دوشنبه ؛ 08 بهمن 1403
درس‌هایی که فراموش شدند

آیا وینوگراد دوم در راه است؟

ضرورت شفاف‌سازی جنگ غزه و وقایع ۷ اکتبر، احتمال تشکیل کمیته‌ای مشابه وینوگراد را برای بررسی دلایل شکست و اصلاح ساختار‌های نظامی و سیاسی در اسرائیل افزایش داده است
کد خبر : 18350

تبیین:

 

طولانی‌ترین و گسترده‌ترین جنگ تاریخ رژیم صهیونیستی با پذیرش توافق آتش‌بس با غزه پایان پذیرفت.

اکنون با پایان شرایط جنگی در سرزمین‌های اشغالی، انتظار می‌رود که توجهات مجدداً به سمت رسیدگی به پرونده مقصران و مسئولین وقایع 7 اکتبر جلب شود چنانکه ژنرال هرتزی هانوی در متن استعفا خود از سمت رئیس ستاد مشترک ارتش از پذیرش مسئولیت شکست 7 اکتبر سخن می‌گوید تا نشان دهد که پس از گذشت 16 ماه همچنان افکار عمومی در انتظار تعیین تکلیف نقش افراد و نهادهای مختلف سیاسی و امنیتی و نظامی و اطلاعاتی در شکست بزرگ 7 اکتبر هستند.

از طرف دیگر با وجود بیش از 15 ماه جنگ، دولت و ارتش صهیونیستی در دستیابی به اهداف اصلی شکار و پنهان تهاجم یعنی نابودی حماس، آزادی اسرا در جنگ، و کوچاندن دائمی مردم و تصرف حداقل بخش‌ شمالی غزه بر اساس طرح ژنرال‌ها به غزه ناکام ماندند.

با این وصف بسیاری تبعات شکست اخیر در غزه را به وضعیت پس از جنگ 33 روزه و تبعات آن شبیه دانسته‌اند. در این میان یکی از مهمترین نتایج جنگ 33 روزه تشکیل کمیسون تحقیق وینوگراد برای معرفی عوامل شکست در این جنگ بود. این کمیسیون تأثیرات عمیقی بر سیاست‌های داخلی و نظامی اسرائیل گذاشت. اکنون با توجه به جنگ غزه اخیر، این سؤال مطرح است که آیا احتمال تشکیل کمیسیون تحقیق مشابه وجود دارد یا خیر؟ بویژه اینکه اکنون شرایط داخلی و روابط خارجی رژیم صهیونیستی بسیار بدتر و بحرانی‌تراز سال 2006 می‌باشد.

این گزارش به بررسی عواملی می‌پردازد که می‌توانند در تصمیم‌گیری برای تشکیل چنین کمیسیونی تأثیرگذار باشند.

 

کمیسیون وینوگراد چرا تشکیل شد؟

پس از جنگ ۳۳ روزه، اسرائیل برای بررسی دلایل شکست از حزب‌الله، کمیته تحقیقی را تشکیل داد.

این کمیته بعد از بازجویی از 70 شخصیت سیاسی و نظامی ارشد رژیم صهیونیستی از جمله «ایهود اولمرت»، نخست وزیر این رژیم در 30  مارس 2007 گزارش مقدماتی 15 صفحه‌ای خود را به کابینه رژیم صهیونیستی ارائه داد.

 بر اساس نتایج تحقیقات این کمیسیون، ایهود اولمرت (نخست‌وزیر)، عمیر پرتز (وزیر دفاع) و دان حالوتس (رئیس ستاد کل نیرو‌های دفاعی) به عنوان مسئولان اصلی شکست نظامی از حزب‌الله معرفی شدند.

وینوگراد با مسئول خواندن اولمرت در اتخاذ تصمیمات اشتباه اعتراف کرده بود که اسرائیل درحالی جنگ علیه لبنان را آغاز کرد که هیچ‌گونه آمادگی و طرح و برنامه‌ای روشن و شفاف برای آن نداشت.

اما تبعات این شکست فقط برای نخست‌وزیر نبود. حزب او (کادیما) نیز که ۲۰۰۶ اکثریت کنست را به دست آورده بود، به تدریج از صحنه سیاسی محو شد. وزیر دفاع هم مسئولیت را پذیرفت و استعفا داد.

 

تصویر جنگ غزه در آینه وینوگراد

بیشتر عوامل و زمینه‌ها و دلایلی که دست در دست هم دادند تا ضرورت تشکیل کمیته تحقیق درباره جنگ 33 روزه در سرزمین‌های اشغالی بوجود آید اکنون در صحنه جنگ اخیر غزه نیز به چشم می‌خوردند و حتی پررنگ‌تر نیز هستند.

 

1- نارضایتی عمومی و فشار سیاسی

واکنش‌های عمومی و سیاسی به نحوه مدیریت جنگ‌ها یکی از مهم‌ترین عواملی است که می‌تواند منجر به تشکیل کمیسیون تحقیق شود. در طول تاریخ رژیم صهیونیستی، واکنش عمومی و سیاسی نسبت به نحوه مدیریت جنگ‌ها و روشن شدن مسئولیت‌های مقامات در شکست، نقش مهمی در تشکیل کمیسیون‌های تحقیق ایفا کرده است.

پس از جنگ لبنان دوم و عملکرد ضعیف ارتش اسرائیل در مقابل حزب‌الله، انتقادات عمومی و رسانه‌ای به شدت بالا گرفت. بسیاری از اسرائیلی‌ها و مقامات سیاسی خواهان بررسی علل ناکامی‌ها و اتخاذ اصلاحات شدند. فشار عمومی و اعتراضات مردمی به ایجاد کمیسیون وینوگراد منجر شد.

در جریان جنگ غزه در سال 2021 نیز واکنش‌های عمومی و رسانه‌ای نشان داد که بسیاری از ساکنان اراضی اشغالی از نحوه مدیریت جنگ و تصمیمات اتخاذ شده درباره اهداف نظامی و ناتوانی رژیم در رویارویی با حملات موشکی حماس به شهرک‌های صهیونیستی ناراضی بودند. هرچند که در نهایت کمیته تحقیق تشکیل نشد.

اما در جنگ اخیر غزه وضعیت نارضایتی از عملکرد کابینه نتانیاهو و ارتش در جنگ بسیار بدتر است. پس از حادثه ۷ اکتبر ۲۰۲۴، درخواست‌هایی برای تشکیل کمیسیون تحقیق در اسرائیل مطرح شده است. به گزارش روزنامه هاآرتص، چندین عضو کنست (پارلمان اسرائیل) از احزاب مختلف خواستار تشکیل کمیسیون دولتی برای بررسی این حادثه و شناسایی مقصران احتمالی شده‌اند. همچنین، روزنامه تایمز اسرائیل گزارش داده است که سازمان‌های حقوق بشری و خانواده‌های قربانیان نیز به این درخواست‌ها پیوسته‌اند و بر لزوم شفافیت و پاسخگویی تأکید دارند.

پس از 7 اکتبر و در طول جنگ نیز، سرزمین‌های اشغالی به طور مداوم صحنه اعتراضات عمومی و خانواده‌های اسرا علیه نحوه مدیریت بحران، عدم تعهد دولت به بازگرداندن اسرا بود. پس از توافق آتش بس این انتقادات بیشتر هم شده زیرا چنین توافقی میتوانست ماه‌ها قبل به دست آید و این در حالی است که با وجود تحمیل تلفات و هزینه‌های اقتصادی بیشتر بر جامعه صهیونیستی، ادعاهای نتانیاهو درباره نابودی حماس و پیروزی در جنگ به دست نیامده است و بنابراین طبیعی است که افکار عمومی خواهان پاسخگویی باشد.

در مقابل، برخی مقامات دولتی و نظامی با تشکیل چنین کمیسیونی مخالفت کرده‌اند و معتقدند که این اقدام می‌تواند به تضعیف روحیه نیروهای امنیتی منجر شود. با این حال، فشارهای عمومی و سیاسی برای انجام تحقیقات مستقل همچنان ادامه دارد.

 

2- مشکلات و کاستی‌ها در مدیریت عملیات

بررسی عملکرد ارتش و مقامات دولتی در زمان بحران و شناسایی ناکامی‌های احتمالی در تصمیم‌گیری‌های نظامی می‌تواند محرک تشکیل کمیسیون تحقیق باشد.

یکی از دلایل اصلی تشکیل کمیسیون وینوگراد پس از جنگ لبنان دوم، شناسایی مشکلات جدی در نحوه برنامه‌ریزی، هماهنگی و اجرای عملیات‌های نظامی بود. در گزارش این کمیته تاکید شده که ضعف‌های عمده‌ای در فرایند تصمیم‌گیری و نحوه مدیریت جنگ در سطوح سیاسی و نظامی وجود داشته است. به ویژه در زمینه برنامه‌ریزی استراتژیک، آمادگی نیروها و استفاده مناسب از قدرت نظامی.

بند بیستم گزارش تأکید می‌کرد که ارتش اسرائیل به دلیل ضعف‌های تصمیم‌گیری در سطوح مختلف مدیریت جنگ و عملکرد ضعیف فرمانده ارشد و نیروی زمینی نتوانست پاسخ نظامی موثری به چالشی که در جنگ لبنان برای خود ایجاد کرده بود ارائه دهد و در نتیجه نتوانست دستاورد نظامی داشته باشد.

همین رویدادها و برآوردها نیز اکنون از سوی رسانه‌ها و کارشناسان صهیونیستی درباره نتایج جنگ غزه به چشم می‌خورد. در جنگ اخیر غزه، علاوه بر اختلافات جدی اولیه در کابینه ائتلافی ابتدا میان گانتس و نتانیاهو درباره مذاکرات و نحوه آزادی اسرا، سپس اختلافات میان نتانیاهو و گالانت بر سر ورود به جنگ لبنان و پذیرش خروج نیروهای اسرائیلی از منطقه مرزی جنوبی نوار غزه به‌عنوان بهای آتش‌بس ماه‌ها قبل از توافق اخیر، و همچنین اختلافات فرماندهان نظامی و رهبران سیاسی بارها خبرساز شد. اکثر قریب به اتفاق کارشناسان و فرماندهان نظامی اسرائیلی تاکید می‌کردند که عامل اصلی سردرگمی ارتش صهیونیستی در نوار غزه اهداف مبهم و غیرواقع‌بینانه بنیامین ننتانیاهو از این جنگ بوده است به صورتی که ارتش را مجبور به ورود به جنگی فرسایشی و بدون چشم‌انداز روشن کرد.

نتایج توافق آتش بس نیز در نهایت ثابت کرد که ارتش صهیونیستی در رسیدن به اهداف عملیات نظامی در غزه کاملاً ناکام بوده است و در برابر مدیریت صحنه جنگ از سوی مقاومت شکست خورد. حماس نه تنها نابود نشد بلکه نتانیاهو پذیرفت با آن مذاکره و توافق کند و با پذیرش خروج کامل از غزه، اسرای صهیونیست نیز در ازای شمار کثیری از اسرای فلسطینی مبادله شوند.

 

3- تکرار شکست استراتژی نظامی رژیم در جنگ

یکی از اهداف تشکیل کمیته تحقیق وینوگراد بررسی دلیل ناکامی استراتژی‌های جنگی و پیشنهاد راهکارها بود. در همین رابطه این کمیته با متوهم خطاب کردن فرماندهان نظامی در تعیین کننده دانستن برتری هوایی اسرائیل در جنگ، از لزوم پایان اتکا به نیروی هوایی در استراتژی جنگی آینده حرف زد. همین موضوع و موارد دیگری نیز درباره ناکامی استراتژی‌های جنگی ارتش در جنگ اخیر غزه نیز به وقوع پیوست، بویژه اینکه ارتش در شناسایی و نابودی زیرساخت‌های نظامی حماس از جمله شبکه پیچیده تونل‌ها شکست سنگینی خورد و رزمندگان حماس هربار که ارتش ادعای پاکسازی مناطق شمالی غزه را می‌کرد از همان منطقه عملیات‌های موفق موشکی علیه شهرک‌ها و انهدام تانک‌ها را به اجرا در می‌آورد.

منبع: الوقت

ارسال نظرات