30 شهريور 1402 - 09:48

پایگاه رهنما:

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز پنجشنبه ۳۰ شهريور

دفاعی که مقدس بود

سید محی الدین حسینی ارسنجانی

در آستانه سالگرد ۸ سال مجاهدت و حماسه و دفاع مقدس قرار گرفته ایم.

دفاعی که حقیقتا نور بود و مقدس بود. هشت سال پر از خاطره و مملو از عطر یاد شهدای عزیز و ایثارگرانی که تا پای جان در دفاع از میهن از هیچ تلاش و کوششی دریغ نورزیدند، رزمندگان غیوری که تا توان داشتند با تحمل سختی‌ها و محرومیتها و دوری از عزیزانشان دشمن بعثی را با قوت و با قدرت هر چه تمامتر به عقب راندند، جانبازان قهرمانی که با نثار اعضای بدن خود نگذاشتند تکه ای از وطن پاره و به دست دشمن دون بیفتد و آزادگان مقاوم و سرافرازی که با عشق و مقاومتشان برای ایران، سربلندی را در بین جهان و جهانیان به ارمغان اوردند.خانواده های شهدایی که چه سختیها در غم فراق عزیزانشان کشیدند. چه مصایبی که جنگ جهان علیه ایران برای مانداشت را همه میدانیم.با این اوصاف چه کسی و یا چه کسانی با کدامین روشها و ابزار باید واقعیات جنگ را برای نسل جبهه ندیده امروز و فردا بازگو کنند؟امروز نه تنها وعاظ و خطبا و راویان جبهه و جنگ و یادگاران ۸ سال دفاع مقدس در مجالس و برنامه های هفته دفاع مقدس و یادمانهای شهید و شهادت، مناسبتهای ملی و مذهبی و…باید از جنگ و مسائل مرتبط با آن بگویند بلکه رسانه ها بویژه صدا و سیما، خبرگزاریها و مطبوعات بعنوان نقش آفرینان اصلی بازگو کننده مسائل جنگ و زبانهای گویا و رسای دردمندان اجتماعی باید به نحوی به مسائل دفاع مقدس و امور جبه و جنگی که بر ما تحمیل شد بپردازند که گردانندگان واقعی جنگ ابرقدرتها با ایران از یادها و اذهان ملت ما نروند و به فرموشی سپرده نشوند.

رسانه ها بویژه رسانه های متعلق به سپاه و ارتش و بسیج و دیگر نهادهای انقلابی باید هرروز با توجه به ذائقه نسل امروز و فردا مطلب نو با شیوه ای جدید داشته باشند تا هضم و درک مطالب مرتبط با شهید و شهادت و شبهای حمله، تخریب و دوران اسارت و معنای جانبازی،بمبارانها و موشکبارانها، حملات شیمیایی و به ایارت گرفتنها و هزار و یک مساله دیگر جنگ را درک کنند و بدانند ارامش و اسایش امروز شان را مرهون خدمات خستگی ناپذیر ان و شب بیداریها و مقاومت و نگاهبانیهای چه کسانی در چه شرایطی هستند.نشریات ملی و استانی امروز از کمترین فضای مرتبط با شهید و شهادت و جبهه و جنگ برخوردارند و لازم است تا به این مساله بهتر از قبل پرداخته شود.

بسیج رسانه در هر استان باید با ارائه راهکارها و پیشنهاد ات سازنده خود در زمینه اطلاعدرسانی از دورانهای جنگ ۸ ساله،سمت و سوی رسانه هایی را که از این کشور منافع میبرند به جانب ارزشهای متعالی دفاع مقدس سوق دهند.به آن امید که پیشکسوتان جهاد و شهادت، از یادها نروند و اجر و مزدشان که در نزد خدای متعال محفوظ است در بین زمین و آسمانیان هم ماجور بوده و ضایع نگردد.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز پنجشنبه ۳۰ شهريور

پایان رسانه‌های تروریستی
مهدی گیوه‌کی
۱- دشمن سال۱۴۰۱ یک برنامه کامل، جامع و عملیات ترکیبی دقیقی را علیه مردم ایران طرح ریزی کرد که قرار بود این‌دفعه باتوجه به حجم عملیات و نیرو‌های عمل کننده در رسانه و میدان و کشور‌های حمایت کننده و سوئیچ بودن همه این عوامل روی همدیگر، کار جمهوری اسلامی تمام شود، ولی خب نشد آنچه را در سر پرورانده بودند.
 
۲- جنگ جهانی رسانه‌ای علیه ایران با دروغی بزرگ در مورد فوت رهبرانقلاب در شهریور توسط نیویورک تایمز کلید خورد و پس از آن بنا بر مستندات کتابی که اخیرا توسط خبرگزاری فارس انتشار یافته است در مدت زمان ۴۶روز، ۳۸هزار دروغ در مورد اتفاقات پاییز۱۴۰۱ منتشر کردند. عملیات پاییز آن‌قدر برای‌شان اهمیت داشت که اعتبار رسانه‌ای نیویورک تایمز را قربانی یک دروغ بزرگ کنند و پس از آن به‌بهانه فوت فردی به نام مهسا امینی، اجرای عملیات اصلی را کلید بزنند.
 
۳- فیک‌نیوز، خبر دروغ یا خبرجعلی از واژه‌های پرکاربرد در جهان امروز رسانه است. اخبار دروغ و جعلی از قدیم وجود داشت، اما پس از گسترش شبکه‌های اجتماعی به‌ویژه از شش، هفت سال اخیر زیادتر و تأثیرگذارتر شده است. فیک نیوز سه ویژگی دارد: الف) حاوی اطلاعات نادرست است. ب) پس از انتشار، کسی مسئولیت تولید آن را به‌عهده نمی‌گیرد و ج) شکل ظاهری آن شبیه اخبار واقعی است.
 
۴- معروف است «تا حقیقت پاشنه کفش خود را بکشد، دروغ به مقصد رسیده است». اخبار جعلی، القائات مصنوعی هستند که با ذائقه مخاطبان هماهنگ است. آمار‌ها می‌گوید فیک نیوز ۷۰درصد بیشتر از اخبار واقعی گسترش پیدا می‌کند. به عبارت دیگر هر خبر واقعی هفت برابر دیرتر از خبر دروغ به دست افراد می‌رسد.
 
۵- اخبار جعلی که سال گذشته در ماجرای دروغ بزرگ زن، زندگی، آزادی منتشر شد، غالبا در حوزه اخبار سیاسی بود. در انتشار، گسترش و باورپذیر کردن اخبار جعلی چهار عامل نقش اساسی دارد: اول تولیدکننده خبر دروغ، دوم منتشرکننده آن، سوم مخاطبان زودباور که تسلیم اخبار دروغ می‌شوند و چهارم ربات‌های ضریب‌دهنده به فیک‌نیوز که اخبار دروغ را لایک، وایرال و القا می‌کنند که خبر مذکور در فضای رسانه گسترش داشته است.
 
۶- آنچه در اغتشاشات سال گذشته در رسانه‌های معاند مشهود بود و سبب شد اخبار جعلی به‌سرعت در فضای مجازی گسترش و ضریب پیدا کند، سه تکنیک بود؛ تکنیک دروغ بزرگ، تکرار و حرکت از پله دوم که در حجم بالایی از اخبار جعلی به کار گرفته شده بود. در تکنیک دروغ بزرگ، آن‌قدر یک دروغ بزرگ است که نقض و تکذیب آن سخت و تقریبا ناممکن است، مثل دروغ بزرگی که گفتند دختری معصوم را کشتند. در این تکنیک یک دروغ، خشت اول می‌شود و دروغ‌های دیگر را روی آن می‌چینند. آن‌قدر حجم بمباران خبری زیاد می‌شود که فیک‌نیوز غیرقابل تکذیب می‌شود.
 
۷- رسانه‌های معاند روش ثابت و یکسانی دارند، زیرا یک بار از این روش یعنی دروغ‌پراکنی جواب گرفته‌اند و هنوز هم دنبال آن هستند که خوشبختانه سیستم رسانه‌ای کشور نسبت به سال قبل هوشمندتر شده و درحال مقابله با فیک‌نیوز است، اما رسانه‌های معاند دوباره در چندوقت اخیر تکنیک‌های قبل را آغاز کرده‌اند. به‌عنوان مثال، بی‌بی‌سی کلیدواژه‌های ضرب‌وشتم و تجاوز به زندانیان سیاسی زن را به مخاطب القا می‌کند و آن‌قدر این کلیدواژه‌ها تکرار می‌شود تا مخاطبان را در یک دیگ جوشان پر از دروغ به نقطه جوش برسانند، به‌گونه‌ای که وقتی به آن‌ها می‌گویند به خیابان‌ها بیایید، چشم بسته می‌آیند!
 
۸- این روز‌ها پس از گذشت یک‌سال از آشوب‌های۱۴۰۱ جریان غربی حامی رسانه‌های آشوب فهمیده که در بدجایی سرمایه‌گذاری کرده است. رسانه اصلی فتنه مجبور شد از شدت فشار و تهدیدها، انگلیس را رها کند و به آمریکا برود. در حالی‌که کارفرمایش، عربستان وارد مذاکرات و توافق جدید با ایران شد و افشاگری‌های اخلاقی خبرنگارانش کار را به جایی رساند که نه از زن اثری ماند و نه از زندگی و آزادی! سایر رسانه‌های این جریان که کارفرمایان بهایی، انگلیسی و آمریکایی دارند نیز وضعیتی بهتر از اینترنشنال ندارند و آن‌ها متوجه شده‌اند که اپوزیسیون و رسانه‌هایش امروز با ابتکارات صورت گرفته توسط جمهوری اسلامی در میدان در دوران افول و پایانی خود قرار دارند و اگر هم این روز‌ها این رسانه‌ها در حال فعال‌نمایی هستند بیشتر برای راضی کردن کارفرمایان جدید خود برای ادامه مسیر است که آن نیز راه به جایی نخواهد برد.
 
۹- اسرائیل که این روز‌ها در نقش کارفرمای جدید رسانه‌های آشوب و ترور ظاهر شده است، آن‌قدر در درون خود مشکلات دارد که به‌زودی متوجه خواهد شد که بازکردن جبهه جدید رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران بیشتر به ضرر خودش خواهد بود تا ایران و رسانه‌های تروریستی و عوامل بی‌وطن آن عاقبتی بهتر از منافقین نخواهند داشت. منافقین که روزی در ایران، عراق، فرانسه و آلبانی علیه مردم ایران توطئه می‌کردند، امروز آواره‌تر و نابودتر از همیشه منتظر پیداکردن صاحب جدید هستند، غافل از این‌که دیگر کسی به این راحتی‌ها آن‌ها را گردن نمی‌گیرد و رسانه‌های تروریستی و عوامل بی‌وطن آن‌ها نیز این روز‌ها در حال طی این مسیر هستند.
 
۱۰- در پایان باید گفت حالا که توطئه رسانه‌ای برای ایجاد توهم فروپاشی در ایران شکست خورده و غبار دروغ از چهره حقیقت پاک شده، خوب است دستگاه‌های تصمیم‌گیرنده با تقویت شبکه‌های رسانه‌ای داخلی و افزایش سرمایه‌گذاری بر رسانه‌ها، نه فقط جلوی تکرار سناریو‌های مشابه را در آینده بگیرند، بلکه خط حائل رسانه‌ای جبهه انقلاب را برای رسوا کردن توطئه‌های جهانی رسانه‌های غربی تقویت کنند. این‌که در روز‌های اخیر دولت آمریکا مجبور شد سه رسانه انقلابی را در ایران تحریم کند، نشان از این واقعیت داشت که جبهه استکبار از اثرگذاری رسانه‌ای ایران هراس دارد و این هراس با رشد شبکه مویرگی رسانه‌های داخلی در آینده بسیار بیشتر خواهد شد.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز پنجشنبه ۳۰ شهريور
 
دستاورد‌های دفاع مقدس پشتوانه گام دوم انقلاب
سیدعبدالله متولیان

یکی از محور‌های مهمی که حضرت امام خامنه‌ای در دیدار با طلایه‌داران، خانواده‌های شهدا، هنرمندان، نویسندگان و امدادگران و پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس مورد تأکید قرار دادند، موضوع دستاورد‌های دفاع مقدس است. اگر قرارداد‌های ترکمانچای و گلستان باعث شرمساری و سرافکندگی و موجب عبرت تاریخی ملت ایران است، پیروزی‌های درخشان و دستاورد‌های دفاع مقدس، موجب غرور و افتخار ملی ما ایرانیان است و باید چراغ راه ملت ایران برای پیمودن مسیر انقلاب تا رسیدن به قله‌های تمدن بزرگ اسلامی قرار گیرد.
مقام معظم رهبری در این دیدار شکوفایی استعداد‌های هزاران جوان را از دیگر واقعیات شورانگیز و شوق‌آفرین دفاع مقدس دانسته و فرمودند: «با اتکا به این مسائل و کار‌هایی که در دفاع مقدس انجام دادند، با اطمینان تأکید می‌کنیم که جوانان کشور می‌توانند همه مشکلات را حل کنند». تجربه ۳۵ سال گذشته به خوبی نشان داده که هر کجا از فرهنگ دفاع مقدس پیروی کرده و از دستاورد‌های آن دوران طلایی بهره جسته‌ایم، بی‌شک پیروز میدان بوده و پوزه دشمن را به خاک مالیده و اراده مستحکم و انقلابی خود را بر دشمن تحمیل کرده ایم و بالعکس هر جا که از فرهنگ دفاع مقدس فاصله گرفته و به نسخه‌های بیگانگان عمل کردیم بی‌شک بازنده میدان نبرد بوده و مجبور به عقب نشینی از مواضع انقلابی و امتیاز دادن به دشمنان عنود غربی شده‌ایم.
ما اینک دو تجربه گران‌سنگ را از دو الگوی مدیریتی فراروی خود داریم. تجربه اول به دوران دفاع مقدس مربوط می‌شود. در هشت سال جنگ تحمیلی نظامی (که در واقع جنگ جهانی بود و همه قدرت‌های شرق و غرب آن روز علیه ما به میدان آمده بودند)، با کم‌ترین امکانات و ادوات جنگی و بدون کم‌ترین حمایت حتی لفظی بین‌المللی و فقط با ایمان و اعتماد به خدا و با فرهنگ دفاع مقدس و بهره‌گیری از ظرفیت‌های داخلی و اعتماد به جوانان کشور، پیروز میدان نبرد بوده و دستاورد‌های تحسین برانگیز و غرورآفرین (شناخت خود و دشمن، ایمن‌سازی کشور، گسترش مرز‌های مقاومت و...) را به دست آوردیم، اما در دو دولت یازدهم و دوازدهم و در میدان جنگ تحمیلی اقتصادی، به رغم داشتن بیشترین امکانات و استحکام و قدرت درونی و پشتوانه قوی بازدارنده، «با پشت کردن به فرهنگ دفاع مقدس»، «بی اعتمادی به جوانان»، «نادیده گرفتن ظرفیت‌های عظیم داخلی»، «ترسیدن و مرعوب شدن از قمپز دشمنان»، «سرگرم شدن به آلاف و علوف دنیوی»، «پی گرفتن مشی و روش طاغوتی‌گری و اشرافی»، «تلاش برای راضی کردن دشمن»، «بازی در میدان حریف و تکمیل جدول دشمن»، «تن دادن به میز مذاکره مورد نظر دشمن» (که کشتیبان انقلاب، از پیش آن را هم حماقت و هم خیانت خوانده بودند)، «تبعیت از الگوی دیپلماسی التماسی و سازش با دشمن» و «ورود به بازی ساده لوحانه برد برد»، دشمن هم همه چیزمان را برد و هم به ریشمان هم خندید و به این ترتیب چهار سال از دوران مهم از چله دوم انقلاب به بیهودگی و سوءمدیریت از دستمان رفت؛ و اینک تجربه دو سال اخیر (در دولت مردمی و انقلابی آیت‌الله رئیسی) نیز به عیان نشان داده که تنها راه رسیدن به قله، و حل مشکلات کشور (نه در اعتماد و همراهی و سازش با دشمن بلکه) در اعتماد به مردم به ویژه جوانان و استفاده حداکثری از ظرفیت‌های کشور در چهار میدان جهاد اصغر، جهاد اکبر، جهاد کبیر و جهاد افضل و در همه حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، نظامی، علمی، اقتصادی و... است.
امروز به برکت فرهنگ دفاع مقدس، و بهره‌گیری از دستاورد‌های آن دوران طلایی، جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان قدرت مسلط منطقه غرب آسیا و دارا بودن اقتدار لازم برای بازدارندگی کامل، خود را آماده می‌کند تا در عرصه اقتصادی نیز مانند عرصه‌های دفاعی و امنیتی، با بهره‌گیری تمام عیار از الگو‌های دوران جنگ تحمیلی و فرهنگ ناب دفاع مقدس و سپردن امور اجرایی به جوانان، نقص‌ها و ضعف‌ها را به قوت و فرصت تبدیل کرده و راه را برای صعود نظام به قله‌های رفیع رشد و پیشرفت، هموار و زمینه را برای ظهور دولت یار آماده کنند.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز پنجشنبه ۳۰ شهريور

چشم انداز مبهم آتش بس قره باغ
دکتر حامد رحیم پور

در بحبوحه بحران‌های پیچیده در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، شعله های جنگ سوم قره باغ نیز زبانه کشیده بود که البته کمتر از36ساعت، رهبران قره‌باغ توافق‌نامه آتش‌بس و خلع‌سلاح را پذیرفتند. درباره ریشه‌های این بحران و عوامل تاریخی آن زیاد گفته شده و نیازی به تکرار مکررات نیست، اما پرسش کانونی این روزها دورنمای آتش بس کنونی است و این که به کجا ختم می‌شود و چه برآیندی خواهد داشت. واقعیت این است که  سرنوشت این دور جدید از تحرکات نظامی باکو ارتباطی مستقیم با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در قفقاز دارد. علی‌اف در جریان این اقدام از حمایت مستقیم رژیم صهیونیستی، انگلیس و ترکیه برخوردار است و چنانچه در تحمیل این شرایط ضدانسانی به ۱۲۰ هزار نفر شهروند آرتساخ موفق شود و این منطقه را از ارامنه  به‌طور کلی خالی کند، منطقه دیگری در نزدیکی نوار مرزی ایران و باکو به منطقه نفوذ نیروهای تکفیری، وهابی و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی وابسته به رژیم صهیونیستی مبدل می‌شود و تهدید و اشغال استان سیونیک در جنوب ارمنستان که هم مرز با ایران است برای علی اف ساده تر می شود. لذا دولت باکو راحت تر می تواند برای اشغال این منطقه، از بین بردن مرز ایران با ارمنستان، تکمیل دالان تورانی ناتو و حذف ایران از مسیرهای مهم کریدوری انتقال کالا و انرژی و در نهایت باز کردن پای ناتو و تجزیه طلبان و صهیونیست ها به قفقاز و آسیای میانه برنامه ریزی کند. اکنون نیز اگر برخلاف آتش بس دیروز، یگان های مسلح آرتساخ از قره باغ کوهستانی خارج نشوند، احتمالا باکو این تنش ها را بهانه کرده و به خاک ارمنستان یورش  می برد که البته راه برای دور زدن خط‌قرمز اعلامی ایران هموار خواهد شد. درمقابل اگر انفعال پاشینیان استمرار داشته باشد، نیروهای آذربایجان با آزادسازی کامل قره‌باغ، دستاورد سیاسی مهمی خواهند داشت. البته در این سناریو، روسیه و برخی کشورهای غربی به دلیل لابی ارامنه همراهی کمتری داشته اما با توجه به جنگ اوکراین و واگرایی پاشینیان از مسکو و نزدیکی آن به آمریکا، روس‌ها در این عرصه چندان جدی نیستند. هرچند عامل دیگری که باعث می‌شود روسیه بسیار دست به عصا عمل کند، حضور پررنگ متغیر اسرائیلی در معادلات قره باغ است که در کنار آذربایجان قرار دارد. تجربه نشان داده است که هر جا این متغیر حضور داشته باشد، مسکو بسیار محتاطانه رفتار می‌کند. ایران نیز که به دلایل متعدد داخلی و خارجی از جمله حساسیت‌های قومی نسبت به قضیه قره باغ مخالف جدی وقوع جنگی گسترده در این منطقه است، در کنار روسیه خواهان ثبات وصلح دایم است، با وجود این، ترکیه و آذربایجان با درک ملاحظات و تنگناهای روسیه و ایران بر ادامه این تحرکات نظامی در سطح مشخصی، چه با هدف تغییر جدی معادله، چه کسب دستاوردهای میدانی قابل توجه برای حضور با دست پر در هر گونه مذاکرات آینده پافشاری می‌کنند. حال باید دید تحولات روزهای آینده به چه سمت و سویی خواهد رفت؛ آیا نیروهای آذربایجان به آتش بس نیم بندی که با وساطت روس‌ها و برخی کشورهای غربی برقرار شد پایبند بوده و لشکر نظامی خود را به مناطقی مانند تاوس، گغارکونیک وسیونیک گسیل نمی‌کنند یا این آتش‌بس نیز مانند آتش بس 2020 هیچ کارکرد بلندمدتی نداشته و مجدد آتش اختلافات شعله‌ور خواهد شد؟

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز پنجشنبه ۳۰ شهريور

عشق به تهران، عشق به زندگی...

ترانه یلدا
در آخرین یادداشتم از دلبستگی‌های شهروندان تهرانی گفتم به تهران. شهری که حال و هوایش با وجود آلودگی‌ها و کمبودها و تبعیض‌ها، آنچنان هم محدودکننده نیست. شهری که نظر و رفتار همه شهروندانش همواره در هویت آن تأثیرگذار و تعیین‌کننده بوده است. شهری که نمی‌خواهد موزه‌ای و باسمه‌ای باشد. شهری بی‌دروپیکر که گفتیم مرکز تاریخی‌اش را به هیچ گرفته و گذاشته درصد بالایی از خانه‌های محلات داخل و اطراف بازار تهران تبدیل به انبار و کارگاه شود. و گفتیم که این مناطق مسکونی قبلا دچار کاهش شدید کیفیت زیست‌پذیری شده بودند و در نظام خدمت‌رسانی‌شان چالش‌های جدی دارند. حال می‌خواهیم از فرصت‌های بالقوه موجود بگوییم و تهران قدیمی که می‌خواهد به قطب گردشگری داخلی و خارجی تبدیل شود، در قلب شهر. زهرا نژادبهرام، پژوهشگر و ناظر شهری معتقد است که مکان‌های شهری فرصتی برای گفت‌وگو هستند در حوزه تمدن بشری و ارتباطات انسانی و... اعم از پاساژها، میادین، پیاده‌راه‌ها، بازارها، پارک‌ها و... و می‌نویسد «طی دو دهه گذشته در ایران با تأکید بر مفهوم گفت‌وگو و ضرورت آن در زندگی شهری، مکان‌های متعددی برای این مهم... شکل گرفته که خواسته یا ناخواسته فضای گفت‌وگو را مهیا ساخته است». البته، مردم به خاطر فضای تنگ آپارتمان‌ها، بیشتر از خانه بیرون می‌روند. گردش و تفریح و کافه‌نشینی به داخل زندگی طبقه متوسط راه یافته است. فضاهای دیدار و مراودات دوستانه و خانوادگی هم در مکان‌های عمومی و باز و سبز و هم در کافه‌ها و مکان‌های فرهنگی تکثیر شده‌اند. نژادبهرام سپس از «گفت‌وگو در قالب تفاهم کالبد–معنا» نیز به عنوان کارکرد فضای عمومی به عنوان «مکان حضور شهروندان در قالب عدالت فضایی» سخن به میان می‌آورد که خود «قادر است فرایند شهر یکپارچه را تسهیل کند؛ شهری که منابع و منافع و مسائل آن مسئله همه است و انسان‌ها در آن به صورت اتمی حضور ندارند، بلکه کلی هستند که به سوی هدفی مشترک برای ارتقای اجتماعی شرایط شهروندان در شهر پیش می‌روند». در کلان‌شهری بی‌کران و پر از نهادها و سازمان‌های گوناگون و جمعیتی متکثر و متنوع با ساختارهای متعدد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مانند تهران، راستش من این نگاه امیدوارانه را می‌پسندم. با چنین جمع کثیری از ذی‌نفعان و ذی‌نفوذان که هرکدام در پی منافع خود گام برمی‌دارند، چگونه می‌توان در ایجاد نوعی تفاهم عمومی با تکیه بر منابع فرهنگی و قانونی مختلف سیاست‌گذاری کرد، تا منفعت مشترک شکل ملموس پیدا کرده و نهادینه شود؟! پاسخ این حرف رسیدن به نوعی تعادل و تفاهم در سطح قدرت و در رابطه با خواست مردم بر سر موضوعی خاص است، به طوری که همه طرفین در آن احساس بُرد- بُرد کنند. اینجاست که وجود نهادهای مردمی و توزیع قدرت و نظارت بر آن، اهمیت کلیدی پیدا می‌کند. اما آیا ما در حال حاضر در شرایط دستیابی به حق بر شهر و عدالت اجتماعی هستیم؟ راستش داستان به این سادگی‌ها نیست.

پیشنهاد تمرکز بر مرکز شهر تهران به عنوان فضایی برای همه 

به نظر می‌رسد اگر شهرداری بتواند محیط مطبوع و جذابی را در محدوده مرکزی تهران به عنوان مکانی جذاب برای گردش و تفریح همه ساکنان تهران تدارک ببیند، بخش بزرگی از این مسائل حل می‌شود. تمام متخصصانی که در تهران قدیم کار کرده‌اند بر این عقیده‌اند که مرکز تهران باید از طریق بهبود تجارت، سکونت، توریسم، باززنده‌سازی و رفت‌وآمد به آن سامان داده شود. بدون شک، نقش بازار و خیابان‌های مرکز تهران مثل لاله‌زار و چراغ‌برق و سعدی و فردوسی را به عنوان قطب عمده‌فروشی و نمایشگاه کالا‌ نمی‌توان به این سادگی با خرده‌فروشی کمرنگ کرد، زیرا جایگاه فرامنطقه‌ای بازار تهران هنوز بسیار قوی است. بازار باید عمده‌فروش بماند. و البته کاربری‌ها و اصناف پرخطر باید به محل مناسب منتقل شوند. اما اگر انبارها و تمام کالاهای عمده‌فروشی بخواهند این‌طور خود بازار و تمام محلات اطرافش را در خود ببلعند، تمام منطقه تاریخی مرکز تهران از سکونت و تجارت تهی خواهد شد. انبارهای عمده‌فروشان بازار هیچ بد نیست به جاهای وسیع و مناسبی در بیرون منطقه برود. همان‌طور که تمام انبارهای لاله‌زار هم باید منتقل شود و کابل‌فروشی‌ها و امثالهم... همچنین خود بازار تهران به‌هرحال هم برای دفاتر اصلی و شوروم‌های صاحبان تجارت همیشه بوده و هم برای شهروندان یا گردشگرانی که دوست دارند در بازار بچرخند و خرید کنند... مثلا طلا و جواهر، فرش و پارچه و کمی بلور و وسایل خانگی و  لوازم‌التحریر و... البته این امر تا حدود زیادی اتفاق افتاده است. تولیدات داخلی و صنایع دستی محلی نیز جایشان به اطراف بازار تهران و بازارچه عودلاجان آورده شده که از بازارچه مروی و خیابان 15 خرداد هم راه دارد. موضوع مهم دیگر ترافیک منطقه بازار است که فعلا شهردار منطقه، دکتر انارکی و معاون ایشان خانم زینب عبادی روی آن با علم و تمرکز کافی در حال کار و اقدام هستند. چرا باید کامیونی از شهرستان بیاید و از شب تا ساعت ۱۰ صبح کنار خیابان خیام پارک کند، تا چرخی‌ها بیایند بارش را به هزار زحمت به داخل بازار ببرند!؟ بهتر نیست صاف برود به سایت انبارها، همه چیز را راحت تحویل بدهد و برود؟‌ از آنجا هم همه چیز بر اساس فهرست سفارشات بار زده شود و با یک وسیله مانند وانت یا کامیونت، یا ماشین و موتور و... همه چیز دانه دانه به مقصد تحویل داده شود!؟ کسبه لاله‌زار خودشان به ما گفتند که مایل‌اند مثل کسبه سایر کشورهای مدرن، بارشان را در طول شب جابه‌جا کنند و انبارهای بزرگشان را در بیرون از منطقه 12 نگه دارند. اما برای این کار یک همکاری چندجانبه بین اهالی لاله‌زار، شهرداری تهران و کسانی که باززنده‌سازی منطقه و لاله‌زار را می‌خواهند، لازم است.                        

به‌هرحال، آنچه مسلم است «آهن‌درمانی»، یعنی ایجاد ایستگاه‌های مترو و اتوبوس متعدد، تنها راه‌حل برای به‌راه‌افتادن یک «مرکز شهر دوستدار پیاده» است و پیش‌بینی مرحله به مرحله موارد زیر نیز لاجرم ضروری خواهد بود: یکی ساخت و تدارک پارکینگ‌های عمومی در حاشیه محدوده منطقه 12 و ممنوعیت ورود اتومبیل به بافت، دیگر: تثبیت جمعیت ساکن و تقویت زندگی ساکنان از طریق تأمین رفاه آنها و تأکید بر حفظ فرهنگ بومی ساکنان، دیگر تأمین سیستم‌های مدرن جمع‌آوری زباله و فاضلاب برای محلات مرکزی و در نهایت توسعه گردشگری و جذب توریست از طریق حفظ و مرمت میراث فرهنگی و ایجاد مکان‌های آسایش و پذیرایی برای میهمانان منطقه. به امید آن روز

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز پنجشنبه ۳۰ شهريور

 اینگونه است که آنها «گذشته» هستند و ما «آینده‌»ایم

مسعود اکبری
«بشر در حال ورود به مدار جدیدی است. قدرت‌های کهنه در حال افول‌اند. آنها «گذشته» هستند و ما «آینده‌»ایم. تکرار می‌کنم که آنها «گذشته» هستند و ما «آینده‌»ایم.»؛ این بخشی از اظهارات جناب آقای رئیسی، رئیس‌جمهور محترم کشورمان در هفتاد و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد است. 
بله، قدرت‌های کهنه در حال افول‌اند. اخیرا روزنامه «فایننشال تایمز» در گزارشی با‌اشاره به همزمانی آزاد شدن دارایی‌های ایران با سالگرد اغتشاشات سال گذشته، نوشت:«تبادل زندانیان (بین ایران و آمریکا) در چنین زمانی حاکی از شکست سیاست‌های آمریکا برای مقابله با تهران است... تداوم پیشرفت‌های هسته‌ای ایران در کنار افزایش نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی، از دیگر نشانه‌های شکست سیاست‌های غرب در قبال ایران است.»
این رسانه غربی در ادامه  نوشت:«سیاست آمریکا و اروپا در قبال ایران فاقد هرگونه «لنگرگاه» و «جهت‌گیری» است. دولت‌های غربی نتوانستند یک راهبرد متوازن، متحد و پایدار در قبال ایران اتخاذ کنند که فعالیت‌های جمهوری اسلامی را محدود کند. راهبرد غرب در قبال ایران، نه تنها هدف مشخصی را دنبال نمی‌کند بلکه حتی چارچوب مشخصی هم ندارد.» 
پیش از آن نیز هفته‌نامه اکونومیست در تحلیلی با‌اشاره به آزاد‌سازی اموال ایران و توافق تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا نوشت:«در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران دست بالا را دارد.» 
«بنیامین نتانیاهو»- ۵ خرداد ۱۳۹۰(۲۶ می۲۰۱۱)- دو سال پس از فتنه ۸۸ در کنگره آمریکا گفت:« امروز از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبل‌الطارق در مراکش، تحول و دگرگونی عمیقی در حال وقوع است و همه‌جا به لرزه افتاده است. این لرزه، کشورها را متلاطم و دولت‌ها را متلاشی کرده است و همه ما همچنان شاهد این نوسانات هستیم...
این لرزه ویرانگر(!) یادآور انقلاب ۱۹۷۹ ایران(پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷) است. باید قبول کنیم نیروی قدرتمندی وجود دارد که با الگوی مورد نظر ما برای اداره جهان مخالف است. در رأس این نیروی قدرتمند، ایران خمینی و خامنه‌ای قرار دارد. من هشدار می‌دهم که لولای تاریخ -history hinge- در حال چرخیدن است. کسانی که ایران و خطر آن را نادیده می‌گیرند، سر خود را در شن فرو کرده‌اند.»
از زمان اعتراف نتانیاهو تاکنون دشمنان ملت ایران به سرکردگی آمریکا بارها تقلا کرده‌اند تا مانع از شکل‌گیری نظم جدید جهانی شوند. دشمن ذیل این پروژه، به خیال خام براندازی، چندین آشوب و اغتشاش را در ایران تدارک دید. از غائله آشوب‌های دی‌ماه ۹۶ تا اغتشاشات آبان ۹۸ و در نهایت پروژه جنگ ترکیبی در تابستان و پاییز ۱۴۰۱.
نظم جدید جهانی، چند بعدی و چندوجهی است. یکی از مصادیق آن، تحولات مهم در منطقه غرب آسیا است. از شکستن کمر داعش در عراق و سوریه تا شکست پروژه آمریکا در یمن و از بحران روزافزون در سرزمین‌های‌اشغالی فلسطین تا خروج مفتضحانه آمریکا از افغانستان.توافق ایران و عربستان، برچیده شدن بساط تروریست‌های تجزیه‌طلب در اقلیم کردستان عراق با هماهنگی دولت عراق، قدرت مقاومت در لبنان، پیاده‌روی عظیم و تماشایی اربعین و موارد متعدد دیگر را نیز باید به این فهرست اضافه کرد. 
رهبر حکیم انقلاب دیروز در دیدار پیشکسوتان و فعالین دفاع مقدس فرمودند:«حضور معنوی ایران در منطقه و اوج گیری فرهنگ مقاومت، فریاد آمریکا و برخی دیگر را درآورده است.» پیش از این «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور سابق آمریکا گفته بود:«احمقانه ۷ هزار میلیارد دلار در خاورمیانه خرج کردیم اما من به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا مجبورم در تاریکی به عراق بروم!». در حقیقت این هنر جبهه مقاومت بود که پروژه هفت تریلیون دلاری آمریکا را شکست داده و اکنون با رقم زدن نظم جدید در منطقه، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها را به وحشت ‌انداخته است. 
وضع فعلی اروپا، وجه دیگر نظم جدید جهانی است. در ماههای گذشته چندین بار شاهد اهانت وقیحانه به قرآن کریم در اروپا بودیم. به عقیده کارشناسان، اهانت به قرآن کنش فعالانه غرب نیست؛ بلکه واکنش منفعلانه در برابر کنش‌های تأثیرگذار اسلام است. در حال حاضر دنیا به سمت معنویت، اسلام سیاسی، دین و اخلاق گرایش پیدا کرده است و در این گرایش، قرآن و افکار و ‌اندیشه‌های قرآنی نقش محوری و سهم اصلی را دارد. در حقیقت اسلام با یک حرکت تصاعدی و فزاینده در حال فتح قلوب و عقول جهانیان است.
از سوی دیگر کارشناسان معتقدند که اروپا به دلیل جنگ اوکراین در یک باتلاق گرفتار شده است. بر همین اساس افزایش کمک‌های نظامی به اوکراین با هدف تقویت امنیت اروپا، تنها به ناامنی بیشتر منجر خواهد شد. 
علاوه ‌بر ناامنی روزافزون به واسطه جنگ، اروپا با تبعات سنگین اقتصادی جنگ اوکراین نیز دست و پنجه نرم می‌کند. بر همین اساس از دست دادن انرژی ارزان روسیه یک چالش جدی برای اروپا است. مسئله‌ای که تبعات آن را در «زمستان سخت» سال گذشته شاهد بودیم.
وضعیت کنونی آمریکا نیز از دیگر مصادیق اصلی نظم نوین جهانی است. چندی پیش نشریه فارن افرز در مطلبی نوشته بود:«تحریم‌‌ها علیه ایران از سر درماندگی و بیش از ‌اندازه تک ‌‌بعدی‌ است. همه چیز به افول آمریکا برمی‌گردد. رؤسای‌ جمهور مأیوس، تیر کمتری در کمان دارند. تحریم نه تنها افول آمریکا را آشکار می‌‌‌کند، بلکه باعث شتاب آن شده و دائما اوضاع را بدتر می‌‌‌کند.»
فارن پالیسی نیز در مطلبی مشابه نوشته بود:«آمریکا میان انواع بحران‌ها قرار دارد...مجموعه‌ای از معضلات از جنگ اوکراین تا رقابت با چین و انتخابات.» نشریه فرانسوی نوول ابزرواتور هم در گزارشی نوشت: «آمریکا به خاطر بلبشوی پدید آمده در اثر جنگ اوکراین و به هم خوردن ائتلاف‌های قدیمی، مجبور به واگذاری امتیاز به دیگر کشورها و از جمله ایران است».
رهبر معظم انقلاب در بیانات حکیمانه خود در دیدار اخیر با مردم سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی فرمودند: «دنیا در آستانه‌ یک تحوّل است... قدرت استکباری آمریکا ضعیف شده است و دارد ضعیف‌تر می‌شود...این یکی از خطوط اصلی این تحوّل است. آمریکا...و قدرت‌های غربی در حال ضعیف شدنند...شاخص‌های اقتدار آمریکا در دنیا رو به تنزّل است...مثل اقتصاد... مثل دخالت در امور دولت‌ها؛ آمریکا در دولت‌های گوناگون دخالت می‌کرد، امروز این حالت رو به افول است.»
به عنوان نمونه، واشنگتن، آمریکای لاتین را حیاط خلوت خود قلمداد می‌کرد، اما در این منطقه، دولت‌های ضدآمریکایی، یکی پس از دیگری روی کار آمدند. علاوه‌بر این، یکی از مهم‌ترین تحولات در آمریکای لاتین در سال‌های اخیر، شکست مفتضحانه آمریکا در کودتا علیه دولت قانونی ونزوئلا بود. با وجود آنکه آمریکا با تمام توان از کودتاچیان حمایت کرد، اما این کودتا با شکست سنگینی مواجه شد.
در حال حاضر قدرت‌های کهنه در حال افول‌اند. قدرت روزافزون سازمان‌هایی از جمله ‌شانگهای و بریکس از جمله مصادیق افول قدرت‌های کهنه است. سازمان همکاری ‌شانگهای دارای نه کشور عضو کامل، چهار کشور ناظر و ۱۴ شریک گفت‌وگو است. اعضای ‌شانگهای بیش از ۳۵ میلیون کیلومتر مربع و به عبارتی حدود یک چهارم خشکی کره زمین و ۶۰ درصد از خشکی اوراسیا و همچنین بیش از ۳ میلیارد نفر از جمعیت جهان را در برمی‌گیرند.
اعضای این سازمان بیش از ۳۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را نیز به خود اختصاص داده‌اند. مجموع تجارت اعضای آن حدود
۶/۶ تریلیون دلار بوده که در ۲ دهه گذشته صد برابر شده است. نکته قابل توجه این‌جاست که پیش از این دولت آمریکا درخواست داده بود که عضو ناظر ‌شانگهای باشد اما این درخواست از سوی این سازمان رد شده بود. جالب‌تر اینکه حجم اقتصاد اعضای سازمان ‌شانگهای،
۳۲ درصد از حجم اقتصاد اتحادیه اروپا بیشتر است. همچنین بر اساس گزارش صندوق جهانی پول، طی پنج سال منتهی به پایان ۲۰۲۳، ظرفیت اقتصادی کشورهای عضو سازمان ‌شانگهای از اقتصاد گروه «جی ۷» پیشی خواهد گرفت.
بریکس نیز که شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است، با پیشرفت‌های اقتصادی و ژئوپلیتیک خود برای کشورهای دیگر هر روز جذاب‌تر می‌شود. نکته این‌جاست که آمریکا و کشورهای غربی اعتبار خود را در مقابل این گروه نیز از دست داده‌اند. 
جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخی بسیار مهم است و مصادیق نظم نوین جهانی روزبه‌روز بیشتر نمایان می‌شود. آنچه بدیهی است اینکه «ایران قوی» در این نظم جدید جهانی نقشی ویژه و غیرقابل انکار دارد. 
 
روزنامه رسالت
 
بارقه‌های امید در صنعا

کاظم صادقی

منطقه خلیج‌فارس طی هفته‌های گذشته شاهد تحرکات دیپلماتیک در راستای تکمیل مذاکرات صلح میان دولت نجات ملی صنعا و سعودی‌ها برای تبدیل آتش‌بس کنونی به صلحی پایدار در یمن بوده است. طرف‌های درگیر در جنگ یمن از آوریل سال ۲۰۲۲ پس از مذاکرات در استکهلم به توافقی برای آتش‌بس دست یافتند که به توافق رمضان موسوم شد که اساس آن توقف درگیری‌ها به‌ازای کاهش محاصره یمن توسط سعودی بود. با نقش‌آفرینی مثبت عمان در ماه مارس ۲۰۲۳ نیز هیئتی از عربستان به یمن سفر کرد تا مذاکرات جهت دستیابی به صلح در یمن را انجام دهد که این مذاکرات به‌دلیل اختلافات در خصوص نحوه پرداخت حقوق کارمندان یمنی به بن‌بست رسید ولی نفس این مذاکرات تأثیر مهمی در شکسته شدن یخ‌ها میان طرفین داشت.

طی دو ماه اخیر رایزنی‌هایی در راستای رفع بن‌بست این مذاکرات صورت گرفت و در همین راستا فرستاده ویژه سازمان ملل در امور یمن چندین سفر به ریاض، مسقط و صنعا انجام داد اما مهم‌ترین تحول در این میان درنتیجه سفر محمد بن سلمان ولیعهد سعودی به مسقط بعد از نشست G20 بود. براساس گزارش‌ها در این سفر ویژه خالد بن سلمان وزیر دفاع که مسئول پرونده یمن می‌باشد نیز حضور یافت و بافاصله کمی از حضور سعودی‌ها در عمان، هیئتی از میانجی‌های عمانی راهی صنعا شد.

در همین زمینه مشاور وزارت خارجه عربستان در گفت وگوی تلویزیونی به‌طور تلویحی از تأثیر مثبت رایزنی‌های محمد بن سلمان با هیثم بن طارق سلطان عمان سخن گفت و تأکید کرد که به‌خلاف دفعات قبل، رضایتی درباره این سفر احساس می‌شود. وزارت خارجه عربستان نیز طی بیانیه‌ای سفر «هیئتی از عمان» جهت مذاکره در این خصوص را اعلام داشت که نحوه تخاطب نمایندگان انصارالله با عنوان هیئت عمان موردتوجه فعالان در شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت.البته این بیانیه با واکنش انصارالله همراه بود و ضیف‌الله شامی بارد بخش‌هایی از این بیانیه که در آن تأکید شده بود هیئت یمنی با دعوت دولت عربستان سعودی به ریاض سفر نموده است، تأکید کرد که این هیئت بنا بر میانجیگری عمانی‌ها راهی ریاض شده است. سخنگوی انصارلله با اشاره به اینکه یمنی‌ها برای نشان دادن حسن‌نیت راهی عربستان شده‌اند، تصریح کرد که نمی‌توان در مذاکرات ریاض تنها به مسائل سیاسی پرداخت و مسائل انسانی هم باید در دستورکار قرار گیرد.

این موضع‌گیری درواقع نشان‌دهنده یکی از مطالبات اصلی یمنی‌ها در این مذاکرات است که خواستار رفع محاصره از بندر حدیده و فرودگاه صنعا برای وصول کمک‌های بین‌المللی و مایحتاج میلیون‌ها یمنی است، از سوی دیگر عربستان هم تلاش می‌کند تا خود را به‌عنوان میانجی نشان دهد و از مسئولیتش به‌عنوان طرف متجاوز شانه خالی کند که این امر مقدمه فرار از پرداخت خسارت‌های این جنگ است.

اصلی‌ترین مسئله وضعیت پرداخت حقوق کارکنان یمنی است که از یک‌سو حقوق کارکنان استخدام‌شده بعد از ۲۰۱۴ و همین‌طور نحوه پرداخت حقوق کارکنان دولت که نظامی هستند از دیگر مشکلات در این مذاکرات است و غیرازاین در زمینه منبع این حقوق‌ها و نحوه پرداخت (از صنعا یا حدیده) نیز اختلافاتی وجود دارد، در این میان حزب اصلاح (اخوانی‌های یمن) واکنش‌های منفی در قبال مذاکرات دولت نجات ملی با سعودی داشته‌اند و هم‌زمان شورای انتقالی جنوب (جدایی‌طلبان) هم‌روی خوشی به مذاکرات نشان نداده است اگرچه دولت در تبعید مقیم ریاض به‌تبعیت از سعودی از برگزاری مذاکرات استقبال تلویحی نموده است.

نویسنده : کاظم صادقی
روزنامه وطن امروز
 
سؤالاتی که گوترش پاسخ نمی‌دهد
حنیف غفاری
 ملاقات اخیر رهبر کره‌شمالی و رئیس‌جمهور روسیه، مولد نگرانی‌های جدیدی در اردوگاه ناتو بوده است. هم‌افزایی پیونگ‌یانگ و مسکو در گلوگاه زمانی بسیار حساس کنونی - یعنی در برزخ جنگ و صلح در اوکراین – قطعا خروجی مطلوبی به سوی بازیگران غربی در دو سوی آتلانتیک نخواهد داشت. بدیهی است بایدن، ریشی سوناک و حتی امانوئل مکرون و اولاف شولتس نمی‌توانند موضع صریحی در این باره اتخاذ کنند، زیرا این مساله، به معنای ابراز ترس علنی آنها نسبت به تبعات همپوشانی تسلیحاتی روسیه و کره‌شمالی در صحنه نبرد اوکراین خواهد بود. در چنین شرایطی سران کاخ سفید و اتحادیه اروپایی از مهره بازی خود در سازمان ملل متحد کمک گرفته‌اند تا با ادبیاتی ظاهرا حقوقی و در واقع تهی از منطق راهبردی هزینه‌هایی را در مسیر این همگرایی ایجاد کنند. این مهره، کسی نیست جز آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد! 
در حالی ‌که دیدار کیم و پوتین مورد توجه رسانه‌ها و افکار عمومی قرار گرفته، آنتونیو گوترش با یادآوری تحریم‌های سازمان ملل علیه کره‌شمالی یادآور شد هر گونه همکاری با پیونگ یانگ باید با در نظر گرفتن این تحریم‌ها باشد. دبیر کل سازمان ملل با توجه به سفر کیم به روسیه و بالا گرفتن ظن همکاری نظامی مسکو و پیونگ یانگ در این باره تصریح کرد: هر شکلی از همکاری هر کشوری با کره‌شمالی باید با توجه به تحریم‌های اعمال‌شده از سوی شورای امنیت باشد.
واشنگتن پیش‌تر هدف رهبر کره‌شمالی از سفر به روسیه را عقد قرارداد همکاری با مسکو و در راس آن حمایت نظامی کشورش از روسیه در جنگ اوکراین عنوان کرده بود.
گوترش در حالی نسبت به همکاری تسلیحاتی پیونگ یانگ - مسکو واکنش نشان داده است که طی روزهای گذشته، نسبت به ارسال مهمات حاوی اورانیوم ضعیف شده از سوی آمریکا و انگلیس به اوکراین سکوت کرده و حتی  کمترین گامی در محکومیت مداخله‌گرایی‌های مستمر غرب در محیط پیرامونی 2 کشور چین و روسیه برنداشته بود. حساسیت ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد نسبت به هر عامل بالقوه یا بالفعلی که محاسبات راهبردی یا تاکتیکی ناتو را بر هم بزند، در نوع خود قابل تامل است! این قاعده درباره جنگ اوکراین نیز صدق می‌کند. بهتر است گوترش به عنوان دبیرکل سازمان ملل متحد، قبل از آنکه صرفا به فکر صیانت از منظومه امنیتی آتلانتیکی‌ها باشد به 3 سوال مهم درباره جنگ اوکراین و نقش‌آفرینی خود و سازمان به اصطلاح بین‌المللی متبوعش در این خصوص پاسخ دهد.
1- سازمان ملل متحد چه اقدامات عملیاتی و ملموسی را در جلوگیری از طرح مکرر مقوله گسترش ناتو به شرق صورت داده است؟(پاسخ این سوال بسیار قابل اهمیت است، زیرا اکثر قریب به اتفاق تحلیلگران حوزه روابط بین‌الملل ریشه اصلی منازعه اخیر را اصرار ناتو بر عضویت اوکراین در این مجموعه تلقی می‌کنند.) 
2- سازمان ملل متحد پس از وقوع جنگ اوکراین، چه اقدام عملیاتی و ملموسی در راستای چینش میز مذاکرات صلح میان طرفین منازعه صورت داده است؟! چرا گوترش از کنار اقدامات علنی و  چندباره لندن و واشنگتن در برهم زدن مذاکرات صلح میان روسیه و اوکراین به سادگی گذشت؟
3- چرا در برهه حساس و سرنوشت‌ساز کنونی که شاهد ارسال بی‌حد و حصر سلاح‌های ممنوعه خطرناک  به میدان جنگ اوکراین هستیم، دبیرکل سازمان ملل متحد حتی یک بیانیه ساده در محکومیت این اقدام از سوی ناتو نداده است؟
بدون شک دبیرکل پرادعای سازمان ملل متحد پاسخی در برابر این سوالات نداشته و نخواهد داشت! جنگ اوکراین، مصداق عینی مردودی سازمان ملل متحد در 2 مرحله قبل و حین نبرد بوده و قطعا در آینده‌نگاری جنگ اوکراین نیز مقامات ارشد سازمان ملل، نقش متغیری وابسته به ناتو را ایفا خواهند کرد. در چنین وضعیتی ابراز نگرانی گوترش درباره همکاری و هم‌افزایی پیونگ یانگ و مسکو، نه به دلیل عبور از خطوط قرمز تحریمی مورد تاکید شورای امنیت سازمان ملل، بلکه به دلیل تعهدات پشت‌پرده وی به ناتو مبنی بر هموار کردن مسیر مداخله‌گرایی آتلانتیکی‌ها در جنگ اوکراین صورت گرفته است. بهتر است گوترش بداند مواضع ضد و نقض وی در حوزه امنیت جهانی، به مراتب بیشتر از آنچه تصور می‌کند مورد رصد و قضاوت افکار عمومی دنیا قرار می‌گیرد
منبع: بصیرت

ارسال نظرات