و کامل امام به مردم ایران و همه تشنگان عدالت و آزادی مشغول بوده است. ۳۴ سال است که به تنهایی ابعاد و زوایای پنهان منظومه فکری امام را آشکار میسازد. ۳۴ سال است که شخصاً مکتب نشر فضائل و اندیشه سیاسی و الهی امام بوده است. بی تردید امام خامنهای معیار و شاخص «عشق به امام»، «دفاع از امام»، «غواصی در اقیانوس منظومه فکری امام» است. تمرکز حضرت امام خامنهای روی اجرای موبهموی راهبردهای انقلابی امام خمینی (ره) و ژرفاندیشی او در خصوص اندیشههای امام (ره) فتح قلههای بهظاهر ناگشودنی را یکی پس از دیگری تا مرز حیرتانگیز بودن امکانپذیر کرده است.
۵- حقیقت این است که همه دستگاهها، نهادها و بخشهای مختلف نظام (تقریباً بی استثنا) در معرفی، دفاع از اندیشهها، حضور در میدان جهاد تبیین و مقابله با خط تحریف و جنگ روایتگری و تلاش برای محقق شدن آرمانهای امام یا هیچ کاری نکرده و یا دچار کم کاری شدهاند و بار سنگین این وظیفه حیاتی و مهم بر دوش رهبری بوده است.
۶- بازخوانی کارنامه اصلاح طلبان طی چهار دهه اخیر به خوبی گویای این است که برای ترویج سیاستهای تجاوزکارانه امریکا علیه موجودیت انقلاب اسلامی از سال ۱۳۷۶ تا امروز در مسیر تحریف امام خمینی عمل و همواره ایمان و امید مردم را تخریب کردهاند. حافظه تاریخی ملت ایران هرگز فراموش نمیکند که اصلاح طلبان در سال ۱۳۸۸ زیر همه تعهدات و پیمانهای خود با امام و امت زده و امتحان بسیار بدی دادند. اگرچه مردم ایران پاسخ اصلاح طلبان را داده و از آنها عبور کردند. ولی توطئهها و دسیسهها و فتنهگری امریکا (حتی پیچیدهتر از قبل) کماکان ادامه دارد. راه عبور از همه گردنهها و موانع سر راه بازخوانی و خوانشی نو مبتنی بر فرمایشات ۳۴ سال اخیر امام خامنهای درباره امام خمینی است.
۷- بازخوانی فرمایش حضرت آقا در مراسم سالگرد امام راحل در سال جاری گویای این حقیقت تلخ است که آنچه که در پاییز سال گذشته رخ داد، فتنه نبوده و یک طرح مهندسی شده بهعنوان مقدمه فتنه ۱۴۰۲ بوده است و فتنه اصلی با تمرکز بر «ایمان و امید مردم» در زمان انتخابات مجلس (در اسفند ماه) در راه است و ما باید خود را برای مقابله با فتنه پیش رو از طریق حضور در میدان جهاد تبیین و دفاع از سیره عملی امام خمینی و مقابله با خط «بن بست نمایی»، «سیاه نمایی»، «فتنه ناکارآمدی» آماده کنیم.
مولفههای امیدآفرینی
دكتر سيدعلي علوي
بیانات رهبر انقلاب در سالروز رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی را می توان یکی از مهم ترین بیانات سالانه مقام معظم رهبری در 34 سال گذشته دانست، بیاناتی که عموما با بازخوانی سیره عملی و نظری امام به مسائل روز نیز پاسخ می دهد. امسال نیز در سی و چهارمین سالگرد ارتحال امام (ره) رهبر انقلاب با تمرکز بر دو ابزار امام خمینی، ایمان و امید را دو قدرت نرم افزاری امام برشمردند که با آن ها توانست سه تحول در سطح داخلی، امت اسلامی و در سطح جهان ایجاد کند. ایشان با تاکید بر اثر گذاری متقابل دو عنصر ایمان و امید بر یکدیگر، توصیه امام و خواست امام از ما را «ادامه راه او » عنوان کردند و روزآمدی و رعایت اقتضائات را الزامات اجتناب ناپذیر این مسیر دانستند. آن چه در این مرقومه می خواهم به آن بپردازم توجه به الزامات امیدآفرینی است که رهبر انقلاب بخش قابل توجهی از بیانات خود را به آن اختصاص دادند. 3 ضلع امیدآفرینی اگر بخواهیم با نگاهی واقع بینانه به اجزای امیدآفرینی در عرصه عمومی بنگریم می توان به 3ضلع امنیت، کارآمدی و اعتماد اجتماعی اشاره کرد، سه مولفه ای که بسترساز ایجاد امید در جامعه اند. درباره مولفه نخست حرف گزافی نیست اگر بگوییم جامعه ای که امنیت یا احساس امنیت در آن در بین آحاد جامعه برقرار نباشد، نمی تواند به آینده امید داشته باشد. در واقع در بستر امنیت است که زمینه های رشد و پیشرفت و توسعه در عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ابعاد عمومی و خصوصی فراهم می شود، مولفه ای که کشورمان به سبب مجاهدت ها و خودباوری، بی اغراق در آن در وضعیت مثال زدنی قرار دارد و به جز برخی نقطه ضعف های مختصر در عرصه بازنمایی یا پیوست رسانه ای می توان ادعا کرد یکی از دستاوردها و ظرفیت های انقلاب اسلامی طی 44 سال گذشته ایجاد و ارتقای امنیت در ابعاد داخلی و منطقه ای با ظرفیت های بومی بوده است. درخصوص دومین مولفه نیز آن چه می توان گفت این که؛ کارآمدی در ابعاد حکمرانی بدون شک یکی از نیاز های امروز جامعه ایران است به گونه ای که رهبر انقلاب در سال های اخیر ضرورت تحول در حکمرانی را از نخبگان و قوای کشور مطالبه کردند اما آن چه به خصوص در دو دهه اخیر با توجه به تحریم های سنگین خارجی کشور را درگیر کرده، بی تردید کارآمدی اقتصادی است که به رغم کارهای انجام شده می توان براساس وضعیت سفره مردم این جمع بندی را داشت که حداقل در جنگ اقتصادی که طی دو دهه گذشته در ابعاد داخلی و خارجی کشور درگیر آن بوده، برایند به گونه ای است که می توان این جمع بندی را داشت که در عرصه کارآمدی اقتصادی به خصوص در عرصه عمومی و معیشت جامعه آن گونه دولت های دو دهه اخیر ناموفق بوده اند که کارآمدی اقتصادی به یکی از پاشنه های آشیل مان تبدیل شده است. درباره سومین مولفه که بخشی از آن البته برآمده از دو مولفه امنیت و به خصوص کارآمدی است، آن چه می توان گفت این که امید به آینده بدون برخورداری جامعه از اعتماداجتماعی اصولا امکان شکل گیری ندارد. اعتماد به اجزای حاکمیت، اعتماد به تصمیم سازان و تصمیمگیران، اعتماد به سیاست گذاران و سیاستمداران، اعتماد به قانون گذاران، اعتماد به ناظران درواقع در بستر این اعتماد اجتماعی است که شکل می گیرد و جامعه با تصمیم گیران و تصمیم سازان همسو می شود و می پذیرد و اجرا می کند. طبیعتا جامعه ای که در آن اعتماد اجتماعی پایین باشد هر اقدامی می تواند به ضد خود تبدیل شود، می تواند اصلاح سیاست های ارزی به برداشت از جیب مردم تعبیر شود و مثال های بسیاری از این دست... لذا توجه به اعتماد اجتماعی از مسیر ارتقای سرمایه های اجتماعی در عرصه حکمرانی یکی از مولفه های اجتناب ناپذیر امیدآفرینی است که در سایه شفافیت و اعتماد به مردم و مردم محوری و پذیرش اشتباهات و محرم دانستن مردم حاصل می شود، اقداماتی که برای آن مثال های متعددی در سیره امام و رهبری می توان دید، سیره ای که نیاز به تسری به سایر اجزای قدرت و حکمرانی در آن به شدت دیده می شود. ساحت های امید آفرینی از منظری دیگر برای مسئله امید آفرینی می توان دو ساحت عمل و احساس را تعریف کرد، در واقع امیدآفرینی زمانی معنا دارد که عملی رخ داده باشد یا کاری صورت گرفته باشد تا بشود آن را به گونه ای مناسب بازنمایی کرد و احساسی آفرید. در واقع در ساحت عمل، مخاطب امیدآفرینی مسئولان، متولیان و کارگزاران هستند و در ساحت بازنمایی و ایجاد احساس، مخاطب امیدآفرینی «رسانه» اعم از بنگاه های خبری تا فرد رسانه هاست. به دیگر سخن باید کاری صورت بگیرد یا عملی رخ دهد که رسانه آن را بازنمایی کند. طبیعتا اگر هر کدام از این دو ساحت ماموریت خود را به درستی انجام ندهد امیدآفرینی به درستی شکل نخواهد گرفت چه این که اگر کاری شود بدون پیوست رسانه ای مردم آن را آنگونه که بایدنخواهند دید همان طور که اگر کاری انجام نشود و رسانه گزارشی غیر واقعی ازآن رویداد را بازنمایی کند، خروجی ندارد جز رشد بی اعتمادی. لذا به نظر می رسد برای رسیدن به شکل گیری جریان موفق امیدآفرینی در کشور باید به هر دو موضوع اقدام عمل مسئولان و کارگزاران و بازنمایی رسانه ای توجه متناسب داشت. کوتاه سخن این که؛ با توجه به آن چه آمد اینک ایران عزیز پس از 44 سال استقرار جمهوری اسلامی در سه عرصه داخلی،امت اسلامی و جهانی تحولات اساسی ایجاد کرده که خوشایند نظام حاکم بر جهان نیست. در این نبرد که اینک عرصه آن به ایمان به راه و هدف و مردم و اسلام رسیده است امید به آینده یک نقطه کانونی است که بی توجهی به آن می تواند همه دستاوردهای 4دهه گذشته را از بین ببرد و همه ظرفیت پیش روی آینده را بسوزاند، از این منظر است که نبرد در عرصه ایمان و امید اهمیت پیدا می کند. علاوه بر آن چه آمد به نظر می رسد برای موفقیت در نبرد بر سر امیدآفرینی باید به مواردی همچون برخورداری جامعه از یک رویای دست یافتنی، برخورداری جامعه از یک چشم انداز روشن ، آرمان خواه کردن واقع بین ها و واقع بین کردن آرمان خواهان، توجه ویژه کرد که برای تشریح، مجال خود را می طلبد. در هر حال یادمان نرود امام عزیزمان، امام ایمان و امید بود و او از این مسیر طی شده همچنان باما سخن می گوید.
عباس شمسعلی
اگر در ذهن و تصورمان به 60 سال قبل برگردیم و با توجه به شرایط آن روزها از جمله خفقان سیاسی و استبداد سخت در کنار فقدان هرگونه تشکیلات قوی و آموزش دیده برای مبارزه با یک نظام طاغوتی مورد حمایت ابرقدرتها و سران استکبار جهانی، از مردم آن روزگار در مورد سقوط نظام شاهنشاهی سؤال کنیم، حتماً با بسیاری چهرههای متعجب از چنین سؤال و طرح احتمال محالی روبهرو میشویم. از طرفی با نگاهی به خاطرات افرادی حتی در بین برخی مبارزان آن روزها هم خیلی تصور آن چنانی از سقوط ژاندارم منطقه به دست مردم تهیدست مشاهده نمیشود. اما چگونه آن بزرگمردی که آغازگر نهضت اسلامی بود بدون هیچ امکانات و ثروت و سپاهی، این احتمال باورناپذیر را در دل مردم و یارانش به یک یقین و باور تبدیل کرد که میتوان با دست به ظاهر خالی اما مسلح به سلاح باور بر طاغوت تا بن دندان مسلح نیز چیره شد؟
نقل است که وقتی در سال ۱۳۴۲ امام خمینی(ره) را به سوی تبعیدگاه میبردند؛ ایشان در پاسخ به مأمور ساواک که پرسیده بود: «پس یاران شما کجا هستن؟» گفته بودند «یاران من در گهوارهها هستند»؛ و همین یاران در گهواره بودند که 15 سال بعد از بازوان اصلی مبارزه و موثر در پیروزی انقلاب اسلامی شدند و چند صباحی پس از آن بزرگترین فرماندهان کارگشای دفاع مقدس بودند.
اما آنچه که این قدرت و انگیزه بالا را به امام بزرگوار و از طریق ایشان به مردم داده بود چه بود؟ شنیدن پاسخ این سؤال از زبان خلف صالح امام عزیز و از برترین تربیت یافتگان راستین مکتب ایشان لطفی دیگر دارد.
رهبر انقلاب در سخنرانی چهاردهم خرداد امسال در جوار مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی، «ایمان» و «امید» را به عنوان دو ویژگی بارز امام خمینی(ره) و کلید و رمز توفیقات بزرگ و بینظیر آن رهبر الهی در مسیر پیروزی انقلاب اسلامی و اثر گذاری بر کشور، امت اسلامی و دنیا، مورد تاکید قرار داده و فرمودند: «آن چیزی که امام را در این راه پیش برد، او را قادر کرد که این تحوّلهای عظیم را در سطح کشور، در سطح امّت، در سطح جهان برای طول تاریخ به وجود بیاورد، عبارت بود از ایمان او و امید او.»
ایشان با اشاره به وجود «ایمان به هدف»، «ایمان به راه»، «ایمان به مردم» و «ایمان و اعتماد به خدا» در شخصیت امام راحل، فرمودند: «و امّا «امید» امام. امید در دل امام یک عنصر دائمی بود. امید، موتور حرکت امام بزرگوار بود. این امید در رفتار امام، در گفتار امام به وضوح دیده میشود. این امید امام هم ناشی از ایمان او بود.»
و اما نگاهی به مسیر طی شده از ابتدای نهضت اسلامی در 60 سال قبل به رهبری امام خمینی(ره) تا پیروزی انقلاب اسلامی 15 سال پس از آن و در ادامه عبور از گردنههای سخت و خطرناک و موانع صعبالعبور ایجاد شده توسط دشمنان در سالهای ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی و تا کنون، موید همین مسئله و ارزیابی دقیق است که پیمودن این مسیر جز با تمسک به همان دو گزاره بسیار مهم و کارگشا یعنی «ایمان» و «امید» ممکن نبود و البته پیمودن ادامه مسیر سخت اما دست یافتنی پیش رو نیز به این دو عنصر اساسی نیاز مبرم دارد.
این چنین است که رهبر انقلاب در همان جلسه در ادامه تبیین راه امام لازمه موفقیت در مسیر نورانی امام امت و غلبه بر دشمنان سرسخت و پُربغض و کینه تحول و پیشرفت کشور را حرکت با همان نسخه و نرمافزار تحولی رهبر کبیر انقلاب دانسته و گفتند: « این تحوّلهایی که امام ایجاد کرد و امروز ملّت ایران نیاز دارد، احتیاج دارد که اینها را دنبال بکند و حیات او، قدرت او، عزّت او، اصلاح کار ملّت ایران، وابسته به دنبال کردن این تحوّلات امام است، این تحوّلها دشمنان سرسختی دارد، دشمنان پُربغض و کینهای دارد... خب اگر چنانچه در مقابل این حرکت، ملّت ایران بخواهد حرکت کند، به چه چیزی احتیاج دارد؟ من عرض میکنم، احتیاج دارد به همان نرمافزاری که امام در وجود خود داشت و به مردم توصیه میکرد؛ یعنی ایمان و امید.»
البته دشمن در رویارویی بیش از چهار دههای خود با مردم و نظام اسلامی ما به خوبی متوجه این راز موفقیت و پیروزی شده است، آنجا که پس از پیروزی باورناپذیر مردم بر نظام شاهنشاهی، دشمن به خیال خود پس از ناکامی در کودتا، بلافاصله به سراغ جنگی سهمگین و حمایت همهجانبه از صدام بعثی رفت تا از به هم ریختگی و ساماندهی نشدن نیروهای نظامی و شاید کم تجربگی مسئولان در اداره جنگ برای به زانو در آوردن این مردم و شکست انقلاب نوپای اسلامی نهایت استفاده را کند اما با دفاع جانانه و حماسی رزمندگان تربیت یافته در مکتب رشد دهنده ایمان و امید امام و خلق حماسه هشت ساله مواجه و متحمل شکست دیگری شد.
دشمن علاوه بر عرصه نظامی در تلاش برای انزوا و تحریم ایران اسلامی از این مردم نیز شکست خورده است تا آنجا که امروز ایران نه یک کشور ضعیف و کم اراده در عرصه جهانی همچون زمان پهلوی، بلکه به یک بازیگر مهم منطقهای و جهانی تبدیل شده است و سختترین تحریمها نیز نتوانسته است جلوی پیشرفتهای علمی، صنعتی، نظامی، سیاسی، اقتصادی، ورزشی و... این کشور را بگیرد، بنابراین دشمن خوب فهمیده است تا این مردم و جوانان به دو سلاح و میراث با ارزش پیر و مراد خود یعنی ایمان و امید مسلح هستند، نقشههایش راه به جایی نخواهد برد. از این رو در سالهای اخیر از طرق مختلف و با به کارگیری انواع روشها، وجه همت خود را بر زدودن این دو باور و سلاح موثر از ذهن و روح مردم و به ویژه جوانان گماشته است.
در نگاهی به محتوای شبکههای متعدد ماهوارهای و شبکههای مدیریت شده مجازی و اجتماعی توسط دشمن که با صرف هزینههای هنگفت و تولید محتوای متنوع و پر زرق و برق برای خوراندن به مردم و جوانان و نوجوانان کشورمان پخت و پز میشود، میتوان گفت بیشترین محتوا و تولیدات مبتنی بر سیاهنمایی و ناامیدی مردم این سرزمین اختصاص یافته است. در این راه از به کارگیری انواع دروغپردازیها، شایعهسازیها، خلط واقعیت و دروغ و روشهای نوین جنگ روانی کم گذاشته نمیشود.
متاسفانه در کنار برخی ضعفها در بیان نقاط مثبت و امیدبخش از سوی رسانههای کشورمان، برخی به ظاهر رسانههای داخلی نیز بر اساس غفلت یا شرح وظیفه ابلاغی در کنار برخی چهرهها و سلبریتیهای کم عمق و کم سواد نیز به ابزار دست دشمن در این مسیر تبدیل شدهاند.
بارها و بارها به وضوح دیده شده است که موفقیتهای بزرگ کشورمان در عرصههای مختلف علمی، اقتصادی، سازندگی و آبادانی مناطق محروم، پیشرفتهای پزشکی همچون ساخت انواع واکسن موثر کرونا و ریشهکنی اپیدمی خطرناک کووید19، جهشهای نظامی، فضایی، صنعتی، مدالآوری زنان و مردان ورزشکار در عرصههای جهانی و المپیک و... که توسط جوانان این کشور و در سایه سختترین تحریمها محقق شده است در ویترین برخی رسانههای داخلی یا صفحات برخی سلبریتیهای مدعی وطن دوستی هیچ بازتابی نداشته است اما کوچکترین مشکل یا اختلال جزئی یا وقوع بلایای طبیعی بهانهای شده برای پمپاژ سیاهنمایی و ناامیدی و رسوخ به ایمان و باور به توانایی داخلی.
وجود برخی مشکلات در کشور علیرغم انبوهی از دستاوردها در عرصههای مختلف قابل کتمان نیست، هرچند میتوان با جرأت و با استناد مدعی شد که در این بیش از چهار دهه، هرجا با نسخه و نرمافزار مبتنی بر تفکر انقلابی و آموزههای امام راحل و رهنمودهای رهبری انقلاب عمل شد شاهد پیشرفت و به عبارتی جهش بودیم و هرجا با کمکاری و کم توجهی به دو عنصر ایمان و امید و غفلت از نرمافزار انقلاب عمل شد و به قول آن برادر دیپلمات بهاندازه تواناییهای ظاهری برای خود هدفگذاری کردیم در جا زدیم یا به اندازه لازم و مورد انتظار پیشرفت نکردیم.
اکنون هم راه غلبه بر مشکلات موجود و رسیدن به پیشرفتهای بیشتر، عمل به همان نسخه شفابخش و تلاش برای ترویج امید و ایمان در جامعه و محافظت از جوانان مستعد و پاک این سرزمین در برابر سمپاشی دشمن و پادوهای خائن به دشمن برای ناامیدی و ایمان زدایی است که این مهم کار قوی رسانهای و تبیینگری سراسری را میطلبد.
توجه به امیدپروری در جامعه بارها در کلام و رهنمودهای رهبر انقلاب بیان شده است. ایشان در سخنرانی اخیر در حرم مطهر امام خمینی(ره) هم فرمودند: « آنچه من به ملّت ایران، به شما جوانهای عزیز عرض میکنم، این است: من میگویم هر که ایران را دوست دارد، هر که منافع ملّی کشور را دوست دارد، هر که بهبود اوضاع اقتصادی را دوست دارد، از مشکلات اقتصادی و معیشتی رنج میبرد و میخواهد آن را اصلاح کند، هر که به دنبال جایگاه باعزّت ایران در نظم جهانیِ پیش رو است، هر که این چیزها را دوست دارد، باید برای ترویج ایمان و ترویج امید در ملّت تلاش کند؛ این وظیفه است؛ این وظیفه همه ما است؛ این همه حرف من با نخبگان، با هستههای انقلابی، با مجموعههای سیاسی، با همه آحاد مردم متعهّد است. باید همه ما تلاش کنیم تا در این کشور ایمان و امید زنده بماند.»
در پایان جوانان عزیز این سرزمین را مهمان کلام نورانی و امیدبخش امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ و در جمع دانشآموزان دبیرستان حکیم نظامی قم میکنیم که گویی مخاطب آن کلام همچنان جوانان و نوجوانان امروز کشورمان هستند آنجا که فرمودند: «شما جوانها- شما جوانهای محصل- سایر جوانها امید من هستید، نوید من هستید. امید من به شما توده جوان است، به شما توده محصل است. من امید این را دارم که مقدرات مملکت ما بعد از این به دست شما عزیزان بیفتد و مملکت ما را شما عزیزان حفظ کنید، من امید آن را دارم که شماها با علم و عمل، با علم و تهذیب نفس، با علم و عمل صالح، بر مشکلات خودتان غلبه کنید.»
امید؛ مسئله اصلی
سیدمحمد بحرینیان
یک. نوشتهای از محمدجواد ظریف منتشرشده که شاهبیت آن تأکید بر قناعت به داشتهها و برنامهریزی بر اساس واقعیات است. اشاره بند به بند به نکات آن نوشته، فرصت دیگری میطلبد و مسئله اصلی هم این نیست. متن ظریف، نیشهای گزندهای پیرامون «حدیث آرزومندی رهبران کشور”»در دهههای گذشته دارد اما بازهم این جسارت، اشکال اصلی متن او نیست. اشکال اصلی نگاه ظریف، آن است که ضد امید است.
دو. روز ۱۴ خرداد، مقام معظم رهبری در دیدار با اقشار مردم، دو بال پرواز ایران اسلامی را ایمان و امید دانستند. معنای امید، پوشاندن نقاط ضعف یا بزرگ کردن نقاط قوت نیست. امید دقیقا همین است که از داشتههای خود اطلاع یابیم و به آنچه از ما برمیآید باور پیدا کنیم. چند سال قبل، همان زمان که ظریف وزیر خارجه بود، در یک سخنرانی گفته بود آمریکا میتواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد و چند روز بعد با واکنش رهبر انقلاب مواجه شد. جالب اینجاست که رهبری معمولا از مسئولان میخواستند برای مردم تور و بازدیدی از دستاوردهای دولت برقرار کنند اما این بار در واکنش به اظهارات ظریف، از نظامیان خواستند برای مسئولان و دولتمردان توری از دستاوردها برگزار کنند. جواد ظریف امروز، با جواد ظریف پنج سال پیش تفاوت چندانی نکرده فقط پس از پایان دوران مسئولیتش، کمی صریحتر و ناامیدتر شده است.
سه. امید ابعاد عالی و معنوی دارد که اهلش باید در مورد آن نظر دهند. اما فقط برای اشاره به یک رخداد زمینی و همهفهم، یکی از مهمترین معادلات سیاسی و نظامی دهه اخیر دنیا را بررسی کنیم. نزدیک به یک دهه است که دولت سوریه، بهعنوان عضوی از محور مقاومت تا مرز متلاشی شدن پیش رفته و آمریکا، کانادا، استرالیا، تقریبا تمام کشورهای اروپایی، همسایگان سوریه بهویژه ترکیه و اردن و اغلب دولتهای عرب در یکسوی میدان و ایران اسلامی و چند قدرت دیگر در سوی دیگر میدان ایستادهاند. نتیجه چه بوده است؟ ایران در ماجرای سوریه، در کنار مردم و دولت سوریه و در برابر تروریستها و تکفیریها ایستاد، اما جدای از اینکه مداخله خارجی برای تغییر یک دولت، رفتاری غیرانسانی و مخالف تمام موازین است، اگر بنا به وزنکشی و زورآزمایی سیاسی و نظامی هم باشد، امروز معادلات کلان منطقه ما به سود کدام جریان رقم خورده است؟ دعوت از سوریه برای حضور در اتحادیه عرب، خواست ایران است یا خواست آمریکا و اسرائیل؟!
چهار. جواد ظریف در یک فایل صوتی که در اواخر دوران وزارتش و پس از شهادت سردار سلیمانی انتشار یافت، مرتب تکرار میکرد در جمهوری اسلامی همیشه دیپلماسی به کمک میدان آمده و فدای میدان شده است و در طرف مقابل، میدان هیچگاه آوردهای برای دیپلماسی نداشته است. حال خود انصاف دهد که بازگشت متحد ایران به اتحادیه عرب که تشکلی سیاسی و بینالمللی است، درنتیجه مذاکره است یا مقاومت مردان میدان؟ اگرچه هر دو بال میدان و دیپلماسی مؤثرند، اما اینجا کدام به کمک دیگری آمده است؟
پنج. بسنده کردن به امکانات و واقعبینی در نگاه ظریف تا آنجا پیش رفته که او از عهدنامه ترکمانچای هم دفاع میکند. سرتاسر و خط به خط نوشته او در تقابل با امید و روشنبینی نسبت به آینده است. «كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ» در این نگاه، متوهمانِ قلمداد میشود. آنچه از همه محتوای او خطرناکتر است دقیقا همین است.
ارسال نظرات