- عکس / تصاویر دیده نشده از شهید رائد سعد
- بانک اهداف در جنگ شناختی
- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
دوشنبه ؛ 24 آذر 1404 
روزگار خوش مأموران قلابی
حسین فصیحی
مأموران قلابی یکی از شخصیتهای ثابت در پروندههای تشکیل شده در پلیس هستند. افرادی که در پوشش مأمور دست به ارتکاب جرم میزنند، اعتماد بهنفس بالایی دارند و به راحتی میتوانند با سوژههای مورد نظرشان ارتباط برقرار کنند و اعتماد آنها را جلب و به خواستههایشان برسند. پوشیدن لباس پلیس، آنهم با درجههای سرهنگ یا سرداری و تردد در خیابان در شرایطی که مأموران پلیس مدام در حال گشتزنی هستند از ریسکپذیری بسیاری بالایی برخوردار است که دست زدن به این عمل از طرف هر کسی ممکن نیست. با این حال بسیاری از مجرمان مهارتهای لازم برای قرار گرفتن در نقشهای اینچنینی را دارند و میتوانند با معرفی خود به عنوان مأموران بلندپایه نظامی یا اطلاعاتی، اعتماد افراد مورد نظرشان را جلب کنند و به خواستهشان برسند. شناسایی این دسته از افراد نیز در جریان ارتکاب عمل مجرمانهشان به راحتی ممکن نیست. مهارتهایی که عمده مأموران قلابی از آن بهره میبرند به حدی است که قادرند مأموران حقیقی نظامی یا اطلاعاتی را هم فریب دهند و به محلهای نظامی نیز رفت و آمد کنند.
با توجه به فناوریهای موجود، امکان دسترسی به کارتهای شناسایی، احکام قضایی، تجهیزات نظامی و امنیتی به راحتی ممکن است. افرادی که در جعل این دسته از اوراق مهارت دارند، قادرند به راحتی کارتهای شناسایی و اوراق مورد نظر را به گونهای جعل کنند که امکان شناسایی اولیه آن ممکن نباشد. دسترسی به تجهیزات نظامی و امنیتی هم برای این دسته از افراد به راحتی ممکن است.
هر دسته از مأموران قلابی در شاخهای تخصصی مهارت دارند. برخی از آنها صرفاً در پوشش مبارزه با مواد مخدر سوژههای خود را شناسایی و با ادعای حمل مخدر، لوازم آنها را بازرسی و اموال آنها را سرقت میکنند. این دسته از افراد عمدتاً در جادههای برونشهری فعال هستند. آنها سوار بر خودروی شخصی و در حالی که تجهیزات نظامی به همراه دارند خودروهای عبوری را با ادعای حمل مواد مخدر متوقف و در جریان بازرسی از این خودروها، پول و طلای مسافران را سرقت میکنند. برخی از مأموران قلابی صرفاً در زمینه زورگیری از اتباع بیگانه فعال هستند. آنها در جریان بازرسی از محل اقامت این افراد، اموال آنها را با ادعای توقیف و انتقال به مرکز پلیس سرقت میکنند. شاخهای از مأموران قلابی هم لباس شخصی هستند و با خود تجهیزات پلیسی و امنیتی به همراه دارند. آنها خود را مأموران بلندپایه وزارت اطلاعات یا قوه قضائیه معرفی و با ادعای نفوذ در مناصب دولتی و امنیتی، سوژههای خود را قربانی خواستههایشان میکنند. عمده مأموران قلابی از مجرمان سابقهدار هستند. آنها از اطلاعات و آمار شاخهای که در آن فعال هستند به خوبی آگاهی دارند و بعد از هر بار دستگیری و تحمل مجازات دوباره به همان چرخه جرم بازمیگردند و اینبار با مهارت بیشتری به سوژههایشان نزدیک میشوند. اینکه مأموران قلابی دوباره به چرخه جرم بازمیگردند یک پیام روشن برای ساختار قانونی کشور دارد و آن این است که مجازاتهای قانونی در این باره راه به جایی نبرده است. موضوع دیگر مربوط است به نابسامانی که در ساختار اداری و قانونی کشور حاکم است. برخوردهای نادرست با درخواستکنندگان خدمات دولتی، پلیسی و قضایی نقش مهمی در شکلگیری این پروندهها دارد و سبب میشود بسیاری از نیازمندان به این خدمات در دام مأموران قلابی گرفتار شوند. شناسایی مأموران قلابی از حقیقی تنها از یک راه ممکن است و آن هم تماس با مرکز فوریتهای پلیس ۱۱۰ است. این دسته از افراد تا زمانی که مورد احراز هویت به این شیوه قرار نگیرند کسب و کارشان رونق دارد.

حق امیرالمومنین (ع) بر گردن انسانیت
كورش شجاعي
امیرالمومنین آن پرورده دامان خاتم النبیین، برترین و والاترین مخلوق حضرت رب العالمین است و ارزشمندترین هدیه و عطیه الهی بعد از محمد مصطفی (ص) به اهل آسمان و زمین. همو که «جان پیامبر» و عبدصالح خداوند و تجسم عبودیت و بندگی بود. مرید و مطیع محض حبیب خدا، علمدار حضرت مصطفی، ایستاده بر قله دانایی و باب مدینه علم نبوی. همان علی که حتی لحظه ای از عمر گرانبهایش در شرک و کفر سپری نشد و اولین مرد ایمان آورنده به آیین پاک محمدی بود. همان علی که به فرمایش حضرت ختمی مرتبت برای پیامبر به منزله هارون برای موسی کلیم بود و «حدیث دار» از زبان آخرین برگزیده پروردگار در شأن و مقام او جاری شد.
همو که برادر، پسر عم، وصی، جانشین، جان فدا، مرید و مطیع و جان پیامبر اعظم بود. همان علی که ازهد، اتقی، اعدل، اعلم، اشجع بود و خداوند علی اعلی این عبد صالح را خود به علی نامبردار فرمود و مقام کبریایی حضرت رحمان و رحیم خود فرمان داد که علی را «امیرالمومنین» خطاب کنند. و چه امیرالمومنینی که دریای علم و حکمت و معرفت در وجودش موج می زد اما حتی یک «دم» و یک «قدم» بر پیامبر عظیم الشأن اسلام در هیچ امری پیشی و سبقت نگرفت چه رسد به سرپیچی و اطاعت نکردن از رسول خدا (ص). حضرت مولا پس از حبیب خدا، بی همتا بود در ایمان و باور به حق تعالی، در توکل و بندگی در خلوص نیت و اخلاص در عمل، در مقابله با کفر و جهل و گمراهی و شرکت و نفاق و ریا، حضرت علی بن ابیطالب تجسم تام و تمام انسانیت، جلوه و آیه و آینه تمام نما و جلوه حضرت آفریدگار بود.
او که «قرآن ناطق» بود و کلام و کردارش خدایی و قرآنی و محمدی در عرصه ایمان چنان بود که خود می فرمود اگر همه پرده ها کنار رود و غیب آشکار شود، ذره ای بر ایمان علی اضافه نمی شود. او که در عرصه پیکار و مقابله با کفر و جهل و نفاق نیز بی همتا بود و فاتح بدر و خیبر و خندق و ... جان فشانی در «راه خدا» را بدان جا رسانید که رسول خدا در حق اش فرمود ضربه علی در یوم خندق، افضل از عبادت جن و انس است. آن چنان در پیشگاه یتیمان متواضع بود که نه تنها بر فراهم آوردن سفره آنان همت می گمارد بلکه آن اشجع الناس و امیرالمومنان، کودکان یتیم را بر پشت خود می گذاشت تا گل لبخندی بر لبان بشکفد. آن خیبرشکن در عرصه پیکار نیز تنها از «پی حق» شمشیر می زد و حتی یک چرخش شمشیرش از «پی نفس» نبود، عدالت علی نیز در تمامی عرصه ها بی همانند بود. چه آن گاه که به رای قاضی درباره شکایت یک یهودی و ادعای مالکیت او درباره «زره» به راحتی تن داد، چه آن گاه که در مقابل تقاضای اندکی بیشتر از بیت المال توسط برادرش عقیل، آهن گداخته به دست او نزدیک کرد.
حضرت مولا همو که حضرت مصطفی خود و علی را پدران امت می خواند. همان وجود مبارکی است که به فرمان خداوند حکیم، در حجة الوداع و در غدیر خم توسط پیامبر به عنوان وصی، خلیفه و جانشین رسول خدا معرفی شد و حدیث مبارک و سرنوشت ساز «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ» از مأذنه جهاز شتران از برکه غدیر در گوش تمام جهان و برای همه اعصار جاری شد که اگر به آن عمل می شد ... علی (ع) آن یگانه کُفو و همتای حضرت زهرای اطهر، آن بهترین همسر، آن برترین پدر و مهربان ترین و والاترین انسان و امام انس و جان، آن تنها امیرالمومنین که حتی دیگر ائمه معصومین بدین لقب نامبردار نیستند، آن ولی و امام و حاکم و حکمرانی که در همان دوره کوتاه چهار سال و اندی حکومت خود با وجود تحمیل سه جنگ بزرگ داخلی، کارهایی کرد «کارستان»؛ حکومت و حکمرانی اش و فرمان نامه اش به مالک اشتر و ... همچنان و تا ابد الگویی بی نظیر و بی مانند است.
و این علی و امیرمومنان و این ساقی کوثر چه حق ها که بر گردن انسان و انسانیت ندارد! پس آیا تلاش برای شناخت و معرفت حضرت مولا و شناخت سبک زندگی و سیره مبارکش، وظیفه همه انسان ها خصوصا مسلمانان در همه اعصار نیست؟ آیا عمل یا حداقل تلاش برای الگو قراردادن نوع حکومت و حکمرانی امیرالمومنین (ع)وظیفه همه حاکمان و حکمرانان نیست؟ آیا ترویج سبک و سیره حکومت علوی وظیفه ای جدی و سرنوشت ساز به ویژه در عصر و شرایط کنونی برای همه مسئولان و مردم نیست؟! آیا حق امیرالمومنین، علی بن ابیطالب بر گردن انسان و انسانیت را آن چنان که باید شناخته ایم؟! آیا آن چنان که باید همه ما درک کرده ایم که چرا و چگونه و در چه شرایطی و با ایجاد چه جو تبلیغی و رسانه ای مسمومی در سایه تزویر و ریا و جهالت و تحجر و دور شدن مردم از گرد خورشید وجود امامت و ولایت، شمشیر جهالت بر سر امامت و ولایت فرود آمد و آن غم بزرگ بر عالم مستولی شد؟!

ارسال نظرات