در فتنه ۸۸ جریانی در کشور گمان میکرد با حمایت همه جانبه آمریکا میتواند معادله قدرت را در جمهوری اسلامی به نفع خود تغییر دهدو سپس در تعامل با کدخدا زمینههای اجرائی کردن اهداف جناحی خود را که اتفاقا بخش مهمی از آن همان طراحی نظام سلطه در ایجاد این آشوبها بود؛ به سر انجام رساند.
پایگاه رهنما :
در فتنه ۸۸ جریانی در کشور گمان میکرد با حمایت همه جانبه آمریکا میتواند معادله قدرت را در جمهوری اسلامی به نفع خود تغییر دهدو سپس در تعامل با کدخدا زمینههای اجرائی کردن اهداف جناحی خود را که اتفاقا بخش مهمی از آن همان طراحی نظام سلطه در ایجاد این آشوبها بود؛ به سر انجام رساند. اما پس از شکست کودتای آمریکائی ۸۸ که بسیاری از لیدرهای این جریان سیاسی از عوامل اصلی آن بودند. (که تعدادی از آنها دستگیر و زندانی و تعدادی هم به خارج گریختند) این جریان در تغییر موضعی کاملا تاکتیکی همراهی با نظام را در دستور کار قرار داد و نظام هم بدلایلی که فرصت طرح آن در این مقال نیست؛ در نرمشی قهرمانانه فرصت ذی قیمتی را در اختیار این جریان سیاسی گذاشت تا گذشته خود را اصلاح وبا استفاده از فرصت پیش آمده بسترهای اعتماد سازی برای ماندن در درون نظام را فراهم کند. ولی شواهد نشان میدهد این جریان سر مست و مغرور از پیروزی نسبی که بخاطر اشتباهات استراتژیک و قصور و زمان نشناسی جریان رقیب بدست آورده بود؛ بسیاری از ظرفیتهای ارزشمند خود را بکلی سوزاند و فرصتهای زیادی را از دست داد. اعتماد غیر عاقلانه بدشمن؛ عدم توجه به شایسته سالاری در انتخاب مدیران؛ بکارگیری افراطی و غیر منطقی صدها نفر مدیران دو تابعیتی در بدنه اجرائی کشور که یکی از بزرگترین چالشهای امنیتی را برای نظام رقم زده است؛ بی توجهی به ظرفیتهای منطقهای در طول ۵ سال گذشته؛ معطوف کردن تمام توان این جریان به مذاکره با نظام سلطه؛ تعریف و تمجیدهای غیر عاقلانه از دشمن و تضمین قلمداد کردن وعده دشمن و در مقابل غفلت از مشکلات واقعی مردم به امید وعدههای کدخدا؛ همچنین کم لطفی غیر قابل توجیه در حمایت از جبهههای مقاومت بخصوص در مبارزه ایران با داعش؛ بی توجهی به اقتصاد مقاومتی و بخشی از مطالبات رهبری؛ مثل حقوقهای نجومی و شفاف سازی قرار دادهای داخلی و خارجی و...؛ یک صدا نبودن مدیران این جریان سیاسی در اداره امور و ارائه آمارهای متعدد و گاهی متناقض به مردم؛ و فساد غیر قابل توجیه با رقمهای بزرگ از طرف منتسبین به بالاترین مدیران اجرائی این جریان؛ تنها نمونه هائی از فرصت سوزیها و اشتباهات بزرگ این جریان سیاسی است؛ که اگر در فرصت باقی مانده با تدبیر بزرگان این جریان جبران نشود؛ میتواند به معنای پایان حضور پر طمطراق آنها در قدرت باشد. هر چند بزرگترین عیب این جریان سیاسی علیرغم ادعا صادق نبودن مدیران آن با مردم است؛ و این عیب بزرگ بارها با شعار پوپولیستی «راستگویان و پاکدستان»؛ خاطر هواداران را آزرده است. ولی بسیاری از دلسوزانی که دغدغه اسلام و ایران و مشکلات مردم برایشان از مسائل جناحی بالاتر است؛ اذعان دارند که با مدیریت درست فرصت باقی مانده هم میشود بسیاری از کاستیهای گذشته را جبران و با حفظ محبوبیت برای مدتی از هواداران جدا شد و در فرصتی دیگر با همت و ابتکار بالاتری به میدان آمد. به قول جناب حافظ:
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم // تو خواه از سخنم پند گیر؛ خواه ملال
ارسال نظرات