روزنامه کیهان **
آقای روحانی! این یکی دیگر فروشی نیست!/حسین شریعتمداری
۱- دیروز آقای روحانی در جلسه هیئت دولت به چند نمونه از آنچه که آن را دستاوردهای بزرگ! دولت میدانست، اشاره کرد که به جرأت و با استناد به واقعیتهای محسوس و ملموس میتوان گفت متاسفانه حتی یک نمونه از آنها نیز نه تنها واقعیت نداشت بلکه با واقعیتهای موجود فاصلهای پرناشدنی و در حد و اندازه تناقض نیز داشت! از جمله فرمودند:
«این دولت جلوی فساد ایستاد! ... این ما بودیم که با فساد جنگیدیم! ... ملت بدانید هیچ راهی به جز شفافیت برای مبارزه با فساد وجود ندارد؛ اطلاعات باید در اختیار مردم قرار بگیرد. آن دولتی که اطلاعات را در اختیار مردم گذاشت؛ این دولت بود! ... این دولت مردم آمریکا را پای میز مذاکره نشاند! ... نگوییم بخاطر معیشت مردم نیامدند، پس چرا در سیستان و بلوچستان با آن همه سختی مشارکت بالا بود؟! و...».
راستیآزمایی آنچه جناب روحانی ادعا کردهاند به آسانی ممکن است و برای درک میزان انطباق این ادعاها با واقعیتها به اخبار پشت پرده و اسناد طبقهبندی و محرمانه نیازی نیست! بلکه فقط با نیم نگاهی به مواضع و عملکرد و کارنامه ۸ ساله دولت به وضوح میتوان به تفاوت - بخوانید تناقض- این ادعاها با واقعیتهای موجود پی برد! که شرح مستند آن در گزارش خبری تحلیلی کیهان امروز آمده است، ولی جناب ایشان درباره مذاکرات وین و چگونگی لغو تحریمها، راهکاری ارائه کردند که فروش کشور به دشمن و تبدیل ایران به یکی از دولتهای فقیر و غارتشده و دستنشانده آمریکا نتیجه قطعی آن خواهد بود! بدیهی است نمیتوان باور کرد که ایشان از نتیجه پیشنهاد خود با خبر بودهاند! بلکه این پیشنهاد خطرناک را فقط میتوان - و باید- در کنار بسیاری از عملکردهای زیانبار دیگر و برخاسته از نابلدی ایشان به ارزیابی نشست.
۲- ابتدا باید صورتمسئله، همانگونه که هست مطرح شود و آن، اینکه آقای روحانی طی ۸ سال گذشته بسیاری از امکانات و ظرفیتهای کشور را به پای مذاکرات هستهای ریخته و جز تحمیل خسارتهای فراوان به مردم و نظام دستاورد دیگری به ارمغان! نیاورده است، هدف از مذاکرات، لغو تحریمها بود، ولی نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد بلکه صدها تحریم جدید نیز به تحریمهای قبلی اضافه شد. در این حالت انتظار این بود - و هنوز هم هست- که جناب ایشان به خاطر فاجعهای که به ملت تحمیل کردهاند، زبان به پوزش بگشایند و فریبخوردگی و نابلدی خود را با بهرهگیری از کارشناسان چیرهدست جبران کنند. کارشناسانی که شرایط پیشآمده را از قبل پیشبینی میکردند، ولی از سوی ایشان با بیتوجهی همراه با اهانت روبهرو شدند! اینکه ما در مذاکرات کاپ اخلاق گرفتیم! و یا بین آمریکا و اروپا اختلاف افکندیم! و ... برفرض صحت! - که صحت ندارد- هدف مذاکرات نبود، قرار بود تحریمها لغو شود که نشد و اضافه هم شد. حالا به نظری که ایشان در جلسه دیروز دولت مطرح کردهاند توجه کنید.
۳- رئیسجمهور محترم در جلسه دیروز دولت فرمودهاند؛ «اگر بخواهند همین امروز ما میتوانیم تحریمها را تمام کنیم، نه فردا، همین امروز، همین امروز دوم تیر، برویم همین الان اختیارات را بدهیم به آقای دکتر عراقچی، پا شود برود وین در عرض چند روز توافق را نهایی کند و اعلام شود تحریمها برداشته شده است»!
باید از آقای روحانی پرسید اولاً؛ مگر طی ۸ سال گذشته، همه نمیخواستند تحریمها لغو شود و نتوانستید؟! و ثانیاً قرار است به آقای عراقچی چه اختیاراتی بدهید که تاکنون و طی ۸ سال گذشته نداشته است؟! و این چه اختیاراتی است که اگر جناب دکتر عراقچی داشته باشد ظرف یک روز به تحریمها خاتمه میدهد و کاری که جنابعالی طی ۸ سال قادر به انجام آن نبودهاید را یک روزه به انجام میرساند؟! برای کشف این معما باید دید حریف از ما چه میخواهد که اگر به خواستهاش تن بدهیم همه تحریمها ظرف یکروز لغو خواهد شد؟!
بخوانید و تأسف بخورید!
۴- آمریکا با صراحت و رسماً اعلام کرده است که خواستار توقف صنایع موشکی ایران و کنترل حضور کشورمان در منطقه است. «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در نشست خبری - اول تیرماه- میگوید: توافق هستهای با ایران ضروری است، اما برای پرداختن به مسائلی مانند برنامه موشکی این کشور کافی نیست! «آنتونیبلینکن» وزیر خارجه آمریکا در نشستی با کمیته سنا - ۱۸ خرداد- اعلام میکند؛ حتی در صورت احیای توافق هستهای موسوم به برجام و بازگشت آمریکا و ایران به تعهدات هستهای خود، بازهم «صدها» تحریم ایالات متحده علیه ایران همچنان باقی خواهد ماند! بلینکن در اظهارات دیگری تاکید میکند که برای توافق با ایران، این کشور باید صنایع موشکی خود را متوقف کند و به حضورش در منطقه خاتمه بدهد و. دهها نمونه دیگر از این دست.
خُب به وضوح و بدون کمترین تردید میتوان فهمید که منظور آقای روحانی از اختیاراتی که میتواند ظرف یکروز به تحریمها خاتمه بدهد چیست؟! باید به همه خواستههای آمریکا بیکم و کاست تن بدهیم! صنایع موشکی و دفاعی خود را متوقف کنیم، از حضور در منطقه خودداری کنیم و به لقمه راحتی برای بلعیده شدن از سوی آمریکا تبدیل شویم. مردم مظلوم کشورمان را زیر پای تروریستهای تکفیری قربانی کنیم! زنان و دخترانمان را - نستجیر بالله- به عنوان کنیز - که تصورش هم چندشآور و نشانه اوج بیغیرتی است- در اختیار داعشیها قرار بدهیم و ... غارت ثروتهای ملی و به بردگی کشاندن ملت و ... که بماند! آیا اختیارات مورد نظر ایشان که اگر داده شود همه تحریمها یکروزه لغو خواهد شد! غیر از این است؟! اگر این نیست، پس چیست؟! آمریکا به صراحت و رسماً و علناً اعلام کرده است که تنها در این صورت تحریمها را لغو میکند! باید گفت ملت غیور و جوانان جانبرکف این کشور نمردهاند که جنابعالی در لفافه نسخه فروش ایران و مردم شریف و پاکباخته این مرز و بوم را میپیچید! جناب آقای روحانی! این یکی دیگر فروشی نیست!
********************
روزنامه وطن امروز**
چرا رژیم صهیونیستی به دنبال تشدید تنش علیه فلسطینیان است؟/مهدی گرگانی
رژیم صهیونیستی از آغاز ماه مبارک رمضان با ایجاد محدودیتها و حمله به فلسطینیها در قدس اشغالی و محله شیخ جراح به دنبال تشدید تنشها در سرزمینهای اشغالی بود؛ تحرکاتی که در نهایت منجر به جنگ ۱۲ روزه ارتش این رژیم با مقاومت فلسطین در غزه شد. در حالی که با شکست رژیم صهیونیستی و برقراری آتشبس به نظر میرسید صهیونیستها همانند شکستهای قبلی تا مدتها از تحرکات تنشزا در فلسطین اشغالی دست بکشند، اما طی هفتههای بعد از جنگ باز هم شاهد اقدامات بیثباتکننده این رژیم علیه فلسطینیها به شیوههای مختلف هستیم.
مهمترین تحرکات صهیونیستها پس از پایان جنگ غزه، برگزاری راهپیمایی پرچم بویژه در قدس اشغالی بود که با واکنش شدید فلسطینیها مواجه شد. صهیونیستها برای اثبات حق [نامشروع]حاکمیت خود مراسمی را موسوم به راهپیمایی پرچم برگزار میکنند تا به جهان نشان دهند قدس تحت حاکمیت آنهاست! برخی از این راهپیماییهای اعتراضی در نزدیکی شهرکها و روستاهای فلسطینی در کرانه باختری برگزار میشود و نشان میدهد صهیونیستها عامدانه به دنبال ایجاد تنش و درگیریهای جدید هستند.
همچنین شهرکنشینان صهیونیست طی هفتههای گذشته بارها با حمایت نظامیان این رژیم وارد صحنهای مسجدالاقصی در «بابالمغاربه» و «بابالسلسله» شدند و با ایجاد اقدامات تحریکآمیز و درگیری با نمازگزاران فلسطینی موجبات مداخله نظامیان این رژیم را فراهم کردند. علاوه بر آن نظامیان رژیم صهیونیستی با حمله به فلسطینیها در محله شیخ جراح حداقل ۲۰ فلسطینی را مجروح کردند و در نقاط مختلف اراضی اشغالی از جمله جنین و اراضی ۱۹۴۸، دهها فلسطینی را پس از ضرب و جرح، بازداشت کردند.
* بحران سیاسی و ادامه جنگ قدرت در تلآویو
اگرچه پس از ۲ سال بحران سیاسی داخلی و برگزاری ۵ انتخابات در سرزمینهای اشغالی «نفتالی بنت» و «یائیر لاپید» رهبران احزاب «یش عتید» و «یمینا» موفق به تشکیل کابینه شدند، اما ماهیت این ائتلاف - که اتحادی میان احزاب دست راستی و دست چپی است- یک کابینه ناهمگن متشکل از احزاب مختلف با ایدئولوژیهای متفاوت را به وجود آورده و همین مساله آن را بسیار ضعیف و شکننده کرده است. ناظران سیاسی علت تشکیل این ائتلاف را تنها دشمنی و مخالفت لاپید و بنت با بنیامین نتانیاهو میدانند و معتقدند تشکیل این کابینه نهتنها مشکلات این رژیم را حل نخواهد کرد، بلکه به دلیل نفوذ و قدرت نتانیاهو ممکن است بحران را عمیقتر نیز کند.
هرچند ممکن است کابینه جدید صهیونیستها برای جلب اعتماد شهرکنشینان و خروج از فشارهای بینالمللی به دنبال برقراری ثبات و آرامش نسبی امنیتی و اجتماعی باشد، اما با توجه به اینکه تجاوز، همواره مولفه اصلی و ماهوی رژیم مجعول صهیونیستی بوده است و همچنین برای غلبه بر بحرانهای سیاسی و اختلافات داخلی موجود در این رژیم و نشان دادن به اصطلاح اقتدار پوشالی خود، میخواهد بخشی از تنش و تحریک علیه مردم و مقاومت فلسطین را حفظ کند.
*چالش نتانیاهو
اگر چه احزاب مخالف بنیامین نتانیاهو بالاخره موفق شدند وی را پس از ۱۲ سال از قدرت برکنار کنند، اما «بیبی» همچنان یکی از چهرههای بانفوذ و قدرتمند در ساختار سیاسی رژیم صهیونیستی است و با توجه به برخوردار بودن از حمایت صهیونیستهای افراطی و یهودیهای تندرو، بهسادگی نمیتوان وی را نادیده گرفت.
نتانیاهو پس از رای مثبت کنست به کابینه جدید، صراحتا اعلام کرد دولت جدید «صلاحیت رهبری» اسرائیل را ندارد و او تمام تلاشش را برای بر هم زدن ائتلاف «بنت- لاپید» به کار خواهد گرفت. با توجه به وزنی که حزب لیکود در پارلمان رژیم صهیونیستی دارد، نتانیاهو چندان هم دست و پا بسته نیست. وی حتی مساله ایران را نیز به میان کشید و با ادعای اینکه ایرانیها از رفتن او خوشحال هستند، تاکید کرد دوران قدرت نفتالی بنت که از دید وی بر اساس «اتحاد خائنانه» تشکیل شده است، بسیار کوتاه خواهد بود و حزب لیکود با قدرت باز خواهد گشت.
نتانیاهو که با ۴ پرونده فساد مالی و رشوه نیز مواجه است و هر آن ممکن است به دادگاه احضار شود، برای فرار از محاکمه که به پایان عمر سیاسی وی منجر خواهد شد از هیچ اقدامی فروگذار نخواهد کرد. اقدامات تحریکآمیز علیه فلسطینیها و تنشزایی برای برهم خوردن ثبات و آرامش و ماهیگیری از این شرایط، همواره یکی از شگردهای نتانیاهو در ۱۲ سال دوران نخستوزیری بوده است. یورش همه روزه یهودیهای افراطی به مسجدالاقصی و ایجاد درگیری و تنش با فلسطینیها، میتواند بخشی از پروژه نتانیاهو در این زمینه باشد.
شرایط سیاسی در رژیم صهیونیستی هماکنون همانند شرایط پارلمان این رژیم در زمان رای اعتماد به کابینه است؛ پرتنش همراه با هرجومرج و درگیری فیزیکی و لفظی و پر از چالش و بحران. با این حال ۲ طرف یک دشمن مشترک دارند و آن مردم فلسطین هستند و حملات اخیر صهیونیستها و تحرکات آنها علیه فلسطینیها در مناطق مختلف، خود گواه این مساله است که رژیم صهیونیستی به صورت عمدی به دنبال تحریک مقاومت است. با این حال، با توجه به قدرت مقاومت که در جنگ اخیر غزه به اثبات رسید و خیزش مردمی فلسطینیها که هر روز نیز در حال گستردهتر شدن است، رژیم صهیونیستی در معرض خطر فروپاشی قرار گرفته است.
********************
روزنامه خراسان**
لطف ترامپ و بایدن به فلسطینیان!/مصطفی منتظر
شهرک نشینان صهیونیست با حمایت پلیس، به نظر میرسد دور جدید حملات خود را به محله شیخ جراح قدس آغاز کرده اند. دیروز نیز شهرک نشینان با سنگ به منازل فلسطینیان حمله و تلاش کردند با حمایت نظامیان اشغالگر یکی از این منازل را به آتش بکشند. احتمالا با ورود بنت به اریکه قدرت و وحشیگری مجدد صهیونیستها شاهد وقوع درگیریهای مسلحانه در کرانه باختری و حتی آغاز درگیری نظامی بین غزه و ارتش رژیم صهیونیستی خواهیم بود.
با توجه به افزایش حضور شهرکنشینان در محله شیخ جراح، برخی از مراکز فلسطینی از مردم خواستهاند با هدف حمایت از شهروندان مقیم الشیخ جراح که منازلشان با خطر تخریب روبه روست، در این محل حضور یابند. واقعیت این است که موضوع فلسطین و درگیریها در این منطقه طی چند سال گذشته و پس از روی کار آمدن دولت قبلی آمریکا که یکی از خادمترین روسای جمهور آمریکا برای رژیم صهیونیستی بود به یک مسئله جدی بدل شد. ترامپ در راه این خدمت، دست به اقداماتی زد که هیچ رئیس جمهوری در آمریکا قبل از وی انجام نداده بود. اما این اقدامات افراطی نتایجی برعکس اهداف وی و حامیان اسرائیل داشت. سیاست معمول آمریکا و اروپا در غصب ۸۰ ساله در فلسطین، راهبرد دو دولت بود که با فریب دولت خودگردان عملا وارد مرحله تعلیق مقاومت فلسطین به بهانه دولتی برای فلسطینیان شد. به بیان دیگر آمریکاییها توانسته بودند مقاومت ملی گرایانه فلسطین را با سراب دولتی که قرار است ایجاد شود و حقوقی داشته باشد، بشکنند و دولت اسرائیل را بر سرزمین فلسطین تفوق دهند. با همین بهانه نیز هرگونه مقاومت مسلحانه علیه دولت صهیونیست به عنوان مسیری ضد دولت مستقل فلسطینی تصویر میشد و تحت سرکوب برخی گروههای داخلی و برخی دولتهای عرب قرار میگرفت. این وضعیت که چشم گروههای سازشگر را میبست و هرگونه ظلمی به فلسطین را ممکن میساخت، بهترین مدل برای رشد شهرک سازی صهیونیستها بود. در واقع فلسطینیان با امیدی واهی، حقوق اساسی خود را به مرور از دست میدادند. آمریکا نیز در همکاری و حمایتهای حداقلی مالی و سیاسی از طرف گروههای سازشگر عملا وضعیت دولت فلسطینی را در تعلیق نگه میداشت و آنها را از هرگونه اقدام مسلحانه برحذر میداشت. کمک ترامپ به گفتمان مقاومت فلسطین دقیقا در همین نقطه بود.
او امید واهی را قطع کرد. امیدی که رئیس جمهورهای قبلی با هوشمندی سعی در حفظ آن داشتند تا فلسطینیان خسته از مقاومت را فریب دهند و راه صهیونیستها را باز کنند. ترامپ همه آن را چه رشته بودند، پنبه کرد. او با ساده لوحی خود نشان داد که فلسطینیان برای رسیدن به حقوق خود تنها یک راه دارند و آن هم مقاومت مسلحانه و فعال است. نماد این فهم عمومی، همان لحظهای است که جوانان فلسطینی که تمام عمر خود را در قدس و ذیل دولت خودگردان -به عنوان نماد سازش- گذرانده اند فریاد کشیدند «مشان ا... یا غزه، یلا». آنها پس از آن که صهیونیستها به محله شیخ جراح حمله کردند و دولت خودگردان نتوانست با اقدامات سیاسی یا مذاکرات بین المللی خود قدمی در راه دفاع از حقوق فلسطینیان بردارد، به غزه پیغام دادند که باید با موشک هایتان از ما دفاع کنید. این همان چرخش گفتمانی است که قطع امید از خارجیان را در فلسطینیها ایجاد کرد. از طرف دیگر توافق عادی سازی برخی دول عربی نیز به تعمیق این گفتمان کمک شایانی کرد. سابق بر این، نوعی امید به کمک کشورهای عرب و مسلمان در ملت فلسطین وجود داشت که باعث میشد در هر جنگی بین فلسطینیان و صهیونیست ها، یک چشم آنان به کشورهای عرب باشد. توافقی که ترامپ برای اسرائیل جفت و جور کرد، باعث شد این امید واهی و غیرواقعی نیز از بین برود.
ملت فلسطین متوجه شد که کدام یک از کشورها دوست واقعی آنها و کدام دشمنِ در لباس دوست است. نماد این واقعه نیز حرکت خودجوش فلسطینیان در مرزهای لبنان و اردن با فلسطین اشغالی بود. اتفاقی که در سه دهه گذشته رخ نداده بود، ولی این بار و پس از توافقهای عادی سازی صورت گرفت. گویی فلسطینیان اخراج شده از سرزمین مادری شان روی پای خود ایستاده بودند و میخواستند دشمن تا دندان مسلح را نابود سازند. بایدن هم پس از روی کار آمدن عملا با بی توجهی به موضوع فلسطین و به نوعی تداوم سیاستهای ترامپ از جمله لغو نکردن تصمیم ترامپ در به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت «اسرائیل» و انتقال ندادن سفارت آمریکا عملا همان سیاستها را دنبال کرده و حتی برخلاف اسلافش هنوز هیچ نمایندهای را برای موضوع چالش اسرائیل و فلسطینیان انتخاب نکرده است. سیاستهایی که اکنون فلسطینیها را در مسیری قرار داده است که پس از سالها چشم دوختن به مواضع متناقض دولتهای عربی و تشکیلات خودگردان به این نتیجه رسیده اند که نسخه نتیجه بخش برای کنترل و وادار کردن سران رژیم صهیونیستی چیزی جز مقاومت نیست. نسخهای که در جنگ اخیر غزه و قیام ساکنان فلسطینی سرزمینهای اشغالی به خوبی مشهود بود و این نکته را هویدا کرد که «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد».
********************
روزنامه ایران**
نشانههای مثبت از انتقال بهینه قدرت/حسین مظفر
روز گذشــته آقـای سید ابراهیم رئیسی رئیــسجمهـوری منتخب به دیدار آقای روحانی رئیسجمهوری فعلی رفت. پیش از این هم بعد از اعلام نتایج انتخابات شاهد بودیم که رئیس جمهوری در همان ساعات ابتدایی با آقای رئیسی دیدار داشت و پس از آن هم مقامات دولتی دیگری، چون آقای جهانگیری و ظریف به دیدار وی رفتند. این اقدامات نشانههای خوبی است و این دیدارها و هماهنگیها میتواند برای آینده کشور ثمرات مطلوبی داشته باشد. دوره انتقال قدرت در بازه زمانی بین برگزاری انتخابات تا استقرار دولت بعدی هر چند دورهای کوتاه و چند هفتهای است، اما از حساسیت و اهمیت ویژهای برخوردار است. اداره بهینه این دوره زمانی کوتاه میتواند آثاری درازمدت و طولانی برای کشور بههمراه داشته باشد. اهمیت این موضوع برای کشور ما در شرایط فعلی دو چندان است، چرا که ما هم اکنون درگیر موضوعی، چون مذاکرات وین هستیم که آثاری بسیار طولانی مدت برای کشور بههمراه خواهد داشت و نیازمند اتخاذ تصمیمات و در پیش گرفتن سیاستهایی است که ناظر به چندین سال آینده کشور خواهد بود.
بسیار روشن است که دولت سیزدهم گرایش و نگاهی به مراتب متفاوت از دولت مستقر خواهد داشت. اتفاقاً همین موضوع است که ضرورت ایجاد هماهنگیها و افزایش ارتباطات را در این دوره انتقالی دو چندان میکند. چه اینکه کشور احتمالاً بعد از استقرار دولت سیزدهم در حوزههایی با چرخش نگاه مدیریتی مواجه خواهد شد و اگر از هم اکنون این اتفاق بر پایه واقعیتهای موجود که از طریق اعضای دولت فعلی به مسئولان دولت بعد منتقل میشود، شکل بگیرد ما شاهد برخی اقدامات شتابزده و احتمالاً تنشآفرین نخواهیم بود. اساساً انتقال قدرت بین دو گروه که دارای گرایشهای مختلفی هستند و در گذشته نیز رقابت سیاسی بین خود تجربه کردهاند پتانسیل قابل توجهی برای ایجاد تنش و اصطکاک دارد. ایجاد رابطه، گفتگو و به اشتراک گذاشتن مستمر و صادقانه اطلاعات در دوره انتقال قدرت میتواند بخش زیادی از خطر تنش سیاسی را خنثی کند. طبیعی است که دولت مستقر بهدلیل طبیعت جایگاهی که در هشت سال داشته دارای بیشترین حد اشراف و تسلط بر اطلاعات و واقعیتهای موجود کشور است.
از سوی دیگر تیم دولت جدید نیز بر پایه برداشتی که از وضعیت کشور و ضرورتهای اداره آن دارند در این دوره به تعیین و انتخاب نیروها و وزرا خواهند پرداخت. وجود ارتباط مستمر و انتقال این واقعیتها به دولت بعدی قطعاً زمینهای روشنتر برای رئیسجمهوری منتخب جهت انتخاب همکارانش را فراهم میکند و باعث میگردد تا رئیس جمهوری بعدی با اشراف بهتری نسبت به مسائل، درباره اعضای کابینه خود تصمیم بگیرد.
موضوع مهم دیگر، اما این است که در چنین دوره مهمی، وجود ارتباط مؤثر و مستمر بین اعضای دولت مستقر با دولت بعدی احساسی مثبت و در راستای آرامش به جامعه منتقل خواهد کرد. بههمین جهت نه تنها اصل تکرار این جلسات دیدار و همفکری لازم است بلکه گزارش دقیق و جامع آن به افکار عمومی هم ضروری به نظر میرسد. این در واقع پیامی از سوی دو تیم دولت مستقر و دولت بعدی با دو گرایش متفاوت به جامعه خواهد بود مبنی بر اینکه یک عزم ملی برای گشایش در کارها و اداره بهتر کشور وجود دارد.
بر همین مبنا بهنظر میرسد دیدارهای آقایان روحانی و رئیسی در این بازه زمانی کمتر از یک ماه و نیم، به مراتب اهمیتی بیشتر نسبت به دیدارها و جلسات آن دو در مقام رؤسای قوای مجریه و قضائیه داشته باشد. ضمن اینکه مورد ضروری دیگر آن است که دیگر اعضای دولت هم به فراخور زمینه فعالیت و مسئولیت خود در این دوره با بخشهای مرتبط در تیم آقای رئیسی ارتباط بگیرند و اقدام به تبادل مستمر اطلاعات و گزارش واقعیتهای کشور بکنند. انجام این کار در حقیقت نمودی از وجود یک بلوغ سیاسی در بین اعضا و نزدیکان دولت مستقر و دولت بعدی است که میتواند تأثیری مطلوب هم بر کلیت فضای رقابتهای سیاسی کشور داشته باشد.
********************
روزنامه شرق**
نامهای به رئیس/سیدمصطفی هاشمیطبا
این نامهای است به رئیسجمهوری منتخب و محترم که چند روز پیش انتخاب شد و از سیزدهم مرداد ۱۴۰۰ سکان قوه اجرائیه کشور را در دست میگیرد. فهرست وعدههای انتخاباتی بسیار طولانی و پرتعداد است و ما میدانیم که اجرای همه آنها نه ممکن است و نه میسر و نیز با توجه به عدم اظهار زمان اجرا، انتهایی برای اجرای آن متصور نیست و تنها این سؤال باقی میماند که «کبر مقتا عند الله ان تقولو ما لا تفعلون». باری نیک میدانیم وعدههای دادهشده هرگز نمیتواند نه در چهار سال و نه در هشت سال عملی شود؛ اما میدانیم که رئیسجمهور باید سیاستهای اصلی را تهیه کرده و بر اجرای آن اهتمام ورزد و انتظار مالایطاق از رئیسجمهور امر موهومی است؛ اما اینکه رئیسجمهور تکلیف خود و مردم را روشن کند، بسیار مورد انتظار است؛ بنابراین انتظار میرود آقای رئیسجمهور شرایط مکانی و زمانی کشور را در نظر گیرد و به همین خاطر در موارد معدودی –که شاید موارد اصلی باشد- به ذکر نکات لازم بسنده میکنیم.
۱- آقای رئیسجمهور باید تکلیف خود را با مسئله تحریمها روشن کند. هرچند امیدواری به توافق در وین از سوی مذاکرهکنندگان وجود دارد؛ اما باید اندکی دقیقتر به مسئله تحریمها نگاه کرد. به طور کلی تحریمهای آمریکا بر اساس حداقل پنج قانون آمریکایی صورت گرفته و ازجمله قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها، قانون میهندوستی، قانون اختیارات دفاعی، قانون حمایت از آزادی ایران، قانون تحریم جامع ایران و قوانین مربوط به تروریسم و حقوق بشر و پولشویی و اکثر تحریمها تحت قوانین یادشده صورت گرفته است و تنها در برخی موارد رئیسجمهور آمریکا حق لغو آن را دارد و اکثر موارد لغو تحریمها باید از سوی کنگره صورت گیرد. به فرض آنکه مذاکرات وین موفق باشد و تحریمهای برجامی برداشته و برجام احیا شود، اولا بسیاری از تحریمها باقی میماند و ثانیا هر لحظه ممکن است تحریمهای جدید از سوی آمریکا اعمال شود و این به دلیل قدرت گروههای صهیونیستی در آمریکا بسیار ممکن است. ثانیا هیچ بعید نیست که در انتخابات بعدی ریاستجمهوری آمریکا یعنی سال ۲۰۲۴ مجددا جمهوریخواهان به پیروزی برسند و ترامپ رئیسجمهور شود؛ بنابراین حسب سابقه، مجددا از برجام خارج و تحریمها برقرار میشود.
از سویی مقام معظم رهبری فرمودند که فرض بر این است که تحریمها ۱۰ سال طول بکشد؛ بنابراین آقای رئیسجمهوری اسلامی ایران به جز آنکه اصل را بر ابقای تحریمها بگذارد، چارهای دیگر ندارد؛ مگر آنکه از سیاستهای منطقهای ایران-حمایت از فلسطین و مبارزه با صهیونیسم و دیگر عناصر استکباری در منطقه- دست بردارد و بهنوعی با آمریکا سازش کند که «هرگز مبادا چنین شوربختی». به نظر میرسد رئیسجمهور باید اصل را بر بقای تحریمها بگذارد و تئوری برخی نزدیکانشان را که میگویند ما باید طوری رفتار کنیم که آمریکا خود بیاید و تحریمها را لغو کند، سادهانگاری بدانند و شرایط کشور را با بقای تحریمها تصور و تصویر کنند. فراموش نکنیم که رئیسجمهور نظر خود را باید صراحتا و روشن برای مردم اعلام کند تا مردم آماده آینده شوند.
۲- سالهای سال متکی به ارز حاصل از صادرات نفت بودهایم و بدترین رفتار را با ارز حاصله داشتهایم. به جای آنکه آن را در راه آبادانی کشور به کار بریم، عمدتا آن را صرف واردات کالاهای مختلف کرده و الگوی زندگی آمریکایی را برای مردم تجویز کردهایم و این امر همچنان ادامه دارد؛ و از همه بدتر با صلاحدید اقتصاددانان لیبرالصفت – و نه لیبرال چراکه سیاستهای لیبرالیستی اصولی با وجود همه اشکالات به شکوفایی میانجامد- برای یکسانسازی نرخ ارز و درآمد دولت آن را به بازار عرضه کرده و بهاینصورت به قاچاقچیان و خارجکنندگان سرمایه کمکرسانی کردهایم. حسب اطلاع ریاست بانک مرکزی تاکنون ۳۵۰ میلیارد دلار در بازار اسکناس دلار و طلا فروختهایم و جالب است که تنها آقای، ولی الله سیف به همین اتهام تحت پیگرد است. جا دارد رئیسجمهور سایر ارزفروشان را به دستگاه قضا معرفی و ازاینپس هم از فروش ارز و طلا در بازار خودداری کند و در بحبوحه عدم صادرات نفت و بیارزی، آنچه را از ارز در اختیار داریم، برای مدیریت کشور و کمک به معیشت مردم و رشد تولید به صورت کنترلشده مصرف کند. اینکه ارز برای قاچاقچیان و خارجکنندگان سرمایه گران میشود، چه ربطی به مدیریت کشور دارد. مطمئنا با توجه به اقتصاددانان اطراف رئیسجمهور که نوعا از تفکر پوپولیستی بهعلاوه لیبرالصفتی برخوردار هستند (خدا کند اشتباه کرده باشم) سیاستهای ارزی ۴۰ سال گذشته ادامه خواهد داشت؛ مگر آنکه بخش سازمان برنامه و بودجه، وزارت اقتصاد و دارایی و بانک مرکزی به دست افرادی کاردان باشد که بسیار بعید است.
۳- آقای رئیسجمهور منتخب میدانند که امسال بودجه دولت حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان یعنی برابر با ۵۰ درصد کسری دارد. طبعا طبق قانون بودجه مصوب مجلس، از سیزدهم مرداد همین بودجه را در اجرا تداوم میبخشند و راه گریزی از آن نیست. آیا لایحه بودجه تقدیمی دولت برای ۱۴۰۱ که باید تا آخر آذرماه ۱۴۰۰ به مجلس داده شود، به تبعیت از این قانون تنظیم خواهد شد و همچنان موجب افزایش نقدینگی و تورم میشود و آینده را به فروش خواهند رساند یا راه دیگری انتخاب میکنند. به یقین اقتصاددانان پوپولیست لیبرالصفت چارهای جز آن ندارند. تنظیم بودجه بهخوبی جهت سیاستهای دولت را به مردم نشان خواهد داد.
۴- به آقای رئیسجمهور منتخب لقب «سید محرومان» دادهاند؛ اما سیادت بر محرومان نهتنها افتخاری نیست؛ بلکه تبعاتی دارد.
کاش میگفتند «یاور محرومان» و ما هم با مسامحه میپذیریم که «سید محرومان» یعنی «یاور محرومان»؛ بنابراین رفع فقر از خیل محرومان (و البته نه آنها که زیر خط فقر زندگی میکنند؛ چراکه بسیاری از آنان از زندگی حداقلی برخوردار هستند و محرومان آنهایی هستند که در کمال عسرت به سر میبرند و شاید دهک اول و دوم تعبیر بهتری باشد) مورد انتظار است. کاش به جای آنهمه یارانه که در زمان آقایان احمدینژاد و روحانی در جامعه پخش شده بود، بخشی از آن به کمیته امداد و بهزیستی داده میشد تا بتوانند کار خود را بهتر و توانمندتر انجام دهند و آثار محرومیت وحشتناک را از بین ببرند.
۵- معیشت مردم امری است که همه روی آن تأکید دارند و بهبود آن نهتنها ناممکن بوده؛ بلکه روزبهروز به دلیل تورم سختتر شده است. مردم حق دارند که از حداقل روزانه هزارو ۸۰۰ کالری برای تغذیه و زندهماندن برخوردار باشند و این در شرایط کنونی برای گروه کثیری از مردم ممکن نیست. شما نمیتوانید زردآلوی ۷۰ هزارتومانی، گیلاس ۴۰ هزارتومانی و سایر میوهها را ارزان کنید. شما قیمت حملونقل را نمیتوانید کاهش دهید. نمیتوانید قیمت عوامل تولید و توزیع کشاورزی و صنعت را کاهش دهید و انتظار در این موارد و شاید ادعا در این موارد بیجهت باشد؛ اما مردم حق دارند و شما وظیفه دارید حداقلهای زندهماندن مردم را فراهم آورید. هیچ خجالت نکشید اگر سیستم کوپنی زمان دفاع مقدس را زنده کنید. اگر شیرینی و کیک و شکلات گران است، میتوانید بگویید مردم نخورند یا کم بخورند؛ ولی نان و برنج و روغن و حداقل مواد پروتئینی برای زندهماندن باید به دست آنان برسد. دولت آقای روحانی احساس میکرد و میکند که در شرایط تحریمی نیستیم و میخواست چنین جلوه دهد که شرایط عادی است؛ درحالیکه آیا تورم ۵۰ درصد در شرایط عادی اتفاق میافتد. ما تحریم خواهیم بود و اگر هم تحریم نبودیم، همه امکانات کشور را نباید خرج خورد و خوراک کرد و تازه بخشی مهم از مردم محروم و گرسنه بمانند. اگر حداقلها را فراهم نکنیم، تخیل خواست حداکثری و وفور نعمت ما را بر زمین خواهد زد.
۶- ازجمله شعارهای جنابعالی «ما میتوانیم» است؛ اما آیا وقتی سالانه ۲۵ میلیون تُن محصولات کشاورزی (و عمدتا تراریخته که نمیدانم خوب است یا بد!) وارد میکنیم، کاملا نشانه آن است که «ما نمیتوانیم» یا «ما نمیتوانستهایم». آیا میتوانید کاری کنید که در پایان چهار سال زمامداریتان این رقم نصف شود. مطمئن باشید اگر روند کشاورزی کشور – همراه با خشکسالی- به همین صورت پیش برود، چهار سال دیگر رقم ۲۵ میلیون تُن به ۳۵ میلیون تُن خواهد رسید. کشاورزی ما نیاز به یک تحول اساسی و بنیادی دارد. خیلی بد است که بگوییم «ما نمیتوانیم»، شما ثابت کنید که «ما میتوانیم».
۷- شما در کل صحبتهای خود، از «ایران» نگفتید. به واقع بگوییم که حال «ایران» خوب نیست و کشور چه از لحاظ زیستگاهی و چه از نظر تأسیسات در حال استهلاک است و کافی است اشاره کنم که طبق نظر کارشناسان سالانه یک میلیون هکتار اراضی کشور از حیز انتفاع میافتد. سایر مسائل را خود بهتر میدانید. برای ایران یعنی «مام میهن» چه فکری کردهاید. اگر ایران نباشد یا همچنان تخریب شود، مردم محلی برای زیست، تولید، مقاومت، کمک به دیگران و مبارزه با استکبار چیزی ندارند.
جناب آقای رئیسجمهور منتخب آنچه در بالا آمد، فقط نگاه فطری به برخی مسائل کشور است و از شیوه طراحی نظری آیندهنگری جامع بهرهای نبرده است و ادعایی هم بر آن نیست؛ زیرا دیگران با علم و اطلاع بهتر نوشته و اطلاعرسانی کردهاند و ازجمله مرقومههای آقای دکتر محسن رنانی که چندی پیش منتشر شد و حتما جنابعالی آن را مطالعه کردهاید و نیز انتظار آن نیست که به همه وعدههای دادهشده جامه عمل بپوشانید؛ وعدههایی مانند ساخت چهار میلیون مسکن در چهار سال، برخورد با مظاهر فساد، تحول در نظام اجرائی و شیوه اداره کشور، اصلاح نظام بانکی، سوقدادن نقدینگی به سمت تولید، تکرقمیشدن تورم، پرداخت هزینه درمان از طریق ارائه کارت سلامت، ایجاد یک میلیون شغل به صورت سالانه، رونق اقتصاد فضای مجازی، اجرای خصوصیسازی واقعی، استفاده از ۷۰ درصد ظرفیت خالی، تحقق شفافیت و صداقت با مردم، حل مشکل حاشیهنشینان، نظارت دقیق بر زنجیره تأمین، تولید، توزیع و مصرف کالا، شکلگیری دولت الکترونیک و برخی دیگر از وعدهها.
اما یک کار دیگر هم اگر انجام نشود، همه رشتهها پنبه خواهد شد و آن الگوی زندگی آمریکایی، یعنی اصالت مصرف است. امروز یکی از مهمترین چارهها در کشور، صرفهجویی است و آنهم در همه صحنهها و مبارزه با مصرف زیاد و انجام حداقل مصرف. باور کنید که مصرف آب و انرژی بسیار زیاد است و تولید نمیتواند خود را با آن وفق دهد. انرژی اتمی هم نتوانسته کمکی به آن کند، اگر صرفهجویی نشود، لولههای آب از دریا هم به حال ما مفید نخواهد بود. برای کم مصرفکردن و صرفهجویی چه فکری کردهاید؟
ارسال نظرات