19 فروردين 1402 - 08:09

پایگاه رهنما:

 

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز شنبه ۱۹ فروردين

کشف حجاب چرا حرام سیاسی است؟

حسن رشوند

دیدار‌های رمضانی امسال رهبر معظم انقلاب را نمی‌توان یک دیدار معمولی از جنس همه دیدار‌هایی که در طول سال انجام می‌شود، دانست. وجه بارز این دیدار‌ها و افطارکردن و اقامه نماز با حضور ایشان برای تألیف قلوب مؤمنین و اشتیاق امام مسلمین برای شنیدن دیدگاه‌ها و نظرات بی پرده اقشار مختلف از شاعر گرفته تا دانشجو و استاد و ... است.

معظم‌له در این دیدار‌ها ضمن بازگو کردن نقاط قوت و امیدآفرین نظام، چالش‌ها و ضعف‌های موجود را شناسایی و برای رفع یا کاهش هرکدام از این ضعف‌ها نسخه عملیاتی ارائه داده و با دریافت نقطه نظرات مخاطبان این جلسات و جمع بندی و ابلاغ آن به دستگاه‌های متولی مسیر آینده نظام را ریل‌گذاری می‌کنند. در این میان همیشه اولین دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام بوده است که در واقع باید این جلسه را یک دستورالعمل مدیریتی برای مسئولان کشور به حساب آورد.
رهبر معظم انقلاب در دیدار کارگزاران نظام، معیشت مردم را مهم‌ترین مسئله کشور اعلام کردند، اما در کنار طرح این مسئله مهم، به موضوعات مهم دیگری از جمله تغییر و تحولات جهانی و سرعت تحولات و تضعیف جبهه دشمن، مسئله انتخابات پایان سال و انتظار از مشارکت بالای آن و تعیین راهبرد سلامت، امنیت و رقابت در آن، کالبد شکافی اغتشاشات سال گذشته و تلاش دستگاه‌های جاسوسی دشمن و در نهایت به مسئله حجاب و محدودیت شرعی و قانونی آن تأکید داشتند. معظم‌له در باب حجاب و پدیده بی حجابی که این روز‌ها چهره بدی را در کشور به نمایش گذاشته است، فرمودند: «کشف حجاب حرام شرعی و سیاسی است. خیلی از کسانی که کشف حجاب می‌کنند نمی‌دانند این را؛ اگر بدانند که پشت این کاری که این‌ها دارند می‌کنند چه کسانی هستند، قطعاً نمی‌کنند. من می‌دانم. خیلی از این‌ها کسانی هستند که اهل دین‌اند، اهل تضرع‌اند، اهل ماه رمضان‌اند، اهل گریه و دعا هستند؛ توجه ندارند که چه کسی پشت این سیاست رفع حجاب و مبارزه با حجاب است. جاسوس‌های دشمن، دستگاه‌های جاسوسی دشمن دنبال این قضیه است. اگر بدانند حتماً نمی‌کنند.»
اوایل دهه۷۰ بود که رئیس بنیاد هریتیج که یک اندیشکده محافظه‌کار امریکایی است، گفته بود «اکنون دیگر تسخیر زمین ارزش ندارد، بلکه تسخیر فاصله بین دو گوش انسان یعنی مغز انسان‌ها مهم است، چرا که با تسخیر آن می‌توان بر کشور‌ها و مردمان آن مسلط شد». ۲۴تیرماه ۷۱ هنوز بیشتر از سه سال از زعامت حکیم فرزانه انقلاب نگذشته بود که معظم‌له درخصوص تهاجم فرهنگی که کمتر علایمی از تغییر ذائقه و نفوذ فرهنگ غرب در آن مقطع در جامعه دیده می‌شد، فرمودند: «دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشا – سعی می‌کند جوان‌های ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می‌کند، یک تهاجم فرهنگی، بلکه باید گفت یک “شبیخون فرهنگی” یک “غارت فرهنگی” و یک “قتل‌عام فرهنگی” است. امروز دشمن این کار را با ما می‌کند.»
یک سال پس از این هشدار در سال ۷۲ بود که رهبر انقلاب به اتفاقی که در دوران پرشکوه مسلمانان در آندلس افتاد، اشاره کردند و بار دیگر فرمودند: «تهاجم فرهنگی، مثل خودِ کار فرهنگی، اقدامِ آرام و بی سر و صدایی است. یکی از راه‌های تهاجم فرهنگی، این بوده است که سعی کنند جوانان مؤمن را از پایبندی‌های متعصبانه به ایمان، که همان عواملی است که یک تمدن را نگه می‌دارد، منصرف کنند. همان کاری را که در اندلس، در قرن‌های گذشته کردند. یعنی جوانان را در عالم، به فساد و شهوت‌رانی و میگساری و این چیز‌ها مشغول کردند. این کار، حالا هم انجام می‌گیرد.»
فرانتس فانون در کتاب «الجزایر و مسئله حجاب» می‌نویسد: «هنوز رؤیای رام کردن جامعه الجزایری به کمک زنان بی‌حجاب که شریک جرم اشغالگرند، بیرون نرفته است. هربار که زن الجزایری کشف حجاب می‌کند، در واقع، به این معناست که الجزایر انکار وجود خویش را از جانب اشغالگر پذیرفته است». دراین کتاب، تعبیر‌هایی به کار رفته که نقش زن در جامعه‌های دینی را نشان می‌دهد. در واقع می‌توان گفت جامعه دینی را با نوع پوشش زنان آن می‌توان شناخت.
اما چرا برای اولین بار رهبری انقلاب کشف حجاب عده‌ای در کشور را علاوه بر «حرام شرعی»، «حرام سیاسی» معرفی کردند. سؤال اینجاست چه تفاوتی بین بسیاری از افعال حرامی همچون دزدی، اختلاس، فساد، رانت‌خواری، خویشاوندسالاری، زمین‌خواری، غصب اموال مردم و حرام‌هایی از این جنس که قطعاً هیچ انسان مؤمنی نمی‌تواند وجود حتی یکی از آن‌ها را در جامعه بپذیرد، کشف حجاب یک حرام سیاسی است. برای درک این موضوع کافی است به این گزاره‌های دشمنان توجه شود تا ماهیت حرام سیاسی بودن کشف حجاب بهتر فهم شود:
۱-وقتی مارتین ایندیک امریکایی که از عناصر اصلی پروژه استحاله و بی هویت کردن جوامع اسلامی است، درباره ایران می‌گوید دیگر وقت آن نیست که دانشجویان را به خیابان‌ها بکشانیم، بلکه باید چادر را از سر زنان برداشت و از این طریق می‌توان نظام اسلامی ایران را سرنگون کرد، آیا نباید کشف حجاب را پروژه‌ای برای به تباهی کشاندن جامعه دینی ایران دانست.
۲- مستر همفر، جاسوس معروف انگلیسی می‌گوید: «زنان مسلمان دارای حجاب محکم هستند و نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست. به هر وسیله‌ای شده باید آن‌ها را از حجاب اسلام خارج کرد. آنگاه مردان و جوانان فریفته می‌شوند و فساد در کانون خانواده‌ها رخنه می‌کند».
۳-میشل هوئلیک، نویسنده اسلام ستیز فرانسوی می‌گوید: «جنگ بر ضد اسلام‌گرایی، با کشتن مسلمانان فایده‌ای ندارد، فقط با فاسد کردن آن‌ها می‌توان به پیروزی دست یافت. پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان دامن‌ها کوتاه فرو بریزیم».
۴-بنیامین نتانیاهو: «امریکا می‌تواند با پخش سریال‌هایی که افراد زیبارویِ جوان را در وضعیت‌های متنوعی از برهنگی نشان می‌دهند و زندگی‌های فریبنده و مادی‌گرایانه دارند و رابطه‌های بی قید جنسی برقرار می‌کنند یک انقلاب را علیه حکومت ایران به راه اندازد. این [سریال‌ها]واقعاً براندازانه هستند. جوانان ایرانی دلشان از لباس‌های دلپسندی که دراین سریال‌ها می‌بینند خواهد خواست. آن‌ها استخر‌ها و زندگی‌های پرزرق و برق را خواهند خواست».
۵-یکی از جاسوسان کاخ سفید در گزارشی درباره برداشتن چادر از سر زنان ایرانی گفته است: «ما موفق شدیم چادر مشکی زن ایرانی را به چادر توری و گل‌دار تبدیل کنیم چادر را هم به مانتو و مانتو‌های بلند را به مانتو‌های رنگین تنگ و خیلی کوتاه و اکنون از حجاب برخی زنان فقط یک روسری باقی مانده است». یا یکی از مقامات بلند پایه امریکا در ارتباط با پوشش زنان در ایران گفته هر زن چادری در کوی و برزن ایران، به منزله پرچم جمهوری اسلامی ایران است؛ لذا ما برای براندازی این نظام، باید حجاب آن‌ها را سست کنیم.
بنابراین، وقتی نگاه دشمن به حجاب زنان این مرز و بوم حکم پرچمی را دارد که همواره در اهتزاز است و همچون موشک به سمت دشمن شلیک می‌شود، باید هم کشف حجاب را علاوه بر حرام شرعی، یک حرام سیاسی دانست.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز شنبه ۱۹ فروردين

مسئولیت بازار خودرو با کیست؟!

مهدي حسن‌زاده

ظاهرا قیمت گذاری خودرو در حال تبدیل شدن به موضوعی لاینحل و مسئله ای به شدت پیچیده است که انواع روش ها برای قیمت گذاری در آن تجربه می شود. روزگاری نه چندان دور، قیمت گذاری برعهده وزارت صنایع و معادن سابق (صمت فعلی) بود. سپس با تشکیل شورای رقابت براساس قانون سیاست های کلی اصل 44 و این استدلال که بازار خودرو انحصاری است، این مسئولیت بر دوش شورای رقابت افتاد. با افزایش قیمت خودرو از سال 97 در پی جهش ارزی آن سال و فاصله گرفتن قیمت بازار از قیمت کارخانه، بار دیگر بحث ها در این باره که چگونه باید در بازار خودرو قیمت گذاری کرد، بالا گرفت.

از ابتدای سال گذشته با اصرار وزارت اقتصاد، قیمت گذاری از مسیر بورس کالا صورت گرفت که با کشف قیمتی مابین قیمت کارخانه و بازار، نوع جدیدی از قیمت گذاری را مطرح کرد. با این حال اعتراض ها به قیمت کشف شده در بورس کالا موجب شد که از اواخر سال گذشته، سکان قیمت گذاری خودرو دوباره در دست شورای رقابت قرار گیرد. با این حال پس از تصمیم روزهای گذشته این شورا، یک مقام مسئول در نامه ای به شورای رقابت اعلام کرده است که افزایش 35 درصدی قیمت خودرو غیرمتعارف است و آثار تورمی دارد و باید اصلاح شود. به این ترتیب طی بیش از یک دهه اخیر با 4 مدل متفاوت قیمت گذاری مواجه بوده ایم.

1 - قیمت گذاری توسط دولت (وزارت صمت) 2 - قیمت گذاری توسط شورای رقابت (نهاد فراقوه ای) 3 - قیمت گذاری توسط بورس کالا 4 - قیمت گذاری با دخالت مقامات دولتی در مصوبه شورای رقابت ماحصل انحصار،بی برنامگی و این بلبشوی قیمت گذاری، بازی باخت - باخت برای تولیدکننده و مصرف کننده است. تحمیل زیان انباشته حدود 200 هزار میلیاردی به خودروسازان و دیگر اجزای صنعت خودرو، کاهش تولید به کمتر از یک میلیون دستگاه در سال های 97، 98، 99 و 1400، افزایش شدید قیمت خودرو در بازار، دسترسی سخت و طاقت فرسای مصرف کننده به خودروی دست اول و شکل گیری انواع روش های محیرالعقول واگذاری خودرو از جمله قرعه کشی، شکل گیری رانت 100 تا 200 درصدی از تفاوت قیمت کارخانه و بازار و در نهایت تبدیل موضوع خودرو به یک چالش نظام تصمیم گیری در کشور و بازی با اعصاب و روان جامعه، خروجی تصمیماتی است که در زمینه بازار خودرو گرفته شده است. اکنون که تصمیم جدیدی برای  قیمت گذاری خودرو گرفته شده است، توجه مجموعه دولت را باید به چند نکته اساسی جلب کرد:

1 - ورود خارج از ضابطه به تصمیم شورای رقابت به عنوان یک شورای فرابخشی و مسئول در این زمینه به معنای پذیرش مسئولیت قیمت گذاری خودرو است . اگر با دستور اخیر افزایش قیمت کارخانه به میزان کمتر از 35 درصد مصوب فعلی شورای رقابت، محقق شود، تبعات آن در زمینه تشدید زیان انباشته خودروسازان، کاهش تولید، افزایش قیمت خودرو در بازار و سرریز معوقات خودروسازان بر نظام بانکی نیز متوجه دولت خواهد بود. در چنین شرایطی قطعا بازار دونرخی خودرو تشدید می شود و این مسئله چیزی نیست که در یک خط با دستور بتوان به حل آن امیدوار بود.

2 - تردیدی نیست که در موضوع خودرو نباید یک سویه قضاوت کرد. مقایسه قیمت و کیفیت خودروهای داخلی با برخی خودروهای معمولی در کشورهای همسایه نشان می دهد که خروجی صنعت خودرو، تولید محصولی گران و بی کیفیت است. این خروجی با وجود حمایت های تعرفه ای کم نظیری رقم خورده است که نمونه آن در کمتر کشور و کمتر صنعتی دیده می شود. اولین گام برای خروج خودروسازی از بن بست قیمت گذاری پذیرش شکست حمایت های تعرفه ای و تعریف بسته ای از حمایت به صورت مدت دار و مشروط است. به این معنی که حمایت تعرفه ای باید محدود به چند سال باشد و تعرفه واردات نیز به تدریج کاهش یابد و خودروسازان فقط همین چند سال فرصت داشته باشند تا بتوانند بدون حمایت های خاص سرپا بمانند.

3 - صنعت خودرو قبل از هر اقدامی از جمله خصوصی سازی (که با این زیان انباشته به نظر ناممکن می رسد) نقشه راه مشخصی داشته باشد که در آن در وهله نخست آسیب شناسی مشخصی در زمینه عوامل شکل گیری زیان انباشته بالا، کیفیت پایین و قیمت گزاف صورت گیرد.

4 - ضوابط مشخص و مبتنی بر سیاست گذاری کلان برای قیمت گذاری خودرو تعریف شود تا مشخص باشد تا زمان وجود انحصار و به ضرورت آن قیمت گذاری، برمبنای چه منطقی باید خودرو قیمت گذاری شود تا از این همه آشفتگی و تغییر در نحوه تعیین قیمت خودرو پرهیز شود.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز شنبه ۱۹ فروردين

نتانیاهو چرا نمی‌تواند بجنگد؟

محمد ایمانی
1- نقشه نتانیاهو چیست؟ آیا اسرائیل درصدد راه‌اندازی جنگ گسترده است؟ آیا اعضای جبهه مقاومت، حملات موردی و موضعی اسرائیل را «تلافی» می‌کنند؟ اینها پرسش‌هایی است که ظرف چند هفته گذشته به ویژه روزهای اخیر بارها پرسیده شده، اما نارسا و ناقص به نظر می‌رسد. ناقص از این جهت که اسرائیل را به خاطر 
«شلیک چهار تا موشک و بمب»، در موقعیت ابتکار عمل تصور می‌کند؛ و حال آن که ابتکار عمل در اختیار جبهه مقاومت است. مهندسی جبهه مقاومت است که در طول این سال‌ها پیش رفته و حالا صهیونیست با سابقه اما فرتوتی مثل نتانیاهو را در موقعیت بازی دو سر باخت قرار داده است.
2- غافلگیری حریف، شرط اول و لازم برای آغاز جنگی موفقیت‌آمیز است؛ و این ضرورتی است که امروز، ده تا مثل نتانیاهو نیز از عهده آن 
بر نمی‌آیند. چند دهه قبل، صهیونیست‌ها اراده می‌کردند ظرف چند روز، یک یا چند کشور عربی را شخم بزنند و بلافاصله با عملیات غافلگیرانه عملی می‌کردند؛ اما نتانیاهو اکنون، وضعیت کسی را دارد که روی ارّه نشسته است. او پرونده مفاسد گسترده‌ای دارد و برای این که از محکومیت فرار کند و صد‌ها هزار صهیونیست معترض به خودکامگی‌هایش را عقب براند، مرتکب ماجرا جویی‌های نظامی در سوریه و لبنان و غزه شده، بی‌آن که کمترین امیدی به پیروزی در جنگ داشته باشد یا تصور کند که دولتش می‌تواند سالم و سر پا از جنگ خارج شود.
3- جبهه مقاومت، نه امروز بلکه از مدت‌ها قبل برای هر نوع مواجهه نظامی جدی آماده شده و تدارک مفصلی کرده است. گزینه‌های رو شده، در قبال تسلیحات و امکانات رو نشده، حکم نوک کوه یخ را دارد. به عنوان یک نمونه آشکار، تصورش را بکنید در حالی که مقامات آمریکایی در مقابل حملات پهپادی جسته و‌گریخته ابراز ناتوانی کرده و از زوال برتری هوایی 70 ساله خبر داده‌اند، چه کاری از ارتش کوچک اسرائیل در برابر تهاجم همزمان هزاران پهپاد قدرتمند، آن هم از چند جبهه برمی آید؟! در عین حال، جبهه مقاومت در زمین حریف بازی نمی‌کند، بلکه با وقار و حوصله، نقشه خود را پیش می‌برد. در این برنامه، کار از تلافی محض گذشته و رژیم صهیونیستی دائما به شکل فزاینده، به سمت زوال تدریجی رانده می‌شود. در راهبرد جبهه مقاومت، خبط نتانیاهو مثلا در به شهادت رساندن دو مستشار ایران در دمشق، صرفا و الزاما با شلیک موشک و یک نوبت کار نظامی پیچیده پاسخ داده نمی‌شود. بلکه این مجازات می‌تواند فرسایشی و ادامه دار باشد؛ مانند ضربه دیروز در منطقه «الحمراء غور» در کرانه باختری که به هلاکت سه تن از نیروهای صهیونیست انجامید. فقط ظرف سه ماه گذشته، ۱۹ صهیونیست در همین عملیات‌ها در درون سرزمین‌های اشغالی تحت محاصره کامل امنیتی به هلاکت رسیده و ۱۳۳ نفر دیگر زخمی شده ‌اند.
4- جبهه مقاومت امکانات را هدر نمی‌دهد، هر چند که تسلیحات متنوع موشکی و پهپادی‌اش، برای چند بار شخم زدن تاسیسات و مناطق صهیونیست‌نشین کافی، و مهیای شلیک است. مقاومت فلسطین در جنگ دو سال قبل، فقط در یک شبانه‌روز، بالغ بر ۶۰۰ فروند راکت و موشک به مناطق صهیونیست‌نشین در عمق مناطق اشغالی و از جمله قدس شلیک کرد. این حملات پر حجم، در نوع خود بی‌سابقه بود و مقامات صهیونیستی را به زانو درآورد. فراتر از مقاومت فلسطین، توانمندی‌های ناشناخته حزب‌الله لبنان است. برآورد چهار- پنج سال قبل مقامات اسرائیل، حاکی از این بود که مقاومت لبنان بالغ بر 140 هزار فروند موشک در زرادخانه‌های خود دارد که بر اساس بانک اطلاعاتی دقیق، آماده شلیک به دوردست‌ترین مراکز صهیونیستی در عمق سرزمین‌های اشغالی هستند. «وری گوردین» فرمانده جبهه داخلی ارتش اسرائیل، دو سال قبل گفت: «در جنگ آینده با حزب‌الله لبنان، روزانه ۲۵۰۰ موشک به سمت ما شلیک می‌شود. اسرائیل آمادگی کافی برای جنگ در جبهه شمالی را ندارد. این بزرگ‌ترین درد سر ماست».. همچنین «اسحاق بریک» فرمانده ارشد نیروهای ذخیره معتقد است: «ارتش اسرائیل، ضعیف‌‌تر از چیزی است که وانمود می‌شود. در صورت وقوع جنگ، شاهد اصابت 3000 موشک و صدها پهپاد با تلفات و خسارات سنگین خواهیم بود».
5- در این میان، مرور ارزیابی «یوزی رابین»، مدیر سابق برنامه موشکی اسرائیل، در جای خود خواندنی است. این سخنان نه متعلق به امروز، بلکه بر مبنای ارزیابی‌های هشت سال قبل است و تیرماه 1394 در جمع افسران نیروی هوایی آمریکا عنوان شده است: «ایرانی‌ها به خوبی در جریان تحولات موشکی هستند. آنها فاتح 110 را برای شکست سامانه‌های موشکی ساخته‌‌‌اند و به‌عنوان یک مهندس باید بگویم به خوبی کار کرده‌‌اند. با افزایش دقت این موشک و سر جنگی 500 کیلویی، آنها حالا می‌‌‌توانند یک بلوک شهری را نابود کنند. باورکردنی نیست. موشک‌‌‌های بالستیک ایران در حجم بالا در حال تولید، ذخیره و حتی صادرات است. ایران نیازی به سلاح هسته‌‌‌ای ندارد. آنها می‌‌‌توانند با موشک‌های 2000 کیلومتری نقطه‌‌زن، اسرائیل را فلج کنند. ایرانی‌‌ها نشان دادند موشک‌‌های قیام و قدر را انبار کرده‌اند. من به احترام افرادی که این کار را انجام دادند، کلاه از سر برمی‌‌دارم. این دستاورد‌ها در شرایط تحریم به دست آمده است».
6- مقامات رژیم صهیونیستی سال 1385، پس از شکست سهمگین در جنگ 33 روزه مقابل حزب‌الله لبنان، «کمیته وینوگراد» را برای بررسی علل شکست تشکیل دادند. گزارش چند ماه بعد این کمیته قابل تامل بود: «رهبری سیاسی در این جنگ، دچار بحران و سردرگمی ‌بود. با وجود اعلام طراحی 4 ماهه، تناسبی میان سناریوها و آنچه در عمل در جریان بود، وجود نداشت. ارتش با سردرگمی‌ رفتار کرد و در برابر حملات موشکی حزب‌الله ناتوان بود. تصمیم استراتژیک و دکترینی برای خروج از جنگ وجود نداشت. این جنگ، اشتباهی وحشتناك و ناکامی‌خطرناک بود. ما شکاف‌های خطرناک در بالاترین سطوح هرم سیاسی و نظامی را مشاهده کردیم». 17 سال پس از جنگ 33 روزه، می‌توان به طور قاطع گفت که رژیم صهیونیستی در ابعادی مانند انسجام و ساخت درونی قدرت، ناتوانی در مهار مقاومت فلسطین، و افول بازدارندگی نظامی، مسیر قهقرا را طی کرده و شرایطش حتی با شرایط شکست در جنگ سال 1385 قابل مقایسه نیست. در مقابل، نیروهای جبهه مقاومت از چند جبهه شمال و جنوب و شرق، دست به ماشه و آماده دادن گوشمالی بی‌سابقه به رژیمی هستند که مهره بدنامی به نام نتانیاهو -به عنوان نماد ورشکستگی و قهقرای آن- در راس آن بر سر کار است.
7- نتانیاهو مانند صیدی است که در برابر صیاد دست و پا می‌زند. اما جبهه مقاومت، هنوز بازی خود را شروع نکرده و مشت خود را نگشوده است. رفتار جنون‌آمیز نتانیاهو، بیشتر از سر درماندگی و استیصال است تا برنامه‌ریزی موثر و داشتن ابتکار عمل. او می‌خواهد در وضعیت آشفته رژیم صهیونیستی، خود را «قهرمان نجات اسرائیل» جا بزند -و خود را از محکومیت و مجازات و حذف نجات دهد- و حال آن که خود وی، یکی از علل تشدید بحران در آن رژیم است. او نزد بسیاری از صهیونیست‌ها، به عنوان دیکتاتوری کلاهبردار و فریبکار شناخته می‌شود که دنبال نجات خود از طریق بحران ‌سازی است. به احتمال زیاد، چند صد هزار معترضی که ظرف دو ماه گذشته علیه کودتای تقنینی و قضایی نتانیاهو به خیابان‌های تل‌آویو آمدند، نه تنها از تحرکات نظامی نتانیاهو خوشحال نمی‌شوند، بلکه آن را نیرنگی برای سرکوب اعتراضات می‌شمارند و بنابراین، بر خشم و اعتراض شان افزوده می‌شود.
8- رژیم صهیونیستی قطعا تاوان جنایت‌های خود را خواهد پرداخت. اما دولت نتانیاهو به احتمال قوی نه با جنگ، بلکه به واسطه تحولات ترکیبی در درون مرز‌های سرزمین اشغالی سقوط می‌کند. در این فرآیند، شرارت‌های او می‌تواند به مانند کاتالیزور شتاب دهنده عمل کند و حیات رو به زوال اسرائیل را کوتاه‌تر کند. عاموس یادلین رئیس ‌سابق اطلاعات ارتش اسرائیل اخیرا گفت: «رهبر ایران لبخند می‌زند و می‌گوید اسرائیل پیش از ضرب‌ الاجل، تصمیم به نابودی خود گرفته است. آنها (ایرانی‌ها) درحال بحث‌ هستند که به ما حمله‌ کنند، یا بگذارند از درون نابود شویم».. اشاره یادلین به این بخش از بیانات اخیر رهبر حکیم انقلاب اسلامی است که بازتاب بسیار گسترده‌ای در محافل سیاسی و رسانه‌ای اسرائیل داشت:
«رژیم صهیونیستی در عمر 75 ساله خودش هرگز گرفتاری‌‌های هولناکی مثل امروز نداشته. اوّلاً تزلزل سیاسی: در چهار سال، چهار نخست‌وزیر عوض کرده... دوقطبی شدیدی در سرتاسر رژیم جعلی وجود دارد. این تظاهراتِ صد هزار نفری در تل‌آویو و در شهرهای دیگر نشانه‌ این است. حالا چهار موشک هم ممکن است به یک جایی بزند، ولی اینها جبران نمی‌کند آن قضیّه را. دچار تزلزل به معنای واقعی کلمه است. اعلام شده که به زودی تعداد کسانی که از اسرائیل دارند خارج می‌شوند، به دو میلیون می‌رسد. همه‌شان می‌گویند فروپاشی ما نزدیک است، ما به 80 سالگی نمی‌رسیم. ما گفتیم: 20 سالگی و 25 سالگی را نمی‌‌بینید، خودشان عجله کردند، زودتر می‌خواهند».
منبع: بصیرت

ارسال نظرات