روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
در روزهای اخیر، منطقه شاهد دو تحول مهم بود، توافق پوتین و اردوغان و توقف عملیات آزادسازی ادلب و حمله مجدد نظامیان آمریکایی علیه چند پایگاه نیروهای مقاومت در بوکمال به بهانه مورد حمله قرار گرفتن پایگاه «التاجی» واقع در شمال بغداد. در خصوص این دو تحول نکاتی وجود دارد:
1- ارتش سوریه طی حدود چهار ماه گذشته، به مرور سلسله عملیاتی را در غرب حلب و استان ادلب به اجرا گذاشت و موفق شد بخش اعظم غرب استان حلب را از سیطره تروریستها آزاد کند و در استان ادلب نیز ارتش سوریه توانست نزدیک به 60 درصد استان را آزاد کند با این وصف قابل پیشبینی بود که ارتش سوریه طی حداکثر دو ماه آینده قادر به پاکسازی کامل مناطق آلوده در شمال و شمال غرب سوریه خواهد بود و این به معنای پایان سیطره گروههای تروریستی وابسته در خاک سوریه بود.
در طول این مدت عملیاتهای ارتش سوریه عملاً موقعیت نظامیان ترکیه و مراکز آنان را بطور جدی به خطر انداخته بود. نیروهای ارتش ترکیه در شمال سوریه که گفته میشود عدد آن بین سه تا چهار هزار نفر میباشد، از یک طرف به سه تکه تقسیم شده و هر تکه در محاصره ارتش سوریه قرار گرفته بود و از سوی دیگر ارتباط آنها با مرز ترکیه قطع شده بود و این به معنای منفعل شدن و به پایان رسیدن توان عملیاتی آنها بود.
البته ارتش سوریه هم پنهان نمیکرد که نیروهای ترکیه در خاک خود را «متجاوز» تلقی میکند و پس از پایان عملیات در غرب سوریه آنان را وادار به خروج از مناطق اشغالی میکند. بنابراین کاملاً واضح بود که «رجب طیب اردوغان» شرایط دشواری پیدا کرده است.
رئیسجمهور ترکیه بر مبنای حل سیاسی بحران امنیتی مناطق شمالی سوریه در سال 1395 به مذاکرات آستانه ملحق گردید و خود این الحاق، اعتراف آنکارا به بنبست نظامی مخالفان اسد تلقی شد.
در این مذاکرات ترکیه به عنوان طرف تروریستها «به نمایندگی از آنان در مذاکرات شرکت میکرد و امضای نماینده ترکیه، امضا گروههای تروریستی تلقی میشد. ایران و روسیه هم بهعنوان طرفهای دولت قانونی سوریه در این مذاکرات بودند و امضای آنان امضای دولت سوریه تلقی میشد.
کما اینکه دولت سوریه بهطور رسمی هم این نمایندگی را قبول و ابراز کرده بود. دولت ترکیه در ماجرای توافق حدود 20 ماه پیش آستانه که به استقرار مناطق «کمتر درگیر» و «حایل» در پنج منطقه سوریه منجر شد، قرار بود یگانهایی را در ادلب مستقر کند و این یگانها کار جداسازی مسلحین را انجام دهند.
به این معنا که گروههای مسلحی که قایل به توافق سیاسی با دولت سوریه هستند را از دستههایی که کماکان روی سرنگونی دولت اصرار دارند جدا کند و با کوچک شدن دایره مسلحین غیرقابل مذاکره، آزادسازی بقایای سوریه با سهولت صورت گیرد و برای این موضوع، زمانی در نظر گرفته و به درخواست ترکیه دوبار تمدید شد و در نهایت به جایی نرسید و پس از مدتهای زیاد عملیات آزادسازی غرب حلب و ادلب از آبان ماه گذشته به نرمی آغاز شد و ارتش سوریه توانست طی 4-3 ماه بخش اعظم این مناطق را آزاد کند.
اما در این میان ارتش ترکیه که باید از عملیات سوریه استقبال میکرد، به مخالفت برخاست و از تروریستها در قبال دولت و ارتش سوریه دفاع کرد و حتی دست به عملیاتهایی علیه بعضی از مراکز ارتش سوریه و نیروهای حزبالله و یک مقر متعلق به ایران زد و در نهایت با فشار به روسیه به توافق لرزانی با مسکو دست یافت.
جان این توافق، توقف عملیات نظامی ارتش سوریه بود به این صورت که تروریستهای جبهه النصره و... 50 کیلومتر از موقعیتهای کنونی خود عقب بنشینند و ارتش سوریه 30 کیلومتر جلو بیاید و در آنجا متوقف شود و مذاکرات برای رسیدن به راهکاری که متضمن رفع دغدغههای ترکیه باشد بین طرفهای اجلاس آستانه ادامه یابد.
توافق چند روز پیش میان ترکیه و سوریه در واقع ادامه و بازسازی توافقی بود که در مهرماه میان پوتین و اردوغان امضا شده بود و خود این موضوع بیانگر شکننده بودن این توافق است. ارتش ترکیه اگرچه در طول این یک هفته و بهطور غیرقانونی و برخلاف توافق مهر و اسفند با روسیه، صدها نیروی جدید و انواعی از جنگافزار را وارد ادلب کرده است اما قادر به حفظ توافق انجام شده نیست چرا که از یکسو بخش قابلتوجهی از تروریستها به توانایی اردوغان در مدیریت صحنه به نفع آنان اعتماد ندارد و از سوی دیگر ارتش سوریه ضمن آنکه تعهدی به توافق مورد اشاره ندارد، میتواند با هر اقدام تروریستها دست به واکنش نظامی بزند و لذا دور نیست زمانی که ارتش عملیات آزادسازی ادلب را از سر بگیرد.
2- آمریکاییها پس از آنکه مدعی شدند 10 موشک به پایگاه نظامیشان در التاجی بغداد اثابت کرده و به کشته شدن 4 نفر از نیروهای آنان منجر شده، چهارشنبه شب به پایگاههای نیروهای مقاومت در جنوب شرق منطقه بوکمال و در حد فاصل القائم تا این منطقه حمله کرده و با شلیک 15 موشک این پایگاهها را منهدم کردهاند. این اقدام آمریکا که ذیل عنوان دروغین «ائتلاف» صورت گرفت با واکنش دولت و گروههای مختلف عراقی مواجه گردید.
حمله نظامی به پایگاه التاجی قاعدتا از طرف گروههای شناختهشده و مسئولی نظیر حشدالشعبی روی نداده است چراکه واکنش نظامیان آمریکایی به چنین اقدامی قابل پیشبینی بود و نیروهایی نظیر حشدالشعبی که بهدلیل اینکه عراق در آستانه تشکیل دولت قرار دارد، به اهمیت «آرام نگه داشتن شرایط» واقف بودهاند.
بنابراین دو گزینه درباره منشاء حمله به پایگاه التاجی - به فرض آنکه درباره وقوع آن تردید نداشته باشیم -قابل تصور است. احتمال اول این است که آمریکا با هدف جلوگیری از توافق داخلی در عراق به متشنج کردن فضای امنیتی روی آورده است.
میدانیم که عراقیها پس از پیدا شدن بنبست در تشکیل دولت «محمد توفیق علاوی» به سمت توافق حداکثری در حرکت بودند و این در حالی بود که بهدلیل قرار داشتن مخالفان آمریکا در کانون این توافق، برای واشنگتن غیرقابل تحمل تلقی میشد.
البته در همینجا باید به این نکته اشاره کنیم که حمله آمریکا به پایگاههای حشدالشعبی در حد فاصل القائم و بوکمال برخلاف تحلیل واشنگتن به سرعت دادن شکلگیری دولت جدید بغداد منجر میشود و این چیزی است که در تجزیه و تحلیل آمریکاییها دیده نشده است چراکه آنان همواره با شاخصهای مدنظر خود به ارزیابی میدان دست میزنند.
گزینه دوم این است که برخی از گروههای شکستخورده تروریستی نظیر داعش، بعثیها و گروههایی که پشت صحنه اداره میدان اغتشاشات ششماه اخیر بودند؛ با هدف تاثیر بر فضای توافقات اخیر میان گروههای مختلف شیعه، سنی و کُرد عراق، دست به اقدامی تحریکآمیز علیه پایگاه «التاجی» زدهاند و ممکن است این اتفاقات در جاهای دیگر هم تکرار شود.
این احتمال اگرچه از احتمال قبلی ضعیفتر است، دور از ذهن نیست البته در این میان همانگونه که تا به حال، بارها شاهد بودهایم، در این صحنه نیز طراحی آمریکایی و کارگردانی آنان و بازیگری مشترک با گروههای مورد اشاره میتواند اتفاق افتاده باشد.
فضایی که در ابتدای روز و در انتهای روز چهارشنبه گذشته در شمال بغداد و سپس در القائم در غرب عراق روی داد، یک بار دیگر نشان داد، حضور نظامی آمریکا در عراق همواره یک تهدید امنیتی علیه بغداد است و برای حل این معضل امنیتی باید کاری صورت گیرد.
تحولات امنیتی روز چهارشنبه به دولتمردان عراق و طیفهای مختلف این کشور یادآور میکند که برای غلبه به توطئههای امنیتی آمریکاییها و نیز برای غلبه بر بازیگری فاجعهآمیز گروههای تروریستی باید فکری برای منشاء این حوادث که حضور غیرقانونی نظامیان آمریکایی در این کشور است، بکنند.
ما در ایران تجربه بزرگی داریم. اخراج حدود 50 هزار مستشار نظامی آمریکا از ایران در سال 1357 سبب شکلگیری قدرت دفاعی مثالزدنی ایران در دهههای پس از آن و از میان رفتن گروههای غیرقانونی مسلح در ایران گردید.
فکر میکنم در حالت معمولی برای شناخت فرهنگ ایران و ایرانی، هیچ موقعی بهتر از حد فاصل نیمههای اسفندماه تا پایان تعطیلات نوروز نیست. یک ماه زیبا و غنی از نشانههای اصالت اعتقادی و سنتی که هر کدامشان، دفتری پربار از آیههای سلامت زندگی اجتماعی است.
از تعهد به سنت زیبای درختکاری گرفته تا جشن عاطفههایی که به بخشی از عادات سالانه ما ایرانیها بدل شده؛ از برگزاری جشن باشکوه نوروز گرفته تا صلهارحام و دیدوبازدیدهایی که باززندهسازی مستمر ارتباطات کهن خانوادگی و اجتماعی است؛ یک ماه زیبا و غنی از نشانههای شایسته یک ملت مبنی بر انطباق درست با تمدن، که در انتها به روز طبیعت و سیزدهبهدر میانجامد.
دقیق که نگاه میکنیم، میبینیم از میانه اسفند تا میانه فروردین، باید یک ۳۰روزه جدید به تقویم اضافه کنیم با عنوان «ماه فرهنگ»؛ بازه زمانیای که با پاسداشت طبیعت آغاز میشود، در نوعدوستی و تقویت ارتباطات ادامه مییابد و باز درنهایت با پاسداشت طبیعت پایان میرسد.
امسال هم البته با آنکه در ظاهر جز این بهنظر میرسد اما در واقع چیزی به طور بنیادین تغییر نکرده است. خانه و شهر و کشور همان است، طبیعت و نوروز نیز همان است که همیشه بوده؛ حال فقط تعریف ما از پیوندها و اتصالات اجتماعی میبایست با دقت در آنچه بر تمام جهان میگذرد، دستخوش بهبود و بازخوانی شود.
امسال ما در ایران با شیوع یک بیماری مواجهیم که ازطرف سازمان جهانی بهداشت نیز رسماً «پاندمیک» خوانده شده؛ یک بیماری با شیوع و فراگیری جهانی که روبهرویی با آن مستلزم رعایت مجموعهای از ملاحظات ضروریست؛ از سوی دیگر پویایی در برابر رخدادهای جهان و نشان دادن واکنش درخور به آنها نیز از ویژگیهای انکارناپذیر یک جامعه زنده و سالم است که تابهحال نشان دادهایم، بهشایستگی واجد آن هستیم.
آنچه سالهای گذشته تحت عناوینی چون جشن عاطفهها رخ میداد، امسال خود را در مقیاسی با چندین برابر بزرگی در مهربانیهای بیکران شهروندان به یکدیگر در موضوع کرونا نشان میدهد؛ کفاشهای ساده ماسک و دستکش رایگان به مردم میدهند، کاسبان ساده برای رهگذران شیر آب و صابون میگذارند تا دستانشان را بشویند، دانشجویان با پساندازهایشان وسایل ضدعفونی میخرند و خودجوش به پاکسازی شهر میپردازند، پزشکها و پرستاران تمام وجود خود را در طبق اخلاص گذاشتهاند، مردم بهترین بُعد خود را نشان دادهاند، این روزها مردم دارند با همان ضلعی از روح و روان و جسمشان زندگی میکنند که خدا خود در آن دمیده است.
امسال قرار است همان نیکی و مهربانی را تنها در قالبی دیگر به نمایش بگذاریم. همیشه به دیدار یکدیگر میرفتیم تا ارتباطات و پیوندهامان را تقویت کنیم. نوروز ۱۳۹۹ نیز در واقع قرار است از خود، عزیزان و پیوندهای تنیدهمان حراست کنیم. امسال میخواهیم نشان دهیم که برای دوستداشتنهامان حاضر به بهای چه هزینهای هستیم.
فکر میکنم در زندگی اغلب ما نوروز ۱۳۹۹ به کمیت و کیفیتی کاملاً متفاوت ماندگار خواهد شد؛ تعطیلات کشدار و طولانی و ناگزیر در آخرین سال از قرنی که هزار هزار هزار ماجرایش را با هم از سر گذراندیم و حالا نیز، نوروزش را بهشکلی دیگر «با هم» و «برای هم» برگزار میکنیم. این بدون تردید ایرانیترین نوروز نسل ما خواهد بود.
ویروس کرونا هم با تمام بیماری ها، مرگ و میرها و مشکلات روحی ، عاطفی، اقتصادی و اجتماعی که برای کشور ما و تاکنون بیش از 120 کشور جهان به وجود آورده در آینده نه چندان دور از بین می رود اما آن چه می ماند درس ها، عبرت ها، تلخی ها ، شیرینی ها و البته روسیاهی ها و روسپیدی هاست که پس از نابودی کرونا خودنمایی می کند.
در بحبوحه بحران کرونا که ذهن و جان و زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داد عده ای «گرگ آدم نما» شروع کردند به احتکار ماسک و دستکش و مواد ضدعفونی کننده و دیگر موارد مورد نیاز مردم ، این معدود زالوها که معمولا در هر شرایطی از آب گل آلود نظام ناکارآمد توزیع، کمبود نظارت و مشکلات به وجود آمده به دنبال صید ماهی های حرص و طمع و بی انصافی خود هستند حتی در این مقوله که با جان و سلامت مردم مرتبط است، دست از چپاولگری و بی رحمی و مکیدن خون مردم برنداشتند. ت
عدادی از این بازی کنندگان با روح و روان و سلامت مردم در چنگ قانون گرفتار شدند که امیدواریم هرچه سریع تر به اشدّ مجازات قانونی محکوم شوند و احکام شان اجرایی شود.
اما گویا هنوز هستند کسانی که یا در نظام توزیع این گونه اقلام سهل انگاری، تغافل یا کم کاری می کنند و برخی نیز گویا توان مدیریت بهینه این کارها را ندارند و متاسفانه بر مسند امور قرار دارند که باید در اسرع وقت به این گونه موارد و هر موردی که باعث اخلال و دیر رسیدن مواد مورد نیاز به دست مردم می شود برخورد قانونی و موثر بشود.
گروهی نیز از سرخودشیفتگی یا جهل یا خودنمایی یا اظهارفضل یا عناد تا توانستند بر طبل ناامیدی و ترساندن مردم درباره بیماری کووید 19 کوبیدند و اطلاعات درست و غلط را به هم آمیختند و از کرونا بیماری غیرقابل درمان و کشنده ای ساختند که متاسفانه برخی از هموطنانمان بر اثر استرس و فشار روحی ناشی از این اطلاعات غلط و هجمه کرونایی ، بی آن که آلوده به این ویروس بشوند، دچار اضطراب و گاه افسردگی شدند!
گروهی نیز از آشفته بازار به وجود آمده سوء استفاده کردند و تقلب را این بار در مواردی به کار بستند که جان و سلامت مردم را تهدید می کند، اینان نیز مثل دو گروه قبلی و همه آنانی که به جای کمک به مردم و برداشتن باری از دوش جامعه ، باعث تلخکامی و فشار بیشتر به مردم شدند جزو روسیاهان کرونا هستند، روسیاهانی که هم مطرود مردم و هم ملعون درگاه الهی اند.در این میان اما مردمی بودند و هستند که هرکاری توانستند برای کمک به کشور و هموطنان خود و رهایی از این بیماری انجام دادند.
برخی کاسبان، ماسک و دستکش رایگان در اختیار رهگذران گذاشتند، برخی مواد ضدعفونی کننده خریداری و به گروه های امدادی اهدا کردند، عده زیادی با رعایت نکات توصیه شده بهداشتی در خانه و اماکن عمومی به کنترل بیماری کمک کردند، بسیاری در خانه ها ماندند و جز برای کارهای ضروری از خانه بیرون نیامدند تا از سرعت شیوع کرونا کاسته شود که اثر مثبت آن را این روزها در برخی شهرها می بینیم، بعضی در قالب گروه های جهادی هرچه لازم بود و هست برای مردم انجام می دهند، برخی مالکان اجاره مغازه های خود را به مستاجران بخشیدند، برخی از مردم شاخه گل به دست به خدا قوت سربازان و رزمندگان خط مقدم جنگ با کرونا در بیمارستان رفتند و ...و اما روسپیدترین انسان ها در کمک به مردم و تلاش ایثارگرانه ، خداباورانه و انسان دوستانه به درمان هموطنان مبتلا به کرونا سپیدپوشان نیک اندیش و نیکوکرداری هستند که در اوج سختی ها و گرفتاری های مردم و کمبودهای لوازم بهداشتی به خاطر تحریم های ناجوانمردانه مدعیان حقوق بشر ، دور از خانه و خانواده و همسر و فرزندان، جان برکف گرفته اند و در خط مقدم این جبهه لباس خدمت پوشیده اند.
آری پرستاران و پزشکان و کادر درمانی و اورژانس و همه کسانی که مستقیم با مبتلایان سروکار دارند. امروز درست همان گذشت و فداکاری و ایثاری را انجام می دهند که رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و مدافعان حرم انجام دادند. اگر آن جا آن همه انسان بزرگ و بزرگوار آن همه شهید از جمله سپهبد شهید صیاد شیرازی، چندی پیش سردار دل ها قاسم سلیمانی و هزاران سرو سرافراز دیگر لباس خدمت و ایثار پوشیدند و برای مانایی و استقلال و عزت دین و میهن جانفزایی کردند امروز بزرگوار و جوانمرد پرستاران و پزشکانی جانانه در میدان دفاع از جان و سلامت مردم لباس خدمت و بلکه لباس رزم پوشیده اند که اراده و همت و ایمان شان ستودنی و دست هایشان بوسیدنی و قلب های مهربانشان عرش الهی است. خداوند باری تعالی از همه این عزیزان به احسن وجه بپذیرد و بر اجر و عزت و سلامت شان بیفزاید و بهشت برین و رضوان الهی را روزی آن عزیزانی کند که در لباس سپید خدمت، لباس شهادت پوشیدند و روسپیدترین انسان های زمانه اند. درودتان باد ای سپیدپوشان سپیدرو که امروز یک ایران به احترام شما ایستاده است.
عمل قرارگاهی برای مبارزه با کرونا
عباس حاجی نجاری در جوان نوشت:
فرمان فرمانده معظم کل قوا به رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در زمینه تشکیل یک قرارگاه بهداشتی و درمانی با هدف ادامه و گسترش خدمات نیروهای مسلح برای درمان و پیشگیری از شیوع بیشتر بیماری کرونا روند مبارزه کشور با این بیماری را با توجه به وجود قرائنی در مورد احتمال حمله بیولوژیکی بودن آن، وارد مرحله جدیدی کرد.
طی روزهای اخیر اگرچه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در پی دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی فعالیتهای گستردهای را برای کمک به دولت در مبارزه با این بیماری آغاز کرده بودند، اما فرمان اخیر این مبارزه را جدیتر کرد.
تجربه نیروهای مسلح در تشکیل قرارگاه برای تجمیع ظرفیتهای موجود برای مقابله با تهدیدات به سالهای آغازین دفاع مقدس بازمیگردد. در عمل قرارگاهی فرماندهی میدان این امکان را مییابد که تمام ظرفیتهای موجود در حوزه عمل را به کار گرفته و با شناسایی، سازماندهی و برنامه مشخص، آنان را برای مقابله با تهدید موردنظر به کار گیرد.
تجربه تشکیل قرارگاه مرکزی خاتم برای هدایت و فرماندهی جنگ در اوج دفاع مقدس و قرارگاههای منطقهای کربلا، نوح، نجف و حمزه نمونههایی موفق در سازماندهی و به کارگیری ظرفیتهای سازمانی و مردمی در عملیاتهای نظامی هستند.
پس از پایان دفاع مقدس نیز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این تجربه را در عرصه سازندگی به کار گرفت و با تجمیع ظرفیتهای این نهاد مقدس در امر سازندگی کشور توانست حماسههای کمنظیری را نیز در این عرصه هم برای سازندگی کشور و هم برای شکست تحریم اقتصادی علیه مردم ایران خلق کند که فعالیتهای درخشان این قرارگاه در پروژههای پارس جنوبی، پالایشگاه ستاره خلیجفارس و همزمان پروژههای عمرانی دیگر مصداقی از آن است و این در حالی است که بهرغم فضاسازیها در مورد انگیزه اقتصادی سپاه در اجرای این پروژه طلب دهها هزار میلیاردی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیای سپاه از دولت جمهوری اسلامی نمایانگر کذب این ادعا است و این در حالی است که این قرارگاه آمادگی خود را برای اجرای هر پروژهای که دولت لازم بداند اعلام کرده است. تجربه موفق دیگر عمل قرارگاهی در مقابله با زلزله و سیلهای اخیر در کشور است.
پس از ورود گسترش ویروس کرونا نیز بهرغم تلاشهای مراکز بهداشتی و درمانی کشور و تلاش قابل تقدیر کادر درمانی بیمارستانها، نیروهای مسلح نیز حسب تدبیر فرماندهی معظم کل قوا از همان آغاز ظرفیتهای خود را در کمک دولت به کار گرفتند.
اما چند ویژگی مهم ضرورت بهرهگیری بهتر از ظرفیتهای موجود کشور را برای مقابله با این ویروس بیشتر میکند. اول، روند گسترش این ویروس و پیامدهای مختلف انسانی و اقتصادی و اجتماعی آن، دوم ظرفیتهای محدود بیمارستانها و مراکز بهداشتی دولتی، سوم:ضرورت بهرهگیری از همه ظرفیتهای کشور درمقابله با این ویروس منحوس، چهارم: نیاز به میدان یافتن مدیران جهادی و کارآمد در این عرصه بهرغم تلاشهای قابل تقدیر مدیران وزارت بهداشت و پنجم احتمال «حمله بیولوژیکی» بودن این بیماری به دلیل گزارههایی که روز به روز تقویت شده و ضرورت مقابله هدفمندتری را ایجاب میکند.
در این زمینه به دو نکته اساسی باید اشاره کرد:
۱- مزایای عملکرد قرارگاهی
الف: امکان بهرهگیری از تمام ظرفیت سازمانهای دولتی و نهادهای انقلابی و نیروهای مسلح اعم از زیرساخت ها، نیروی انسانی و تجهیزات و امکانات
ب: بهرهگیری و سازماندهی کمکهای مردمی به ویژه نیروهای جوان و انقلابی
ج: ایجاد هماهنگی میان بخشهای مختلف و جلوگیری از موازیکاری
د: توزیع مناسب امکانات و ظرفیتها متناسب با سطح و گستره تهدید
ه: ایجاد احساس اطمینان در مردم نسبت به تلاش تمام مجموعههای کشور و تقویت روحیه ملی
و: تبدیل موضوع به مسئله اصلی کشور و جلوگیری از روندهای تخریبی و به ویژه عملیات روانی دشمن
ز: امکان عمل فراگیر و جبههای، در عمل جبههای ابتدا صحنه بهدرستی شناسایی و بعد متناسب با تهدید، امکانات و ظرفیتها بسیج شده و امکان مقابله همزمان پیشگیری و درمان فراهم میشود.
۲- ضرورت تمرکز بر احتمال «حمله بیولوژیکی»
با توجه به نوع و نحوه گسترش این ویروس و بحران انسانی و اجتماعی که برای چین، ایران و برخی دیگر از کشورها ایجاد کرده، گمانههایی در مورد احتمال حمله بیولوژیکی بودن این عارضه روز به روز تقویت میشود.
اگرچه بازخوانی نکات کارشناسی که در این مورد مطرح شده است، فراتر از ظرفیت این مقاله است، اما نوع عمل صهیونیستها و امریکاییها در این عرصه این گمانه را روز به روز جدیتر میکند.
روز پنج شنبه خبرگزاری رویترز به نقل از ژائو لیجیان، سخنگوی وزارت خارجه چین، ارتش امریکا را به انتقال اپیدمی کرونا به شهر ووهان چین در جریان مسابقات ارتشهای جهان متهم کرده و مستندات آن را نیز نوع خبررسانی امریکاییها نسبت به این پدیده در کشورشان میدانند.
گزاره دیگری که این گمانه را تقویت میکند نوع عمل صهیونیستهاست که مدعی کشف واکسن این بیماری شدهاند، بدون اینکه تاکنون خود با آن درگیر شده باشند. هفته گذشته خبرگزاری روسی اسپوتنیک نیز در گزارشی، احتمال تولید این ویروس در آزمایشگاههای وابسته به ارتش و سازمان اطلاعات امریکا را بسیار زیاد دانسته و بر این نکته تأکید دارد که امریکاییها سالهاست که نه فقط روی تولید میکروبها، ویروسها و سلاحهای بیولوژیک سرمایهگذاری میکنند، بلکه حاضر نشدهاند که هیچ معاهده بینالمللی که این تسلیحات را منع میکند، امضا کنند.
آنها سالهاست که در حال تولید تسلیحات بیولوژیک مختلف در کشورهای شرق آسیا هستند و سالهاست که به دنبال سلاحهای هوشمند بیولوژیک هستند، سلاحهایی که میتواند براساس ساختارهای ژنتیکی برخی انسانها را هدف قرار داده و به برخی انسانهای دیگر کار نداشته باشد.
در هر صورت فارغ از نشانههای جدی در این زمینه، از آنجا که تهدیدات بیولوژیک در گذشته نیز مصادیق بسیاری داشته و به عنوان یک گزینه جدی در تهدیدات پیشروی نظام اسلامی مطرح است، تجربه دفاع جبههای ما با تشکیل قرارگاه میتواند به عنوان الگویی برای رزمایشهای دفاع بیولوژیک باشد که به طور طبیعی اقتدار و توان دفاع ملی ما را نیز در این عرصه به اثبات میرساند.
اول چشمها، سپس دستها را بشوییم
محمدعلی وکیلی در ابتکار نوشت:
این روزها «کرونا» بخشی از زندگی بشر شده است. اکثر اخبار جهان، مربوط به این نیمذره موجود است. ویروسی که سایهاش را بر همه ابعاد زیست انسانی انداخته است. حتی سیاست را هم متاثر کرده است.
مطمئن نیستم که تا چه مدت سایه حضور این ویروس را در زندگی خود باید حس کنیم و سبک زندگی خود را برای همزیستی با کروناویروس تنظیم کنیم، اما بههر روی، تا اینجای کار، پهلوهای پنهانی را برای ما آشکار کرد.
آگاهی اساساً همینگونه به دست میآید؛ تکانهای باید صحنه را به سخن وادارَد. تا حرفها و نکتههای نو به رو آیند. کرونا همین کار را با جهان کرد؛ نکاتی را برکشید تا پیش از این یا مجهول بود یا بدینسان، نمیدرخشید.
۱- تعداد قابل توجه برخوردهای غیرمسئولانه در میان همه جوامع در جهان، از این واقعیت پرده برداشت که «وضع طبیعیِ» بشر به آنچه هابز میگفت نزدیکتر است تا به آنچه لاک توصیف میکرد! انگار وضعِ تمدنیِ کنونی، بندِ یک وضعیتِ اقتداری است؛ اگر یک آن، قانون مقتدر معلق شود به چشم بههم زدنی به وضع طبیعی برمیگردیم! این روزها به جز دستها، چشمها را هم باید بشوییم و ببینیم که انبانِ انسانِ معاصر هرچه از «حق» پر شده، انگار بندهای تکلیفش بریده و ساییدهتر شده.
۲- کرونا نشان داد که «اصل حیات» در همه ابعاد هستی حاضر و نافذ است. این اصل، همان قانون تعادل است. اگر به این قانون تجاوز بشود، هستی شورش خواهد کرد. این اصل برای هر اِلِمانی از هستی هم برقرار است.
اگر نظم اجتماعی را از ریل عدالت خارج کردیم، شورش اجتماعی رخ خواهد داد. اگر به کوهها و درهها تجاوز کردیم، طبیعت حتماً واکنش نشان خواهد داد وبا سیل، بهمن، آتشفشان یا هرچیز دیگری بر ما خواهد شورید.
اگر به حیاتوحش دستدرازی کردیم، حتماً توسط یک آنفولانزا یا کرونا و یا چیزی دیگر پشتدستی خواهیم خورد. از همه مهمتر، اگر حق و تکلیف را از نهج عدل خارج کردیم، کائنات شورش خواهد کرد و روزگار بر ما سخت خواهد گرفت.
چه بسا راز اینکه سایه بلا از سرمان کم نمیشود، در این باشد که ما بیش از سقفِ ظرفیتِ کائنات، مرتکب ظلم شدهایم. هیچ چیز مانند ظلم، خشم هستی را برنمیانگیزد. وقتی هستی خشم میکند یعنی دامنِ بلا پهن شده است.
۳- کرونا اصلِ دیگری را برکشید. اینکه هیچ اتفاقِ «تک افتاده» در جهان نداریم. ما همه سوار بر یک کشتی هستیم. به تعبیری، جهان، جهانی شده است. هرقدر هم کاخهای خود را بلند و دور از دسترس دیگران بسازیم، باز هم رحمت و بلای جمعی منتفی نمیشود.
انگار جهانِ جدید هم نتوانست خدشهای در قانونِ «بنی آدم اعضای یک پیکرند» بیندازد. کرونا نشان داد، همچنان همه بشر بر یک کشتی سوارند؛ اگر گوشهای سوراخ شود خطر غرق شدن برای همه ایجاد میشود.
کرونا نشان داد همچنان امکانِ تعریفِ منافعِ تماماً شخصی و بریده از «دیگری»، وجود ندارد. کرونا نشان داد همچنان «امر شخصی» برای سعادت و سلامت نابسنده است.
ارسال نظرات