21 اسفند 1398 - 10:35
سخن روز مطبوعات

۲۱ اسفند ماه / مسئولین فضای مجازی و صنعت برای چه حقوق می‌گیرند؟ / الگوی کارآمد آتش به اختیار جهاد اجتماعی

اگر صد سال پیش بریتانیا با تحریم و بیماری ایران را یتیم‌خانه کرد، دیگر هرگز چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
کد خبر : 5514

پایگاه رهنما:

 

روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********

 

 

 


خانه خوبان

 

محمدهادی صحرایی در کیهان نوشت:

 

بی‌شک شما را به یکی از خوف یا گرسنگی یا نقص اموال و جان‌ها و محصولات می‏آزماییم و تو ای پیامبر، صابران را بشارت ده. کسانی‌که وقتی مصیبتی به آنها برسد، می‏گویند: «ما از آنِ خداییم و به سوی او باز می‏گردیم. بر آنها باد درودها و رحمت پروردگارشان که ره‌یافتگانند. سوره بقره 155

ماه رجب است و رحمت وسیع خدا. ماه استعانت از خدا و استغفار و استجابت دعا. خدای مهربانی که برای هر خیری به او امیدوار و از هر شری به او پناهنده‌ایم. آنکه به طاعت کمِ ما زیاد می‌بخشد و می‌بخشاید و به آنکه خدا را نمی‌شناسد و نافرمانی می‌کند هم نظر رحیمانه دارد و می‌بخشد، اگر بندگی کنیم و از او بخواهیم چه می‌کند؟ آن زنده جاویدی که ثروتش تمام‌ناشدنی و رحمتش بی‌دریغ و نعمتش بی‌پایان است خدای مهربانی است که مشتاق صدای ما و چشم به راه ماست.

مایی که مُردنی و فقیر و نادیدنی و گرفتاریم. خدای ما! ناامید می‌شود آنکه به غیر تو امید بست و خسران دید آنکه به غیرِ تو رغبت نمود. آنکه از فضل تو غافل شد و از دیگری طلبید، قحطی‌زده شد. و آنکه با غیرِ تو رفیق شد رَکب خورد. خدا جان! نمی‌توان بی‌تو بود و نمی‌توان با وجودت ناامید شد؛ از بس خوبی و خدایی. خوش به حال آنکه با تو ایاغ و بی‌خیال اغیار است. که آرام است و مردم در کنارش در آسایش.

نمی‌شود از ماه رجب گفت و از مولا نشنید. این ماه ماه شد وقتی که علی را در میان گرفت. چه شرافتی از این بالاتر که نامت با نام علی عجین باشد. مثل انقلاب اسلامی ما که با نام علی می‌شناسندش. و غربت علی و مظلومیت علی و اقتدار علی. مولایمان را جمع اضداد می‌دانند. اقتداری در کمال مظلومیت. قدرتی در مقابل فروتنی. ثروت‌آفرینی در نهایت ساده‌زیستی. نام‌آوری در اوج گمنامی. حق مطلقِ محروم‌شده حق. عدل ستمدیده. امامِ بی‌امت مانده و.... ویژگی‌ها و افتخاراتش منحصر به فرد است.

نمی‌توان وصیّ را بی‌نبیّ و نبیّ را بی‌ولیّ معرفی نمود. حقیقتی که حق به دور سرش می‌گردد و واقعیتی که تاریخ به خود ندیده و نمی‌بیند. هرگز حق از او و او از حق جدا نشد. از شدت عدل و طهارت روح و همت بلند و صداقت بی‌نظیرش، موقعی که مردم متنبه شدند و برای خلافت هجوم آوردند وعده نداد، بلکه برحذر داشت و حتی تهدید کرد. «بیت‌المال را اگر کابین زنانتان کرده باشید، پس می‌گیرم، طبق کلام خدا و به شیوه رسول خدا رفتار می‌کنم و...».

او بی‌مثل و مانند است و مادرِ زمان از آوردن مثل او عقیم. عبد خدا بود و مؤمن به اسلام و مطیع رسول خدا. خداپرست بود آن زمان که جز او و خدیجه احدی به رسول ایمان نیاورده بود و آن زمان که مسلمانان هزار هزار بودند و آن زمان که ذوالفقارش، مرگ و نیستی را از سر اسلام و مسلمین دور می‌کرد. حق سایه او و او عین حق بود، آن زمان که حقش را و جان همسرش را گرفتند.

امام بود آن زمان که کشورها فتح می‌شد و او به ‌تربیت مردمانِ دورمانده از ادب پرداخت. در لیلهًْ‌المبیتی که نفس آسمان در سینه حبس شد مطمئن بود. و آن زمان که رجزهای ابن عتبه و ابن عبدود و مرحب، زانوی مدعیان را می‌لرزاند. کاش پهلوانان کشته‌شده حجاز و عراق و شام که به دستش کشته شدند زنده می‌شدند و مرگ هولناکشان را باز می‌گفتند. علی ایمانش کامل بود چه آن زمان که ایمان آورد و چه آن زمان که شبانه در نماز، ضربتش زدند.

سردارِ ما را هم شبانه و دزدانه و بزدلانه کشتند. چه بگویم که چگونه یل ما را کشتند که یاد مظلومیتش راه نفس بر سینه بسته و در رگ‌های آزادگان آتش‌ فشانده. چشمان نجیب حاج قاسم برای یتیمان، هزار غزل عاشقانه داشت و برای مظلومان هزار آیه امید و برای مجاهدان هزار لشگر می‌ارزید و برای دشمنان وعده عذاب بود و برای قاتلینش کابوس هر شبِ انتقام سخت است.

اصلاً حاجی با نگاهش سخن می‌گفت تا زبانش. و هنوز می‌گوید اگرچه استشهاد سنت ابراهیمی ‌است ولی زنده نگه داشتن نام و یاد و راه شهدا کمتر از شهادت نیست و گاهی ماندن و خون دل خوردن، سخت‌تر از دل کندن و بذل مهجه و شهادت است. ماندنی که طبق واحده «تَقُومُوا لِله‏» به پا خاستن و مجاهده باشد.

سه ماه است جهان گرفتار کروناست. ویروسی مشکوک و فعال که کشورها را درمی‌نوردد و درگیر نبرد کرده است ولی سختی نبرد با آن برای ایران، متفاوت و بیش از سایر کشورهاست. در ایران پزشکان، پرستاران و کادر درمان، مثل قهرمانان داستان‌ها و رزمنده‌وار، با این ویروس نحس می‌جنگند و ایثارگرانه برای کندن کلکش همت کرده‌اند و مجاهدانه برای حفاظت از سلامت مردم به پا خاسته‌اند و از آسایش و امنیت خود مضایقه کرده‌اند تا مردم در مضیقه نباشند ولی جبهه‌های دیگری هم هست بس خطرناک‌تر از کرونا.

پمپاژ دروغ و شایعه در فضایِ بی‌صاحب مجازی و رسانه‌های کذابِ معاند و نیز زالوهای محتکرِ در بازار واقعاًً اذیت می‌کند. به همان اندازه که باید جامعه بهداشت، درمان و پزشکی را تقدیر کرد، جا دارد که از مسئولین فضای مجازی و صنعت و تجارت گلایه داشت. واقعاًً از خود نمی‌پرسند برای چه حقوق می‌گیرند؟ وظیفه‌شان چیست و چه باید بکنند؟

پیام‌رسان‌های غریبه، پست «کرونا را شکست می‌دهیم» و اخبار مردم شفایافته را حذف می‌کنند و مسئولین مربوط واقعاًً کی و کجایند و چه می‌کنند؟ وطن‌فروشان بی‌خبر از شرف، دعا کردن ‌ترامپ و کابینه‌اش و نتانیاهو و همسرش را نمی‌بینند و مردم و بزرگان ایرانی را برای دعا کردن تمسخر و توهین می‌کنند.

اینها با کرونا به جنگ مقدسات آمده‌اند و مسئولین مربوط را خدا بیدار کند؟ غارت اقلام پزشکی در آمریکا و اروپا و ژاپن و کره دیده نمی‌شود همان‌گونه که فروشگاه‌های انباشته از کالا در ایران. اگرچه دزدان سرِ گردنه، بی‌باک از تعقیب و مجازات در سیل و زلزله و کرونا، مایحتاج مردم را گروگان گرفته و احتکار و گران می‌کنند و می‌دانند که مسئولین مربوط، به چند گشت محدودِ با حضور دوربین در تهران اکتفا می‌کنند و اقدام ریشه‌ای در کار نیست.

واقعیت این است که سیستم ناکارآمد توزیع و نظارت و مجازات‌های سبک و دیرهنگام، «شاه‌دزد» می‌سازد. سلطان شکر، سلطان سکه، سلطان پوشک و حالا سلطان ماسک و ژل. واقعاًً شناختن خریداران محصول شرکت‌ها برای شناسایی واسطه‌ها سخت است؟ یا لیستی از دریافت‌کنندگان ارز نیمایی وجود ندارد؟ و اصلاً در غیر از تهران اداره تعزیرات و بازرس داریم؟ و آیا نمی‌شود در مقابل انبار محتکران، مفسدان اقتصادی را از دار آویخت و دل مردم را آرام کرد؟

دشمنِ عنود، خبیث است و منافقِ کفور، شنیع. ما در جنگیم و جنگ، تنها نظامی نیست. گاهی با قراردادهای تحمیلی و رقت‌باری است که بانی‌اش نفوذی است و گاهی با تولید و تکثیر ویروس است که خدا باعث این و بانی آن را نیامرزد. ‌ترور هم تنها شامل شیوه معمول منافقین و اسرائیل و آمریکا نیست، بیوتروریسم هم دارند. چند سال پیش برخی بازیگران در ماهواره مردم را برای اهدای بزاقشان به غربی‌ها ترغیب می‌کردند، چرا؟ ماجرای خون‌های آلوده فرانسوی یادتان هست؟

بمب‌های شیمیایی آلمانی صدام و مداوای جانبازان شیمیایی ما در آلمان را چطور؟ سابقه دشمنان و اعترافات امثال اوباما می‌گوید که آمریکایی‌ها بعد از جنگ جهانی دوم برای جاسوسی، سازمان‌های بین‌المللی با موضوعات مختلفی ایجاد کردند و با پوشش بازرس، ناظر، فعال، خبرنگار، کارشناس، توریست، سخنران همایش و... به کشورها جاسوس می‌فرستند. بازرس آژانس هسته‌ای، فعال محیط زیست، ناظر حقوق بشر، کارشناس فلان صندوق بین‌المللی و... و همین حالا شاید نمایندگان سازمانِ... .   

این از جمله تفاوت‌های مبارزه ایران با مبارزه سایر کشورهاست. علاوه ‌بر این باید وبال سلبریتی‌های بی‌سواد را هم اضافه کرد. اهل ادا و اطواری که نمک‌نشناسند. مردم خود را نمی‌بینند و مرغ دیگران را غاز می‌بینند.

در مصیبت‌ها بارِ خاطرند نه یار شاطر. داروی قلابی می‌فروشند، پول مردم را می‌زنند، با گرفتاری سلفی می‌گیرند و... و نمی‌فهمند که ایران یکی از مقتدرترین کشورها در مدیریت مشکل‌هاست. یادشان نیست در توفان نیواورلئان آمریکا، کدخدا از دنیا درخواست پتو کرد. و شش ماه است جنگل‌های استرالیا می‌سوزد و هر سال، جنگل‌های کالیفرنیا.

67 هفته است خون مردم بر خیابان‌های پاریس خشک نمی‌شود. قتل‌عام بیماران انگلیس در بیمارستان‌هایش با گرسنگی و تشنگی و تعطیلی 5 ماهه مجالسشان، فقر مطلق 55 میلیونی و کتمان و دروغ تلفات کرونا و عین‌الاسد توسط مقامات شرور آمریکا و... آنها که روزه ناگرفته را با نان حرام ملکه افطار می‌کنند مأمور «تحقیر ملی» شده‌اند و اسب‌ تراوا.

جنایت آمریکا در حمایت از ‌ترکیه متجاوز؛ سفارش به مسلمان‌کشی در هند و تحریک گاو سعودی برای شخم زدن یمن بر کسی پوشیده نیست. و سکوت مشمئزکننده طرفداران حقوق بشر، سلبریتی‌ها، صلح‌بانان نوبلی، سازمان خفت‌زده ملل، NGOها، روشنفکران و مدعیان رسانه‌دار، شرم‌آور است.

مرام حاج قاسم که به تأیید ده‌ها میلیون آزاده ایران و جهان رسید، جهاد علیه ظلم و ظلمت است که قطعاً به پیروزی خواهد رسید. اگر صد سال پیش بریتانیا با تحریم و بیماری ایران را یتیم‌خانه کرد، دیگر هرگز چنین اتفاقی نخواهد افتاد و ملت بزرگ و مقتدر ایران که سربلند بحران‌هاست، همچنان از امواج مشکلات عبور خواهد کرد و مرارت پدرانشان برای آنکه ایران خانه خوبان شود را به فرجام خواهد رساند و مُهر ذلت و خفت را بر پیشانی دشمنان و بدخواهان و نادرستان خواهد زد. ان‌شاءالله.

 

 

 

 

 شهدا، رکن هویت و امنیت ما

 

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی شهیدی در ایران نوشت:

 

شهدا و ایثارگران و مدافعان وطن، یکی از ارکان اصلی میراث معنوی و فرهنگی ملت را تشکیل می‌دهند و از این‌رو همیشه در میان ملت غیور ما و در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دارای جایگاهی والا و منزلت بی‌بدیلی هستند که نمی‌توان با قلم و بیان این جایگاه والا را توصیف نمود. چنانکه امام راحل فرمودند: «شهادت در راه خداوند چیزی نیست که بتوان آن را با سنجش‌های بشری و انگیزه‌های عادی ارزیابی کرد و شهید در راه حق و هدف الهی را نتوان با دیدگاه انسانی به مقام الهی و والای آن پی برد.»(1)

اگر هویت ملی یک کشور را به بنا و عمارت تشبیه کنیم، ارزش‌های معنوی در واقع مصالح این بنا را تشکیل می‌دهد. اینکه یک ملت در نگاه افکار عمومی جهان به صفت مقتدر بودن یا شکست‌ناپذیری شناخته می‌شود یا مردمان آن به‌عنوان افرادی مبارز و دلیر به حساب می‌آیند ریشه در همین ارزش‌های معنوی و فرهنگی و ایثار و جانفشانی شهدا و ایثارگران دارد. از همین‌روست که گفته می‌شود پدیده انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هویت نوین ملت ایران را شکل داده است، چرا که در هر دو واقعه ارزش مشترکی به‌نام نجات کشور و آزادی ملت، آحاد شهروندان ایرانی را زیر پرچم واحد متحد ساخت.

در تاریخ معاصر ایران اسلامی، جنگ هشت ساله چنین میراث ارزشمندی را برجای گذاشت. نسلی در دامن دفاع مقدس پرورش یافت که زیباترین صحنه‌ها را در دفاع از ارزش‌های اسلامی و انقلابی و در جانفشانی برای نجات میهن و امنیت مردم خلق کردند. آنها که از چشمه معرفت شیعه و اندیشه‌های امام‌(ره) و حماسه‌های تاریخ ایران الهام گرفته بودند، با گذشتن از جان خویش به ایران و نظام اسلامی، اعتبار و قوام بخشیدند.

ما نباید بگذاریم که گذشت زمان باعث نشستن غبار فراموشی بر چهره این ارزش‌های حیات‌بخش شود، لذا بحث حفظ و انتقال این ارزش‌ها به نسل‌های آینده یک مطالبه تاریخی و مردمی و اقدامی بس ارزشمند و ضروری است. چنان‌که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «گاهی رنج و زحمت زنده نگه‌داشتن خون شهید از خود شهادت کمتر نیست.»(2) از این‌رو روز 22 اسفندماه در سال 1383 توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی به‌عنوان «روز بزرگداشت شهدا» نامگذاری شده است.

این موضوع بیانگر ضرورت و اهمیت زنده نگه‌داشتن یاد، نام و رشادت‌های این اسوه‌های ایمان و ایثار در تاریخ کشور ایران است که لازم است در این زمینه با مشارکت همه بخش‌ها و دستگاه‌ها و ملت شریف ایران همواره یاد شهدا و رشادت‌های آنان و همه ایثارگران زنده و جاودان بماند.

جنگ تحمیلی صحنه‌ای بود که همه اقشار و اقوام ایرانی صرف‌نظر از نژاد و مذهب خویش در آن مشارکت کردند. از میان اهل سنت، ارامنه، آشوری‌ها و زرتشتی‌ها، جوانان داوطلبی در این میدام گام نهادند و برای حفظ سرزمین و ملت از فتنه اشغالگران جان خویش را نثار کردند. از همین‌روست که می‌گوییم شهدا و ایثارگران محور اتحاد و انسجام ملی هستند.

نکته کلیدی این است که مجاهدان فی‌سبیل‌الله برای حفظ و پاسداشت ارزش‌ها و آرمان‌ها، عقیده و حقیقت، می‌جنگند و به‌همین سبب بالاترین کاربرد فرهنگ شهادت، حفظ دین و حقایق در برابر هجوم کفر و شرک و نفاق در جامعه اسلامی است.

شهادت حرکتی برای اهتزاز پرچم عقیده و توحید و دفاع از مرزهای شرف و انسانیت است. اگر مقام مجاهد و شهید این اندازه والا دیده شده به این دلیل است که او به عالی‌ترین درجه از آگاهی و بینش درباره پاسداشت حقیقت و دین و ضرورت حفظ حیات جامعه رسیده است. شهید در بزنگاه تقابل حق و باطل، مواجهه جبهه ظلم و مظلومان و زورمداران و محرومان، به میدان می‌آید و با بصیرتی که الهام گرفته از فطرت روشن خویش و آموزه‌های توحید است برای دفع ظلم و زور جانفشانی می‌کند.

از این‌رو امام سجاد(ع) به نقل از رسول گرامی اسلام‌(ص) می‌فرمایند: «هیچ قطره‌ای نزد خداوند دوست‌داشتنی‌تر از قطره خونی که در راه خدا ریخته می‌شود، نیست.» ذهن و ضمیر یک مجاهد شهید سرشار از شور حق‌طلبی و نفرت از ظالمان و زورمداران است.

به همین دلیل و در مبارزه با جبهه باطل سر از پا نمی‌شناسد و حرکت پر از حماسه‌اش به سرمشقی برای انسان‌های حق‌طلب تبدیل می‌شود. برای مجاهد فی‌سبیل‌الله زیباترین لحظه، زمانی است که مرگ شرافتمندانه در راه حق، آزادگی و حقیقت را در آغوش می‌گیرد.

حضرت علی‌(ع) در حدیثی می‌فرمایند: «از خداوند جایگاه شهیدان و زندگی با سعادتمندان و همراهی با پیامبران را طلب می‌کنم» که این بیانگر زیبایی شهادت و اوج معرفت انسانی است که برای رسیدن به معبود خویش و پیاده‌سازی ارزش‌های والای الهی شهادت را طلب می‌نماید. به بیان پیشوایان دین، باب شهادت برکات بی‌شماری را برای جامعه اسلامی می‌گشاید.

در سایه ازخودگذشتگی مجاهدان جامعه اسلامی نه تنها ارزش‌های معنوی حفظ می‌گردد، بلکه جامعه از انزوا و رعب و ترس خارج می‌شود. بنابراین تضمین امنیت و احیای قدرت و برتری مسلمانان یک چشمه از این دستاوردها است. دستاورد بزرگتر آن، اعتلای اسلام و روشن شدن چهره تابناک حقیقت و تیرگی دنیای ظلم و کفر است.

شهادت طریقی است که حیات دین و به تبع آن موجودیت و آینده جامعه اسلامی را بیمه می‌کند و چشم طمع و فکر تعرض قدرت‌های بیگانه و توسعه‌طلب را از جوامع اسلامی دور می‌سازد. راهی که آنها پیش می‌گیرند، به نصرت و فتح ختم می‌شود. مصداق وعده روشن الهی که: «ان ینصرکم‌الله فلا غالب لکم؛ اگر خدا یاریتان کرد، دیگر کسی بر شما غلبه نمی‌کند.»

دیگر اولیای دین نیز به تأسی از سخن باریتعالی حیات و ماندگاری دین در برابر موج فتنه‌ها را مدیون مجاهدان رشید دیده‌اند. در نگاه همه آنها خون شهید تداوم‌بخش حیات ارزش‌های مقدس است و نهال انسانیت و شرف و آزادی در پرتو جانفشانی آنها جان می‌گیرند.

امام خمینی‌(ره) و رهبر معظم انقلاب کوشیدند چنین قرائتی از تفکر شهادت‌طلبی را در جامعه اسلامی احیا کنند. آنها ماندگاری نهضت و نظام و جامعه اسلامی را در پرتو فرهنگ شهادت‌طلبی و ایثارگری نگریسته‌اند.

پی نوشت:
 1- صحیفه امام خمینی(ره) جلد 18 ص 74
2-  بیانات در دیدار جمعی از خانواده های شهدا،  17/2/1376

 

 

 

 

کرونا و تب داغ آموزش مجازی دانش آموزان

 

مهدی قاضی در خراسان نوشت:

 

شیوع ویروس کرونا، آثار اجتماعی گسترده ای بر سبک زندگی و تعاملات اجتماعی این روزهای جامعه ایرانی گذاشته است که آثار مثبت و منفی آن را در این روزها می توان مشاهده کرد. از جنبه‌های مثبت آن در جامعه می توان به همدلی مردم در پیشگیری از مبتلا شدن به ویروس کرونا یا همدردی با مبتلایان کرونا و از جنبه های منفی آن می توان به شیوع هراس اجتماعی social panic یا ترویج ناامیدی و سیاه نمایی از طریق برخی سلبریتی ها و خواننده های پر طرفدار ولی بدون هویت فرهنگی روشن در فضای مجازی اشاره کرد.

کودکان و نوجوانان آسیب پذیرترین قشر جامعه در مواجهه با این آثار اجتماعی هستند زیرا برخلاف بحران های اجتماعی ماه های قبل که کودکان و نوجوانان درک روشن و دقیقی از تبعات آن  نداشتند، مواجهه با بحران کرونا به خصوص به این دلیل که در همان ابتدا به تعطیلات طولانی مدرسه ها منجر شد، این قشر اجتماعی را بیش از پیش با خود درگیر کرد.

بدیهی است از آن جا که این قشر، آینده سازان جامعه هستند آثار منفی روی روحیه و شخصیت آنان تبعات منفی بلندمدت تری برای جامعه باقی خواهد گذاشت.در این میان، شرایط بحرانی تعطیلات طولانی مدارس نیز زمینه بازشدن فضای مجازی روی دانش آموزان و مشروع شدن حضور کودکان و نوجوانان را در این فضا گشوده و برخی اقدامات مدیران مدارس نیز بر شدت تبعات فضای مجازی افزوده است.

رقابت مدارس با یکدیگر که گاهی به رقابت نواحی مختلف آموزش و پرورش انجامیده، تب آموزش مجازی را برای دانش آموزان و اولیای آن ها داغ کرده است به صورتی که اغلب مدارس صاحب نام و شهرت، با راه اندازی گروه و کانال در شبکه های مجازی از جمله سروش، واتس اپ و تلگرام چنین وانمود می کنند که تعطیلی مدارس، به تعطیلی کلاس های درس منجر نشده است و گویی شدت اهتمام و دلسوزی مدیریت این مدارس به حدی است که با تمام توان و تلاش مفاهیم آموزشی را به دانش آموزان از سطوح اولیه ابتدایی تا انتهای دبیرستان منتقل می کند.

این رقابت به حدی است که کلیپ‌های تبلیغاتی برخی مدارس در اینستاگرام در خصوص آموزش مجازی به کلیپ‌های پربازدید تبدیل شده است. اما اجازه دهید به روی دیگر این سکه نگاهی بیندازیم.جوزف نای یکی از بنیان گذاران علم شبکه های اجتماعی مجازی با استفاده از مفاهیم شبکه و قدرت به تفصیل در کتاب آینده قدرت نشان داده است که قدرت های جهانی چگونه مخاطبان خود را با ترفندهای فضای مجازی مانند بمباران اطلاعاتی و نظایر آن از مخاطبان فعال به مخاطبان تاثیر پذیر و وابسته تبدیل می کنند.

برای همه ما بسیار پیش آمده است که صرفا برای یک هدف کاری یا آموزشی وارد فضای مجازی تلگرام،  واتس اپ یا سروش شده  ولی ناگهان حس کرده ایم که حدود یک ساعت از وقت مان در این شبکه ها صرف شده است بدون این که محتوای کاری یا آموزشی خود را پیدا کرده باشیم و این خصلت اغواگرانه شبکه های مجازی است.

پرواضح است که اغواگری شبکه های مجازی بیش از همه، قربانیان خود را از میان قشر کودک و نوجوان پیدا می کند زیرا از یک سو آگاهی ها و مهارت های رفتاری کمتری در مواجهه با اطلاعات فزاینده شبکه های مجازی دارند و از دیگر سو، به دلیل غلبه احساسات در سن کودکی و نوجوانی بر افراد، آمادگی پذیرش الگوهای غربی ارائه شده از سوی شبکه های مجازی در کودکان و نوجوانان بیشتر است.

همین نکته و نکات دیگر موجب شده بود که بارها و بارها از سوی وزارت آموزش و پرورش برای آوردن تلفن همراه در مدرسه یا ایجاد شبکه های اجتماعی مجازی از سوی مدارس ممنوعیت شدید اعلام شود و تحقیقات و پژوهش های متعددی از سوی مراکز تحقیقات آموزش وپرورش مبتنی بر آثار زیانبار و منفی عضویت کودکان و نوجوانان در شبکه های اجتماعی مجازی روی آن ها انجام شده است (فراهانی، نسرین ، 1396، بررسی تاثیر ناشی از شبکه های مجازی و اینترنت بر تحصیل دانش آموزان دبیرستانی -  خسروانی ، گلثوم ، 1395 ، بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و... ).

به هر تقدیر از یک سو زیان ها و خسارت های تعطیل شدن آموزش رسمی در این روزها نباید محملی برای نادیده گرفتن نتایج صدها تحقیق انجام شده روی آثار منفی گسترده شبکه های مجازی بر کودکان و بخشنامه های متعدد وزارت آموزش و پرورش در این خصوص شود و وزارتخانه باید با جدیت با مدیران مدارس متخلف که بی محابا دانش آموزان را به حضور حداکثری در فضای مجازی تشویق می کنند، برخورد کند و از دیگر سو، سیاست گذاران و مدیران سطوح کلان وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی فضای مجازی باید با سیاست گذاری صحیح در این خصوص و اعلام رسمی این سیاست ها، به ترسیم پروتکل و شیوه آموزش در فضای مجازی بپردازند و قبل از ترویج این شیوه، به ترسیم شرایط حضور دانش آموز در فضای مجازی و الزامات استفاده کودکان و نوجوانان از تلفن همراه و شبکه های اجتماعی اقدام کنند.

از شیوه تدریس با واسطه والدین در فضای مجازی برای مقاطع ابتدایی تا استفاده از این روش توسط دانش آموزان دبیرستانی همراه با نظارت والدین می تواند نمونه ای از این راهکارها باشد. در این میان استفاده از رویه های واحد چند رسانه ای که با همراهی صدا و سیما و استفاده از شبکه های متنوع تر و بیشتر ممکن باشد، راه دیگری برای این موضوع است.

در نهایت این که تجربه تلخ سهل انگاری مدیران و سیاست گذاران وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی فضای مجازی در سال های گذشته در توانمند نکردن دانش آموزان برای ورود به فضای مجازی و گسترش ناامیدی در برخی مدارس که تبعات تلخ موارد خودکشی نوجوانان را به دلیل الگوگیری از برخی شبکه های مجازی به همراه آورده بود، اجازه ترویج و تشویق حضور بی محابای کودکان و نوجوانان بدون پیوست های لازم فرهنگی در فضای مجازی را نمی دهد و تا فرصت باقی است باید با تدبیر صحیح، مانع افتادن کودکان و نوجوانان در دام هجمه غرب و رواج ناامیدی و سیاه نمایی در آینده سازان انقلاب اسلامی شد.

 

 

 

 

 نقش آمار واقعی کرونا در افزایش مسئولیت اجتماعی

 

ایرج خسرونیا در آرمان نوشت:

 

امروزه اکثر کشورهای دنیا که با شیوع کروناویروس روبه‌رو هستند، به دلایل سیاسی، اقتصادی و عدم جلوگیری از اضطراب اجتماعی، آمار صددرصد واقعی تعداد مبتلایان را به مردم و رسانه‌ها ارائه نمی‌دهند. در کشور ما بسیاری از افرادی که در بیمارستان‌ها بستری یا سرپایی درمان می‌شوند، چون آزمایش کرونا بر روی آنها صورت نمی‌گیرد، اگر به این ویروس نیز مبتلا باشند، جزو آمار محسوب نمی‌شوند؛

اما این رویکرد در ارائه آمار مرگ و میر متفاوت است و دولت‌ها مجبورند آمار واقعی را به مردم ارائه دهند، هر چند که برخی به دلیل نارسایی قلبی و عفونت ریوی فوت می‌کنند، ممکن است که این ویروس باعث تشدید بیماری و در نتیجه، منجر به مرگ شده باشد، اما آزمایشی از این بیماران و اجسادشان گرفته نمی‌شود. عدم ارائه آمار واقعی تعداد مبتلایان به کرونا با همه نکات مثبتی که برای دولت‌ها به همراه دارد، اما باعث افزایش بی‌تفاوتی مردم می‌شود. مردم وقتی می‌بینند از هفت هزار مبتلا به کرونا حدود 300 نفر فوت کرده‌اند، این بیماری را در حد انتظار جدی نمی‌گیرند، اما اگر آمار دقیق باشد، مردم به مسئولیت‌های اجتماعی خود با دید جدی‌تری نگریسته و موارد بهداشت فردی و قرنطینه خانگی را بیشتر رعایت می‌کنند.

بسیاری از کشورهای بزرگ دنیا همچون آمریکا، ایتالیا، آلمان و انگلیس و... با شیوع این بیماری روبه‌رو هستند و با وجود پنهانکاری آنها در ارائه آمار واقعی، زمانی‌که دولت از مردم می‌خواهد که برای حفظ سلامتی‌شان و مقابله با شیوع کرونا خود را قرنطینه خانگی کنند، هیچ فردی (به غیر از موارد ضروری)‌ از منزل خارج نمی‌شود و در این بین کشوری مانند ایتالیا توانسته تا حدی کرونا را کنترل کند، ولی در کشور ما مخصوصا در شهرستان‌ها به این هشدارها کاملا ‌توجه نمی‌شود. به‌عنوان مثال روز گذشته شهرستان شهریار در وضعیت قرمز کرونایی قرار گرفت؛ چند روز پیش که برای انجام کاری به این شهرستان رفته بودم در نهایت تعجب دیدم که ‌ هزاران نفر بدون ماسک برای خرید نوروزی به خیابان‌ها آمده‌اند و در بازار جای سوزن انداختن نبود.

انگار که کشور در شرایط بحرانی سلامت و بهداشتی قرار ندارد و مردم متاسفانه مسئولیت‌های اجتماعی را جدی نمی‌گیرند. اکثر ما بر این باوریم که مرگ فقط برای همسایه است و به کرونا مبتلا نمی‌شویم، در حالی که اگر یک فرد بیمار که هیچ‌گونه علائم کرونا را ندارد، ولی ناقل ویروس است، در یک جمعیت حضور پیدا کند، در هر دقیقه چهار تا پنج نفر را مبتلا می‌کند.

متاسفانه هنوز تعدادی از خیابان‌های اصلی شهرها پرترافیک است و صبح‌ها از طریق اتوبوس‌های شهری ده‌ها نفر به سر کار می‌روند، در این شرایط کافیست که یک فرد بیماری که ماسک ندارد در میان جمعیت سرفه یا عطسه کند و آن زمان نیمی از افرادی که در اتوبوس حضور دارند، به کرونا مبتلا می‌شوند.

در این میان ضرورت دارد که رادیو و تلویزیون یک سری نمایش، فیلم سینمایی و سریال با محوریت آموزش‌های حقوق شهروند و رعایت مسئولیت‌های اجتماعی بسازد و در این فیلم‌ها نشان دهد که چطور ویروس به شکل خیلی سریع در میان مردم شیوع پیدا می‌کند و بسیاری را به کام مرگ می‌کشاند.

رسانه‌ها باید به بالا بردن آگاهی‌های مردم نسبت به آموزش‌های حقوق شهروندی و مسئولیت‌های اجتماعی کمک کنند، چون عفونت و اپیدمی این ویروس بسیار بالاست و جای شوخی و پنهانکاری ندارد.

 

 

 

 

 

الگوی کارآمد آتش به اختیار جهاد اجتماعی

 

محمدجواد اخوان در جوان نوشت:

 

شیوع تلخ ویروس کرونا در کشور در چند هفته اخیر، هرچند موجبات درد و رنج بخشی از مردم ما را فراهم آورده و نگرانی‌هایی جدی در جامعه پدیدار نموده، اما درعین‌حال بار دیگر صحنه‌های زیبایی از ایثار و فداکاری جهادی در میان آحاد ملت و به‌خصوص کادر درمانی و نیروهای انقلابی را به رخ کشیده است.

به‌گونه‌ای که می‌توان گفت این حضور حماسی کادر درمانی و نیروهای بسیجی، بخشی از ناکارآمدی‌های مدیریتی را جبران نموده است. انقلاب‌اسلامی در چهار دهه گذشته دوران‌های متفاوتی را پشت سر نهاده و جامعه انقلابی با چالش‌ها و مسائلی گوناگون با منشأ داخلی و خارجی مواجه شده است، از جمله چالش‌هایی که دولت و دستگاه اجرایی کشور با آن روبه‌رو بوده و تأثیرات مستقیمی بر جامعه داشته است، مسئله کارآمدی در حوزه‌های مختلف خصوصاً اقتصادی و اجتماعی است.

اکنون می‌توان گفت برخی از ابعاد ناکارآمدی دستگاه اجرایی در حوزه اقتصادی و اجتماعی آسیب‌هایی جدی را متوجه کشور و جامعه کرده و به‌رغم آنکه در تمام این سال‌ها شاهد گردش نخبگانی در عرصه مدیریت امور اجرایی بوده‌ایم، چالش ناکارآمدی‌ها، برای انقلاب‌اسلامی هزینه‌زایی کرده است.

از مدل حل مسئله انقلاب‌اسلامی که در چهار دهه اخیر کارآمدی خود را ثابت کرده است، ورود جبهه مؤمن انقلابی به میدان‌های چالش‌زا با فکر انقلابی و اقدام جهادی بوده است.

تجربه موفق جهاد سازندگی در دهه اول انقلاب و محرومیت‌زدایی اردوهای جهادی در دهه سوم و چهارم، سربلندی در دفاع مقدس با حضور جریان انقلابی سپاه و بسیج، تجربه پیشرفت شگرف در عرصه علم و فناوری‌های برتر در دهه سوم و چهارم، و تجربه امنیت‌آفرینی و شکست تاریخی تروریسم در قالب محور مقاومت و با حضور قهرمانانه مدافعان حرم، نمونه‌هایی مثال‌زدنی از تجربه حضور انقلابی و جهادی جبهه مؤمن در پیشبرد اهداف انقلاب و حل مسائل چالش‌زا بوده است.

اگر امروز یکی از مهم‌ترین مسائلی که نظام و حتی انقلاب را از درون دچار چالش کرده، حوزه ناکارآمدی‌های اجتماعی و معیشتی است و ناتوانی ساختار بوروکراتیک اداری در حل آن کاملاً آشکار شده است، اینک حل چالش‌های اساسی این عرصه نیز جز به ورود «فکر انقلابی» و «اقدام جهادی» ممکن نیست.

ورود این نرم‌افزار و سخت‌افزار حل مسائل انقلاب‌اسلامی تنها با به میدان آمدن جبهه مؤمن انقلابی تحقق خواهد یافت و البته این به میدان آمدن، لزوماً به‌معنای تسلط بر ساختارهای بوروکراتیک و عمدتاً ناکارآمد متولی این عرصه‌ها نیست.

همان‌گونه که در امر سلامت آفرینی و پاک‌سازی عرصه‌های عمومی، نیروهای جهادی انقلابی به کمک کادر درمانی آمدند، امروز در همه عرصه‌ها بیش از همیشه به حرکتی مردمی و فراتر از ساختارهای دیوان‌سالارانه موجود از سوی جبهه مؤمن نیازمندیم که این حرکت را می‌توان «پویش اجتماعی انقلاب‌اسلامی» نامید.

مبنای این پویش باید با هدف‌گذاری حل معضلات عمده اجتماعی، همچون آسیب‌های اجتماعی، فقر، چالش‌های مناطق حاشیه‌نشین و بیکاری و با مدل‌سازی بر اساس الگوی آتش‌به‌اختیار است که چند سال پیش رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان آن‌را توصیه کردند: «من به همه آن هسته‌های فکری و عملی جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً می‌گویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و به‌قول میدان جنگ، آتش‌به‌اختیار.

البتّه در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور می‌دهد، امّا اگر چنانچه رابطه قرارگاه قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتش‌به‌اختیار می‌دهد. خب شما افسرهای جنگ‌نرمید -قرار شد شما افسران جوان جنگ‌نرم باشید- آنجایی که احساس می‌کنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی‌تواند درست مدیریت کند، آنجا آتش‌به‌اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.»

بر این اساس در حوزه مسائل اجتماعی یادشده نیز باید در سرتاسر کشور، هسته‌های آتش‌به‌اختیار مؤمن جهادی به‌صورت خودجوش شکل‌گرفته و نظام مسئله‌یابی و حل مسئله منطقه‌ای و محلی در حوزه مسائل اجتماعی کشور در ذیل این هسته‌ها سامان یابد. نخبگان اجتماعی انقلابی به میدان آیند تا کاستی‌های نهادهای اجرایی را در حوزه اجتماعی جبران نموده و با دو عنصر «فکر انقلابی» و «اقدام جهادی» باری از دوش مردم برداشته شود.

البته روشن است که نهادهای متولی مسئول نیز موظف به حمایت تمام‌عیار از این اقدامات خودجوش بوده و همه امکانات موجود را در جهت تقویت این پویش ملی بسیج نمایند. مردم عزیز کشورمان نیز همان‌گونه که در ماجرای اخیر دغدغه‌مندی ملی خود را نشان دادند، قطعاً به حمایت از چنین حرکت بابرکتی خواهند آمد و یاری خویش چه در حوزه مالی و مادی و چه فکری و معنوی دریغ نخواهند کرد.

در صورت به میدان آمدن فکر انقلابی و اقدام جهادی با حضور جبهه مؤمن انقلاب‌اسلامی می‌توان امیدوار بود که باری از مشکلات و چالش‌های کشور در حوزه اجتماعی و معیشتی برداشته شود؛ نقشه‌های دشمن برای ناامید کردن مردم و گسترش نارضایتی از وضع موجود به شکست انجامد؛ ناکارآمدی دستگاه‌های بوروکراتیک و مدیران غیرانقلابی منجر به هزینه زایی برای انقلاب‌اسلامی نشود و ان‌شاءالله بار دیگر کارآمدی اندیشه و عمل انقلابی و مؤمنانه به اثبات خواهد رسید.

 

 

 

 

 

از مردم عقب نیفتید

 

ژوبین صفاری در ابتکار نوشت:

 

ایتالیا کل کشور خود را قرنطینه کرد. محدودیت‏های سفر و رفت و آمد در این کشور وضع شد تا شیوع بی‏رحمانه کرونا را کنترل کنند. اتفاقی که پیش از این در چین رخ داد و اگر قرنطینه نمی‏شد احتمالاً از جمعیت بالای یک میلیاردی چین، میلیون‏ها نفر به این بیماری مبتلا می‏شدند.

در کشور ما اما این مردم هستند که جلوتر از مسئولان در شبکه‏های اجتماعی به هم توصیه می‏کنند در خانه بمانند و یا حتی برای جلوگیری از ورود مسافران به شهرهای‏شان به طور عملی اقدام می‏کنند. در‏واقع در نبود مدیریت بحران کارآمد این مردم هستند که حتی باید رو در روی هم قرار گیرند تا از شیوع این ویروس جلوگیری کنند.

اتفاقی که باید در همان روزهای نخست رخ می‏داد اما وقتی صحبت از قرنطینه شهر قم شد گفتند این روش مربوط به جنگ جهانی اول است در حالی که هیچ راهکار جایگزینی برای آن در نظر گرفته نشد. کرونا حالا مسئولان را هم درگیر کرده است و مجلس حتی برای تعیین و تکلیف بودجه سرنوشت ساز سال 99 هم تعطیل شده است.

اما هنوز هیچ دستورالعمل مشخصی برای سایر مردم و مهار این ویروس وضع نشده است. وزارت بهداشت توصیه‏های خود را به مردم می‏کند اما همچنان با موضوعاتی مانند احتکار ماسک به سبک رضاخان با چند محتکر برای درس عبرت دیگران برخورد قهری می‏شود بی‏آنکه نظارت و اعمال حکمرانی قدرتمند در نهادهای تصمیم ساز جریان داشته باشد.

کرونا بیماری غافلگیرکننده ای نبود هشدار آن از زمان شیوع گسترده در چین به سایر کشورها داده شده بود اما دریغ از آنکه حتی ابتدایی‏ترین اقدام از جمله تعطیلی پروازها از چین به ایران صورت بگیرد. این از‏هم گسیختگی مدیرتی بی‏تردید سرانجام خوبی ندارد. بی‏برنامه‌گی‏ای که حتی برای اعلام کاهش ساعات اداری هم دیده می‏شود و یک تصمیم در طول یک روز چند بار تغییر می‏کند.

بی‏تردید این نوع از مدیریت در مردم نوعی از احساس بی‏پناهی ایجاد می‏کند. آمارها برای مردم محل تردید است و فضای عمومی پر از اضطراب‏های پنهان از آینده این بیماری‏. با این حال اما مردم در این شرایط نیاز دارند تا یک صدای واحد از حاکمیت تصمیم‏ساز شنیده شود و همه واقعیت موجود را با آن‏ها در میان بگذارد. مردم در این شرایط نیاز دارند شاهد یک حکمرانی خوب باشند تا اعوجاج دست پاچه و چند صدایی از سوی تصمیم‏گیرانشان.

در شرایطی که فشار اقتصادی بر اکثریت مردم حاکم است اما هیچ عمل غیر متمدنانه‏ای از مردم سر نزده است. نه به فروشگاه‏ها هجوم برده‏اند و نه اصول بهداشتی را رعایت نکردند. حالا مردم منتظرند ببینند در این شرایط مدیریت تصمیم‏سازان‏شان با پشتوانه رای‏های بالا هم می‏تواند مقتدر و متمدن عمل کنند؟ آیا تصمیم‏سازان‏شان قدر این مردم را می‏دانند؟

تردیدی نیست که شرایط امروز بسیار ویژه‏تر از آن است که بتوان مانند سال‏های گذشته و بحران‏های گذشته با پنهان‏کاری در ناکارآمدی‏ها و با چند تصمیم آنی از آن عبور کرد. این بحران با جان مردمی سر و کار دارد که دامان مسئول و غیر مسئول را گرفته است.

پس برای یک بار هم که شده این بار به حرف مردم گوش دهید و این بحران را جدی تر بگیرید. در این شرایط بهتر است یک ستاد مقتدر برای بحران کرونا متشکل از متخصصان کارکشته از حوزه مدیریت تشکیل شود و این بار بدون هیچ مصلحتی هر مدیر ناکارآمدی از چرخه حذف شود.

باور کنید مصلحت تغییر مدیران بیشتر از سکوت در برابر نالایقی آن‏هاست. این بحران تبعات اجتماعی جدی‏تری نسبت به بحران‏های قبلی دارد. از تجربیات جهانی درس گرفته و اگر لازم است همه شهرها قرنطینه شوند. این شرایط را باید جدی گرفت. تبعات اهمال کاری جبران ناپذیر است.

منبع: مشرق

ارسال نظرات