پدیدهای که مدتی است در فضای مجازی شایع شده، «ظهور سلبریتیهای اقتصادی» است. افرادی که عمدتاً دانش آکادمیک اقتصادی ندارند، ولی در فضای مجازی خود را «مشاور کسبوکار»، «مشاور سرمایهگذاری» یا تحلیلگر اقتصاد کلان معرفی میکنند و در مورد همهی زمینههای اقتصاد، نظرهای «شبه کارشناسی» میدهند. بیژن اشتری، یکی از همین افراد است. او که مترجم کتابهای زندگینامه و سیاسی است، گاه و بیگاه در مورد مسائل اقتصادی نظرات غلط، اما با ظاهری تخصصی ارائه میکند. او اخیراً با استناد به شاخص تابآوری اقتصادی (Economic Resilience) ادعا کرده است که اقتصاد ایران از جنبهی اقتصاد مقاومتی، سوم از آخر است و تنها اقتصاد کشورهای ونزوئلا و هائیتی از اقتصاد ایران، کمتر مقاوم هستند. او همچنین پیشبینی کرده که اقتصاد ایران به زودی فرو خواهد پاشید! در این یادداشت، توضیح میدهیم چرا این ادعاها غیر علمی و بدون پشتوانهی تجربی است.
اولین اشکال تحلیل امثال اشتری، تکیهی کور به شاخصهایی است که نهادهای آماری خارج از کشور اعلام میکنند. این در حالی است که در سنجش بسیاری از این شاخصها، نهادهای آماری خارج از کشور، در محاسبات ایراداتی دارند. بهطور مثال، یکی از این شاخصها، «شادی» است. فنلاند در این شاخص، رتبهی نخست را در جهان دارد. دانمارک دوم و سوئیس سوم هستند. این در حالی است که فنلاند رتبهی 32م دنیا (از 182 کشور) در تعداد خودکشی را دارد. مردم سوئیس نیز نسبت به دیگر کشورهای اروپا همچون نروژ، سوئد و انگلیس نرخ خودکشی بالاتری دارند. اخیراً کلیپی منتشر شده که وقتی از مردم سوئیس میپرسند که آیا شما این آمار را قبول دارید، افراد زیادی آن را رد میکنند. همچنین دکتر جواد صالحی اصفهانی –استادتمام دانشگاه ویرجینیا- نیز اخیراً در برنامهی زاویه توصیه کردند که مرکز آمار، شاخص برابری قدرت خرید برای دلار را برآورد کنند. استدلال ایشان که خود از کارشناسان بانک جهانی بودهاند نیز این است که در برخی سالها، چون کارشناسان بانک جهانی به آمارهای دقیق ایران دسترسی ندارند، از آمارهای غیرواقعی استفاده میکنند.
تحلیل شهودی
گاه وقتی نگاهی شهودی به واقعیت میکنیم، اشتباهات شاخصهای آماری خود را بهتر نشان میدهند. بهطور مثال، وقتی فردی مانند اشتری به آمار تابآوری اقتصادی نگاه میکند و میبیند در این آمار، ما سوم از آخر هستیم –یعنی حتی از عمدهی کشورهای آفریقایی یا حتی از افغانستان عقبتریم- باید متوجه شود که یک جای این آمار میلنگد. بسیاری از این کشورها، به لحاظ قدرت خرید اقتصادی اصلاً با ایران قابل قیاس نیستند. درآمد سرانه ایران بر اساس برابری قدرت خرید، در سال 2020 توسط صندوق بینالمللی پول تقریباً 12000 دلار برآورد شده و رتبهی ایران، 100 از 186 کشور است. بنابراین روشن است که وقتی 86 کشور در این شاخص از ایران پایینتر هستند –آن هم پس از 10 سال تشدید تحریمهای ظالمانه از سوی آمریکا- شاخص تابآوری اقتصادی نمیتواند نشانهی خوبی برای سنجش میزان مقاومت اقتصاد ایران در برابر تکانههای خارجی باشد.
تا پیش از جنگ اوکراین و تشدید تحریمها علیه روسیه، ایران کشوری بود که در طول تاریخ، بیشترین تحریمها و به تعبیر غربیها فلجکنندهترین تحریمها علیه اش اعمال شد. بنابراین انتظار غربیها این بود که اقتصاد ایران فرو بپاشد. با این حال، پس از چند سال رشد منفی، از نیمهی سال 1399، رشد اقتصادی کشور مثبت شد و همچنان این رشد مثبت ادامه دارد. جالب آنکه پس از تخلیهی اثر تحریمها و اثبات شدن اینکه اقتصاد ایران توانسته در برابر تحریمهای ظالمانه تاب بیاورد و نه تنها فرو نپاشیده، بلکه به رشد مثبت نیز رسیده، تازه اشتری از راه رسیده و پیشبینی کرده که اقتصاد ایران به زودی فرو خواهد پاشید! این در حالی است که او اساساً اقتصاد نخوانده. در مقابل، پروفسور هاشم پسران –استادتمام بازنشسته دانشگاه کمبریج و از نامزدهای جایزهی نوبل اقتصاد- چندی پیش در مصاحبه با بیبیسی فارسی، گفته بود که اقتصاد ایران به زودی خود را با شرایط تحریمی تطبیق میدهد و رشد اقتصادیاش مثبت میشود.
بنابراین ادعای «فروپاشی اقتصادی» توسط سلبریتیهایی که دانش اقتصادی ندارند، فاقد وجاهت و پشتوانهی علمی است. تعداد زیادی از زیرشاخصهای تابآوری اقتصادی، کیفی هستند و محاسبهی آنها دشوار است. همچنین الزاماً معنای اخص «تابآوری اقتصادی»، معادل همان «اقتصاد مقاومتی» ما نیست. بنابراین تحلیل میزان مقاومت اقتصادی بر اساس چنین شاخصهایی، آن هم با آمارهایی که معلوم نیست چقدر درست باشند، مغالطهای است که تنها به درد موضعگیریهای سیاستزده میخورد و از منظر اقتصاددانان بزرگ، قابل اعتنا نیست.
ارسال نظرات