حسین شریعتمداری
۱- چند سال پیش در مقدمه یکی از یادداشتهای کیهان به خاطرهای از دوران دفاع مقدس و روزهایی که تهران و برخی دیگر از مناطق مسکونی ایران آماج موشکباران دشمنان بود، اشاره کرده و آورده بودیم؛
« در نوجوانی از استاد شهید مرتضی مطهری سؤالی پرسیده بودم و از مرحوم علامه جعفری نیز، پاسخها دقیق بود و قانعکننده. اما، آن شب پاسخی از نوع دیگر یافتم که دلنشین بود و مصداق عینی آنچه بزرگان یادشده با دلایل نظری گفته بودند.
آن شب اولین شب موشکباران تهران بود. اولین موشک ساعتی به غروب مانده در خیابان شیخ هادی فرود آمده و بیمارستانی را ویران کرده بود. مردم هنوز نمیدانستند که آن غرشها و انفجارهای مهیب و پیدرپی ناشی از موشکپرانی عراق است.
تصور میکردند بمباران هوایی است، مثل دفعات قبل و در تعجب که چرا مثل همیشه قبل از بمباران آژیر قرمز کشیده نمیشود. ما در سپاه میدانستیم که موشکهای عراقی -بخوانید تولید مشترک شوروی سابق، آمریکا و انگلیس- است که با افزایش برد به تهران رسیده است. خیابانهای تهران خلوت بود و موشکها هرازچندگاه با غرشی بلند به آسمان تهران میرسید و چند ثانیه بعد، صدای انفجاری مهیب در فضا میپیچید... اوایل شب بود که موشک دیگری از راه رسید، خط آتش آن نشان میداد که به سمت کوههای شمال تهران میرود و بعد... انفجاری مهیب در همان حوالی...
یکی از برادران سپاه که در کنارم بود با رنگ پریده پرسید؛ جماران؟!... هر دو به دلشوره افتادیم... با برادران سپاه در جماران تماس گرفتیم... خبری نبود. قلبمان که به سختی در طپش بود، آرام گرفت... راستی اگر آن شب یکی از موشکها به جماران و خانه محقر و بدون پناهگاه امام اصابت میکرد چه میشد؟ تصور فاجعه نیز هولناک بود... اگر امام میرفت؟... آن شب این سؤال در ذهن نگارنده با نگرانی چرخید و چرخید تا به اینجا رسید که اگر موهبتی به نام خمینی نبود چه میشد؟... ما میماندیم و دنیای پر از پلشتیها و آدمها و مکتبهای بدرد نخوری که دنیا را احاطه کرده بودند. ما میماندیم و لیبرال دموکراسی خفن غرب و سردمداران بیشخصیت و عفن.
ما میماندیم و شوروی و مارکسیسم انسانیتسوز، انگلیس و نوادگان دزدان دریایی که در آن به حکومت رسیده بودند... دنیایی با این رنگ و بو و مکتبهایی با این سمت و سو به چه دردی میخورد؟...
کم کم به پاسخ آن سؤال نزدیک شده بودم... اگر رسولخدا(ص) نبود و محمدمصطفی(ص) به پیامبری مبعوث نشده بود، بودن در دنیا با کدام بهانهای توجیهپذیر بود؟... و خلقت مردمان و آفرینش زمین و آسمان را چه سود؟!...هیچ!... و این پاسخ و توضیح خالی از ابهامی برای آن کلام نورانی بود که خدای مهربان خطاب به رسول گرامی اسلام فرموده بود... «لولاک لما خلقت الافلاک... اگر تو نبودی، جهان را نمیآفریدم...».
۲- در آیات دوم و سوم سوره جمعه آمده است؛ «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ(۲) وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ(۳)... اوست که در میان مردم درس ناخوانده، پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و آنان را [از آلودگیهای فکری و روحی] پاک کند و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!(۲) و [نیز پیامبر را] بر مردمی دیگر که هنوز به آنان [اعراب] نپیوستهاند [برانگیخت]. و او توانای شکستناپذیر و حکیم است(۳). بعد از نزول این آیات، حاضران پرسیدند: منظور از این «گروه دیگر» که هنوز به اعراب نپیوستهاند چه کسانی هستند؟ رسول خدا(ص) دست برشانه سلمان فارسی نهاد و فرمود «منظور خدا، این مرد و قوم اوست» و سپس افزود «سوگند به آن که جانم در اختیار اوست، اگر ایمان و دانش به ستارة ثریا بسته باشد، گروهی از مردان فارس، آن را به چنگ میآورند». و... همه شواهد حکایت از آن دارند که امروز همان روزهاست که رسول خدا(ص) پیشبینی کرده بود. چند سالی است که حضرت آقا از وقوع رخدادی با عنوان «پیچ تاریخ» خبر میدهند که تحولی بنیادین را در پی دارد. ایشان، همین دو روز قبل هم در دیدار مردم شریف استانهای سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی از تحول مورد اشاره یاد کرده و اسناد و شواهد غیر قابل انکاری را که حاکی از وقوع آن است، برشمردند. در این وجیزه اما، به مصداق، «بهتر آن باشد که سرّ دلبران... گفته آید در حدیث دیگران» نمونههایی از اعتراف به پیش روی بودن واقعه یاد شده را مرور میکنیم، بخوانید!
۳- آذرماه 1390 / دسامبر 2011 خبرگزاری آلمانی دویچهوله از نشست سالانه شورای راهبردی آتلانتیک -کشورهای دو سوی اقیانوس اطلس- در واشنگتن خبر میدهد. این نشست با حضور برژینسکی، جیمز جونز و اسکوکرافت مشاوران امنیت ملی دولتهای کارتر، فورد، بوش و اوباما تشکیل شده است و در آن دیوید پترائوس(رئیسسازمان سیا)، تامیر پاردو(رئیسموساد)، جان ساورز(رئیسMI6) نیز حضور دارند. دویچهوله با عنوان نتیجه نهایی -TOP RESULT- و از قول برژینسکی، دبیر اجلاس آورده است؛ «جهان در یک نقطه عطف تاریخی بعد از فروپاشی شوروی سابق قرار دارد که تحولات فراگیر خاورمیانه و شمال آفریقا و رخدادهای غیرمنتظره در آمریکا و اروپا نشانههای آن است. ما با چالش پیچیدهای روبهرو هستیم و تاریخ در حال تغییر مسیر است». دویچهوله در ادامه مینویسد «برژینسکی گفت حمله نظامی آمریکا به ایران فاجعهآمیز است» و این سخن برژینسکی نشان میدهد که شورای آتلانتیک در بنبست مورد نظر خود، ایران اسلامی را نقشآفرین میداند.
۴- پنجم خرداد 1390 / 26 می2011 است. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی در کنگره آمریکا سخنرانی میکند. او پس از اشاره به پیشرفتهای فنی و علمی ایران و ابراز نگرانی از انقلابهای اسلامی منطقه میگوید؛ «6 ماه قبل که پشت همین تریبون ایستاده بودم درباره خطر ایران هستهای هشدار دادم. اکنون زمان دیگری است. امروز از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبلالطارق در مراکش، تحول و دگرگونی عمیقی در حال وقوع است و همه جا به لرزه افتاده است. این لرزه، کشورها را متلاطم و دولتها را متلاشی کرده است و همه ما همچنان شاهد این نوسانات هستیم. صحنههای استثنایی در تونس و قاهره، خاطرات برلن و پراگ 1989 -بعد از فروپاشی شوروی- را زنده نمیکند که امیدوارکننده باشد. این لرزه ویرانگر(!) یادآور انقلاب 1979 ایران است. باید قبول کنیم نیروی قدرتمندی وجود دارد که با الگوی مورد نظر ما برای اداره جهان مخالف است. در رأس این نیروی قدرتمند، ایران خمینی و خامنهای قرار دارد. من هشدار میدهم که لولای تاریخ
-HISTORY HINGE- در حال چرخیدن است. کسانی که ایران و خطر آن را نادیده میگیرند، سر خود را در شن(!) فرو کردهاند».
۵- ایمانوئل والرشتاین، جامعهشناس بلند آوازه آمریکایی با نگرانی میگوید؛ «مانع اصلی پیشروی ما برای استقرار نظم جهانی(بخوانید کدخدایی آمریکا) دکترین ولایت فقیه امام خمینی است... همه نظریهها درگذر زمان کمرنگ و کهنه شده و به تاریخ میپیوندند، ولی نظریه ولایت فقیه [امام] خمینی هر روز پررنگتر و سرزندهتر میشود و مسلمانان بسیاری را به خود جلب میکند».
۶- آنتون گیدنز، جامعهشناس پرآوازه انگلیسی درباره تحولات بنیادین قرن حاضر مینویسد؛ «درگذشته، سه غول فکری جامعهشناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس وبر بااندکی اختلافنظر، فرآیند عمومی جهان را به سوی سکولاریزم و در جهت حاشیهنشینی دین ارزیابی میکردند ولی از سال 1979 و با پیدایش انقلاب اسلامی در ایران، شاهد روند معکوس و متفاوت با این فرضیه هستیم، یعنی فرآیند عمومی جهان، با شتاب به سمت دینیشدن پیش میرود».
۷- نیوت گنگریچ، رئیس اسبق مجلس نمایندگان آمریکا در واکنش به اظهارات چند تن از سناتورها که ادعای رهبری آمریکا بر جهان را داشتند، به انقلاب اسلامی در ایران و رهبری هوشمندانه امام و رهبر معظم انقلاب اشاره کرده و با تمسخر میگوید؛ «ایالات متحده چگونه ادعای رهبری جهان را دارد؟ با کشوری که در آن،
دختران 12 ساله باردار میشوند، 15 سالهها همدیگر را میکشند، 17 سالهها به ایدز مبتلا میشوند و 18سالهها در حالی دیپلم میگیرند که به خوبی قادر به خواندن و نوشتن نیستند»!
۸- ایران، دومین کشور دارای توانایی ساخت دریچه قلب در جهان است؛ دومین کشور در درمان تالاسمی با شیوه پیوند مغز استخوان؛ سومین تولیدکننده دکلهای انتقال برق؛ رتبه دهم جهانی در فناوری لیزر؛ مقام دوم جهان در زمینه تولید نانو دارو؛ چهارمین کشور در تولید اتانول در دنیا؛ رتبه سوم جهان در صنعت سدسازی؛ نهمین کشور دارای چرخه کامل فناوری فضایی؛ دومین کشور دارای فناوری تولید پهپاد رادارگریز؛ اولین کشور تولیدکننده صنعتی بیوایمپلنت؛ چهارمین قدرت موشکی جهان؛ جزو 10 کشور سازنده زیردریایی در جهان؛ تولیدکننده سریعترین اژدر رادارگریز در جهان؛ دارای مؤلفه استراتژیک خودکفایی در بنزین؛ پنجمین کشور برتر سازنده ربات انساننما؛ چهارمین کشور صاحب فناوری ساخت نیروگاه خورشیدی در جهان؛ اولین سازنده استارتر هواپیما در غرب آسیا؛ چهارمین قدرت دریایی جهان، پرتاب موفق ماهواره به فضا، از معدود کشورهای تولیدکننده سوخت ترکیبی برای موشکها، افتخارآفرینی در تولید واکسن کرونا و دارای بزرگترین کارخانه تولید واکسن در غرب آسیا، چهارمین کشور سازنده موشک هایپرسونیک، یکی از معدود کشورهای تولیدکننده رادارهای پردامنه، یکی از شش کشور تولید و صادرکننده واکسن کرونا، سازنده یکی از رصدخانههای بزرگ و... این همه تنها بخشی از توانمندیهای غرورآفرین و افتخارآمیز جمهوری اسلامی ایران است. و این همه موفقیت درحالی به دست آمده است که ایران اسلامی طی ۴۵ سالی که از عمر مقدسش میگذرد آماج سختترین حملات، پیچیدهترین توطئهها، سنگینترین تحریمها، کینه توزانهترین دشمنیها، گستردهترین حملات تروریستی و... از سوی تمامی قدرتهای بزرگ جهان و دنبالههای داخلی آنها بوده است.
۹- حالا بار دیگر به آنچه در صدر این نوشته از قول رسول خدا(ص) نقل شده بازگردید.... آیا این روزها همان روزهایی نیست که رسول خدا(ص) پیشبینی کرده و خبر داده بود؟
پراکندهای برای ابراهیم گلستان
مسعود کیمیایی
ابراهیم گلستان! ما که به سوی فراق میرویم، بیا خوشترش بداریم.
کسانی هستند که مرگ بر آنها واجب نیست، اینهمه وسعت در یک مرد جان مرگ را میگیرد، نمینویسم که بزرگی انسانی را بگویم، این وسعت هست اگر میخواهی به تو بخندند، بگو من سرنوشتم را میشناسم. آنکس که به زمانهای متفاوتی تعلق دارد، معاصر هیچکسی نیست. جان ابراهیم گلستان را به جانت بگیری، دوستش داشته باشی، به مکافات برمیخوری، مکافاتی سخت از برخورد با فهمی وسیع. دو ماه پیش از رفتنش، در خانهاش به گوشهای نشسته بود، مینوشت و میخواند و میدید. مصاحبه با ژان لوک گدار را دوست نداشت، میگفت پُرخوانی خرد ما را وسیع نمیکند. درستخوانی خرد را آبدیده میکند. از سرنوشت یک نبوغ سیاه به هراس میافتی که هنر رمانتیک دیگر جایی ندارد؛ اما در جهان اندیشه جا برای همه فکرها هست. برای ابراهیم گلستان نوشتن، گفتن و به یاد آوردن سخت و دشوار است. بسیار پشیمانم چرا از ادبیات، از دانستگیهای روانش، فیلم نساختم. رودخانهای را نوشته بود که پدر و پسری در آن به سفری کوتاه بودند. قسمتی کوتاه از این دریاچه یا آببند را برایم خواند، نگاه شگرف به نظم پاروها که موجهای آرام میساختند و گفتوگوی آن دو مرد، پدر و پسر با سرعت قایق، دستهای پر از خشم به پاروها و گفتوگونویسی میان آنها جانگیر و دانسته که پدر میگفت و پسر هم میگفت و هم پسر بود و احترام روان بود. رنگ سبزی که از میان جنگل به آب ریخته میشد، نور زردی که از آفتاب در حال رفتن و تمامشدن به لای موجها میرفت و به صورت آنها گاه آرام و نصیحت و گاه خشمگین و پرخاش انگار که در این آببند میپیچید و موسیقی میشد و غروب و اینهمه زیبایی و دانستگی.
لندن، در سفرهای گذشته یک روز گفت برویم فیلم «مسافر» را ببینیم. عکس آخر دوربین از اتاق بیرون میرفت در یک میدان خاکی میگشت و از دیوار گذر میکرد و وارد همان اتاق میشد. در یک عکس (پلان) بدون پرش، چه سروصدایی داشت آن موقع، گفت مهم نیست، فردا وسایل تکنیکی-حرکتی زیاد میشود، نهفقط فیلمبرداری یا عکاسی و خیلیهای دیگر؛ اما این وسایل فیلم خوب نمیسازند، فیلم را تفکر فیلمساز میسازد، فکر سالم هم به دنبال درهمشدگی و تعجبسازی نمیرود. به همان شکل که فارسینویسی او خاص و از بافت فکری او میآید، نثر عکسنویسی فیلم «خشت و آینه»، «مارلیک» و «موج مرجان و خارا» خاص و مال اوست. انسان دانا تنهایی بیشتری دارد؛ تنهایی نه باخت خوبی دارد، نه بُرد خوبی، بعضی از باختها بُردهای غریزی میشوند. «خشت و آینه» سالهاست تنها مانده، فیلمی که در غبار ماند و دوتا نشد. کاش میساخت تا فیلمی دنباله فیلم دیگر میشد. داستان را نمیگویم، نگاه به جهان و سرزمین و وطن و خیابان و خانه میشد تا زندگی. راه عوضکردن همان برد و باختی است که تنهایی میگوید. تنهایی پر از پیشنهادهای خشمگین است. جرئت راه عوضکردن جسارت میخواهد. فیلم بلند دوم گلستان دور از سینما شد و نزدیک به اعتراض، واقعیتها همه دلخواه نیستند، خیلی از آنها شکست میسازند. خیلیها بالای دار به یاد زندگی افتادند؛ اما فقط به یاد آوردند. گلستان تودهای شد. حزب توده و آن انکارهای کائوتسکی، پلخانف، برنشتاین و ردیف تا رزا لوکزامبورگ، آیا این انکارها همان راه عوضکردن است؟...
...یا بُرد و باخت تنهایی. خیلیها بالای دار به یاد زندگی افتادند. ادامه این موضوع میرسد به عقلباوری، تجربهباوری، پدیدارشناسی. گلستان که هوش سرشارش او را دور کرد و به زندگی بازگرداند.
خانه بیژن الهی شمیران بود، با هم قرار گذاشتیم روز اول نمایش بعدازظهر آن را ببینیم. نمایش «خشت و آینه» در سینما رادیوسیتی، شعف در خیابان و ماشین و جلوی سینما موج میزد. فیلم را دوست داشتیم. سینما تقریبا شلوغ بود. گفتم بیژن چه بود. گفت من دوست دارم، خیلی از تکههایش را خیلی... گفتم من هم دوست دارم؛ اما ای کاش تاجی و هاشم شکل خودشان حرف میزدند، شکل آدمهای خیابان و کافه و کوچه؛ اما گلستان اصلا حوصله متواضعبودن را ندارد. هنوز هم فیلم «خشت و آینه» بلندبالا راه میرود، نمیشود برای گزیدههای گلستان دلیل و نشانی گفت. گلستان یک مجموعه از شناخت بسیار تکنیکی و سازشناسی در موسیقی، آواشناسی در مفهوم شعر و دانستگی عروض، داستان «لنگ» را در «شکار سایه» چرا بیهمتا گفتهاند. واقعا همتای این مفهوم عطرآگین و درندهخو کنار هم که دانستگی سومی را میسازد؛ همان است که شد، داستان لنگ همیشگی شد. گفت مسعود بیا اینجا آن کوهها و تپههای سبز را ببین، از اینهمه روز و شب حوصلهام سر رفته، چقدر آن دو کوه را تماشا کنم؟ این کجا کوه شمران کجا (شکل جمله یادم نیست، اما غمگینبودنش همیشه یادم هست).
داستانها با آن فارسی بیهمتایش (دلیل بیهمتایی او در این یادنامه نمیآید)، ترجمههایش را زباندانان و انطباق با دانستههای متن و فضای خلاق را منتقلکردن، موسیقی، نقاشی و سرآخر سینما را گفته و مکتوب و ساخته و به دیوارها انداخته. دعوا نداریم، بخوان و ببین، همه چیز پیداست. سر به سر گرگ گذاشتن مال کیست، جسم میرود، تفکر کمک به هستی دانستگی میماند. چقدر آدمها در عکس ممکن است خودشان نباشند یکی دیگر باشند، روزهایی که عکسهای ناشناس بسیار است.
همه میدانند وطن چیست؛ اما مفهوم مردم مبهم است. توان زندهماندنم نیست برای نعمت حقیقی، احمد شاملو، بیژن الهی، جمشید ارجمند، باقر پرهام، احمدرضا احمدی، احمد اکبری، ابراهیم گلستان، گیتی پاشایی، فریماه فرجامی، بهمن محصص بنویسم، نه آهی دارم نه دیگر گریهای، فقط به یاد میآورم، به یاد میرزاده عشقی. ای دل نفسم در تنم غریبهای شد ای دل امانم بده.
چشم اندازی روشن در تعامل همه جانبه تهران -بغداد
این فرصت طلایی را قدر بدانیم
حنیف غفاری
هیئت رسانهای جمهوری اسلامی ایران در بغداد با محمد شیاع السودانی، نخست وزیر عراق دیدار و گفتوگو کرد .مباحث مطرح شده در این نشست به وضوح نشان دهنده توجه دو همسایه مسلمان در منطقه غرب آسیا نسبت به دغدغه های مشترک و حتی مجزای دیگری می باشد. نخست وزیر عراق در بخشی از این دیدار تاکیدکرد: «خود را موظف میدانیم که نگرانیهای امنیتی تهران را از بابت جریانهای تروریستی مستقر در اقلیم کردستان برطرف کنیم .
با جدیت مصمم هستیم تا تمام تعهدات بغداد در توافقنامه امنیتی با تهران را به سرانجام برسانیم.»
تاکید بر نقش رویداد اربعین حسینی در تقریب دولتها و ملت های ایران و عراق و عزم بغداد در تقویت مناسبات منطقه ای، اقتصادی، امنیتی و سیاسی با تهران جملگی بیانگر پیوند عمیق و تعیین کننده ایست که روز به روز بیشتر شاهد تثبیت و تقویت آن هستیم فرامتنی که دولت شیاع السودانی نسبت به آن توجه دارد ، نوعی همگرایی میان تهران و بغداد بر اساس مولفه های ذاتی و اکتسابی بوده است.
مولفه هایی که هم ریشه در تاریخ و ژئو پلیتیک و هم ریشه در واقعیات منطقه و نظام بین الملل دارد. در اینجا شاهد انطباق کامل فرامتن (بستر) و متون (وقایع) هستیم.در تشریح این مسئله، دو نکته مهم وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:نخست اینکه میان سه مولفه همسایگی، همکاری و هم افزایی به لحاظ ماهوی و عملیاتی تفاوت ملموسی وجود دارد. همسایگی و همکاری( تا حدودی )، می تواند منبعث از یک جبر محیطی و جغرافیایی تلقی گردد اما هم افزایی، معطوف به یک جبر جغرافیایی و حتی امنیتی نیست!روابط کنونی تهران -بغداد را باید در ذیل کلید واژه هم افزایی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. هم افزایی دو کشور ایران و عراق ، در فرامتنی کاملا منسجم و آینده پژوهانه صورت می گیرد و این مسئله تحسین برانگیز است.در اینجا، بسیاری از دغدغه های کلان و خرد طرفین با یکدیگر ادغام شده و ترکیب کاربردی و موثری را به سود منافع ملت ایران، ملت عراق و ملت های منطقه ایجاد کرده است.
نکته دوم، به تلاش وقیحانه آمریکا و مهره های بازی آن در منطقه برای تقلیل سطح روابط تهران -بغداد از سطح هم افزایی به همکاری و حتی همسایگی باز می گردد. فراموش نکنیم که تنها پادزهر نقشه راه خطرناک دولت های جمهوری خواه و دموکرات آمریکایی تحت عنوان فدرالیزه کردن عراق ( بر اساس مولفه های قومیتی و مذهبی ) ، تقویت مصادیق هم افزایی تهران -بغداد در سطوح گوناگون می باشد. از این رو تقویت پیوند طرفین، نه تنها مطلوب غرب و رژیم صهیونیستی نمی باشد، بلکه خط قرمز نانوشته دشمنان و بدخواهان منطقه محسوب می شود.
بنابراین، دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید کماکان تلاش تحسین برانگیز خود را جهت تکمیل و بسط مناسبات تهران -بغداد صورت دهد.مواضع دولت سیزدهم و دولت شیاع السودانی نشان می دهد طرفین علاوه بر اراده لازم ، از ابتکار کافی نیز جهت تسریع این روند برخوردار هستند. این فرصت طلایی را باید قدر دانست…..
آیا جنگ کریدورها بین آمریکا و چین درگرفته است؟
ثمانه اکوان
زمانی که دولت بایدن اعلام کرد قصد دارد سرمایهگذاری عظیمی را در منطقه غرب آسیا انجام دهد و پروژه «مشارکت برای زیرساخت و سرمایهگذاری جهانی» (PGII)1 را در اجلاس گروه جی 20 رونمایی کرد، برخی تحلیلگران حوزه سیاسی و بینالملل در داخل و خارج از ایران بر این عقیده بودند اقدام دولت بایدن در معرفی این برنامه، طرح چندین دههای چین برای احیای دوباره جاده ابریشم با نام طرح «کمربند و جاده» را در منطقه خاورمیانه دچار مشکل کرده و عملا آن را با مانع مواجه میکند. شواهد، قرائن و تلاشهای قبلی چندین دههای ایالاتمتحده برای تأثیرگذاری بر این طرح چینی، نشان میداد به احتمال زیاد این طرح میتواند سکان اقتصاد منطقه را به سمت ایالاتمتحده تغییر جهت داده و چین را در اجرای پروژه خود با مشکلات عدیده روبهرو کند.
اجلاس گروه جی 20 که بدون حضور شیجینپینگ و ولادیمیر پوتین برگزار شد، فرصت مناسبی در اختیار ایالاتمتحده و هندوستان قرار داد تا تبلیغات وسیعی درباره طرح خود برای هموار ساختن دسترسی هندوستان به کشورهای عرب منطقه و اروپا داشته باشند. تأکید هند و آمریکا به همراه عربستان و امارات بر ادامه همکاریها در جهت ایجاد این کریدور کار را به جایی رساند که برخی رسانهها از عبارت «جنگ کریدورها» برای فصل جدید روابط ایالاتمتحده با چین یاد کنند. با این حال نگاهی به جزئیات طرح اخیر ایالاتمتحده و سابقه طولانی سرمایهگذاری چین برای طرح کمربند و جاده نشان میدهد هنوز اما و اگرهای فراوانی برای طرح هند و آمریکا وجود دارد و تغییر ژئوپلیتیک منطقه و نظم جهانی احتمالا تأثیر زیادی بر سرنوشت این طرح خواهد داشت. اما موانع اصلی در ایجاد کریدور هندوستان - خاورمیانه - اروپا چیست؟
* حذف کشورهای مهم از طرح آمریکا
مهمترین نقطهضعف طرح آمریکا برای اتصال هند به بازار اروپا، حذف کشورهای مهم منطقه است. طرح ایالاتمتحده در واقع بیشتر از اینکه اقتصادی باشد، «سیاسی» است و میخواهد در مقابله با چین، به رونق اقتصاد هندوستان پرداخته و بهجای همکاری با ایران برای در نظر گرفتن سریعترین و کمهزینهترین راه انتقال کالاها به سمت اروپا، کشورهایی را جایگزین ایران، افغانستان و حتی پاکستان، عراق و ترکیه کند که به جای کمهزینه کردن راه انتقال کالاها، آنها را با بیشترین هزینه به مقصد منتقل میکنند! اهداف سیاسی ایالاتمتحده چنان است که پرریسکترین منطقه غرب آسیا که شاهد جنگ، درگیریهای نظامی و اعتراضات وسیع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است - یعنی سرزمینهای اشغالی- تبدیل به یکی از هابهای اصلی انتقال کالا و تجهیزات به اروپا میشود!
* مشخص نبودن میزان سرمایهگذاریهای اقتصادی آمریکا در منطقه
زمانی که جو بایدن به اعلام رسمی این طرح پرداخت، با آب و تاب فراوان از این مساله گفت که بعد از اجرایی شدن این طرح، منطقه خاورمیانه به یکی از پیشرفتهترین و ثروتمندترین مناطق دنیا تبدیل خواهد شد. بایدن چنان با آب و تاب از این برنامه و اثرات اقتصادی آن برای مردم در منطقه گفت که برخی مطبوعات غربی تیتر زدند از این پس باید شاهد «خاورمیانه جدید» باشیم. این در شرایطی بود که خاورمیانه جدید ظاهراً با نقشه جدیدی نیز همراه شده بود؛ خاورمیانهای که شامل ایران، عراق، سوریه، لبنان و بسیاری دیگر از کشورهای منطقه نیست. با این حال هنوز مشخص نیست میزان سرمایهگذاری آمریکا در این خاورمیانه جدید تا چه حد است و چقدر از هزینههای این طرح را کشورهای ثروتمند منطقه مانند عربستان، کویت و امارات باید بپردازند. در طرح ابتدایی ارائه شده با نام «پروژه مشارکت برای زیرساخت و سرمایهگذاری جهانی»، ایالاتمتحده اعلام کرد 200 میلیارد دلار برای پروژههای زیرساختی در سراسر دنیا هزینه خواهد کرد. با این حال در اجلاس گروه 20، قرار بر این شد که گروهی از کشورها شامل هندوستان، ایالاتمتحده، عربستان و امارات جلسات منظمی را تشکیل داده و میزان سرمایهگذاری هر طرف در این قرارداد را مشخص کنند. ایالاتمتحده با این حال هزینههای بیشتری نیز در ادامه سیاست مواجههاش با چین باید بپردازد که میتواند تهدیدی برای تأمین منابع مالی مورد نیاز برای این طرح باشد. بهعنوان مثال دولت بایدن مصوب کرده است آمریکا 100 میلیارد دلار دیگر نیز طی 5 سال آینده در منطقه ایندو-پاسیفیک هزینه کند تا شرایط برای مواجهه با چین در این منطقه را هموار کند. ایالاتمتحده در طرح دیگری با نام «ساختن دوباره دنیایی بهتر»2 متعهد شده است 2 تریلیون دلار در پروژههای زیرساختی در سراسر دنیا سرمایهگذاری کند. طرح دیگر با نام «شبکه نقطه آبی»3 یک ابتکار دیگر به رهبری ایالاتمتحده برای ترویج پروژههای زیرساختی با کیفیت بالا به ارزش 1.7 تریلیون دلار است که قرار است در منطقه ایندو - پاسیفیک اجرایی شود. طرح آخر نیز که باز دوباره با عنوان طرح مقابله با چین شناسایی شده، مشارکت در توسعه زیرساختها توسط کشورهای گروه جی 7 است که طرحی 600 میلیارد دلاری برای سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی در کشورهای در حال توسعه بهعنوان راهی برای مقابله با طرح کمربند و جاده شناسایی شده است. همه این طرحها تنها قرار است در منطقه ایندو - پاسیفیک یا غرب آسیا اجرایی شود و طرحهای پرهزینه دیگری برای سایر نقاط دنیا از جمله آفریقا نیز وجود دارد که منابع مالی همه آنها معلوم نیست از کدام محل باید تأمین شود.
* جنگهای بیپایان آمریکا
خبرگزاری بلومبرگ چند روز پیش در تحلیلی نوشته بود سرمایهگذاری آمریکا در کشورهای حوزه منطقه خاورمیانه برای تقابل با چین نشان میدهد این کشور سرانجام دریافته برای تأثیرگذاری بر جهان و سیاست خارجی کشورها، راهی غیر از جنگ نیز وجود دارد. ایالاتمتحده سرانجام با نگاه به عملکرد چین در حوزه سیاست خارجی و افزایش میزان عمق نفوذ اقتصادی این کشور بر کشورهای مختلف جهان دریافته اجبار کشورها برای پذیرفتن ایدئولوژی سیاسی آمریکا تنها راه تأثیرگذاری بر جهان نیست و بهترین راه، سرمایهگذاری اقتصادی است. شاید این تحلیل از برخی جهات درست باشد اما مساله بعد در این باره این است که بدانیم آیا آمریکا توانایی پیش بردن چنین سیاستی را دارد؟ جنگهای بیپایان آمریکا در جهان، توان مالی این کشور را تا حد زیادی کاهش داده است. ایالاتمتحده در دوره فعلی نیز بشدت درگیر جنگ اوکراین و تأمین منابع مالی و نظامی این کشور در مقابل روسیه است. بر همین اساس نمیتواند بسیاری از وعدههای داده شده در زمینه سرمایهگذاریهای اقتصادی را اجرایی کند. درباره طرح کریدور هندوستان - خاورمیانه- اروپا نیز این تردیدها همچنان وجود دارد.
* بدعهدی آمریکا
دولت ایالاتمتحده تاریخچهای غنی از وعدههای انجام نشده دارد. اگر بخواهیم مسائل سیاسی را کنار بگذاریم و از وعدههای سیاسی بسیار زیاد این کشور به رهبران کشورهای مختلف بگذریم و تنها به مسائل اقتصادی نگاه کنیم، باز هم موارد زیادی از بدعهدی در تاریخچه رفتار ایالاتمتحده دیده میشود. آمریکا در زمان ریاستجمهوری اوباما و وزارت خارجه هیلاری کلینتون، تحت لوای بودجه بازسازی افغانستان، به این کشور وعده داد کمک مالی زیادی برای بازسازی این کشور انجام خواهد داد. در همان زمان بارها اعلام شد میلیاردها دلار صرف بازسازی افغانستان خواهد شد اما بسیاری از منابع مالی ارائه شده به افغانستان یا با مدیریت بسیار بد و فساد، از بین رفت یا بهاندازهای کافی نبود که بتواند تغییری در شرایط ایجاد کند. زمانی که آمریکا سال 2021 افغانستان را ترک کرد، در نهایت نهتنها به این کشور در عرصه اقتصادی کمکی برای بازسازی نکرده بود، بلکه اموال افغانها را نیز در کشورش و در سازمانهای بینالمللی فریز کرد تا آنها توان دستیابی به اموالشان در دنیا را نداشته باشند.
مورد دیگر در این زمینه، بلندپروازیهای آمریکا در توسعه آفریقا بود. سرمایهگذاری در آفریقا بهعنوان زمین نبرد نیابتی دیگر آمریکا با روسیه و چین، نقشی حیاتی در پیشبرد اهداف این کشور در قاره سیاه داشت. ایالاتمتحده طی برنامههای مختلف، از جمله «قدرتمند ساختن آفریقا» یا «توسعه آفریقا» تلاش داشت سرمایهگذاری بخش خصوصی در آفریقا را تا 7 میلیارد دلار رسانده و در برنامه دیگری خود سرمایهگذاری 9 میلیارد دلاری در این کشورها انجام دهد اما به هیچکدام از این وعدهها عمل نکرد.
در بسیاری از مواقع، بویژه در دوران پس از همهگیر شدن بیماری «کووید-19»، ایالاتمتحده بارها در بودجههای سالانهاش، دست به قطع یا کاهش بودجههای کمک به دولتهای خارجی زد. کاستن از میزان کمکها یا قطع آنها باعث شد بسیاری از برنامهها مانند مبارزه با فقر، گسترش امکانات بهداشت و درمان یا توسعه آموزشی در کشورهای مختلف با مشکل مواجه شود.
ضرورت مقابله با تغییرات آب و هوایی، یکی از مهمترین برنامههای ایالاتمتحده برای سرمایهگذاری بوده است. با این حال در مقام اجرای این سیاستها، آمریکا همیشه با کمبود منابع مواجه بوده است. ایالاتمتحده در این باره وعده داده بود تلاش میکند هر سال حدود 100 میلیارد دلار هزینه برای مقابله با تهدیدات تغییرات آب و هوایی کند اما در بسیاری از موارد از هزینه کردن در این باره خودداری کرد. همه این مثالها نشانمیدهد چندان هم نمیتوان روی عزم جدی ایالاتمتحده برای اجرایی کردن وعده کمکهایش به سرمایهگذاری در زیرساختهای منطقه خاورمیانه اعتماد کرد.
دلایل آمریکا برای بدعهدی در این زمینه شامل فهرست بلندبالایی میشود که این فهرست میتواند در زمانه فعلی، شامل حال طرحهای فعلی این کشور برای مقابله با چین شود. اگر ایالاتمتحده همچنان بخواهد به جنگ در اوکراین ادامه داده یا شرایط را به سمت تنش بیشتر بین تایوان و چین پیش ببرد، هزینههای نظامی و کمکهای مالیاش به ادامه این جنگها میتواند سایر برنامههای اقتصادی برای مواجهه با چین را با کمبود منابع مالی مواجه کند.
شاید در شرایط فعلی تبلیغات جهت طرح کریدور هندوستان - خاورمیانه - اروپا زیاد باشد و برخی را به این فکر بیندازد که شاید «جنگ کریدورها» بین آمریکا و چین در منطقه به راه افتاده اما در هر صورت اگر جنگی هم در کار باشد - که چنین به نظر نمیرسد - پیروز میدان کسی خواهد بود که منابع مالی بیشتری برای سرمایهگذاری در منطقه دارد.
پینوشت
1- Partnership for Global Infrastructure and Investment” (PGII)
2- The Build Back Better World (B3W)
3- The Blue Dot Network
ارسال نظرات