روزنامه کیهان**
این روزها یکی از مهمترین دغدغههای بسیاری از خانوادهها؛ موضوع افزایش بیضابطه و جهشی کرایه خانههاست. عدهای از مستاجران نگران امکان تمدید قرارداد خود با قیمتی منطقی، و عدهای دیگر با استرس، مشغول یافتن منزلی متناسب با درآمد خود هستند.
البته افزایش کرایهها و جابهجایی مستاجران، کموبیش اتفاق مرسوم هر سال است، اما در سالهای اخیر و به خصوص در شرایط فعلی، این اتفاق از مدار و معیار منطقی، فاصله بیشتری گرفته است.
البته موضوع این یادداشت بررسی علل اقتصادی این ماجرا نیست و پیش از این در گزارشهای کیهان، از جمله روز گذشته، به طور مفصل به آن پرداخته شده است، اما به طور اجمالی میتوان به مواردی از جمله کمکاری و ضعف دولت قبل در اتخاذ سیاستی کارآمد برای ساخت مسکن و تامین این نیاز مهم و ناتوانی در کنترل عرضه و تقاضا در بازار مسکن، تورم افسارگسیخته و رشد چندبرابری قیمت، دامن زدن برخی مشاوران املاک به افزایش کرایهها و قیمت مسکن، توقع بعضاً نامعقول برخی موجران در تعیین کرایه و همچنین ضعف در سیستم نظارتی بر این بازار به عنوان برخی از عوامل منتهی به شرایط فعلی اشاره کرد.
در روزهای اخیر با بالا رفتن تب افزایش کرایهها، با تصمیم سران قوا و طبق اعلام وزیر راه و شهرسازی برای کنترل این شرایط، تصمیماتی از جمله تعیین سقف مجاز برای افزایش کرایهها و همچنین تمدید خودکار قراردادها اتخاذشده که باید دید در عمل تا چه اندازه میتواند با لحاظ کردن حقوق موجران و مستاجران، آرامش و منطق را به بازار برگرداند و البته باید اذعان کرد که اجرای موفق چنین مصوباتی بیش از هر چیز منوط به همراهی خود مردم است.
اما در کنار این مباحث باید گفت که حل مشکل موجود در حوزه کرایه خانه و کمک به رفع دغدغه مستاجران، فراتر از هر مصوبه و قانونی، به دست خود مردم امکانپذیر است؛ اما چگونه؟
فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی مردم کشورمان و حافظه تاریخی بلندمدت و کوتاهمدت این سرزمین مملو از رفتارهای ارزشمند انسانی، ایثار و ازخودگذشتگی و دستگیری هموطنانمان از یکدیگر در شرایط سختی و مشکلات است.
در این فرهنگ غنی، برعکس بسیاری از جوامع بشری و فرهنگهای بیگانه، حس همدلی و مهربانی مردم با یکدیگر، با افزایش مشکلات و سختیها بیشتر متبلور میشود که نمونههای فراوانی میتوان برای آن برشمرد.
مگر میتوان اتحاد، همبستگی و فرهنگ والای ایثار و ازخودگذشتگی مردم در سالهای دهه 60 و ایام سخت جنگ تحمیلی و کمکرسانی به جبههها را فراموش کرد؟ مگر میتوان نوعدوستی و کمکرسانی همگانی مردم با هر سطح و توان مالی به هموطنان زلزلهزده و آسیبدیده از سیل و سایر حوادث طبیعی در سالهای دور و نزدیک را نادیده گرفت؟
مگر میشود از مهار کرونا سخن گفت و از سربلندی مردم این سرزمین در برگزاری حماسه همدلی و کمکهای مومنانه و جهادی به تامین ملزومات بهداشتی، یا حمایت از بیماران و خانوادههای آنها و کسانی که متأثر از صدمات کرونا، رونق کسبوکار و درآمد خود را از دست داده بودند یاد نکرد؟
ارزش این ایثارگریها و این سطح از بلوغ فرهنگی و اجتماعی، وقتی بیشتر نمایان میشود که نگاهی به رفتار مردم در بسیاری از کشورها در شرایطی همچون جنگ، کرونا، گرانی و...، نمونههایی از حس خودخواهی و ترجیح خود به دیگران را پیش چشم ما به نمایش میگذارد.
به عبارتی، اولویت دادن غیرمتعهدانه به خود و نادیده گرفتن دیگران در شرایط سختی و مشکلات، فرسنگها با فرهنگ ایرانی و اسلامی مردم ما فاصله دارد.
در همین موضوع کرایه خانه و روابط موجر و مستاجر؛ مگر نمونههای ارزشمندی از انسانیت و ایثار صاحبخانهها را کم سراغ داریم؟
بارها از صاحبخانههای باخدایی شنیدهایم که برعکس آن دسته از موجران که متاسفانه فرزندآوری مستاجران یا تعدد فرزند آنها را خط قرمز اجاره دادن یا معادل با حکم تخلیه میدانند، بر اساس بزرگمنشی و انسانیت خود از اینکه مستاجری را به علت داشتن چند فرزند رد کنند ابا داشتند یا اینکه وقتی مستاجرشان صاحب اولاد میشد و به حسب ظاهر باید کرایه بیشتری میپرداخت، مبلغ کرایه را کم میکردند؛ با این منطق که مستاجر من اکنون خرجش بیشتر شده و نیازمند حمایت است.
فراوان دیدهایم صاحبخانههایی که اساس افزایش کرایه را نه مظنه بازار مسکن و بازارگرمی فلان بنگاهی و سایت و کانال؛ بلکه توان مستاجر و انصاف و رضایت خدا قرار دادهاند. صاحبخانههایی که مستاجر را نه به عنوان مسئول پر کردن جای همه کمبودهای خود، بلکه همچون فرزند و عزیز خود دیدهاند و از طریق مدارا با آنها، در واقع با خدا معامله کردهاند.
همچنین نمونههای زیادی از خیرین مسکن را دیدهایم که با وجود بهرهمندی از تعداد زیادی واحد مسکونی و امکان درآمدزایی بسیار زیاد از اجاره یا فروش آنها، این خانهها را برای استفاده رایگان زوجهای جوان وقف کردهاند.
این نمونهها نه افسانه و شعار بلکه واقعیتهایی از جامعه ما است که متاسفانه در هیاهوی غلبه سودمحوری، کمتر دیده و روایت میشود، حال آنکه بازگشت بیشتر به این فرهنگ و رفتارها، چاره بسیاری از مشکلات است.
طی سالهای اخیر و اکنون، فشاری سنگین بر دوش مستاجران وارد آمده و برای بسیاری از آنها، جابهجایی و تهیه یا تمدید مسکن، به کابوس تبدیل شده است.
حل این مشکل هرچند همانطور که گفته شد تدابیر اساسی مسئولان و تلاش مضاعف برای جبران کمبودها و فشارهای سالهای اخیر در حوزه مسکن را میطلبد و هرچند اقداماتی نظیر نهضت ساخت چهار میلیون واحد مسکونی طی چهار سال، یا پرداخت وام ودیعه مسکن و تعیین سقف افزایش اجاره و تمدید قراردادها و... نیز توسط دولت در دست اجراست، اما فراگیری این موضوع و حل آن، باز هم همت مردانه و ایثار هموطنان را میطلبد تا با راهاندازی «نهضت مدارا»، تا حد ممکن اصطلاحاً هوای مستاجران را داشته باشند و از تحمیل شرایطی که خود میدانند از عهده آنها خارج است پرهیز کنند.
شکی نیست در این میان باید به مشکلات صاحبخانهها نیز توجه کرد؛ اما متاسفانه یکسویه دیده شدن این شرایط از طرف بسیاری از صاحبخانهها، گره به کار انداخته است.
عدهای گمان میکنند اگر مسکن خود را با نرخ عرف محل (که خدا میداند با چه متر و معیاری تعیین میشود و پشتپرده برخی قیمتسازیها چه خبر است) اجاره ندهند یا از حداکثر قیمتی که فلان بنگاهی و سایت و... بر پایهای بعضاً بیاساس و نه مثلا در مسیر نرخ تورم و شرایط واقعی جامعه بر زبانها انداختهاند کوتاه بیایند، از قافله جا مانده و زیان دیدهاند.
حال آنکه در همین شرایط نیز هستند صاحبخانههایی که ترجیح میدهند انصاف را رعایت کنند و اسیر برخی سوداگریهای ناصواب نشوند.
نباید از نظر دور داشت که بهرهمندی از امکان خانه داشتن و اجاره دادن آن، میتواند آزمونی مهم از جانب خداوند باشد تا سطح انصاف و مدارای عدهای را بسنجد و خوشا به حال آنانکه با سربلندی از این آزمون و فراهم کردن آسایش بندگان خدا و مراعات حال آنها، رضایت الهی و آسایش فردای ابدی را خریدهاند و چه سود و معاملهای بهتر از این؟
یکی دیگر از مواردی که این روزها به شدت نیازمند تبلور و اجرای «نهضت مدارا» از سوی مردم و خانوادههاست، موضوع مهم ازدواج است که به دلایل اقتصادی و فرهنگی برای جوانان سختتر و دورتر شده است.
یکی از ملزومات اصلی این عرصه نیز تهیه مسکن است که هزینههای آن برای جوانان بسیار سختتر است چراکه در کنار این خان مهم باید هزینههای دیگری برای برگزاری مراسم و عمل به آداب و رسومهای دست و پاگیر و غیرضروری و پر هزینه هم داشته باشند.
در کنار نیاز به همراهی و مدارای صاحبخانهها با زوجهای جوان، این امر مهم نیازمند عمل به «نهضت مدارا» از سوی خانوادهها از طریق کاستن موانع غیرضروری از جمله اجبار به برگزاری مراسمهای آنچنانی، یا خرید اجباری چند ده میلیونی طلا در ابتدای ازدواج و صرفنظر کردن از ریختوپاشها و شرط و شروطهایی است که هیچ کمکی به زندگی جوانان نمیکند.
این موضوع هم یکی دیگر از مصادیق نقش مهم مردم در حل مشکلات است، چراکه در موضوع ازدواج در کنار وظیفه مهم زمینهسازی مسئولان از طریق ایجاد شغل یا فراهم کردن شرایط مناسب اقتصادی، تامین مسکن و...، خود مردم و خانوادهها میتوانند با رونق دادن به ازدواجهای آسان، نه در حرف بلکه در عمل، موانع مهمی را از پیش پای جوانان بردارند.
«نهضت مدارا» برای مردم ما شعار نیست، چون پیش از این بارها در عرصههای مختلف مردم نمونههای زیادی همچون نهضت
«مواسات و همدلی» و... را به ظهور و اثبات رساندهاند.
***************
روزنامه جوان**
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (مدظلهالعالی) در دیدار متصدیان کنگره شهدای جامعه عشایری کشور یکی از مهمترین ابعاد جنگ نرم دشمن علیه مردم ایران را خاموش یا تضعیف کردن انگیزههای دینی در کشور خواندند و خاطرنشان کردند که «امروز هر کاری در کشور علیه دین، سنتها، مقدسات و شعائر دینی انجام میشود، متکی به یک انگیزه سیاسی و مورداستفاده دشمن است اگرچه ممکن است عامل انجام آن کار از این واقعیت غافل و ناآگاه باشد».
رهبر معظم انقلاب، تضعیف ایمان دینی، تضعیف امید و خوشبینی به آینده کشور را ازجمله مؤلفههای جنگ نرم علیه ملت دانستند و یادآور شدند: «القای بیآیندگی، بنبست و اینکه مسئولان اداره کشور را بلد نیستند ازجمله کارهای بدخواهان ایران است و امروز هر کس مردم را از آینده ناامید، یا ایمانهای مردم را تضعیف، یا مردم را به تلاشها و برنامهریزیهای مسئولان بیاعتقاد یا بدبین کند، چه بداند و چه نداند به سود دشمن کار میکند».
پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظامی مبتنی بر ارزشهای دینی در ایران یکی از مهمترین وقایع دوران معاصر بود که علاوه بر تحول بنیادین و فراگیر در ایران، بازتاب و دستاوردهای جهانی فراوانی داشت و با احیای تفکر دینی بهویژه درصحنه سیاست و جامعه و اداره زندگی بشری، بسیاری از تئوریها و اصولی را که تا آن زمان در جهان قطعی و خدشهناپذیر معرفیشده بودند نظیر مارکسیسم، سوسیالیسم، سکولاریسم، لیبرالیسم، مدرنیسم و مانند آن را مورد چالش قرار داد و مبدأ تحولات عظیمی در صحنه سیاست و فرهنگ و اجتماع و سرآغازی الهامبخش برای بسیاری از حرکتهای مقاومتی و ضد استعماری و نهضتهای استکبارستیز شد و اکنون باگذشت بیش از چهار دهه همچنان بهعنوان بزرگترین دشمن و مانع قدرتهای تمامیتطلب و استعمارگر در جهان مطرح است.
تجلی ارزشهای دینی از همان سالهای آغازین پیروزی انقلاب نظیر رشد فرهنگ اصیل اسلامی در جامعه و توجه ملت به آموزههای دینی، ایمان به غیب، اطاعتپذیری عاشقانه از ولایت و رهبری، اخلاص، ایثار، توکل، شهادتطلبی، اخوت و بسیاری از ارزشهای اسلامی در پرتو این انقلاب در تاروپود جان ملت ایران تنیده شد و تحولات روحی و معنوی شگفتانگیزی به وجود آورد، بهگونهای که انقلاب اسلامی ایران بهعنوان یک تحول و انقلاب روحی و فرهنگی در جهان نام گرفت و به همین دلیل اندیشهورزان آن را از دیگر انقلابها در جهان متمایز ارزیابی کردهاند و به همین دلیل است که دشمنان و آنان که منافع خود را درنتیجه این تحول عظیم و انقلاب دینی درتهدید و مخاطره میدیدند، نتوانند آن را تحمل کرده با تمام توان و بهکارگیری همه امکانات خود و در عرصههای مختلف، بکوشند این حرکت را متوقف و یا تحت کنترل و مدیریت خود درآورند.
در این میان اگرچه مقابله قدرتهای سلطهگر غربی باارزشهای دینی در کشورهای اسلامی به سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بازمیگردد بهگونهای که «همفر» جاسوس و مأمور استعمار پیر انگلیس در خاطرات خود راههای نابودی قدرت اسلام و مسلمانان جهان را در ۲۳ بند ذکر نموده بود که برخی از بندهای آن نظیر ترویج شرابخواری، قمار، فساد، شهوترانی، ترغیب به زیر پا نهادن دستورات اسلامی و سرکشی از اوامر و نواهی آن، نفوذ در خانوادهها و تیره نمودن روابط فرزندان و والدین از همان سالهای دور در دستور کار قدرتهای سلطه با مقابله با گسترش اسلام ناب در کشورهای اسلامی قرار داشت، اما با پیروزی انقلاب اسلامی که خود نمایانگر ناکامی قدرتهای سلطه در مقابله با رشد اسلام در جهان بود، وقتیکه قدرتهای سلطه در مقابله با نظام اسلامی با بهرهگیری از همه روشهای سخت و نیمه سخت نظیر توطئه تجزیه قومی و حمایت از تروریسم و تحمیل هشت سال جنگ و تحریمهای فلجکننده اقتصادی در مقابله با مردم ایران طرفی نبستند و به اعتراف خود از مؤلفههای قدرت نرم انقلاب اسلامی نظیر ایمان و اعتقادات مردم ایران، روحیه ایثارگری و... شکست خوردند، تلاش کرده و میکنند تا با بهرهگیری از تحول نسلی و به میدان آمدن نسل جدید که بهزعم آنان با اندیشه دینی و انقلابی فاصله دارد و همچنین بهرهگیری از پیامدهای فشار و تحریم اقتصادی و القای ناکارآمدی نظام دینی انقلاب اسلامی را از درون دچار چالش و به فروپاشی برسانند.
به همین دلیل اصلیترین هدف دشمنان در جنگ نرم، حمله به اسلام ناب و آموزههای آن بود. آنها در طول این سالها تلاش داشتند هویت و فرهنگ اسلامی ما را از میان بردارند و یا اینکه دستکم آن را خرد و ناچیز جلوه داده و عامل عقبماندگی و ایزوله شدن معرفی کنند و مترقیترین تعالیم را بهعنوان تعالیم ضد بشریت معرفی نمایند.
در عرصه میدانی نیز جوان بودن اکثریت جمعیت ایران اسلامی، دشمنان را بر آن داشت تا برای متزلزل کردن پایههای معنویت و ایمان در جوانان، با بهرهگیری از ابزارهای نوین اطلاع رسانی به ترویج فساد و فحشا روی آورند.
اما متناسب با تحول در عرصه ابزارها، تاکتیکها و راهبردهای دشمنان نیز در عرصه جنگ نرم متحول شده و آنان با تمرکز بر حوزههای جنگ شناختی و پیچیدهتر کردن روند تقابل خود باارزشهای دینی و انقلابی، تضعیف بنیانهای انقلاب را هدف قرارداده اند.
رهبر معظم انقلاب در همین بیانات به ابعادی از آن نظیر القای بیآیندگی، بنبست و اینکه مسئولان اداره کشور را بلد نیستند و... اشاره میکنند. محورهای مهم این تغییر را به شرح زیر میتوان برشمرد:
-زیر سؤال بردن ایده اصلی نظام، «اسلام ناب» و «ولایت مطلقه فقیه».
-ناکارآمد نشان دادن ساختار و کارکرد نظام و القای بیتوجهی مسئولان نسبت به مشکلات مردم.
-مقصر نمایی نیروهای انقلابی و حاکمیت دینی در ایجاد مشکلات موجود.
-بحرانسازی از مسائل و حوادث عادی باهدف ایجاد فشار روانی، اضطراب و خشم انباشته.
-ناامیدسازی از بهبود اوضاع، بهخصوص اوضاع اقتصادی و معیشتی (پروژه ناامیدسازی).
-ایجاد التهاب در کشور باهدف ایجاد اخلال درروند کار دولت، دامن زدن به التهابات.
-القای هزینهساز بودن مواضع مسئولان برای مردم و ضرورت عقبنشینی از آنها خصوصاً در عرصه سیاست خارجی.
-القای بنبست سیاسی در حاکمیت و قریبالوقوع بودن فروپاشی.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود در ۱۹ دیماه سال ۱۴۰۰ و در سالگرد حماسه سال ۱۳۵۶ مردم قم به ابعادی از این جنگ دشمن اشارهکرده و یادآور میشوند: «یکی از کارهایی که امروز به شدت در برنامهریزیهای دشمنان انقلاب و دشمنان نظام جمهوری اسلامی مطرح است، عبارت است از حساسیتزدایی نسبت به اصول و بینات و مبانی انقلاب... اینها بخشی از یک جنگ نرم وسیع و متنوع دشمن است که این را دنبال میکنند.
بایستی به این توجه داشت و در مقابل این حساسیتزدایی باید ایستاد. اهل فکر، اهلقلم، اهل بیان، اهل فعالیتهای گوناگون اجتماعی، اهل فعالیت در فضای مجازی، آنکسانی که میتوانند و دستشان باز است، در این زمینه مسئولیت دارند؛ و نگذارند که دشمنان بهتدریج این حساسیت و حمیت مردمی را کمرنگ کنند.»
**************
روزنامه خراسان**
**************
روزنامه ایران**
**************
روزنامه شرق**
لحظهای را تصور کنید که رؤیای عظمت و جبروت پوتین به حقیقت میپیوست.
فرض کنید آزاد بود همه مناطق اوکراین را که اکنون تحت کنترل ارتش روسیه است، حفظ کند. اگر هنگامی که این قلمروی اشغالشده و مردم وحشتزدهاش را به روسیه بزرگتر الحاق میکند، هیچکس کوچکترین واکنشی نشان ندهد، چه خواهد شد؟
آیا چنین کاری صلح به همراه میآورد؟ جهان ایمنتر خواهد بود؟ شما ایمنتر خواهید بود؟
پاسخ را قلبا میدانیم. چنین مضحکهای بزرگترین پیروزی برای تجاوزگری در اروپا از زمان جنگ جهانی دوم خواهد بود. میدانیم که پوتین به تجزیه اوکراین بسنده نخواهد کرد. درست هفته گذشته، او خود را با پطر کبیر مقایسه کرد و حقی ابدی برای روسیه قائل شد تا هر قلمرویی را که «اسلاوها» در آن سکنا دارند، «بازستاند».
دکترینی که چنگاندازی بر گسترهای عظیم از اروپا، ازجمله متحدان ناتو را روا میداند.
اکنون که جنگ پوتین وارد فاز جدیدی شده، عملکرد ما چه باید باشد؟ با مهمترین واقعیت این تراژدی آغاز میکنم: دلاوری و ازخودگذشتگی اوکراینیها، کییف را از حمله زرهی روسیه نجات داد و با سکانداری رئیسجمهور زلنسکی، کشور حفظ شد. پوتین شاید درک نکند، اما نقشه امپراتوری عظیم او برای بازتسخیر کامل اوکراین شکست خورده است.
فریب این توهم را نخورید که توان آتش سنگینتر روسیه لزوما به معنای دستاوردهای مداوم برای روسهاست. فریب پیشروی بسیار کُند روسیه در منطقه دنباس یا عقبنشینیها و پیشرویهای تاکتیکی در جبهه سورودونتسک را نخورید.
از سال ۲۰۱۴ وقتی آتش شورشی جداییطلبانه را برانگیخت و اولین حملهاش را کلید زد، هدف پوتین چنگانداختن بر کل منطقه دنباس بود. اکنون پس از هشت سال و از بین رفتن جان هزاران نفر، هنوز به هدفش دست نیافته است. افسوس که شکستهای پوتین به این معنا نیست که شعور عقبنشینی خواهد داشت. در خلوت خود احتمالا هنوز فکر میکند فتح کامل امکانپذیر است.
متأسفم که بگویم باید خودمان را برای جنگی طولانی آماده کنیم؛ زیرا پوتین به جنگی فرسایشی متوسل میشود و میکوشد با قساوت محض، اوکراین را در هم بشکند. بریتانیا و دوستانمان باید اطمینان حاصل کنیم که اوکراین پایداری و استقامت استراتژیک برای بقا را دارد و در نهایت بر روسیه چیره میشود. زمان عاملی حیاتی است.
همه چیز به این بستگی دارد که آیا اوکراین میتواند تواناییاش برای دفاع از خاک خود را سریعتر از اینکه روسیه بتواند ظرفیت و توانش برای حمله را احیا کند، تقویت کند یا نه. وظیفه ما این است که از زمان برای حمایت اوکراین بهره گیریم.
برعکس، پوتین احتمالا باور دارد که زمان یار اوست و فکر میکند منطق ظالمانه توانآتش بالا، عاقبت پیروز میشود و غرب بیوفا و دمدمی ثابت میکند که قادر نیست در برابر هیچ روند سختی ایستادگی کند. شاید بد نباشد خاطر پوتین چنین آسوده باشد؛ زیرا در آن صورت، به دلایل اقناعکننده برای باور اینکه اشتباه میکند و زمان به طرزی بیرحمانه علیه روسیه است، توجهی نمیکند.
هر روز و بیش از پیش، دشتها و شهرهای اوکراین با لاشه سوخته تانکها و جنگافزار روسی پوشیده میشوند. سالها و حتی دههها زمان میبرد تا بشود این سازوبرگ سنگین را جایگزین کرد.
نیروهای روس لحظه به لحظه ادوات و مهمات را سریعتر از آنکه کارخانههایشان بتوانند تولید کنند، مصرف میکنند. همزمان، آشکارا میکوشند سربازمزدوران خاورمیانه و آفریقا را به خدمت بگیرند که حاکی از استیصال آنها برای پرکردن خلأ در ارتشی است که حدود یکچهارم نیروی جنگیاش را از دست داده است.
درحالیکه پوتین توهماتش را سبک و سنگین میکند، بریتانیا و متحدانمان باید چهار گام حیاتی برای بهخدمتگرفتن زمان در جهت پیروزی اوکراین برداریم:
اول، باید اطمینان حاصل کنیم اوکراین سلاح، تجهیزات، مهمات و آموزش را بسیار سریعتر از مهاجمان دریافت کند و تواناییاش را برای استفاده از کمک ما تقویت میکند. پیش از این حمله بیامان، مربیان بریتانیایی بیش از ۲۲ هزار نیروی نظامی اوکراینی را طی هفت سال آموزش دادند. اکنون باید سریعتر عمل کنیم و چنین تعدادی را در چند ماه تعلیم دهیم. بنابراین بریتانیا برنامه دارد با همکاری دوستانمان، با پتانسیل آموزش ۱۰ هزار نیرو در ۱۲۰ روز، نیروهای اوکراینی را برای دفاع از کشورشان آماده کند.
دوم، باید به حفظ دوامپذیری دولت اوکراین کمک کنیم. دولت زلنسکی باید حقوق پرداخت کند، مدارس را باز نگه دارد، به مردم کمک برساند و هر جایی امکانپذیر است، بازسازی را شروع کند. چنین کاری به بودجه مداوم و کمک فنی نیاز دارد که ما باید برای تداوم آن در سالهای پیشرو برنامهریزی کنیم. اتحادیه اروپا نقشی حیاتی دارد و من رهبران فرانسه، آلمان، ایتالیا و رومانی را برای بازدید روز پنجشنبه از کییف میستایم.
سوم، روسیه با محاصره مسیرهای اصلی صادرات اوکراین در دریای سیاه، اقتصاد این کشور را دچار بحران کرده است. ما به تلاشی درازمدت برای گسترش مسیرهای زمینی جایگزین که اکنون هم وجود دارند، نیاز داریم و باید مطمئن شویم اقتصاد اوکراین دوباره فعال شود.
از همه مهمتر اینکه محاصره اودسا و دیگر بنادر اوکراین از سوی روسیه، مانع رسیدن غذا به فقیرترین مردم جهان میشود. اکنون که این یادداشت را مینویسم، حدود ۲۵ میلیون تُن ذرت و گندم -کل مصرف سالانه همه کشورهای فقیر و درحالتوسعه- در سیلوهای سراسر اوکراین انبار شده و از سوی روسیه به گروگان گرفته شده است.
چهارم، باید آن مواد غذایی را از اوکراین خارج کنیم. بریتانیا از تلاشهای سازمان ملل برای مذاکره جهت ایجاد یک کریدور امن برای صادرات از طریق دریا حمایت میکند. بنادر اوکراین برای تأمین غذای جهان حیاتیاند و ما به تأمین سلاحهای ضروری برای حفاظت از آنها ادامه میدهیم.
هرچند نیاز به اعاده صادرات مواد غذایی هیچگاه تا به این حد مبرم و فوری نبوده است، اما هیچکدام از این گامها نتیجه فوری به بار نخواهند آورد. همه اینها به تلاش ماهها و سالهای بریتانیا و متحدانمان نیاز دارد. همه ما یک هدف داریم.
باید به دوستان اوکراینیمان قدرت بیشتری بدهیم تا این جنگ را بر اساس شرایطی که رئیسجمهور زلنسکی تعیین کرده است، به اتمام برسانند. این باید تعریف ما از موفقیت باشد.
مردم اوکراین بهروشنی اعلام کردهاند زیر بار هیچ فشاری برای پذیرفتن کمتر از آن نخواهند رفت. با چنین کاری، ما و متحدانمان از امنیت خودمان و اوکراین حفاظت کرده و جهان را از رؤیاهای مرگبار پوتین و کسانی که احتمالا در پی تقلید و کپی آن رؤیاها هستند، حفظ میکنیم.
*نخستوزیر بریتانیا
*منبع: ساندیتایمز
ارسال نظرات