مسئله «فرهنگ عمومی» به خاطر آثار کوتاهمدت و بلندمدتی که بر زندگی مردم و هدایت جامعه به سمت رشد و تعالی دارد، اگرچه امری مهم و حیاتی محسوب میشود اما متأسفانه در کشور ما چندان به آن پرداخته نشده است و به لحاظ گستردگی دستگاههای فرهنگی از یکسو و عدم مسئولیتپذیری برخی دستگاهها از سوی دیگر، این موضوع آنچنانکه بایدوشاید، رشد نداشته است. شاید نامگذاری 14 آبان بهعنوان «روز فرهنگ عمومی» در تقویم رسمی کشور، بهانهای بوده تا بیشتر از قبل به این موضوع پرداختهشده و مسئولیت متولیان این حوزه یادآوری شود.
موضوع توجه به فرهنگ عمومی با توجه زیاد مطرحشدن آن بر سر زبانها، شاید چندان امر دشواری به نظر نرسد، اما مسئله اساسی این است که ابعاد و دامنه مفهومی که بهعنوان «فرهنگ» میشناسیم، آنقدر عمیق و وسیع است که مشکل میتوان آن را در قالب تعریفی مشخص و محدود بگنجانیم.
حتی با مراجعه به بحثهای جامعهشناسان و صدها توصیف و تعریف از «فرهنگ» بهطورکلی میتوان دریافت که از ارزشها و اعتقادات و باورها گرفته تا منش، خصائل و هنجارها و ادبیات و هنر و معماری، آئینها، افسانه و اسطوره، همگی ذیل عنوان «فرهنگ» میگنجند. برای همین هم موضوع فرهنگ و بهخصوص فرهنگ عمومی واژهای پیچیده، غیرقابلتعیین و سیال است که حرکت در مسیر آن، نیازمند دقت و ظرافتهای خاصی است.
میدان وسیع «فرهنگ عمومی»
حال با این شرایط اگر بخواهیم «فرهنگ عمومی» را تعریف کنیم، باید بگوییم فرهنگ غالب و گستردهای است که در میان عموم جامعه رواج دارد و حوزهای از عقاید، ارزشها، جلوههای احساسی و هنجارهاست که اجبار اجتماعی غیررسمی از آن حمایت میکند. رهبر معظم انقلاب البته نگاه عملیتری به موضوع فرهنگ عمومی ارائه میکنند؛ بهطوریکه در سخنرانی 19 تیرماه 1374 در جمع اعضای شوراهای فرهنگ عمومی استانها، فرهنگ عمومی را به دو بخش تقسیم کردند که یک بخش آن ظاهری و بارز است مانند شکل لباس و شکل معماری که تأثیر خاصی بر روی ذهنیات و خلقیات و منش و تربیت افراد دارد و بخش دیگر آن نیز مربوط به امور نامحسوس مثل اخلاقیات فردی و اجتماعی مردم، وقتشناسی، وجدان کاری، مهماندوستی و احترام به بزرگترهاست.
بر اساس همین نگاه، در ماده 105 قانون برنامه چهارم توسعه کشور، تدوین شاخص و سنجش فرهنگی کشور بر عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذاشته شد و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در جلسه 25 آذرماه 1382 شاخصهای فرهنگی را تعیین و مصوب کرد. پسازاین اقدامات، شورای فرهنگ عمومی کشور در سال 86 شاخصهای قبلی را تکمیل کرد تا بر اساس این شاخصها مشخص شود، چهکارهایی و در چه حوزههایی برای ارتقای فرهنگ عمومی کشور باید صورت گیرد. برای مثال در حوزه امور فرهنگی، «مشارکت و حضور اجتماعی»، «تجاوز به نظم اجتماعی و حقوق دیگران»، «پایبندی به آداب و سنن و مناسک»، «نابسامانی روحی و اعتقاد به خرافات»، «مراعات متانت، آراستگی، نظافت و سلامت جسمانی»، «شیوع اعتیاد، فحشا و بیکارگی»، «صلهرحم»، «عدم ثبات خانواده»، «مراعات آداب و سنن خانوادگی»، «بیهویتی و ناهنجاریهای رفتاری»، «تعادل اقتصادی خانواده و مصرف کالاهای تجملی»، «نفوذ، پوشش و اقتدار رسانه ملی»، «تخلفات سازمانی در نظام اداری»، « تحقیقات، آموزشوپرورش در سازمان»، «وابستگی سازمان به بیگانگان»، «بهرهوری و کیفیت بهینه محصولات و امکانات» و «عدم رعایت ایمنی و بهداشت در سازمان» بهعنوان شاخصهای ارزیابی فرهنگ عمومی مشخص شد تا میزان رشد یا عدم رشد جامعه در حوزه فرهنگ عمومی را با عددهای کمی بتوان ارزیابی کرد و نتیجه گرفت که عملکرد دستگاههای متولی تا چه حد مؤثر واقع شده است.
فرهنگ عمومی و خطر تهاجم دشمن
در کنار توجه به شاخصهای گفتهشده برای ارتقای فرهنگ عمومی، توجه به عوامل تهدید فرهنگ عمومی نیز بسیار مهم است. رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اول سال 1393 در حرم مطهر رضوی به موضوع تهاجم فرهنگی دشمن و کمکاری مسئولان در این حوزه توجه کرده و فرموده بودند: «تمرکز دشمنان بر روی فرهنگ بیشتر از همهجا است. چرا؟ به خاطر همین تأثیر زیادی که فرهنگ دارد. هدف و آماج تحرّک دشمنان در زمینه فرهنگ، عبارت است از ایمان مردم و باورهای مردم. مسئولان فرهنگی، باید مراقب رخنهی فرهنگی باشند؛ رخنههای فرهنگی بسیار خطرناک است؛ باید حسّاس باشند، باید هشیار باشند. نمیخواهیم بگوییم همهی آسیبهای فرهنگی کار بیگانگان است؛ نه خود ما هم مقصّریم؛ مسئولان مختلف، مسئولان فرهنگی، مسئولان غیرفرهنگی، کمکاریها، غلطکاریها، اینها تأثیر داشته؛ ما همه را به گردن دشمن نمیاندازیم؛ امّا حضور دشمن را هم درزمینهی مسائل فرهنگی نمیتوانیم فراموش کنیم.»
این نگاه رهبر انقلاب در شرایطی است که فرهنگ عمومی بهواسطه رشد فضای ارتباطات در دنیا، بیش از همه، تحت تاثیر فرهنگهای وارداتی قرارگرفته است و مسئولان هم بیش از آنکه آماده مواجهه با چنین ورودی باشند، در همه موارد به موضعی دفاعی روی آورده و همین مواجهه باعث شده تا باگذشت زمان، مسئولان هم تسلیمشده و تغییرات فرهنگی خارج از آن چیزی که ارزشهای ایرانی و اسلامی قلمداد میشود، در جامعه نمایان شود.
تبادل فرهنگی به امر رایجی در دنیای امروز بدل شده است اما اینکه تبادل تبدیل به تحمیل و تهاجم نشود، لازم است تا مسئولان پیش از ورود هر پدیده فرهنگی آن را شناخته و برای اصلاح آن، یا تغییر آن، فکر و تدابیر لازم را داشته باشند تا فرهنگ عمومی جامعه، اینچنین در معرض آسیبهای ناشی از تهاجم فرهنگی دشمنان قرار نگیرد.
ارسال نظرات