20 فروردين 1402 - 09:02

پایگاه رهنما:

 
 

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز یکشنبه‌ ۲۰ فروردين

لیگ در احاطه افول داوری

شیوا نوروزی

در دورانی که فوتبال دنیا با استفاده از جدیدترین سیستم‌ها سعی دارد اشتباهات داوری را به حداقل ممکن برساند، اینجا و در فوتبال ایران فرسنگ‌ها دورتر از امکانات داوری سرنوشت مسابقات لیگ برتر با اشتباهات تأثیرگذار داوران عوض می‌شود. موضوعی که طی سال‌های گذشته هیچ عزمی برای رفع آن دیده نشده است.
تنها پنج هفته دیگر به پایان رقابت‌های این فصل لیگ برتر باقی مانده و هفته‌ای نیست که مسابقات بدون جنجال داوری به پایان برسد. بعد از هر بازی مهم و تأثیرگذار، تیم‌ها به عملکرد داوران اعتراض دارند. این مسئله حتی در دیدار‌هایی که نتایجش جایگاه تیم‌ها را تغییر نمی‌دهد نیز بار‌ها دیده شده است. نقطه اشتراک همه اعتراضات چیزی نیست جز اشتباهات تأثیرگذاری که بار‌ها نتایج بازی‌ها را تغییر داده و در سرنوشت تیم‌های مدعی یا در حال سقوط اثر مستقیم گذاشته است. در همین هفته بیست و پنجم، سپاهان بازنده بزرگ هفته طوماری بلندبالا منتشر کرد مبنی بر اشتباهات داوری در جدال با تراکتورسازی. صدرنشین در بیانیه‌ای مدعی شد دو پنالتی برای سپاهان گرفته نشده است. از طرفی در خصوص گل سوم پرسپولیس به ملوان نیز حرف و حدیث‌های زیادی مطرح شده و برخی کارشناسان از مردود بودن آن صحبت کرده‌اند.
موارد ذکر شده تنها بخش اندکی از اشتباهات مکرر داوری است. این معضل از سال‌های پیش وجود داشته و در این فصل به اوج خود رسیده است. متأسفانه تعداد سوت‌های اشتباه در لیگ فعلی آنقدر زیاد بوده که تیم‌های مدعی تقریباً هر هفته مشغول نوشتن و انتشار بیانیه علیه داوران هستند. اگرچه در برخی موارد شاید تیم‌های بازنده معترض، داور را مقصر باخت خود جلوه دهند، اما قضیه جدی‌تر از این حرف‌هاست. بررسی صحنه‌های حساس بازی‌های مختلف به وضوح نشان می‌دهد که قاضیان میدان در این فصل قضاوت‌های اشتباه زیادی داشته‌اند و این مسئله خود بر هرج و مرج فوتبال باشگاهی دامن زده است. با هر تصمیم نادرست هواداران، بازیکنان، کادرفنی و مدیران باشگاه‌ها به شدت و با لحن تند از داوران انتقاد می‌کنند و این انتقادات تنها به بازی ختم نمی‌شود. اتفاقاً پس از سوت پایان مربیان، بازیکنان و مدیران تیم علیه داور، کمیته داوران و فدراسیون بیانیه منتشر می‌کنند و حرف از شکایت می‌زنند.
در این اوضاع کمیته داوران فقط و فقط از داورانش حمایت می‌کند بدون اینکه ضعف‌های شدید آن‌ها را بپذیرد. گذشت آن زمانی که داوران الیت داشتیم و در آسیا جزو مدعیان بودیم. در حال حاضر نه تنها در سطح بین‌المللی افت شدید داشته‌ایم، بلکه در برگزاری دیدار‌های داخلی نیز با بحران شدید مواجه هستیم. فوتبالی که ادعای حرفه‌ای شدن دارد و خود را جزو بهترین‌های آسیا می‌داند برای ارتقای سطح داوری نیز باید همانند کشور‌های حرفه‌ای برنامه داشته باشد و براساس آن عمل کند. تا وقتی مسائل غیرفنی و اتفاقات غیرفوتبالی در تصمیمات دخیل باشد نباید انتظار آرامش و بهبود اوضاع را داشت. عدم آموزش نسل جدید، ورود بی‌رویه داوران بی‌تجربه و همچنین عدم برخورد قاطع با داوران پراشتباه کار را به جایی رسانده که هر مربی و بازیکنی به خود اجازه می‌دهد به داوران اتهام بزند و آن‌ها را مقصر اصلی ناکامی‌ها معرفی کند. درحالی‌که همه کشور‌های صاحب‌نام و رقبای آسیایی دیگر هیچ بازی را بدون VAR برگزار نمی‌کنند، اما فوتبال ما همچنان در حسرت ورود این تکنولوژی به کشور است. سال گذشته آقایان در مصاحبه‌های متعدد وعده ورود VAR به لیگ برتر را دادند، ولی همان زمان همه می‌دانستند این وعده نیز همانند وعده‌های قبلی هرگز رنگ واقعیت نمی‌گیرد. اوضاع هر روز بدتر می‌شود و فدراسیون اهمیتی به وضعیت بحرانی داوری نمی‌دهد. با این شرایط و با نزدیک شدن به هفته‌های پایانی لیگ اوضاع قطعاً بدتر هم خواهد شد. اگر تأیید شود تصمیمات داور سه امتیاز مهم را از صدرنشین گرفته یا سرنوشت یک تیم فانوس به دست را تغییر داده، چه کسی پاسخگوی ضرر و زیان تیم‌ها و ناراحتی هواداران خواهد بود؟ بازی‌ها برگزار می‌شود و به زودی فصل هم به پایان می‌رسد، ولی تا کی قرار است اهمیتی به افول داوری داده نشود؟!

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز یکشنبه‌ ۲۰ فروردين

وجوه متمایز نبرد رمضان ۱۴۴۴

دكتر حامد رحيم‌پور

کسانی که تحولات سرزمین های اشغالی را رصد می کنند، می دانند که نبرد چند روز گذشته ، از متفاوت ترین و متمایزترین نبردهایی بودکه صهیونیست ها در 75سال گذشته با آن مواجه شده اند.درواقع کمتر از یک سال پس از شکست آشکار رژیم صهیونیستی از مقاومت فلسطین در «سیف القدس» که حتی منابع امنیتی و نظامی اسرائیلی آن را نخستین پیروزی قاطع فلسطینی‌ها در یک جنگ تمام‌عیار بر ارتش صهیونیستی خواندند، پاسخ  محکم و در عین حال متفاوت مقاومت درنبرد رمضان 1444 طرف مقابل را مبهوت کرده است.برای مثال طی دو روز نبرد، در حمله اولی که از نوار غزه انجام شد، از 9 راکت شلیک شده، 2یا 3راکت توسط گنبدآهنین رهگیری نشد، یکی روی یک لانه غصبی فرود آمد و یک یا 2راکت دیگر به یک کارخانه در سدیروت اصابت کرد، در حالی که قبلا راکت‌های 107 م‌م مقاومت غزه حتی با تعداد بالاتر همگی سرنگون می‌شدند که اتفاق اخیر نشان دهنده تغییر در سلاح‌هاست. 

همچنین دامنه شلیک راکت از شهرک‌های اطراف نوار غزه مانند سدیروت و ... به نقب غربی در جنوب فلسطین اشغالی کشیده شد‌.  پیش از این در صورت حمله راکتی مقاومت، صهیونیست‌ها واکنش سریع نشان می دادند و پایگاه‌های مقاومت غزه را بمباران می‌کردند در حالی که سطح پاسخ به حملات مقاومت توسط صهیونیست‌ها بسیار محدود بود به طوری که می‌توان گفت اساسا پاسخی داده نشد که اعتراضات صهیونیست‌ها  به این موضوع را در پی داشت. درمقابل حتی پس از پرواز جنگنده‌های صهیونیست شاهد شلیک موشک‌های دوش پرتاب و پدافندی قسام به سمت جنگنده‌های صهیونیست‌ بودیم که البته با پرتاب فلر توسط جنگنده‌ها رهگیری می‌شدند.  یکی دیگر از وجوه متمایز نبرد اخیر،سلسله حملات راکتی از جنوب لبنان به سمت اراضی اشغالی بود.

اهمیت حملات موشکی از لبنان به دلیل میزان تلفات آن نیست بلکه بار روانی که این عملیات در بین مقامات صهیونیستی ایجاد می‌کند بسیار فراتر از اهداف نظامی است، چرا که ثابت کرد مقامات پرمدعای تل‌آویو دیگر نمی‌توانند امنیت شهرک‌نشینان را تامین کنند و مهم ترین پیامدهای آن، خروج سرمایه و مهاجرت معکوس از سرزمین های اشغالی خواهد بود که افول رژیم اشغالگر را تسریع خواهد کرد و نشانه‌های آن در ماه های اخیر در حال عیان شدن است. اتفاقات چند هفته گذشته داخل سرزمین های اشغالی نیز نبرد اخیر را متفاوت کرده بود.زمانی که ارتش یکدست و فرمانبردار در سرزمین‌های اشغالی وجود داشت، نتانیاهو برخلاف ادعاهایش جرئت نکرد تیری به سمت لبنان شلیک کند و اکنون که سرزمین‌های اشغالی با اعتراضات سراسری روبه رو است و فرماندهان ارتش از کابینه تندرو تمرد می‌کنند، شرایط برای دولت نتانیاهو سخت‌تر خواهد بود.

افزون بر این، در این نبرد و در میانه ای که ادراک نخبگان دو طرف در عالی ترین درجه اهمیت قرار دارد،گویی نبرد اصلی در ذهن ها جاری است و نه در سدیروت و رفح و غزه وتل آویو. در این حال نباید از نشست هماهنگی فرماندهان مقاومت فلسطینی و لبنانی و... به آسانی گذشت. جلسه بیروت، رویدادی فوق العاده مهم بود.ارکان مقاومت در جبهه های شمالی، جنوبی، شرقی و مرکزی هم عهد شده اند به شکل هماهنگ نتانیاهو را گوشمالی دهند. در نقطه مقابل، باوجود گذشت چند ماه از نخست وزیری نتانیاهو، نه بایدن حاضر است با او ملاقات کند،نه در جبهه داخلی از هم پاشیده اسرائیل حداقلی از اعتماد باقی مانده که سران مخالفان حاضر باشند کنار نتانیاهو بایستند و با او عکس بگیرند.

به جرئت می توان گفت تا کنون چنان سطحی ازهمگرایی در جبهه مقاومت و چنین سطحی از واگرایی در جبهه عبری رخ نداده است.جلسه راهبردی بیروت نشان داد که  شروع جنگ بین اسرائیل و غزه به مرزهای فلسطین محدود نخواهد شد و این بار همه اضلاع مقاومت در منطقه در برابر اشغالگران متحد خواهند شد و از همه سو سرزمین های اشغالی توسط گروه های مقاومت هدف قرار خواهد گرفت. همه این ها باعث شد که این بار  واکنش نتانیاهو و دیگر مقامات ارشد رژیم، برخلاف لفاظی‌های همیشگی‌، بسیار ضعیف و نشان‌دهنده ترس شدید از مواجه شدن با واکنش نظامی مقاومت به ویژه حزب‌ا... باشد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز یکشنبه‌ ۲۰ فروردين

حجاب به سرقت رفته را پس بگیرید! 

حسین شریعتمداری
۱- بی‌گمان کشف حجاب از سوی بسیاری از خانم‌های کشف حجاب‌کننده ناشی از نا‌آگاهی و فریب‌خوردگی آنهاست ولی این پدیده در مجموع یک حرکت امنیتی است که از سوی سرویس‌های اطلاعاتی دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب تدارک دیده شده و به میدان آمده است و به گفته رهبر معظم انقلاب «‌کشف حجاب، حرام شرعی و حرام‌سیاسی است؛ هم حرام شرعی است، هم حرام‌سیاسی است. خیلی از کسانی که کشف حجاب می‌کنند نمی‌دانند این را؛ اگر بدانند که پشت این کاری که اینها دارند می‌کنند چه کسانی هستند، قطعاً نمی‌کنند. من می‌دانم. خیلی از اینها کسانی هستند که اهل دینند، اهل تضرّعند، اهل ماه رمضانند، اهل‌گریه و دعایند، [منتها] توجّه ندارند که چه کسی پشت این سیاستِ رفعِ حجاب و مبارزه‌ با حجاب است. جاسوس‌های دشمن، دستگاه‌های جاسوسی دشمن، دنبال این قضیّه هستند. اگر بدانند، حتماً نمی‌کنند‌». 
۲- این عده در مقایسه با توده‌های عظیم و چند‌ده میلیونی مردم مسلمان و باورمند کشورمان، بسیار ‌اندک و کم‌شمارند و بر پایه برخی از بررسی‌های میدانی و داده‌های آماری می‌توان این جماعت قانون‌شکن را در سه گروه تعریف کرد. 
گروه اول کسانی هستند که دنباله امنیتی دارند و کشف حجاب را به عنوان یک ماموریت انجام می‌دهند‌! شناسایی عوامل پشت صحنه این گروه بر عهده مراکز اطلاعاتی و امنیتی است و نباید در برخورد پشیمان‌کننده با این عده که تعدادشان نسبت به دو گروه دیگر انگشت‌شمار نیز هست کمترین تسامحی صورت پذیرد. کشف حجاب با انگیزه سیاسی «‌حرام سیاسی‌» از سوی این گروه صورت می‌پذیرد. 
 گروه دوم شامل برخی از افراد کج‌فهم با هویت‌های دم‌دستی و آلوده به عقده خودنمایی است. هنرپیشگانی که کشف حجاب کرده و تصاویر بدون حجاب خود را در فضای مجازی به نمایش می‌گذارند، در این گروه جای دارند.
 گروه سوم خانم‌ها و دخترانی هستند که واقعیت آموزه‌ الهی حجاب را آن‌گونه که واقعاً هست نمی‌دانند و از حجاب تصور و برداشتی غیر‌واقعی دارند. روشنگری و تبیین ماجرا برای این طیف ضروری است و نباید آنان را غریبه و جدا از خود تصور کرد. آنها به گفته پدرانه حضرت آقا، کسانی هستند که «‌توجّه ندارند چه کسی پشت این سیاستِ رفعِ حجاب و مبارزه‌ با حجاب است». 
۳- اگر چه کشف حجاب از سوی سه گروه یاد‌شده با انگیزه‌های متفاوت صورت می‌پذیرد ولی تمامی این سه گروه چه آگاهانه و چه ناخودآگاه در توطئه واحدی به کار گرفته شده‌اند که از سوی دشمن طراحی شده و مدیریت می‌شود. از این روی مقابله جدی با کشف حجاب وظیفه شرعی، قانونی و اخلاقی مسئولان است و بدیهی است که ناآگاهی فریب‌خوردگان نمی‌تواند دلیل موجه و پذیرفته‌شده‌ای برای بی‌تفاوتی در مقابل این پدیده زشت و پلشت باشد. چرا؟! بخوانید!
۴- به عنوان مثال، پدیده زشت و خانمانسوز توزیع مواد مخدر را در نظر ‌آورید. بدیهی است که حساب قاچاقچیان کلان از خرده‌فروشان و فریب‌خوردگانی که معتاد شده‌اند جداست و مجازات یکسانی ندارند ولی به هیچ‌یک از آنها نباید اجازه ادامه مسیر داده شود، چرا که خرده‌فروشان و معتادان اگرچه در مقایسه با قاچاقچیان کلان جرم کمتر و سبک‌تری دارند و برخی از آنها شاید جرم مشخصی هم نداشته باشند ولی تمامی این زنجیره، در اقدامی مشترک و هماهنگ، ساز بد صدای قاچاقچیان کلان مواد مخدر را کوک می‌کنند و همه آنها در ادامه توزیع مواد مخدر و آوار شدن این بلای خانمانسوز بر سر مردم و خانواده‌ها نقش دارند. اما این که کدام یک جرم سبک‌تری داشته و یا فریب‌خورده هستند و کدام یک در شمار عوامل اصلی می‌باشند، مسئله‌ای است که تشخیص آن برعهده دادگاه است و با هیچ منطق شرعی و قانونی نمی‌توان به آنها اجازه ادامه مسیر داده شود! آیا مضحک نیست که به معتادان و توزیع‌کنندگان مواد مخدر گفته شود، فعلاً به فعالیت خود ادامه بدهید تا روی شما کار فرهنگی صورت بدهیم و ببینیم کدامتان فریب خورده و کدامتان مقصر هستید؟!.... خُب ضمن روشنگری و کار فرهنگی از رواج مواد مخدر و یا ترویج بی‌حجابی جلوگیری کنید. انجام همزمان این دو اقدام که نا‌ممکن نیست و به آسانی قابل انجام است. این‌طور نیست؟!
 به قول حضرت امام - رضوان الله تعالی علیه- « اگر ما یک قدم عقب برویم دشمنان ما ده قدم جلو می‌آیند‌».
۵- با توجه به صورت‌مسئله و آسیب‌رسانی کشف حجاب به عفت عمومی، نمی‌توان و نباید با استناد به اینکه برخی از کشف حجاب‌کنندگان فریب خورده‌اند، از مقابله با آنها و پیشگیری جدی از کشف حجاب خودداری کرد! چگونه می‌توان تشخیص داد که فلان کشف حجاب‌کننده فریب خورده است یا نظر سوئی دارد؟! به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب «‌خیلی از اینها کسانی هستند که اهل دینند، اهل تضرّعند، اهل ماه رمضانند، اهل ‌گریه و دعایند، [منتها] توجّه ندارند که چه کسی پشت این سیاستِ رفعِ حجاب و مبارزه با حجاب است‌». از این روی تبیین ماجرا برای این عده از فریب‌خوردگان ضروری است و باید ضمن توجه دادن آنها به اهمیت حفظ حجاب، آنان را از پشت صحنه ماجرا نیز باخبر کرد. در این حالت، همان‌گونه که رهبر حکیم انقلاب تشریح فرموده‌اند به یقین اگر بدانند «‌جاسوس‌های دشمن و دستگاه‌های جاسوسی دشمن، دنبال این قضیّه هستند‌، حتماً نمی‌کنند‌». اما، تبیین چگونه و چه هنگام باید صورت بپذیرد؟
۶- تبیین ماجرا از سوی رسانه‌ها ضروری است ولی اولاً کافی نیست و ثانیاً؛ این روزها، ده‌ها رسانه وابسته به دشمن و یا پادو‌های داخلی آنها نیز به القای توهم در این زمینه مشغولند و نمی‌توان فریب‌خوردگان را به حال خود گذاشت و امیدوار بود که در بازار مکاره روشنگری دلسوزان و سم‌پاشی دشمنان‌، آب را از سراب و حقیقت را از مجاز تشخیص بدهند. بلکه وظیفه نظام اسلامی است که به آنها در کشف حقیقت و درک واقعیت کمک کند. اولین گام ضروری و اجتناب‌ناپذیر در این مسیر، پیشگیری جدی از کشف حجاب آنان است. همان‌گونه که معتاد فریب‌خورده را به حال خود رها نمی‌کنند تا با ‌اندرز و نصیحت از این بلای خانمانسوز دست بردارد بلکه ابتدا و در اولین گام مانع استفاده او از مواد مخدر می‌شوند و در گام بعدی، برای آگاهی او از عواقب خطرناک اعتیاد و ضرورت ترک آن تلاش می‌کنند. 
۷- و بالاخره، در این عرصه اشاره به خاطره‌ای می‌تواند گره‌گشا باشد؛ بخوانید! 
مرحوم اعتماد‌زاده، با نام مستعار «به‌آذین‌» یکی از اعضای برجسته حزب توده بود. ادیبی توانمند بود و قلم شیوایی داشت. رمان «‌دُن آرام‌» اثر «میخائیل شولوخف» نویسنده بلند آوازه روسیه در قرن بیستم را به زیبایی ترجمه کرده بود. بسیاری بر این باورند که به‌آذین با ترجمه زیبای «‌دُن آرام‌» به رمان شولوخف ارزش افزوده داده است. بعد از بازداشت اعضای حزب توده، با اشاره حضرت امام(ره) و به اتفاق دو تن دیگر از برادران سپاه برای بحث و گفت‌وگو با برخی از اعضای این حزب و مخصوصاً احسان طبری که حضرت امام روی ایشان تاکید داشتند به دیدار آنها رفته بودیم. بعد از بازگشت مرحوم احسان طبری به دامان اسلام عزیز که فقط به فقط از الطاف خدای مهربان بود، به سراغ به آذین رفتیم. اولین سؤالش این بود که برای چه آمده‌اید؟! گفتیم؛ ما [‌یعنی نظام اسلامی‌] متاع گرانبهایی داشتیم که از ما دزدیده‌اند. آمده‌ایم متاع خود را پس بگیریم! با تعجب پرسید متاع به سرقت رفته شما به من چه ربطی دارد؟! گفتیم؛ آن متاع گرانبها خود شما هستید! ولی مشکل ما این است که شما به دشمنان وطن خویش که شما را از ما دزدیده‌اند اعتماد بیشتری دارید تا به ما و نظام اسلامی و مردمی که متعلق به آنها هستید... گفت‌و‌گو با مرحوم به آذین چند جلسه‌ای به طول انجامید و سر‌انجام، تصویر غلطی که از اسلام عزیز و انقلاب و نظام برخاسته از آن در ذهنش شکل گرفته بود فرو ریخت. آخرین سؤالش این بود که وقتی نظام اسلامی و مخصوصاً حضرت امام -تاکید از او بود- تا این ‌اندازه نسبت به سرنوشت افراد راه گم کرده‌ای نظیر ما حساس هستند و دل می‌سوزانند، چرا مرا دستگیر کرده‌اید؟ پاسخ ما این بود که اگر دستگیر نشده بودی به راه خطایی که در پیش گرفته بودی ادامه می‌دادی. سرش را به نشانه تفکر پائین ‌انداخت و پس از چند لحظه درحالی که قطره اشکی به گونه‌اش دویده بود گفت؛ دستگیری من هم لطف خدا و بخشی از روند بیداریم بود...
منبع: بصیرت

ارسال نظرات