- عکس / تصاویر دیده نشده از شهید رائد سعد
- بانک اهداف در جنگ شناختی
- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
چهارشنبه ؛ 26 آذر 1404 رابطه دوسويه مصرف گرايي و اقتصاد مقاومتي
هنوز خاطره تیزرهای تبلیغاتی دهه ۷۰ در تلویزیون که با شعرهای کودکانه درباره خطرات مصرف زیاد از حد آب و برق و بنزین و امثال آن هشدار میداد، از خاطر بچههای دهه ۶۰ و ۷۰ و حتی بزرگترهایشان نرفته است، تا جایی که هنوز هم کودکان آن روزها و جوانهای این روزها، بعضی وقتها نواهای آهنگین آن برنامههای تبلیغی آموزشی را به زبان میآورند و می خوانند.
هنوز خاطره تیزرهای تبلیغاتی دهه ۷۰ در تلویزیون که با شعرهای کودکانه درباره خطرات مصرف زیاد از حد آب و برق و بنزین و امثال آن هشدار میداد، از خاطر بچههای دهه ۶۰ و ۷۰ و حتی بزرگترهایشان نرفته است، تا جایی که هنوز هم کودکان آن روزها و جوانهای این روزها، بعضی وقتها نواهای آهنگین آن برنامههای تبلیغی آموزشی را به زبان میآورند و میخوانند. اما همه آن آهنگها و اشعار نوستالژیک برای چه بود و چه شد؟ آیا مشکل حل شد یا هنوز درب بر همان پاشنه میچرخد؟
رسم غلطی که در دو سه دهه اخیر در زندگی ما ایرانیها باب شده و شاید نتیجه ناخواسته «وفور نسبی نعمت» و یا «تجدد از نوع خاص» باشد، «مصرفزدگی» و نداشتن الگوی مشخص برای مصرف و خرج کردن است. تا جایی که این عادت غلط گاهی تبدیل به ابزار تشخّص و فخرفروشی میشود و وقتی هم کسی اعتراض میکند که کمی آهستهتر، با یک جمله در مقابلش درمیآییم و خیال خودمان را برای هرچه بیشتر مصرف کردن راحت میکنیم؛ «پولش را میدهم»! غافل از آنکه اوضاع خیلی وخیمتر از آن است که با پول حل شود.
هشدارهایی که کمتر شنیده می شود
وخامت اوضاع باعث شده تا رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر چندین و چندبار به میدان بیایند و یکبار با نامگذاری سال و بار دیگر با طرح سوال برای برانگیختن ذهن مردم، نخبگان و مسئولان، آژیر خطر مصرفزدگی را به صدا دربیاورند. از جمله نامگذاری سال ۱۳۸۸ با عنوان «اصلاح الگوی مصرف» و یا سوالی که در مهرماه ۱۳۹۱ و در جمع دانشگاهیان استان خراسان شمالی مطرح کردند و با برشمردن ۲۰ مورد از اساسیترین چالشهای حوزه «سبک زندگی» از دانشگاهیان و نخبگان و همه مردم پرسیدند که «چرا مصرفگرایی برای برخی افتخار شده است؟». علاوه بر این موارد، ایشان در موقعیتهای دیگر از جمله در سخنرانی ابتدای امسال به بهانه سال حمایت از کالای ایرانی هم، آثار زیانبار ناشی از مصرفزدگی و اسراف را به همه گوشزد کردند. حضرت آیتالله خامنهای در روز اول فروردینماه امسال و در حرم مطهر رضوی فرمودند: «ما در سبک زندگی مشکلاتی داریم: یکی از مشکلات ما مصرفگرایی است؛ یکی از مشکلات ما، اسراف و زیادهروی و زیاد خرج کردن است؛ یکی از مشکلات ما رفاهطلبی افراطی است؛ یکی از مشکلات ما اشرافیگری است. اشرافیگری متأسفانه از طبقات بالا سرریز میشود به طبقات پایین؛ آدم متوسط از قشرهای متوسط هم وقتی میخواهد میهمانی بگیرد، وقتی میخواهد عروسی بگیرد، مثل اشراف عروسی میگیرد؛ این عیب است، این خطاست، این ضربه به کشور میزند. زیاد مصرف کردن، زیادی خواستن، زیادی خوردن، زیادی خرج کردن، جزء عیوب مهم در سبک زندگیمان است».
یکه تازی میدان مصرفگرایی
البته رهبر انقلاب هنگامی که سال ۱۳۸۸ را به طور ویژه به عنوان «اصلاح الگوی مصرف» نامگذاری کردند، بطور مبسوط هم به این مسئله پرداختند؛ ایشان در ابتدای آن سال معنای مصرف بهینه را برای جامعه باز کردند و گفتند: «صرفهجوئی به معنای مصرف نکردن نیست؛ صرفهجوئی به معنای درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است. اسراف در اموال و در اقتصاد این است که انسان مال را مصرف کند، بدون اینکه این مصرف اثر و کارائی داشته باشد. مصرف بیهوده و مصرف هرز، در حقیقت هدر دادن مال است. جامعه ما باید این مطلب را به عنوان یک شعار همیشگی در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعه ما از لحاظ مصرف، وضع خوبی نیست».
هرچند وضعیت آشفته آن سال بخاطر فتنهای که در جریان انتخابات از سوی یک جریان پیش آمد، نگذاشت تا به طور ویژه به این راهبرد پرداخته شود و آن را در اذهان عمومی به فراموشی سپرد، اما بیماری مصرفزدگی در جامعه ما جدیتر از آن بوده و هست که با شعار آن سال حل شود. این مصرفزدگی و زیادهروی که بالاشهری و پایینشهری و با سواد و بیسواد هم نمیشناسد و دامن همه را گرفته، هم شامل آّب و نان و امثال آن میشود و هم شامل حاملهای سوختی، تا جایی که یارانهدادن بی حد و حساب و غیرهدفمند، به معضل پیچیده و چندلایه اقتصاد کشورمان تبدیل شده است. به طوری که آژانس بینالمللی انرژی در گزارشی که البته مربوط به سال ۲۰۱۲ میلادی بوده، اعلام کرده است که «دولت ایران در سال ۲۰۱۲ بالغ بر ۸۲ میلیارد دلار یارانه پرداخت کرده است. میزان یارانه پرداختی از سوی ایران معادل یک دهم کل یارانه پرداختی در جهان بوده است»!. این گزارش، ایران را بزرگترین کشور یارانهدهنده در جهان برای مصرف سوختهای فسیلی شناخته و یادآور شده است که «۴۰ درصد از ۸۲ میلیارد دلار یارانه پرداختی توسط دولت ایران در سال ۲۰۱۲ به مصرف فرآوردههای نفتی، ۳۶ درصد به مصرف گاز طبیعی و ۲۱ درصد به مصرف برق اختصاص یافته است».
هرچند این گزارش تخصصی مربوط به حدود ۶ سال قبل و زمان آغاز هدفمندی یارانهها بوده، اما کمتر کسی است که نداند، در حال حاضر هم فرهنگ مصرفی ما ایرانیها حال و روز خوبی ندارد. فرهنگ غلطی که اگر اصلاح نشود، ناگهان همه چیز ته میکشد و خیلی زود «دیر» میشود! کلید حل اینمشکل هم توأمان در دست مردم و مسئولان این کشور است.
با این حال همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) درسخنرانیهای بسیاری فرموده اند یکی از مولفههای مهم جهت تحقق اقتصاد مقاومتی و حتی شعار سال، تزریق فرهنگ قناعت در بین آحاد جامعه است چر ا. که جامعه ایی که روحیه ولع و طمع در آن گسترش یابد نمیتواند به توانمندیها و ظرفیتهای داخلی خود تکیه کند.
رسم غلطی که در دو سه دهه اخیر در زندگی ما ایرانیها باب شده و شاید نتیجه ناخواسته «وفور نسبی نعمت» و یا «تجدد از نوع خاص» باشد، «مصرفزدگی» و نداشتن الگوی مشخص برای مصرف و خرج کردن است. تا جایی که این عادت غلط گاهی تبدیل به ابزار تشخّص و فخرفروشی میشود و وقتی هم کسی اعتراض میکند که کمی آهستهتر، با یک جمله در مقابلش درمیآییم و خیال خودمان را برای هرچه بیشتر مصرف کردن راحت میکنیم؛ «پولش را میدهم»! غافل از آنکه اوضاع خیلی وخیمتر از آن است که با پول حل شود.
هشدارهایی که کمتر شنیده می شود
وخامت اوضاع باعث شده تا رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر چندین و چندبار به میدان بیایند و یکبار با نامگذاری سال و بار دیگر با طرح سوال برای برانگیختن ذهن مردم، نخبگان و مسئولان، آژیر خطر مصرفزدگی را به صدا دربیاورند. از جمله نامگذاری سال ۱۳۸۸ با عنوان «اصلاح الگوی مصرف» و یا سوالی که در مهرماه ۱۳۹۱ و در جمع دانشگاهیان استان خراسان شمالی مطرح کردند و با برشمردن ۲۰ مورد از اساسیترین چالشهای حوزه «سبک زندگی» از دانشگاهیان و نخبگان و همه مردم پرسیدند که «چرا مصرفگرایی برای برخی افتخار شده است؟». علاوه بر این موارد، ایشان در موقعیتهای دیگر از جمله در سخنرانی ابتدای امسال به بهانه سال حمایت از کالای ایرانی هم، آثار زیانبار ناشی از مصرفزدگی و اسراف را به همه گوشزد کردند. حضرت آیتالله خامنهای در روز اول فروردینماه امسال و در حرم مطهر رضوی فرمودند: «ما در سبک زندگی مشکلاتی داریم: یکی از مشکلات ما مصرفگرایی است؛ یکی از مشکلات ما، اسراف و زیادهروی و زیاد خرج کردن است؛ یکی از مشکلات ما رفاهطلبی افراطی است؛ یکی از مشکلات ما اشرافیگری است. اشرافیگری متأسفانه از طبقات بالا سرریز میشود به طبقات پایین؛ آدم متوسط از قشرهای متوسط هم وقتی میخواهد میهمانی بگیرد، وقتی میخواهد عروسی بگیرد، مثل اشراف عروسی میگیرد؛ این عیب است، این خطاست، این ضربه به کشور میزند. زیاد مصرف کردن، زیادی خواستن، زیادی خوردن، زیادی خرج کردن، جزء عیوب مهم در سبک زندگیمان است».
یکه تازی میدان مصرفگرایی
البته رهبر انقلاب هنگامی که سال ۱۳۸۸ را به طور ویژه به عنوان «اصلاح الگوی مصرف» نامگذاری کردند، بطور مبسوط هم به این مسئله پرداختند؛ ایشان در ابتدای آن سال معنای مصرف بهینه را برای جامعه باز کردند و گفتند: «صرفهجوئی به معنای مصرف نکردن نیست؛ صرفهجوئی به معنای درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است. اسراف در اموال و در اقتصاد این است که انسان مال را مصرف کند، بدون اینکه این مصرف اثر و کارائی داشته باشد. مصرف بیهوده و مصرف هرز، در حقیقت هدر دادن مال است. جامعه ما باید این مطلب را به عنوان یک شعار همیشگی در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعه ما از لحاظ مصرف، وضع خوبی نیست».
هرچند وضعیت آشفته آن سال بخاطر فتنهای که در جریان انتخابات از سوی یک جریان پیش آمد، نگذاشت تا به طور ویژه به این راهبرد پرداخته شود و آن را در اذهان عمومی به فراموشی سپرد، اما بیماری مصرفزدگی در جامعه ما جدیتر از آن بوده و هست که با شعار آن سال حل شود. این مصرفزدگی و زیادهروی که بالاشهری و پایینشهری و با سواد و بیسواد هم نمیشناسد و دامن همه را گرفته، هم شامل آّب و نان و امثال آن میشود و هم شامل حاملهای سوختی، تا جایی که یارانهدادن بی حد و حساب و غیرهدفمند، به معضل پیچیده و چندلایه اقتصاد کشورمان تبدیل شده است. به طوری که آژانس بینالمللی انرژی در گزارشی که البته مربوط به سال ۲۰۱۲ میلادی بوده، اعلام کرده است که «دولت ایران در سال ۲۰۱۲ بالغ بر ۸۲ میلیارد دلار یارانه پرداخت کرده است. میزان یارانه پرداختی از سوی ایران معادل یک دهم کل یارانه پرداختی در جهان بوده است»!. این گزارش، ایران را بزرگترین کشور یارانهدهنده در جهان برای مصرف سوختهای فسیلی شناخته و یادآور شده است که «۴۰ درصد از ۸۲ میلیارد دلار یارانه پرداختی توسط دولت ایران در سال ۲۰۱۲ به مصرف فرآوردههای نفتی، ۳۶ درصد به مصرف گاز طبیعی و ۲۱ درصد به مصرف برق اختصاص یافته است».
هرچند این گزارش تخصصی مربوط به حدود ۶ سال قبل و زمان آغاز هدفمندی یارانهها بوده، اما کمتر کسی است که نداند، در حال حاضر هم فرهنگ مصرفی ما ایرانیها حال و روز خوبی ندارد. فرهنگ غلطی که اگر اصلاح نشود، ناگهان همه چیز ته میکشد و خیلی زود «دیر» میشود! کلید حل اینمشکل هم توأمان در دست مردم و مسئولان این کشور است.
با این حال همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) درسخنرانیهای بسیاری فرموده اند یکی از مولفههای مهم جهت تحقق اقتصاد مقاومتی و حتی شعار سال، تزریق فرهنگ قناعت در بین آحاد جامعه است چر ا. که جامعه ایی که روحیه ولع و طمع در آن گسترش یابد نمیتواند به توانمندیها و ظرفیتهای داخلی خود تکیه کند.
منبع: سایت رهنما
اشتراک گذاری:
گزارش خطا
ارسال نظرات