بدون شک هیچ آسمانی (حتی در کشورهایی که بهپیشرفتهترین سامانهها مجهزند) هرگز «مطلقاً امن» نیست. جنگ ۱۲ روزه و نفوذ موشکی ایران به عمق خاک رژیم صهیونیستی، در کنار عملکردهای متناقض سامانههای چندلایهای مثل گنبد آهنین، نشان داد که ترکیب حجم، تنوع و نوآوری تهدیدات میتواند نقاط ضعف هر دفاعی را آشکار کند. با این حال ورود سامانههایی مانند s400 و بهبود توان هوایی با جنگندههایی مانند j10c، در صورت تحویل و بهرهبرداری صحیح، میتواند در دو سطح مهم نقشآفرین باشد: افزایش بازدارندگی و کاهش آسیبپذیری استراتژیک.
s400 سامانهای چندکاناله با رادارهای بردبلند و موشکهای متنوع است که توان شناسایی و درگیری با اهداف هواپایه، موشکهای کروز و بخشی از تهدیدات بالستیک را دارد. J10cنیز بهعنوان یک جنگنده نسل ۴.۵ با رادار AESA و توان حمل تسلیحات هدایتشونده میتواند نقش دفاع فعال هوایی و واکنش سریع را تقویت کند. اما اثربخشی واقعی این تجهیزات تابعِ چند شرط کلیدی است: ادغام کامل در شبکه فرماندهی و کنترل، آموزش و تمرینهای پیوسته خلبانان و اپراتورها، نگهداری و لجستیک بلندمدت، و توسعه قابلیتهای مقاومت در برابر جنگ الکترونیک و حملات سایبری. بنابراین خرید سختافزار بدون این بستر سازمانی و فنی، ارزش دفاعی محدودی خواهد داشت.
علاوه بر این، محدودیتهای ذاتی وجود دارند: تهدیدات حجمی (هجوم همزمان موشکها و پهپادها) میتواند سامانهها را اشباع کند؛ اهداف رادارگریز و فناوریهای ضدشناسایی ممکن است عمق پوشش را کاهش دهند؛ و جنگ الکترونیک میتواند کارایی رادارها و لینکها را تضعیف کند. از طرف دیگر، تمرکز بیش از حد داراییها در نقاط معدود، آنها را در برابر حملات پیشدستانه آسیبپذیر میسازد؛ بنابراین پراکندگی، پنهانسازی و پیکربندی لایهای و توزیعشده از ضروریات است.
در نتیجه، s400 و J10c میتوانند «آسمان ایران را ایمنتر کنند» و هزینه حمله علیه ایران را بهطور قابلتوجهی افزایش دهند، اما امنیت واقعی حاصل یک اکوسیستم فنی، سازمانی و تاکتیکی است، نه صرفاً ورود دو نوع سلاح. تقویت موازی توان موشکی، پهپادی و ظرفیتهای نامتقارن نیز برای تکمیل بازدارندگی ضروری است.
ارسال نظرات