طبیعتاً کسی که اطلاعی از پیچیدگیهای اقتصاد ایران نداشته باشد، نمیتواند برای درمان دردهای این اقتصاد، گامی بردارد. مهمترین نکاتی که رئیسجمهور احتمالی آینده باید بداند، در شناخت ویژگیهای ساختاری و بلندمدت و همچنین محدودیتهای سیاسی آن است.
نویسنده :
امیرحسین طالقانی
کد خبر : 8884
پایگاه رهنما:
هفته گذشته، توضیح دادیم که رئیسجمهور آینده نباید عوامفریب باشد؛ یعنی نباید با پیوند زدن ریز و درشت مسائل اقتصاد ایران با بهبود روابط خارجی با چند کشور استکباری، اقتصاد را نسبت به مذاکره شرطی کند. چرا که شرطی شدن اقتصاد، سمی مهلک بوده و از خود تحریمها به مراتب بدتر است. در این یادداشت نگارنده قصد دارد توضیح بدهد که چرا رئیسجمهور احتمالی در ۱۴۰۰ و مشاورانش باید اشراف خوبی نسبت به وضعیت فعلی اقتصاد ایران داشته باشند؟! اگر چنین اشرافی وجود نداشته باشد، فردی ممکن است سکان ادارهی مهمترین قوه از قوای سهگانهی کشور را در دست بگیرد که هیچ شناختی از وضع موجود نداشته باشد. طبیعتاً کسی هم که اطلاعی از پیچیدگیهای اقتصاد ایران نداشته باشد، نمیتواند برای درمان دردهای این اقتصاد، گامی بردارد. مهمترین نکاتی که رئیسجمهور احتمالی آینده باید بداند، در شناخت ویژگیهای ساختاری و بلندمدت و همچنین محدودیتهای سیاسی آن است.
• تورم بالا
اقتصاد ایران، از بیماری تورم بالا رنج میبرد. امروز حداقل ۱۷۰ کشور (از ۱۸۰ کشور جهان) تورمی کمتر از ما که تورمی ۵۰ درصدی داریم، دارند و ۱۲۰ کشور هم تورم زیر ۳ درصد دارند. به طور متوسط نیز همواره در بیش از ۵۰ سال اخیر تورم ما نزدیک ۲۵% بوده است. در برهههایی این میزان کاهش یافته؛ مثلاً در دولت یازدهم، که البته دلیل آن تحمیل رکود به اقتصاد ایران بوده است. به همین خاطر، اسحاق جهانگیری پس از بروز تورم در دولت دوازدهم میگفت: ملت عزیز ایران! خودتان اشتغال میخواستید؛ بنابراین ما در این راستا تلاش کردیم و تورم بالا رفت. این یعنی خود معاون رییس جمهور هم میداند که تورم در دور نخست دولتشان، با هزینهی ایجاد رکود، پایین ماند؛ بنابراین اگر رئیسجمهور احتمالی آینده، این ویژگی ساختاری اقتصاد ایران را نشناسد، و پاسخش به مشکل تورم این باشد که «جلوی گرانفروشان را میگیریم تا تورم کاهش یابد»، باید بدانیم که او هم احتمالاً در آخر دولتش خواهد گفت: بروید خدا را شکر کنید که ما بودیم و جلوی «ابرتورم» را گرفتیم! در حالی که اساساً اقتصاددانان بزرگ، به خاطر شرایط ساختاری اقتصاد ایران، اصلا هیچگاه ابرتورم را برای ایران، نزدیک به وقوع هم نمیدیدند؛ بنابراین ادعای اینکه اگر ما نبودیم، شما گرفتار ابرتورم میشدید، لافی بیش نیست.
• رشد اقتصادی اندک
جدای از دههی ۱۳۹۰ که به دلیل اعتماد به آمریکا و پاسخ آمریکا با خروجش از برجام و البته در انتهای آن با بروز کرونا، مجموعاً رشد اقتصادی ما در این دهه صفر شد، رشد اقتصاد ایران در بلندمدت تقریباً بین ۳ تا ۴ درصد است. فرقی هم ندارد که شرایط تحریمی باشد یا نه. تحریم حداکثر میتواند مدت کوتاهی رشد را صفر یا منفی کند، ولی پس از آن، اقتصاد به ۳% باز میگردد. چهاینکه صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده است که در سال جاری رشد اقتصادی کشور به ۳%+ خواهد رسید؛ بنابراین رئیسجمهوری که بیاید و ادعا کند رشد اقتصادی ایران را مثبت میکند، از اقتصاد ایران «هیچ» نمیداند. چرا که در شرایط نسبتاً بیدولتی کنونی نیز خود به خود رشد اقتصادی ایران دارد مثبت میشود؛ بنابراین اگر دولتی بخواهد گلی به سر ملت ایران بزند، حتماً باید روی رشدهای بالای ۳%+ برنامهی مشخص داشته باشد. تا مرز ۳ درصد خود به خود تحقق مییابد. همچنین اگر رئیسجمهور و اطرافیانش این ویژگی ساختاری اقتصاد ایران را بشناسند، دیگر در آغاز مسئولیت نمیگویند: «آنچنان رونق اقتصادی ایجاد کنیم که ملت به ۴۵ هزار تومان یارانه احتیاج نداشته باشند» و در ایام پایانی دولت ادعا نمیکنند که «اگر ما نبودیم، قحطی ایران را برداشته بود»!
• مهمترین محدودیت
مهمترین محدودیت برای اقتصاد ایران نیز تحریمهاست و ما باید بدانیم که حجم زیادی از تحریمها در کوتاهمدت برداشته نمیشوند یا اگر تحریمهای با بهانهی هستهای برداشته شوند، همانها با بهانههای دیگر –از جمله مسائل موشکی، منطقهای و حقوقبشری- ممکن است مجدداً بازگردند. اساساً آمریکاییها نمیتوانند بپذیرند که اقتصاد ایران کاملاً آزاد و بدون تحریم باشد. چون این اقتصاد در چنان شرایطی به زودی رشد جدی خواهد داشت و منافع اقتصادی آمریکاییها در منطقه را به خطر خواهد انداخت. اگر ما کشوری نبودیم که به توسعهیافتگی نزدیک باشیم، اساساً تحریم نمیشدیم و کسی با ما کاری نداشت. تجربهی سایر کشورهای توسعهیافته نیز نشان میدهد که کشورهای دیگر توسعهیافته به راحتی اجازه نمیدادند که آنها وارد کلوپ پیشرفتهها شوند؛ بنابراین اقتصاد ایران با محدودیتهای تحریمی رو به رو خواهد بود. کما اینکه چین نیز به بهانههای مختلف، هدف جنگ اقتصادی آمریکاییها قرار دارد؛ بنابراین رئیسجمهور با علم به این محدودیت باید مسئولیت بپذیرد.
• شرط اجاره
بنابراین رئیسجمهور احتمالی آیندهی ایران، باید دستکم آن دو ویژگی ساختاری که مهمترین ویژگیهای اقتصاد ایران هستند» را بشناسد و با محدودیتهای ناشی از جنگ اقتصادی آشنا باشد و برای چنین شرایطی راهکار مشخص داشته باشد. در صورتی که در این حوزهها از وی سوال شود و نتواند پاسخ مشخصی بدهد، اگر او را انتخاب کنیم، باید چهار یا هشت سال دیگر منتظر فرافکنیها و جوابهایی از جنس اینکه «اگر ما نبودیم وضع از این هم بدتر میشد!» باشیم. در حالی که چنین جوابهایی، جز فرار از مسئولیت نیست و البته آن مقام مسئول هم مقصر نیست. مقصر ما خواهیم بود که بدون سنجش افکار و دانایی او، به وی رای دادهایم! آدم خانهاش را به هر کسی اجاره نمیدهد، چه رسد که ملتی بخواهد ادارهی کشور و دستگاه اجراییاش را اجاره دهد. حتماً باید اول از مستاجر بعدی پاستور مطمئن شویم، بعد سکان مهمترین قوهی کشور را به دستش بدهیم.
ارسال نظرات