روزنامه کیهان**
8650 ضربه مقاومت به صهیونیستها در یک سال/ سعدالله زارعی
با جرأت و به طور مستند میتوان گفت، در طول دو دهه گذشته، آمریکا و رژیم صهیونیستی در هیچ صحنهای پیروزی نداشتهاند، اما با «تبلیغات سیاسی» وانمود میکنند هنوز سررشته امور را در دست دارند و عدهای هم که نمیتوانند واقعیات را با «چشم خویش» ببینند، به کهنه ادعاهای آنان تمسک میجویند.
از نظر آنان آمریکا همچنان ابرقدرت است و رژیم اسرائیل صاحب چهارمین ارتش دنیا و معادلات جهان هم با قدرت اسلحه آنان تعیین میشوند! در حالی که اگر به اطراف خود نگاه کنند میبینند، از قدرتنمایی آنان جز خطی از دود باقی نمانده است.
آمریکا در حالی که مفتضحانه از افغانستانگریخته و 20 سال هزینههای سنگین را بیدستاورد رها کرده است، وانمود میکند از پس جمهوری اسلامی برمیآید و حال آنکه افغانستان فقط درصدی از قدرت و توان ایران را در چنته داشته است.
رژیم صهیونیستی در زمانی که سرمست از باده قراردادهای اسلو و مادرید - 1370 و 1372 - بود و زمانهای که هیچ مقاومتی در اکثر کشورهای عربی در برابر تلآویو وجود نداشت، به جایی نرسیده و پس از 30 سال تلاش، ناگزیر به دیوارهای شش متری پناه برد و در همین جنگ اخیر - سیفالقدس - از گروههای جهادی غزه گدایی آتشبس کرد، اینک وانمود میکند، میخواهد با ایران درگیر شود! در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
1- دولت آمریکا از حیث داخلی در متشتتترین دوران خود قرار دارد؛ انتخابات 2020 آمریکا به شکاف عمیق حاکمیتی و اجتماعی آن منجر شد. تسخیر چند ساعته کنگره توسط مخالفان مسلح و کشته شدن دستکم پنج نفر و زخمی شدن بیش از 1500 نفر که 560 نفر از آنان پلیس بودند و بازداشت بیش از 800 نفر، علامت بالینی وضعیت آمریکا بود که پس از آن استمرار یافت و هیئت حاکمه آمریکا را در کابوس انتخابات 2024 قرار داد.
در این بین پنتاگون علیرغم برگزاری جلسات طولانی، هنوز نتوانسته است مسئولیت قطعی خود را در جامعه قطبیشده آمریکا و بهخصوص زمانی که به درگیری میان آنان ختم میشود، مشخص کند.
پاسخهای شهروندان آمریکا - در نظرسنجیها - در برابر سؤالات مشابه، به شدت دوگانه است، یکجا با 74 درصد آراء با شرکت آمریکا در جنگ اوکراین مخالفت میکنند و در پاسخ سؤال بعد، با 64 درصد آراء، روسیه را خطرناکترین دشمن به حساب میآورند!
این دوگانگی در پاسخ به سؤالات مشابه بیانکننده اضطراب و سردرگمی این جامعه است که عمدتاً از بیاعتمادی نسبت به سران این کشور حکایت میکند.
میزان بدهی آمریکا با میزان درآمدهای آن برابری میکند و این به معنای آن است که آمریکا دیگر قادر به سرمایهگذاری جدید نیست و حتی نمیتواند زیرساختهای کنونی خود را مرمت نماید!
کما اینکه در جریان جدال انتخاباتی 2020، وقتی بایدن گفت اصلاح وضعیت محیطزیست آمریکا به هزار میلیارد دلار نیاز دارد، ترامپ از او پرسید، این مبلغ را از کجا میآوری؟
بایدن آدرس ناکجا آباد داد؛ «مردم باید این مبلغ را بپردازند!»
از این رو وقتی بحران امنیتی اوکراین درگرفت و قیمت فرآوردههای انرژی بیش از 70 درصد افزایش یافت، بایدن ناگزیر شد مهمترین خطوط قرمز آمریکا را زیرپا بگذارد و برای کنترل رشد قیمتهای انرژی با دولت ونزوئلا که در تحریم مطلق این کشور به سر میبرد، وارد مذاکره شود.
در همین یک سال اخیر و بهخصوص پس از بحران اوکراین، دلار که رمز قدرت و سیطره آمریکاست، در رقابت جدی با ارزهای آسیایی قرار گرفت.
وقتی مسکو اعلام کرد، خریداران نفت و گاز روسیه باید قیمت خریدهای خود را به روبل بپردازند، آمریکا نتوانست هیچ کاری بکند و عملاً آلمان پول روسیه را بهعنوان ارز جایگزین دلار و یورو پذیرفت.
آمریکا در فضای سیاسی بینالملل نیز هنوز نتوانسته است ائتلاف قدرتمندی از کشورهای بلوک غرب مقابل روسیه پدید آورد و در نهایت، بایدن بدون آنکه نامی از کشوری ببرد، اعلام کرد 20 کشور را برای تحریم علیه روسیه پای کار آورده است. این 20 کشور چقدر قدرت دارند، اصلاً معلوم نیست چون نام آنها ذکر نشده است.
بحران اوکراین و درگیر شدن روسیه یک موقعیت ویژه برای آمریکا و اروپا بهحساب میآید. سالها پس از بازخیزی اقتصادی، نظامی و سیاسی روسیه - در دوره ولادیمیر پوتین - آمریکا، انگلیس و فرانسه به شدت نگران بودند.
وقتی جنگ پیش آمد، بعضی گفتند پوتین به دام افتاد و دیگر محال است بتواند گریبان خود را از دست غربیها آزاد کند. واقعیت هم این است که روسیه پوتین با همه توانمندیهایی که دارد، قدرتمندتر از «اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» نیست.
اما اینجا یک سؤال اساسی وجود دارد آیا واقعاً آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان از نظر توانمندی در موقعیت سالهای 1945 تا 1991 - دوران جنگ سرد - قرار دارند؟
خیلی از تحلیلگران و بعضی از کسانی که مدتی خرقه دیپلماتی هم به تن داشتهاند، بدون پاسخ دادن به این سؤال به ارزیابی آینده روسیه و جنگ اوکراین نشستهاند؛ اما واقعیت این است که اگرچه روسیه قدرتمندتر از شوروی نیست، اما این ماجرا وجه دیگر هم دارد و آن این است که غرب قرن 21 از غرب قرن 20 «بسیار ضعیفتر» است.
ممکن است روسیه در جنگ اوکراین به پیروزی برسد، ممکن است هم نرسد اما احتمال پیروزی غرب هم در این جنگ مطلقاً وجود ندارد. بعضی با اضافه شدن نروژ و فنلاند به ناتو نتیجه میگیرند، ناتو قویتر و منسجمتر شده است. فراموش کردهاند که ناتو نتوانست بحران سوریه را به نقطهای که میخواست و برای آن ائتلاف نظامی و سیاسی تشکیل داده بود، برساند.
ناتو در افغانستان در قالب ائتلاف ایساف کنار آمریکا قرار گرفت اما در سال 2015 و پس از آنکه متوجه شد کاری از آن ساخته نیست، از افغانستان کنار کشید. این همان ناتو است با این تفاوت که این بار بحران نظامی نه در دور دستهای اروپا که در داخل اروپا و با محوریت کشورهای اروپایی
- در دو سوی ماجرا - جریان دارد و این بار طرف او نه گروه بالنسبه کوچک طالبان که سلاحهای استراتژیک هم نداشت و نه دولت محاصره شده بشار اسد، بلکه دولت روسیه و ارتش سرخ است.
حال دیگر صحبت از 20 سال جنگ در دوردستهای اروپا نیست که کشورهای طماع و جنایتکار اروپایی آن را میدان فروش سلاح کنند؛ حال صحبت از جنگی پردامنه در خود اروپاست که در آنجایی برای فروش سلاح مطرح نیست. اروپا هرگز نمیتواند برای مدتی طولانی کنار اوکراین بماند؛ چرا که قادر به تأمین هزینههای آن نیست.
لذا در همین روزها شاهد سفرهای متعدد مقامات انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی و فرانسوی به کییف بودیم. این سفرها برای هرچه باشد، رایزنی برای گسترش جنگ نیست.
2- رژیم صهیونیستی که ادعا میکند میتواند در ائتلافی با حضور آمریکا و بعضی دولتهای عربی به ایران ضربه بزند، قادر نیست بر ترس آمریکا، عربستان، امارات و... از ایران غلبه کند.
همین یک ماه پیش فرمانده جدید سنتکام در جلسه استماع مجلس سنای آمریکا، با صراحت گفت، قادر به کنترل سپاه پاسداران نیست و همین چند ماه پیش، هیئت عالیرتبه امنیتی امارات در سفر به تهران با صراحت گفت امارات در هیچ ائتلاف ضدایرانی شرکت نمیکند و عربستان برای بهبود وضع امنیتی خود و مدیریت جنگ یمن، پنجمین دور گفتوگوها با ایران را در بغداد انجام داد.
پس کاملاً پیداست که انبان تلآویو خالی است.
رژیم صهیونیستی در سال 2021 در کرانه باختری، جنین و... با 10850 اقدام جهادی فلسطینیها مواجه گردید که فقط توانست حدود 2200 مورد آن را شناسایی و خنثی کند. این رژیم در این سال با 3693 درگیری مسلحانه فلسطینیها یعنی به طور متوسط روزانه با 10 مورد اقدام جهادی علیه نیروهای نظامی خود مواجه بوده است.
در سال 2021 فلسطینیها 1094 بار با شهرکنشینهای غاصب درگیر شدهاند.
در همین چند ماه گذشته از سال 2022، لااقل 30 نفر از نظامیان رژیم در مواجهه با فلسطینیها کشته شدهاند. در سال گذشته میلادی سلاحهایی معادل190 میلیون دلار از اسلحهخانههای رژیم به دست فلسطینیها رسید.
برآوردهای رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم، بیانگر آن است که اعتیاد نظامیان، مهمترین عامل همکاری آنان در خروج سلاح از مراکز نگهداری بوده است.
رژیم اسرائیل در طول سه سال، چهار بار انتخابات پارلمانی برگزار کرده و هماینک در معرض پنجمین انتخاصبات مجلس میباشد.
در این شرایط بقای دولت ائتلافی لاپید - بنت به مویی بند است و با استعفا یا برکناری یکی از اعضای آن فرو میپاشد.
حالا در شرایطی که این رژیم 10850 بار در معرض اقدامات امنیتی قرار داشته است، به تصویرسازی خیالی از تعدد عملیاتهای امنیتی در ایران روی آورده و حال آنکه در طول سالهای اخیر، عدد شهدای ایرانی اقدامات رژیم صهیونیستی به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد؛ در حالی که طی یک سال گذشته 30 نفر از عناصر رژیم صهیونیستی که در میان آنها چهار افسر ارشد ارتش دیده میشود و یکی از آنان در داخل تلآویو بوده است، به درک واصل شدهاند.
در همین یک سال اخیر بزرگترین کارخانه اسلحهسازی رژیم اسرائیل که محل ساخت مدرنترین جنگافزارهای آن بود، کاملاً ویران شد و تجهیزات دفاعی رژیم نتوانست از این کارخانه عظیم حفاظت کند. این رژیم روی منفجر کردن بخشی از یک تونل در نطنز یا خرابکاری در یک واحد هستهای در کرج، مانور و قدرتنمایی میکند و حال آنکه همه اینها یک صدم خسارات و تلفاتی که متحمل شده، نیست.
***************
روزنامه وطن امروز**
نکات مغفول مصاحبه مایک پمپئو با شبکه تلویزیونی العربیه
تبلیغات انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا در غرب آسیا!/ فرزانه دانایی
مصاحبه مایک پمپئو، وزیر پیشین خارجه ایالات متحده با شبکه تلویزیونی العربیه، سر و صدای زیادی در شبکههای اجتماعی ایران به پا کرد. رسانههای مختلف، هر کدام بنا به سیاستی که در مقابل دولت ترامپ و سیاست فشار حداکثری داشتند، به وجهی از صحبتهای پمپئو پرداختند که نشان دهند ایران تا چه حد در مقابل اقدامات تحریکآمیز آمریکا در منطقه واکنش نشان داده یا اینکه سکوت اختیار کرده است.
بخش جنجالی صحبتهای پمپئو مربوط به نوع رفتار دولت ترامپ با ایران بعد از ترور شهید قاسم سلیمانی بود.
پمپئو مطرح کرد بسیاری از صاحبنظران در آمریکا بر این عقیده بودند اقدامات دولت ترامپ در اعمال سیاست فشار حداکثری علیه ایران میتواند منجر به جنگ شود و نباید انجام میشد اما آمریکا هم سفارت خود را از تلآویو به بیتالمقدس منتقل کرد و اتفاقی نیفتاد و هم ژنرال سلیمانی را هدف قرار داد و باز هم جنگی در منطقه رخ نداد.
او از این منطق استفاده کرد که نشان دهد ایران و کشورهای حلقه مقاومت توانایی اقدام در برابر فعالیتهای مدنظر ترامپ را نداشتند، در صورتی که در ادامه نگرانیهای او مسائل دیگری را برای مخاطبان روشن کرد.
این مصاحبه اگرچه بشدت از سوی رسانههای معاند و برخی شبکههای مجازی در داخل کشور مورد توجه قرار گرفت تا نشان دهد سیاست ایران در مقابل آمریکا بشدت محافظهکارانه بوده اما در عین حال حاوی نکاتی بود که بسیار دارای اهمیت بود و در عین حال چندان مورد توجه قرار نگرفت.
به نظر میرسد نخستین مسالهای که میتوان به تحلیل آن پرداخت، رسانه مصاحبهکننده با مایک پمپئو، وزیر پیشین خارجه آمریکاست که پیش از این سابقه ریاست سازمان سیا را نیز بر عهده داشته است. شبکه العربیه، شبکه تلویزیونی عربستان که معمولا خبرسازیهای جنجالی و نادرستی علیه ایران دارد و بازوی رسانهای حکومت سعودی در عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است، کار انتشار این مصاحبه را بر عهده داشت. این گفتوگو در شرایطی انجام شده که مایک پمپئو کمپینی برای تاثیرگذاری بر انتخابات میاندورهای کنگره برای حزب جمهوریخواه به راه انداخته و تور رسانهای برای خود برگزار کرده و هر روز با یکی از رسانههای جناح محافظهکار در ایالات متحده مصاحبه میکند.
البته او غیر از تبلیغ برای جمهوریخواهان، نیمنگاهی نیز به انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۴ دارد. نگاهی به فیلم کامل مصاحبه او با العربیه نشان میدهد این رسانه، با او نه به عنوان یک تحلیلگر وضعیت سیاسی جهان یا آمریکا، بلکه به عنوان نامزد انتخابات سال ۲۰۲۴ مصاحبه میکند و در همین حال رسالت خود را نه گفتوگو با پمپئو، بلکه تبلیغ برای ریاستجمهوری او میداند تا جایی که بارها رو به پرسیدن سوالات شخصی، سوالات مربوط به وزن کم کردن او، آرزوهایش برای آمریکا و خاطرات دوران وزارتش میپردازد.
این رسانه غیر از سوالات مربوط به ایران و منطقه غرب آسیا، با پمپئو به گونهای رفتار میکند که گویی او یکی از شخصیتهای تاثیرگذار و اینفلوئنسر یا سلبریتی سیاسی است و حالا میتواند از این تریبون برای پیشبرد اهداف سیاسی و تبلیغاتی خود در منطقه غرب آسیا استفاده کند.
* تبلیغ نامزد انتخابات ۲۰۲۴
نکته جالب توجه بعدی که با کنار هم چیدن قطعات پازل توجه بیش از حد رسانههای سعودی، صهیونیستی و البته تشکیلات منافقین به پمپئو به دست میآید، تلاش این جبهه برای تبلیغ پمپئو به عنوان نامزد انتخابات سال ۲۰۲۴ است که میتواند بخوبی جایگزین ترامپ در عرصه سیاست عربستان، رژیم صهیونیستی و گروهک تروریستی نفاق باشد. این مساله البته در نوع برخورد دموکراتها با نامزدهای انتخاباتی احتمالی حزب جمهوریخواه در داخل این کشور ریشه دارد.
این روزها جلسات استماع کنگره برای بررسی حادثه ۶ ژانویه توسط دموکراتها به جهتی میرود که احتمالا میتواند به محاکمه ترامپ یا درخواست جدی برای محاکمه او ختم شود. بدین ترتیب دموکراتها سعی دارند بزرگترین رقیب بایدن در عرصه سیاسی این کشور را از دور رقابتهای ۲۰۲۴ خارج کنند.
دموکراتها و طرفداران بایدن که میدانند مایک پنس شانسی جدی برای پیروزی در انتخابات ندارد، تلاش دارند از او به خاطر حوادث ۶ ژانویه یک قهرمان بسازند و تلاش کنند او را کاندیدای صالح برای حزب جمهوریخواه معرفی کنند. در مقابل رسانههای تندرو مانند فاکسنیوز که همچنان رویکردهای ترامپ را میپسندند اما براحتی نمیتوانند از او حمایت کنند، تلاش میکنند بازیگر معقولتری را به عنوان نامزد حزب جمهوریخواه معرفی کنند که مایک پمپئو تلاش دارد نامزد مطرح در این زمینه باشد.
از نظر اعراب منطقه و رژیم صهیونیستی، ریاستجمهوری پمپئو، ادامه ریاستجمهوری ترامپ و ادامه حمایتهای شدید و سیاستهای مداخلهگرانه آمریکا در منطقه به نفع آنهاست و رسانه العربیه تلاش دارد به عنوان یکی از رسانههای تابع حزب جمهوریخواه در منطقه عمل کند و به همین سبب این «فاکسنیوز عربی» به سمت حمایت از پمپئو میرود.
گفتوگوی پمپئو با العربیه در واقع نمایشدهنده «رویای بر باد رفته اعراب و صهیونیستها» بعد از باخت ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ بود؛ رویایی که میگفت ادامه ریاستجمهوری ترامپ میتواند بسیاری از معادلات در منطقه بویژه مسائل موجود برای رژیم صهیونیستی و عربستان را به نفع این دو بازیگر منطقهای بر هم بزند.
آرزوی العربیه برای روی کار آمدن پمپئو به قدری شدید است که مجری این شبکه تلویزیونی نیز طاقت نمیآورد و به پمپئو میگوید دلش برای حضور پمپئو در عرصه سیاست آمریکا تنگ شده است!
* کپی برابر اصل ترامپ؟
پمپئو نیز کاملا در همین راستا رفتار میکند و به گونهای به سوالات سیاسی پاسخ میدهد که گویی شخص ترامپ مخاطب این مصاحبه است. او میگوید جلسات استماع کنگره تاثیری بر نظر مردم درباره چگونگی حادثه ۶ ژانویه و مقصران این حادثه ندارد و مردم از قبل «تصمیم خود را در این زمینه گرفتهاند».
او در ادامه ادعای دموکراتها درباره اینکه حادثه ۶ ژانویه تلاش ترامپ برای کودتا علیه دموکراسی آمریکایی بود را نمیپذیرد اما باز هم به طرز هوشمندانهای فاصله خود با ترامپ را حفظ میکند. او درباره مسائل منطقه نیز همان نظرات ترامپ را تکرار میکند و به عنوان مثال با شور و هیجان شدیدی مطرح میکند که بر خلاف گفته دموکراتها، کمپین فشار حداکثری علیه ایران موفقیتآمیز بوده و تنها به زمان بیشتری برای تاثیرگذاری نیاز داشت!
او بر همین مبنا، معتقد است رشد تولید ناخالص داخلی ایران در سال جاری به دلیل اینکه کمپین فشار حداکثری علیه کشورمان ادامه نیافت، از تمام کشورهای منطقه، آمریکا و اروپا بیشتر خواهد بود و مطرح میکند آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید فشار بیشتری بر ایران بیاورد تا تهران معامله بهتری را با غرب در زمینه فعالیتهای هستهایاش بپذیرد.
صحبت او درباره اینکه تمام فعالیتهای ترامپ علیه کشورمان منجر به جنگ در منطقه غرب آسیا نشد، دقیقا در همین راستاست؛ تبلیغ سیاستی که دموکراتها میگویند شکست خورده و او معتقد است اگر دولت ترامپ ادامه مییافت و اعمال کردن آن سیاستها ادامه پیدا میکرد، مطمئنا منجر به ایجاد توافقی جدید و بهتر بین دولت ترامپ و تهران میشد. صحبتهای او در زمینه جنگ اما بخوبی نشان میدهد بیشتر از اینکه ایران یا کشورهای مقاومت از ایجاد جنگ جدید در منطقه نگران باشند، آمریکاییها هستند که نگران در گرفتن جنگ با ایران هستند.
اشاره او به تمام کارشناسانی است که درباره فشار زیاد بر ایران و در گرفتن جنگ بین ایران و آمریکا هشدار داده بودند؛ جنگی که ایران چندان احتمالی برای آن قائل نبود اما آمریکاییها بشدت از آن هراسان بودند.
**************
روزنامه خراسان**
بازار اجاره بها در تابستان 1402 را دریابید!/ مهدی حسن زاده
توصیف وضعیت سخت بازار اجاره بها نیازی به مقدمه ندارد و همه مستاجران با گوشت و پوست تورم سنگین این بخش را لمس کردهاند و امسال نیز با آن دست به گریبان هستند.
برخی دلخوش به بسته حمایتی بودند اما مشخص بود که در کوتاه مدت هیچ راهکار فوری اثرگذاری برای بازار اجاره بها وجود ندارد. در این میان بسته مورد تصویب 3 قوه، بر افزایش هزینه تخلیه واحد اجارهای برای صاحبخانه تمرکز دارد و حمایتهای قضایی از مستاجرانی که خواهان تمدید اجاره با افزایش در حد سقف 20 تا 25 درصد پیش بینی کرده است.
این بسته شاید در کوتاه مدت و برای گذر از تابستان داغ بازار اجارهها در 1401، تنها راهکار ممکن باشد اما چند نکته را باید در این زمینه مدنظر داشت:
1 - اجرای همین راهکار با خلاء اطلاعات و اشراف سامانهای دولت در بازار مسکن و رواج انواع روشهای ثبت اجاره نامه به صورت غیررسمی و روشهای حقوقی مختلف برای دور زدن مصوبه قوا، به سختی ممکن است. لازم است در عمل 3 قوه و به ویژه دستگاه قضایی که رای شعبههای شوراهای حل اختلاف، ضمانت اجرایی اصلی این بسته است، به گونهای عمل کنند که مسیرهای فرار از این مصوبه کمتر شود.
2 - علاوه بر بسته فوق در کوتاه مدت، همه ظرفیتهای رسانه ای، فرهنگی و مذهبی پای کار این مسئله بیاید که فشار افزایش اجاره بها از سوی مالک بر مستاجر کاهش یابد.
3 - معضل اجاره بها را نمیتوان جدا از معضل مسکن و به طور کلان، مسائل بلندمدت اقتصاد ایران از جمله تورم دید. امسال غیر از این بسته در عمل اقدام خاصی نمیتوان کرد اما سال آینده و سالهای بعد، بحران مسکن نیاز به اقداماتی مشخص در سطح افزایش تولید مسکن، نظارت بر این بازار از طریق ابزارهای مالیاتی و اشراف اطلاعاتی و در نهایت مهار تورم دارد. در این میان، ترسیم چشماندازی مثبت از افزایش تولید مسکن به افزایش تحمل روانی وضعیت اجاره بها کمک میکند.
4 - آن چه در مورد سوم درباره چشمانداز مثبت بازار مسکن گفته شد، باید مبتنی بر طرحی باشد که بتواند عرضه مسکن و دسترسی مردم به آن را بهبود بخشد. متاسفانه طرح نهضت ملی مسکن پیشرفت کندی دارد و اساسا در طراحی دچار مشکل است.
نگاه ساده انگارانه ساخت مسکن با الزام بانکها به تامین تسهیلات، نتیجه بخش نیست و متخصصان درباره ناتوانی نظام بانکی در تامین منابع ساخت 4 میلیون مسکن در 4 سال هشدار دادهاند، با این حال مشخص نیست چرا این هشدارها شنیده نمیشود.
مسکن نیازمند تغییر نگرش و استفاده از راهکارهایی متفاوتتر برای ساخت است. ورود فناوریهای نوین ساخت صنعتی، سریع و ارزان مسکن و همچنین تغییر نگاه به بافتهای شهری و حریم شهر و عرضه زمینهای مستقر در محدوده اطراف شهرها، توصیههای قابل تامل برخی کارشناسان است که به مراتب نسبت به ساخت مسکن در شهرکهای دور دست شهرهای بزرگ و تامین ساخت آن با آورده سنگین برای متقاضیان و فشار بی قاعده به نظام بانکی، نتیجه مطلوب تری به دنبال دارد.
تا تابستان 1402 بیش از 365 روز باقی است و باید از همین امروز به فکر بازار مسکن در آن تاریخ بود. میتوان با گذر از اتفاقات تورمی ماههای اخیر به مهار نسبی تورم تا آن تاریخ امیدوار بود اما مهمتر از مهار تورم، تصویری روشن از طرحی کلان برای بازار مسکن است. طرحی که اجماع کارشناسان اقتصادی را به دنبال داشته باشد و بتواند معضل مسکن را فراتر از تجربیات غلط سالهای گذشته، حل کند.
**************
روزنامه ایران**
«ایران» از دستاوردهای ملموس سیاست خارجی دولت سیزدهم در یک سال گذشته گزارش میدهد
کمک دیپلماسی به اقتصاد/ گروه سیاسی
سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور در جریان مبارزه انتخاباتی بارها این واقعیت را به زبان آورد که برای معضلات پیچیده سیاست خارجی ایران مانند موضوع تحریم، نباید نسخههای انحصاری و تکگزینهای تجویز کرد. بویژه که به اعتقاد اغلب ناظران در سالهای اخیر جمهوری اسلامی ایران در معرض پیچیدهترین موضوعات بینالمللی از جمله یکجانبهگرایی امریکا علیه ایران قرار گرفته بود که منافع بسیاری از کشورها و بازیگران به آن گره خورده بود؛ از حریفان منطقهای ایران و شیخنشینهای خلیجفارس گرفته تا لابی صهیونیستی در غرب و تلآویو. اتفاقی که حاصلی جز تمرکز صفر تا صد دولت پیشین بر مذاکرات هستهای و تلاش برای مجاب کردن کشورهای غرب برای رفع تحریمها نداشت، اما این در حالی بود که دولت سیزدهم کوشید با تغییر ریل سیاست خارجی و با تکیه بر توان و تجربه خویش، زمین مقابله با تحریمها را از معرکه مذاکرات هستهای دور کند و با تغییر مسیر، باطلالسحر آن را برای بیاثر ساختن تحریمهای یکجانبه امریکایی به وجود آورد.
امری که سبب شد شهروندان ایرانی دریابند میتوان در مقابله با رویکرد قدرتهایی که سالهاست در جبهه تحریم ایران قرار گرفتهاند، راههایی را جستوجو و اجرایی کرد که بهجای تلاش بیحاصل برای متقاعد کردن رقیب یا دشمن بدعهد، امکانهای جدیدی به منظور تقویت بنیه اقتصادی و ایجاد سازوکارهای جدید در برابر بازیگرانی غیر از چند کشور محدود غربی، از جمله در رابطه با بازیگران آسیایی و منطقه عربی فراهم کرد. این چنین بود که نتیجه پرشمار چنین تغییر مسیری در دو عرصه مهم اقتصادی و سیاسی و امنیتی بازتاب پیدا کرد.
بهرهگیری از ظرفیتهای مغفول مانده
دولت رئیسی در ابتدای کار با یک اقتصاد گرفتار تورم و یک جامعه گلایهمند از تنگنای معیشتی مواجه بود که دلیل مهم آن از سوی مسئولان دولت قبل، فقط و فقط تحریمهایی عنوان میشد که امریکا در بدعهدی برجامی خود علیه ایران به تصویب رسانده بود اما چنین شرایطی تمرکز بر دیپلماسی اقتصادی را به ضرورتی ناگزیر در رویکرد وزارت امور خارجه دولت سیزدهم تبدیل کرد و بر آن داشت تا مناسبات و روابط خارجی را بویژه در حوزههایی متمرکز کند که اتفاقاً در گذشته بهشدت آسیب دیده بود.
در همین چهارچوب دولت سیزدهم نقطه کانونی سیاست خود را بر رفع تحریمها گذاشت و تحقق این مهم را در کنار پیگیری هوشمندانه مذاکرات احیای برجام، در یافتن راهکارهایی همچون به جریان انداختن دیپلماسی فعال ایران در منطقه و بهرهگیری از ظرفیتهای مغفول در عرصه آسیایی و منطقه عربی جستوجو کرد. رسمی شدن عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای، رشد صادرات غیرنفتی، امضای تفاهمنامههای رنگارنگ اقتصادی با بازیگران مختلف آسیایی بویژه همسایگان از جمله چین و روسیه تا کشورهایی همچون تاجیکستان، ترکمنستان و قزاقستان در گذر تنها یک سال از عمر دولت نشان میدهد که دولت توانست مدار سیاست خارجی را از رویکرد انحصاری نگاه به غرب خارج کند و در صحنه عمل به مرحله اجرا در آورد.
مصادیق عینی تغییر ریل سیاست خارجی
کاهش وابستگی اقتصاد به نفت، تسویه انبوه بدهی دولت پیشین، آزاد کردن منابع مسدود شده ایران در خارج از کشور، بازپسگیری طلبهای نفتی و رشد 68 درصدی ترانزیت و افزایش 2 برابری ترانزیت جادهای کالا طی سال 1400 که یک رکورد کمسابقه در اقتصاد ایران بهشمار میرود، از جمله پیامدهای چنین تغییری بود.
از سوی دیگر افزایش 40 درصدی صادرات غیرنفتی اثر قابل ملاحظهای در افزایش درآمدهای ارزی کشور و بهبود تراز تجاری داشته است. روابط تجاری ایران با ترکیه نزدیک به 2,5 برابر شده و با عراق و دیگر کشورها نیز حجم تجارت افزایش قابل توجهی را مشاهده کرده است. در عمر کوتاه دولت، رقم صادراتی ایران به ترکمنستان 70 درصد، به ازبکستان 100 درصد، به قزاقستان112 درصد، به قرقیزستان 60 درصد و به تاجیکستان 100 درصد افزایش یافته است.
همچنین حجم تجارت دوطرفه بین ایران و روسیه در این مدت به 6,4 میلیارد دلار رسیده که 1.1 میلیارد دلار آن مربوط به صادرات صیفیجات به روسیه بوده است.
همچنین دولت درصدد برآمده با ایجاد شبکهای از روابط راهبردی با همسایگان، استفاده از قراردادهای دوجانبه ارزی و تشکیل شورای هماهنگی دیپلماسی اقتصادی، فراهم کردن زمینه سرمایهگذاریهای خارجی از طریق معرفی ظرفیتهای اقتصادی ایران در کشور میزبان و تقویت دیپلماسی عمومی و مشارکت فعال بخش خصوصی در بازار کشورهای همسایه نقش دیپلماسی اقتصادی را در تقویت منافع ملی و اقتدار بینالمللی کشور افزایش دهد.
علاوه بر این، جهش صادرات نفت خام کشور آن هم در اوجگیری تحریمها در حالی صورت گرفت که پیشتر ناظران به رشد فروش نفت کشور زیر سایه تحریمها با دیده تردید مینگریستند اما این در حالی بود که تمرکز دولت بر ترمیم روابط آسیایی بویژه با شرکای سنتی و انعقاد قراردادهای بلندمدتی مثل قرارداد 25 ساله با چین زمینهساز فعالسازی مناسباتی شد که آلترناتیوهای اثرگذاری را برای تأمین منافع اقتصادی ایران در پیش روی کشور قرار داده است.
امری که نشان میدهد میتوان در صورت بهکارگیری یک سیاست همه جانبه، راهبرد بیاثرسازی تحریمها را بدون شرطی کردن اقتصاد به مذاکرات احیای برجام با وجود سنگینترین تحریمها ممکن کرد. به این ترتیب در حالی که امریکا کوشید از اهرم تحریم به عنوان حربهای برای قرار دادن ایران در نقطه انزوا بهره ببرد، کشورمان با اتکا به رویکرد تازهای که در عرصه سیاست خارجی در پیش گرفته است، خود را در موقعیت خوبی برای تسلط بر مناسبات منطقهایاش و افزایش حوزه نفوذ تا دورترین نقاط قاره آسیا قرار داده است.
مدیریت سیاسی بحرانها
ترمیم و توسعه روابط دیپلماتیک مؤثر با اغلب کشورهای آسیایی و منطقه خاورمیانه رویکردی است که دولت رئیسی با قرار گرفتن در مسیر تدریجی و غایی خود، امکان برداشتن گامهای بلندتری را با هدف تحقق منافع سیاسی و امنیتی کشور فراهم کرده است.
رئیسی بر سیاست اعلامی خود مبنی بر تعمیق مناسبات همسایگی و منطقهای تأکید داشته و نشان داده با در نظر گرفتن فضای حاکم بر منطقه تمایلی به تشدید اختلافات به وجود آمده ندارد.
حاصل نگاه ویژه به سیاست همسایگی تا اینجا در مدیریت اثرگذار مناقشه قرهباغ در قفقاز جنوبی، مدیریت تنشهای برآمده از حضور طالبان در نهادهای قدرت افغانستان، برقراری پیوندهای مستمر دیپلماتیک با اکثر کشورهای عربی و روند رو به پیشرفت مذاکرات ایران و عربستان نمایان شده است.
بارزترین نشانه تحول در عرصه سیاست خارجی را باید در عزم ایران از یک سو بر بهرهگیری از ظرفیتهای اقتصادی و سیاسی- امنیتی قدرتهای آسیایی و از سوی دیگر در استفاده از موازنه جدید در جهت ایجاد امنیت و ثبات منطقهای و ترغیب همسایگان به حل اختلافات و بحرانها از مسیر تعامل و گفتوگو، جستوجو کرد.
چنان که رئیس دولت سیزدهم تأکید کرده است که راهحل مشکلات منطقه تنها از طریق گفتوگو امکانپذیر است. همین امر نشان از وجود یک نقشه راه هوشمندانه از سوی قوه عاقله دولت سیزدهم در پیگیری مسیر بیاثر کردن تحریمها و گره زدن منافع با سایر همسایگان به منظور تعمیق امنیت منطقهای و پیوند سیاسی دارد.
**************
روزنامه شرق**
ضرورت حقوق دفاعی متهم و حفظ کرامت انسانی/ محمدهادی جعفرپور
آیات شریف قرآن، روایات معصومین (ع) و سخنان فلاسفه و اندیشمندان تمام ادیان در ادوار تاریخ بر حفظ کرامت انسانی فارغ از جنس، نژاد، سن، دین و... اتفاقنظر دارند.
اصل 22 قانون اساسی مقرر کرده:... حیثیت... اشخاص از تعرض مصون است. اینکه عالیترین قانون کشور در مقام انشای قاعدهای کلی، فرض را بر عدم تعرض به حیثیت و آبروی افراد نهاده و هتک حرمت اشخاص را منع میکند، مبین این موضوع است که بر فرض اینکه شخصی مرتکب رفتاری شود، مستحق کیفر است و رسیدگی به رفتار ارتکابی باید بر مدار قانون در قالب دادرسی عادلانه صورت گیرد.
تشریفات رسیدگی، میزان و شکل کیفر و چگونگی اعمال مجازات نیز باید به صراحت در قانون پیشبینی شده باشد. حتی در مقررات خاصی مانند قانون اجرای احکام کیفری در باب چگونگی اجرای مجازات، به شیوههای اعمال کیفر جزء به جزء اشاره شده است.
ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده 6 میثاق بینالمللی حقوق مدنی سیاسی در شناسایی حقوق بشر به حقوق انسانی خاصه بحث کرامت انسانی اشاره کرده است.
برخی اسناد بینالمللی مانند کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر 1969 یا کنوانسیون اروپایی حقوق بشر 1950 در تلاش برای شرح و بسط حقوق انسانی توجه به حقوق معنوی انسانها را منشأ و سرآغاز حقوقی مانند حق مصونیت تلقی کردهاند که در قانون اساسی اصل 38 و 39 و 36 و 33 مصادیق این حق مانند عدم شکنجه انسانها، منع بردهداری و... آمده است تا مجریان قانون بدانند که اعمال و اجرای هرگونه کیفر و مجازاتی زمانی قابل توجیه و مورد حمایت قانون است که در آن حیثیت و آبروی متهم خدشهدار نشود.
این بایدها و الزامات حتی در اعمال مجازاتهای سالب حیات نیز قابل تسری است؛ به این شرح که چنانچه شخصی مرتکب رفتاری شود که بلادرنگ و با قطعیت مجازات رفتار ارتکابی وی مصداقی از کیفرهای سالب حیات است، هیچ مقامی حق ندارد حق مصونیت شهروندی را مورد هجمه قرار دهد.
حق مصونیت شهروندی همان حقوق ابتدایی و اولیهای است که امروز در قالب کرامت انسانی مورد اشاره و اتفاق نظر غالب نظامهای سیاسی است.
در چنین شرایطی که بنا بر مصرحات قانونی هیچ شخصی حق تعرض به آبروی اشخاص را ندارد و در نظام قضائی که عالیترین مرجع قضائی است، در ابلاغ بخشنامهای موصوف به سند امنیت قضائی با تأکید مؤکد به این حقوق اشاره کردهاند، نقض آشکار حقوق دفاعی متهم و هجوم و حمله به حق مصونیت شهروندی محل تأمل و قابل بررسی است.
در بخشنامه 37 در مادهای موصوف به سند امنیت قضائی آمده است؛ امنیت قضائی زمانی تحقق مییابد که حیثیت، جان، مال و کلیه امور مادی و معنوی اشخاص در حمایت قانون و مصون از تعرض باشد و تأمین چنین امنیت عادلانهای برای همه بر عهده قوه قضائیه قرار گرفته و یا در ماده 19 علیرغم صراحت مقررات آیین دادرسی کیفری و قانون اساسی مجدد به صراحت از اصل برائت یاد شده و در ماده 20 آمده است: مظنونان، متهمان، شهود و... بههیچوجه نباید در معرض رفتارهای غیرانسانی یا تحقیرآمیز قرار بگیرند.
عبارت مندرج در ماده 20 حکایت از نگاه و تفکری دارد مبنی بر حفظ کرامت انسانی و ارزش والای انسان. درنتیجه اتخاذ رفتارهای موصوف به انگزنی و برچسبزدن با عباراتی مانند اراذل و اوباش و چرخاندن متهمانی که هنوز محکومیت ایشان قطعی نشده است به چه منظوری و در راستای حصول کدامیک از اهداف تعریفشده در حقوق کیفری است؟
توجه به شخصیت متهم و ضرورت توجه به شرایط محیطی وقوع جرم، محصول اندیشههایی است که در «حقوق کیفری موضوعه» بنا بر تئوری و نظرات اندیشمندانی مانند لاکاسانی، لمبروزو، ژرمی بنتام و سزاره بکاریا در حوالی قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی در مکات حقوق کیفری مطرح شد. این نظرات موج جدیدی از توجه به شخصیت متهمان و ریشهیابی علل وقوع بزه را فراهم کرد؛ شایان توجه است که بنا بر تطبیق نظریههای ارائهشده در این دوران رگههایی از اندیشههای دینی، بهویژه شریعت اسلام بهمنزله مبانی شکلگیری قواعدی همچون اصل قانونیبودن جرم و مجازات و دادرسی عادلانه دیده میشود که مؤید توجه به کرامت انسانی و حقوق معنوی انسان در ادیان مختلف است.
با این پیشینه تاریخی که حکایت از ضرورت توجه به شخصیت متهم و حفظ کرامت انسانی دارد، مراحل دادرسی کیفری از نقطه آغازین تا مرحله اجرای حکم و حتی پس از خاتمه مجازات و رهاشدن محکوم از بند مجازات تابع قواعدی است که در قالب حقوق دفاعی متهم و تکلیف حاکمیت در بازپروری متهم مورد توجه جامعه است.
نشاندادن قبح و زشتی اعمال مجرمانه و آثار ناپسند آن در جامعه، ابتداییترین هدف مجازات متهم است که در بیشتر نظامهای حقوقی پذیرفته شده و درباره آثار آن مباحث مفصلی مطرح شده است.
اندیشمندان حقوق کیفری در علم «کیفرشناسی» بر این باورند که یکی از روشهای مطلوب پیشگیری از وقوع جرم، اتصال زشتی ارتکاب جرم به کراهت مجازات است.
بدون تردید یکی از طرق تحقق این هدف در رفتار افراد متصل به صاحبمنصبان جامعه نهفته است؛ بر این اساس، پیششرط اثرگذاری چنین اقدامی در رفتار حاکمان و مدیران بالادستی نهفته است؛ خواه ناخواه بخشی از جامعه، صاحبمنصبان، هنرمندان و ورزشکاران را بهعنوان الگوی رفتاری خویش تلقی میکنند و زشتی و زیبایی رفتارهای خود را با اعمال آنان تطبیق میدهند، از همین رو، باید پذیرفت اتخاذ چنین رفتارهای خلاف قانونی از سوی مجریان و عاملان به قانون واجد آثار سلبی، فاقد اثرگذاری و مانع حصول اهداف تعریفشده در حقوق کیفری موضوعه است.
با این وصف، در روزگار کنونی (ضمن تقبیح سیاست انگزنی) گرداندن اراذل و اوباش و کتکزدن آنها در منظر مردم، افزون بر اینکه هیچ بار مثبتی در پیشگیری از وقوع دوباره بزه ندارد، سبب جریترشدن آنها و تقویت حس انتقام چنین متهمانی میشود.
لذا این پرسش مطرح است: در نظامی که عالیترین مقام قضائی طی دستورالعملی اتخاذ رفتارهای تحقیرآمیز و تحقیر عملی و لفظی متهمان و... را منع و مرتکبین چنین رفتاری را مستحق کیفر معرفی کردهاند، بنا بر کدام منطق و اصول حقوق کیفری و یافتههای جرمشناسانه، چنین اقداماتی از سوی مراجع انتظامی صورت میگیرد؟
اینجاست که ضرورت تأسیس حقوقی-قضائی مانند پلیس قضائی احساس میشود تا افرادی متخصص با گذراندن دورههای علمی-عملی مرتبط با شیوههای جرمیابی، کیفرشناسی، کشف علمی جرائم و... ضمن آشنایی با حقوق دفاعی متهمان در جهت انجام وظایف قانونی خویش و تحقق اهداف تعریفشده در نظام کیفری به بهترین نحو ممکن عمل کنند.
ارسال نظرات