روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
ای آن که هر گرهی به دستت گشوده شود و تندی سختیها به عنایتت میشکند. ای آن که راه برونرفت از مضیقه به گشایش، از او خواسته میشود. دشواریها به لطفت آسان و اسباب حیات به رحمتت فراهم گردد و قضا به قدرتت جاری و همهچیز به ارادهات روان شود.
بیآنکه فرمان دهی، همه چیز به خواست تو فرمان برد. بیآنکه نهی کنی هرچیزی به ارادهات از کار ایستد. در دشواریها تو را میخوانند و در گرفتاریها به تو پناه میبرند. غیر از بلایی که تو دفع کنی و گرهی که بازکنی، بلا و گرهی برطرف و باز نشود.
خدایا بلایی بر سرم آمده که سنگینیاش مرا در هم شکسته و مصائبی به من هجوم آورده که تحملش برایم دشوار است و آن را تو از راه قدرتت وارد کردهای و با اقتدارت متوجهم کردهای. خدای من، چیزی که تو آوردهای را کسی نبرد و آنچه تو فرستادهای را کسی برنگرداند و بسته تو را کسی نگشاید و آنچه بگشودهای را دیگری نبندد و آنچه دشوار کردهای را کسی آسان نکند و آنکه تو ذلیل کردهای را یاوری نباشد. بر محمد و آلش درود فرست و به رحمتت درِ آسایش به رویم باز کن.
این متن زیبا قسمتی از دعای هفتم صحیفه سجادیه است که زینالعابدین برایمان به یادگار گذاشته و در روزگار پرهیز و قرنطینه، به غیر از قرآن و نهجالبلاغه و مفاتیح، مونس خوب و آرامشبخشی برای امثال ماست که بهانه «وقت ندارم» داریم. اصلاً اگر با این تحفههای قیمتی مأنوس بودیم بسیاری از این مشکلات را نداشتیم.
مثلاً اگر کتاب خدا که کتاب زندگی است را خوب میخواندیم در این امتحانات نمیماندیم و نمیافتادیم. از غربت این نفایس و تنسخها، در میان ما مردم و مسئولین است که امروزه باید خاطرنشان کنیم احتکار، کمفروشی، گرانفروشی، بیمبالاتی در بهداشت، به زحمت انداختن دیگران، کارشکنی، بیمسئولیتی، تنبلی، فرار از وظیفه، وعده دروغ، حرف دروغ، دورویی، اعتماد به دشمن، بیدقتی در انتخاب و... مذموم و ممنوع است.
به دیگر سخن اگر ما به درُّ و گوهری که در دست داریم اعتقاد داشتیم، مشکلات تو در تو به ما رو نمیآورد؛ اگرچه به این معتقدیم که «الخیرُ فی ما وقع» و حتماً خیری در امور است که باید با ذکاوت و فطانت آن را یافت و از این رو خدا فرمود: چه بسا چیزی را خوش نمیدارید و آن برای شما خوب است و چیزی را دوست میدارید و آن برای شما بد است، و خدا میداند و شما نمیدانید. (سوره بقره، آیه216) و واقعاًً خدا میداند و ما نمیدانیم.
چندماه است که ویروس نحس کرونا زندگی عادی بشر را مختل کرده است. ویروسی که غربیها در ابتدا اصرار داشتند بگویند از چین سردرآورده و اکنون تقلا و تلاش میکنند ایران و مخصوصاًًً قم را منشأ آن بدانند. و حال آنکه سؤالات مهم و متنوع حاکی از آن است که واقعیت چیز دیگری است. مثلاً کرونا چگونه توانسته چینیهایی که سالهاست خفاشخورند را اینچنین مریض کند و نتوانسته همسایگانش مغولستان، تایلند، نپال، بوتان، لائوس، ویتنام، هند، میانمار، تاجیکستان، ترکمنستان، مغولستان، افغانستان، پاکستان و... که نظام بهداشتی تقریباً نابودی دارند را با خطر جدی مواجه کند و به ایران برسد؟
چگونه کرونا که به غیر از تلفات جانی و پمپاژ اضطراب در میان مردم جهان، اقتصاد را خراب، ارتباطات را ویران و اعتمادها را بر باد داده، توانسته است بستر جنایت مستکبران و نسلکشی مسلمانان از هند و میانمار تا سوریه و عراق را فراهم کند؟ و... شاید این ویروس مشکوک که روز به روز شکها را به یقین نزدیک میکند، طبق ادبیات قرآن، توسط موجوداتی که «سرسختترین دشمنان دین و حقند و با تمام نیرو در گسترش فساد در زمین میکوشند و به مال و جانها دست میاندازند» (برگرفته از سوره بقره آیات 204 و 205) تولید و تکثیر شده باشد.
و تاریخ جهان، شرورتر از تفکر فرصتطلب، منفعتطلب، جاهطلب و خشونتطلب صهیونی به خود ندیده است. صاحبان این تفکر، از زمان آدم ابوالبشر تا موسای کلیم و تا محمد امین علیهمالسلام و تا امروز که به ما رسیدهاند، انسانهای مطیع، منفعتطلب و طماع را به کار میگیرند تا سایر انسانها را به بردگی بگیرند و فرعون زمان خویشتن باشند. این تجربه بزرگ و صحیح سیاسی است که از اعماق تاریخ با ما سخن میگوید.
حدود 300 سال از مدنیت آمریکای جدید میگذرد و در این مدت به جز لینکلن و کندی مقتول، همه رؤسایجمهورش مؤمن و مرید و منقادِ محض صهیونیستها بوده و هستند و اصلاً در آنجا شرط رسیدن به قدرت، التزام عملی داشتن به صهیونیزم است. هرچند که در بسیاری از کشورهای اروپایی نیز کم و زیاد همینگونه است و صهیونیزم بینالمللی که امروزه فلسطین را اشغال کرده، مطامع مستکبری خود را با منافع متکبران به هم بافیده و کم نیستند کسانیکه حاضرند برای رسیدن به دنیای خود، خفت اطاعت از آنها را به جان بخرند و به فساد و افساد دنیا بپردازند که بیشتر وقت انبیاء هم صرف مبارزه با تفکر صهیونی و اصلاح شرارتهای آنها شد.
به غیر از نحوه تولید ویروس مهندسی شده کرونا، چگونگی بازتاب اخبار و اطلاعات آن توسط غول رسانههای صهیونی در جهان نیز بسیار مشکوک است. سه مرکز تمدنی، تاریخی و دینی جهان بهعنوان منشأ تولید و تکثیر ویروس و نه حتی کشف و شناسایی آن مشخص میشود و از میان آنها ایران و قم آماج امواج سهمگین رسانهها میشود. اصرار و ابرام عجیبی در رسانههای صهیونی و وابستههای آن برای پرت کردن حواسها از منشأ و منبع تولید و تکثیر ویروس و متمرکز کردن افکار عمومی بر ایران وجود دارد.
گویی مأموریت نافرجام ترامپ و 5+1 و نفوذیها در تحریم و تحدید قدرت ایران و تحمیل برجامهای زنجیرهای و FATF و پالرمو و... را قرار است کرونا به سرانجام برساند و ملت ایران را به زانو دربیاورد.
اگر رسانههای ایرانی به باور دیرباوران جانبدارند، فیلمهای مستند و تصاویر لورفته از فروشگاهها و مغازههای آمریکا و اروپا و ژاپن و کره جنوبی و... گویای غارت عظیمی است که گریبان کدخدا و بندگان کدخدا را گرفته و گویی برایشان سرکنگبین صفرا فزوده.
در مقابل این واقعیات، واقعیت مردم ایران حقیقتاً دیدنی و شنیدنی است. جدای از طماعان خدانشناسی که محصول تربیت تکنوکراتهای لیبرال هستند و نسبتی با فرهنگ ایرانی ندارند و پا به پای کرونا به مبارزه با مردم برخاسته و مثل ویروس که در گلو مینشیند، آنها گلوگاهها را میگیرند و احتکار و گران میکنند، قاطبه مردم ایران اهل فرهنگ و انصافند.
فروشگاههای ایران مملو از اجناسند، مردم ماسک و ژل را برای امواتشان خیرات میکنند. موکبداران و هیئتیها در نبود رئیس هلالاحمر و برخی مسئولین خانهنشین، به مردم گرفتار سیل و زلزله و کرونا رسیدگی میکنند.
سپاه و بسیج و ارتش و طلاب و آستان حضرات امام رضا و معصومه علیهماالسلام، مردانه شانه زیر بار مردم گرفتهاند و نظام بهداشت و درمان که باشکوه در خط مقدم نبرد کمر همت بسته و آستین اراده بالا زدهاند و میرزمند و نشان میدهند که جبهه حق هرکجا باشد، جای مردان و زنان باعرضه و شجاع است و زبونانِ بیعرضه و حراف در آنجا نمیمانند. ای مجاهدان خدایتان برکت دهد و آبرو بیفزاید و توفیق رفیقتان که حقاً غرورآفرینید.
مثل اینها و مثل طلبه جهادی قمی را که زن و فرزند از دست داد و شریک غم اوییم در کجای دنیا میتوان یافت. خدا دروغگویان مرجف و نفوذی را که مثل قورباغه، شکارچی آبهای گلآلودند روسیاه کند که ایران ما را سیاه مینمایانند.
و خدا غربزدگان و سلبریتیهای مقصر و روشنفکران وابسته و نفوذیهای مأمور را اگر هدایت نمیشوند نیامرزد که ملک بیادب کدخدا و ملکه و غرب را چنان وانمودند و ما را چنان تحقیر کردند که هنوز هم گروهی از ما الماس خود را خرمهره میبینند و آنچه دارند را زبیگانه و حتی برخی از مسئولین غافل، از دشمن تمنا میکنند.
اینها یا نمیدانند جبههای که دشمن گشوده جای جنگیدن و رزمیدن است یا داستان چیز دیگری است که به دشمن امید دارند و با خواهش و توقع، در به در برای جلب رضایت شیطان تلاش میکنند. و بدتر از اینها کسانی هستند که فضا و فرصت و پهنای باند در اختیار دشمن حربی گذاشتهاند تا با دروغ و اراجیف، دل مردم را خالی کنند و روحیهها را تضعیف.
تجربه چهل و یک ساله انقلاب اسلامی به ما میآموزد که هر اتفاقی چه تلخ و چه شیرین، مردم ما را برای مأموریتی مهم که سرآغاز رسیدن به آرزوهای بزرگ اوست آماده میکند. گویی در هر حادثهای باید گروهی آزمون دهند و خود را محک زنند و نخبهها و الگوهای خود را بشناسانند.
گاهی جبهه در رمل و ماسه و کوه و کمر و رودخانه و دریاست و گاهی زمین سیل گرفته و زلزلهزده و اتاق مدیر و میز اداره و امروز بیمارستان. و دشمن نیز گاهی با بمب و موشک میآید و گاهی با شایعه و گاهی با نفوذی و وابسته و گاهی با ویروس. جنگ جنگ است.
چه سخت باشد و چه نرم و چه بیوتروریسم. ولی آنچه مهم است چهره ایران است که به امید خدا از این ابتلاء هم سرافرازانه بیرون خواهد آمد و تا روز موعود پیروزی، قدمها بلندتر و محکمتر میکند که صبح نزدیک است.
فرمالیستها و طرفداران اهل صورت و فرم در ادبیات در یک چیز حق داشتند و آن اینکه در روند زمان، محتوا بر زبان و فرم ادبی چیره شده و آنها را به حاشیه رانده است و آنچنان به زبان گفتاری و نوشتاری بیاعتنایی شد که گویی ارزش و اهمیتی ندارد؛ مانند خورشیدی که هر روز، جهان ما را روشن میکند و دیدار دیگری و اشیا را ممکن میسازد ولی هیچ وقت توجه و دقت نداریم که منشأ این نور از کجا است و خورشید کجاست و چه میکند زیرا نور حجاب خورشید است.
هوا هم مانند زبان و محیطی که در آن زندگی میکنیم تا وقتی همه چیز عادی است اهمیت و ارزش آن به حساب نمیآید و همین که خللی در هوا رخنه میکند و آلوده میشود یا در محیط مان بینظمی خلاف عادت پیش میآید و رفت و آمدمان مختل میشود یا تغییر میکند یاد اهمیت هوای پاک و محیط سالم بر ذهن خطور میکند و آگاهی ما از هوا و محیط و... افزون میشود و تجربهای عمیقتر از آنچه هر روزه در دسترس بود و اکنون نایاب یا کمیاب یا تهدید شده به دست میآید. در فقر یا فقد چیزی یا کسی آن شیء یا فرد اهمیت و ارزش خود را باز مینمایاند و به قولی برای درک ضرورت چیزی یا کسی یا حقیقتی باید این گونه پرسش کرد که آن چیست که میتوانست نباشد به جای آنکه هست؟ پرسش درست آن است که از عدم چیزی یا کسی پرسش کرد.
روش فرمالیست برای گریز از این وضع عادت شده که حقیقت اشیا و انسان و عالم را پنهان میسازد و گرد محتوای متعارف و غنی را بر فرم مینشاند، «آشناییزدایی» و «غریبکنندگی» از خود امر آشنا و روزمره و عادات متعارف است و به چالش کشیدن هر آنچه که بنا بر عادت آشنا مینماید. از نظر آنها این امر دستور اخلاقی و تجویزی نیست بلکه ضرورت و اقتضای زمانه است. این گونه نیست که «قلعه حیوانات» جورج اورل از زندگی جوزف استالین الهام گرفته باشد.
روند ادبیات داستانی به جایی رسیده بود که صناعت و تمثیل ادبی و نمادگری، طنز، هجو، شخصیتسازی و تئاتر مضحک باید خود را مینمایاند و تجلی میکرد و استالین بهانه بود تا این ضرورت سبک ادبی محقق شود. بنابراین در روند تاریخ ادبیات باید قلعه حیوانات نوشته میشد چه با جورج اورل چه بدون او. بنابراین فرمالیسم ضرورتش را از زمانه میگیرد نه نویسندگان و خالقان و به نوعی این شورشگران ادبی و بههمین دلیل خود را به تاریخ و ادبیات و فرهنگ تحمیل میکند.
صرف نظر از موافق یا مخالف بودن با این نظریه، دستاوردی که فرمالیستها به ادبیات ارزانی داشتند، توجه به جزو فراموش شده و امر عادی و بیارزش و نادیده انگاشته شده صورت زبانی است تا زبان و فرم هم نمایندهای در زمانه غوغای متنهای پیچ در پیچ و گرفتار در کلافهای هزارتوی شخصیت و رخدادهای داستان و اغراق و زیاده گویی و درازنویسی در محتوا و معنا جایی برای خود بیابند. فرمالیسم شورش تن ادبی علیه روح ادبی بوده است. هر چند تاریخ ادبیات به هر دو رأی داد هم محتوا و هم فرم اما این تعادل در داوری نتیجه قیام ظاهر برضد باطن و ماده برضد معنا بود.
کرونا برضد زندگی است. مساجد و معابد بنا بر فتواهایی بسته میشوند، مراکز فرهنگی و هنری تعطیل و گردشگریها و سفر کردنها ناممکن و سخت میشوند، بازار بورس جهانی و محلی سقوط میکند، دیدارهای متعارف خانوادگی و دوستانه متوقف میشوند، چهره شهر دگرگون میگردد، انسانها زیر ماسک کرونایی ناآشنا و غریبه مینمایند و تشخیص غریبه از دوست در زیر این ماسکهای چهرهپوش ناممکن میگردد و... اما بازتاب طبیعی و طنین آوازه آن در زمینه اینجا و زمانه اکنون، به صدر نشاندن معنا و اهمیت خود «زندگی» جسمانی است.
زندگی از پس نعره کرونا، آوای شادی و نشاط و دوستی و مهرورزی و کینهسوزی و رفاقت خود را سر میدهد، درست است که کرونا نشانههای مرگ را در هر کوی و برزنی و در اخبار درست و نادرست میپراکند و آوازهاش را به گوش آسمان هم رسانده است، اما از سوی دیگر، خود زندگی و سلامت و بهداشت جسم و بلکه توجه به جسم و تن را به پیش کشیده و مراقبت از جسم همسان مراقبت از روح ارزش و اهمیت یافته است؛ زیرا هر پدیدهای ضد خود را به دست خود میپروراند و هر پوزیسیونی، اپوزیسیون خود را خود سامان میبخشد. گرچه کرونا، در صورت و ظاهر، مرگ آفرین است و مرگ را به میدان شهرها فراخوانده است و نظم جهانی را مختل و چرخه زندگی متعارف را متوقف کرده است اما درنگ و لحظه تجربه عمیقی را هم فراهم آورده است که به یاد آوریم چیزی که در زمانه قیل و قال و هیاهوی تولید و انتشار محتوای گم شده بود، حالا رخ مینماید، آن خود زندگی است...
درست است که غایت زندگی این جهانی و مقصد آن آسایش تن و رفاه جسمانی نیست اما اگر این ظاهر در روند زمانه و هژمونی زمینه به فراموشی سپرده شود و بدان بیاعتنایی شود، خود را به شکلی ضروری و شورشگرانه به میان میکشد و طبیبان جسم را همچونان طبیبان روح بر صدر مینشاند و شهادت و جانبازی را از میدان سیاست به محیط بیمارستان تغییر میدهد و درسآموز فقه و فرهنگ و شهرنشینی و مدیریت و اقتصاد و... میشود و شعار «النظافه من الایمان» که از یاد رفته بود و جایی برایش نمانده بود، حالا بیاعتنایی شدگیاش را با مرگ جبران میکند و درس اخلاق و فلسفه زندگی میدهد.
کرونا در اینجا و اکنون، فراخواندن زندگی و بلکه خود «زندگی» است و شورش ظاهر و فرم علیه متن و محتوا. فرمالیستها به راه خطایی رفتند که محتوا را فروگذاردند و بدان کم بها دادند اما ادبیات چیزی را به آنها بدهکار است؛ اهمیت و ارزش فرم و صورت و روشهای آشنازدایی و غریبهکنندگی. زمانه هم چیزی به کرونا بدهکار است و آن به میان آوردن زندگی و لوازم و الزامات آن است، مانند خانه و شادی و نشاط و سلامتی و دوستی که در غوغای جهان محتواها گم شده بود.
از ابتدای شروع ماجرای کرونا دو جریان تلاش داشتند در این ماجرا، مذهب را مقابل علم تجربی قراردهند. اول جریان ضد انقلاب با همه رسانه های خارجی و عوامل داخلی خود و دوم جریانی که یا مرتبط به شیعه انگلیسی هستند یا دین را مطابق مبانی اصلی شیعه نشناختند. البته در این میان عده ای هم بوده اند و هستند که از سر انگیزه های مذهبی مواضعی هم سو با این طیف ها داشتند یا دارند. اما واقعیت در این مدت چه بوده است و مذهب چگونه با این پدیده متفاوت و تجربه نشده دوران معاصر برخورد کرده است؟
جواب در یک جمله خلاصه می شود: همانند اتفاقات مهم تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، جریان اصلی شیعه این بار هم نقش موثر و کم نظیری در مقابله با ویروس کرونا بازی کرده است و همه ظرفیت و توان بسیج کنندگی خود را (که همچنان از هر انگیزه بسیج کنندگی دیگر موثرتر است) در جهت رفع این بلا به کار گرفته است.
نکته مهم این جاست که باید توجه کنیم که وقتی از جریان اصلی شیعه صحبت می کنیم یعنی داریم از علمای تراز اول کشور و بلاد در اقصی نقاط کشور سخن می گوییم یعنی از فقیه و مرجعیت شیعه که ولی فقیه نظام جمهوری اسلامی هم هست، سخن می گوییم که از همان روزهای آغازین، قبل از این که اجازه دهد انحرافی در مسیر ایجاد شود، از وزارت بهداشت با همه نقایص و اشکالاتش حمایت کرد یا با ادبیات دینی عمل نکردن به توصیه های بهداشتی را سیئه دانست، یعنی از دیگر مراجع شیعه و دیگر علما با مشربهای مختلف و حتی سلیقههای متفاوت سیاسی سخن می گوییم که به پیروان و علاقه مندان خود بر رعایت تمام موارد توصیه شده پزشکان و متولیان تاکید کردند به گونه ای که با نظر آن ها تجمعات مذهبی مانند عید مبارک ولادت امیرالمومنین لغو یا مشرف شدن به حرم مطهر و ضرورت زیارت کردن از راه دور اجرایی شد به گونه ای که حتی هنوز دیگر مراکزتجمعات غیرمذهبی در حال فعالیت هستند.
این یعنی جریان اصلی شیعه که مبنای خود را از فقه جواهری گرفته است، بار دیگر نشان داد که فقه شیعه چه همزادی جدی با عقلانیت متصل به وحی دارد. همان فقهی که باعث شده است شیعه در طول تاریخ به رغم این که همیشه در سخت ترین محدودیت های سیاسی و فرهنگی و امنیتی بوده است، بتواند فراز و نشیب های مهم تاریخی را طی کند و امروز نیز دارد به دنیا نشان می دهد که شیعه جعفری چگونه هم پاسخ گوی نیازهای معنوی انسان مدرن و ابهامات دنیای پس از مرگ است و هم همراه با عقلانیتی دقیق جواب گوی مهم ترین مسائل روز این دنیا. تردید نداشته باشید که اگر نبود همراهی کامل جریان اصلی مذهب شیعه در ایران، مقابله با پدیده کرونا یا ناممکن بود یا با هزینه بسیار زیاد صورت می گرفت.
در این میان تکلیف رسانه های خارج نشین که روشن است، آن ها مصداق کامل دشمنان عینی دین شیعه هستند که عالمانه در جهت تضعیف دین تلاش می کنند و روشن است که تلاش زیادی می کنند تا با سانسور کامل، این همه همراهی و تبعیت علما از کارشناسان بهداشتی را نادیده بگیرند و اقدام چند نفر را به نام مذهبی ها بزرگ نمایی کنند، تکلیف عوامل شیعه انگلیسی که وابسته به جریان صادق شیرازی هم می شوند نیز معلوم است آن ها لبه دیگر همان قیچی معارضان دین هستند که با لیس زدن ضریح و امثالهم برای آن رسانه ها خوراک تولید می کنند اما برای علاقه مندان اهل بیت که دلسوزانه و با انگیزه های صرفا دینی و اعتقادی، مثلا با بسته شدن حرم مطهر رضوی، احساس بی حرمتی به اهل بیت می کنند عرض می کنم، همه قوت دین شیعه به این است که دین خود را نه به دست کشیشان منحرف از مسیر اصلی دین مسیحیت داده است و نه مفتی های دارای جمود فکری، بلکه شیعه مطابق تعالیم گفتاری و رفتاری اهل بیت، دین خود را به دست کارشناسانی سپرده است که هم سال ها تعلیم دیده اند که چگونه دین را از میان روایات و قرآن مطابق با اصول دقیق نقلی و عقلی استنباط کنند و پاسخ های دقیق به همه مسائل روز مردم دهند و هم در تبیین دین به چنان زهد و ورعی رسیده اند که جز بیان دین خدا دغدغه ای نداشته باشند.
تردید نکنید اگر بنده و شما بابت خلوت شدن حرم آل ا... در سختی و رنج روحی هستیم، این عالمان دینی بیشتر در ناراحتی هستند اما شیعه به تبعیت از اهل بیت عصمت و طهارت یادگرفته است که احساسات خود را در برابر دستورات دینی و احکام الهی کنترل کند و در برابر آن چه دین توصیه کرده است ساکت و تابع محض باشد.این بلای جهانی، آزمونی در سر راه تنها کشور شیعه قرار داده است.
همه دنیا به دلیل دشمنی رسانه های بین المللی اندک رفتار ما را رصد می کنند و البته به لطف الهی بدون این که بخواهند مجبور می شوند به دنیا نشان دهند که مردم شیعه ایران، با عقلانیتی همراه با معنویت و کمک گرفتن از امدادهای الهی به رغم همه تحریم ها و فشارها و البته اشتباهات مدیریتی، از پس این بحران بهتر از بسیاری مدعیان عقل و علم بر خواهند آمد.آیا نشانه های این توفیق را در مقایسه رفتار مردم ایران با مردم کشورهای غربی مشاهده نمی کنید؟
در شرایط شیوع کرونا ویروس با برگزاری رزمایش بیولوژیک که در شرایط عادی سخت و دشوار است، میتوانیم از فرصت استفاده کنیم. نیروهای مسلح اکنون که فضای مناسبی وجود دارد، میتوانند کارآمدی خودشان در این عرصه را نشان دهند که وقتی چنین وضعیت اپیدمی برای یک بیماری فراگیر بهوجود آید، چگونه باید با آن مقابله و مدیریت بحران کنند. اصولا بیمارستانهایی که وابسته به نیروهای مسلح هستند چه اقداماتی میتوانند انجام دهند و چه مقدار تجهیزات لازم برای اینگونه جنگها از قبل طراحی کرده و ساختهایم و چگونه میتوانیم به کار بگیریم.
درواقع از جهت سنجش میزان آمادگیمان، فضا و شرایط مناسبی مهیاست. ضمن اینکه با مهار ویروس بتوانند چرخه گسترش را قطع کنند و به سمت کاهش پیش رویم. اما از جنبه ماهیت ماجرا واقعا تردیدهای جدی وجود دارد که این ویروس ساخته دست بشر باشد! هرچند نظریاتی در اینباره اعلام میشود که به دلیل گسترش شیوع و نوع جهشها و فراگیر بودن آن است. دلایلی مبنی بر اینکه این ویروس ساخته آزمایشگاههای آمریکا یا چین باشد.
چین از این جهت که بازار سرمایه و سهامش را ارزان کند و شرکتهای غربی پا به فرار بگذارند و خودش خریدار سهام باشد. بدون اینکه اطلاعات دقیقی از ماهیت این ویروس داشته باشد، سازمان بهداشت جهانی تا دیروز اعلام کرد 155 کشور دنیا درگیر این ویروس شدهاند. وقتی از 193 کشور دنیا، 155 کشور درگیر باشند و با فرض اینکه منشأ هم آمریکا باشد، انتظار میرود که برای خود آمریکاییها پادزهر وجود داشته باشد نه اینکه49 ایالت آمریکا درگیر این بیماری باشند.
اگر بخواهیم منطقی فکر کنیم و تمام بازار سرمایه گذاری غرب که یک بازار جهانی است، یعنی فقط مربوط به خود آمریکا نیست را در نظر بگیریم که در اروپا، آسیای جنوب شرقی و در چین است، کل بازارهای دنیا تحت تاثیر قرار گرفته و تجمعات و مناسبات هنری، ورزشی، علمی و... لغو شدهاند. درحقیقت بعد از جنگ جهانی دوم این میزان گستردگی که یک اپیدمی آنقدر وحشت ایجاد کند، بیسابقه است. هرچند کشتهها نسبت به جنگها و اپیدمیهای سابق زیاد نیست ولی از نظر ترس، نگرانی وتعطیلی اقتصاد و کسب وکار قابل توجه است.
اکنون سوال اینجاست که پدیدآورنده ویروس چه منفعتی داشته که هم خودش و هم دنیا را درگیر کند و چه دستاوردی خواهد داشت؟ چه کمکی به آمریکا میکند که به کدام هدفش دست پیدا کند؟ آنهم وقتی در این حد وسیع خودشان درگیر شدند. رئیس جمهور برزیل و چند نفر از دولتمردان انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، فقیر، غنی، مسئول و غیرمسئول مبتلا شدهاند. جنگ بیولوژیک یک هدفی را دنبال میکند و میخواهد به مقصدی برسد درحالی که شیوع این ویروس موجب میلیونها دلار ضرر و زیان به بازارهای نفت و سرمایه و بورس لندن و نیویورک و توکیو و شرق آسیا شده است.
در صورتی که اطلاعات دقیقی در اختیار داشتیم، میتوانستیم از نظر علمی بررسی کنیم که ساختار این ویروس دارای این ویژگیهاست بنابراین ساخته دست انسان است. بعد از آن باید انسان خبیث سازنده را گیر بیاوریم که چه هدفی داشته؟ ولی وقتی منطقی و با دو دو تا چهارتای استدلالی بدون در نظر گرفتن مسائل علمی مربوط به ویروس بحث میکنیم، هیچ قرائن و شواهدی تایید نمیکند که آمریکاییها چنین ویروسی را ساختهاند تا به هدف خاصی برسند.
اکنون آمریکا، کانادا، مکزیک و کشورهای مختلف اروپایی که در اوج آن ایتالیا و اسپانیاییها هستند دچار بحران شدهاند. آمریکا در کره جنوبی سرمایهگذاری کرده و پایگاه نظامیاش در خطر شیوع بیماری قرار گرفته. کشورهایی نظیر هند و ترکیه اطلاعات دقیقی در اینباره منتشر نمیکنند. در هند بسیاری از مراکز دسترسیهای آنچنانی ندارند که بتوانند دقیقا بگویند ویروس وارد شده یا نشده.
درواقع این کشور آنقدر وسیع و در عین حال دارای تنوع آب و هوایی و بهداشتی توام با قشرهای مختلف اجتماعی از پائینترین تا بالاترین با دسترسیهای مختلف به مراکز بهداشتی است که نمیتوان به واقع گفت چند نفر مبتلا شدهاند.
سومین انتخابات در رژیم صهیونیستی هم با وجودی که برای نتانیاهو، نتایج بهتری در تعداد کرسیهای پارلمان در بر داشت، به دلایل متعددی به کسب امتیاز تکلیف نخستوزیری منتهی نشد. نتانیاهو به شدت نیازمند همکاری لیبرمن یا گانتس بود تا بتواند ترکیبی مناسب در ائتلاف حکومتی ایجاد کند، ولی این دو رهبر حزبی از مخالفان سرسخت نتانیاهو بوده و حاضر به همکاری با وی نشدند.
بهانه ویروس کرونا هم که موجب شد نتانیاهو شعار کابینه وحدت ملی را سر دهد، این شانس را برای او به وجود نیاورد و در مقابل، بنی گانتس با شعار کابینه اضطراری یکساله و با مشارکت همه گروهها، در نهایت برای کسب تکلیف نخستوزیری، به نتیجه رسید.
هسته اصلی ائتلاف اولیه گانتس با مشارکت حزب میانه رو آبی – سفید، احزاب چپ، حزب اسرائیل بیتنا به رهبری لیبرمن و احزاب لیست مشترک عربی، اکنون باید به جذب احزاب راستگرا و افراطی – دینی و لیکود بپردازد.
پیشنهاد معاونت نخستوزیر به لیکود شاید با کمترین مشکل به پیش برود، ولی احزاب دینی و راستگرای افراطی، از یکسو با احزاب چپ و لائیک و از سوی دیگر با لیست مشترک عربی که سومین لیست پس از احزاب لیکود و آبی و سفید است، قابل اغماض نیست. البته حزب لیبرمن نیز به شدت از حضور لیست عربی ناراضی است.
به ویژه اینکه بنی گانتس به لیست عربی تعهد داده که در یک سال آینده هیچ اقدام و مصوبهای در اجرای موضوعات مرتبط با معامله قرن ترامپ نداشته باشد. همین تعهد کافی است تا شکلگیری کابینه اضطراری و گسترده و حضور احزاب دینی و راستگرا و در صورت تشکیل کابینه نیز، ادامه این ائتلاف را با شکنندگی فوقالعاده روبهرو کند.
آنچه موجب شده رهبران احزاب صهیونیستی و رئیس این رژیم، کابینه اضطراری را جدیتر از پیشنهاد نتانیاهو ارزیابی و بدان تکیه کنند، دلایل مهم و برجستهای دارد. از جمله این دلایل، شرایط غیرقابل پیشبینی از وضعیت ترامپ در انتخابات سال جاری و پیامدهای اجتماعی، سیاسی و بهویژه اقتصادی، گسترش انفجاری افراد مبتلا به کرونا در جامعه امریکایی است.
از سوی دیگر سیر فعال ماندن سیاست منطقهای امریکا در غرب آسیا و شبهجزیره عربی به تدریج نزولی و کم فعال خواهد شد، این درحالی است که پروندههای یمن، عراق و سوریه و ثبات داخلی عربستان، به مراحل حساسی رسیدهاند که بر مؤلفههای امنیت ملی و منطقهای رژیم صهیونیستی، آثار سلبی جدی خواهد گذاشت.
از سوی دیگر سقوط آزاد اقتصاد جهانی که ناشی از بیماری کرونا، اقتصاد رژیم صهیونیستی و بازار فروش و بازرگانی آنها را تحت تأثیر قرار داده، به موازات انتشار کرونا در جامعه صهیونیستی و خصوصاً نظامیان آنها، شرایط ویژهای در این رژیم بهوجود آورده است.
این پارامترها، اگرچه دغدغههای صهیونیستی را افزایش داده، ولی قادر نیست واگرایی و تضادهای فیمابین گروههای صهیونیستی در کابینه گانتس را خنثی نماید. این بدان معناست که کابینه گانتس چنانچه شکل گیرد یا باید اصول زیادی را زیر پا گذاشته و احزاب صهیونیستی، مبانی خود را رها نمایند، که غیرممکن است و یا دستور کار کابینه را فقط عبور از بحران و انتخابات دور چهارم در رژیم صهیونیستی قرار دهند.
البته نتانیاهو نیز برای فرار از محاکمه قضایی و اینکه در دور جدید انتخاباتی قادر خواهد بود از ظرفیتهای احزاب چپ که به شدت درحال ریزش هستند، به نفع لیکود و دیگر احزاب راستگرا و دینی بهرهمند شود، گزینه انتخابات مرحله چهارم را میپسندد، لذا یک عامل جدید برای بیثبات کردن و شکنندهکردن ترکیب کابینه گانتس، منافع شخصی و حزبی اوست که بر ضریب واگرایی برای کوتاه کردن عمر کابینه گانتس، منافع شخصی و حزبی اوست که بر ضریب واگرایی برای کوتاه کردن عمر کابینه آثار خود را بهجای خواهد گذاشت.
کرونا، آخرین حادثه تلخ و مرگبار سالی است که با سیل و ویرانی آغاز شد. در این فاصله صدها نفر به کام مرگ رفتند، هزاران نفر بیخانمان شدند، فقر و مسکنت، بیکاری و تورم، فاصله طبقات فقیر و متوسط را به طبقه مشترک تبدیل کرد. بیاعتمادی از درون و بیرون تشویق شد و سرانجام «نوروز» برای آمدن بهار، اینبار لبخند بر لب ندارد.
سال 98 در خاطر تاریخی ایرانیان تلخ خواهد ماند. سیر حوادث ناگوار یکی پس از دیگری مردم را آزرد تا آنجا که به طنز درپی هر حادثه، برای حادثه بعدی گمانهزنی میشد. تحمل و بردباری ایرانیان در سالی که گذشت،ارزش زبانزد شدن را میان مردم جهان دارد. اما ایرانیان تنها زخمخوردگان این سال نیستند. خاورمیانه هم روز خوش ندید.
از این سو تا آن سوی این منطقه ناآرام، هربار حادثهای توجهات جهانی را به خود جلب کرده است. شوربختانه دهههاست که تیتر نخست رسانههای جهان از خاورمیانه یا مربوط به جنگ است یا بلایای طبیعی و یا جنگ قدرت در کشورهایی که مردمشان بیش از هرکس و هرکجا به آرامش، ثبات و امید به زندگی محتاجند.
از سواحل مدیترانه، شمال آفریقا، غرب آسیا تا تنگه بسفر اخبار تلخ موج میزند. گویی خاورمیانه تا هنوز باید در آتش جنگ، اختلاف و عقب ماندن از توسعه بسوزد و بسازد. دولتها هنوز ضعیفاند و فاصله میان دولت ـ ملت گریبانگیر غالب این کشورهاست.
رسانههای جهان اگرچه در آخرین روزهای سال 98 به اخبار و گزارشهای مربوط به کشتار کرونا مشغولند اما اگر حوادث پرشمار خاورمیانه نبود، بسا دچار کمبود سوژه برای جلب مخاطب میشدند. فارغ از بلایای طبیعی، آنچه خاورمیانه را در صدر اخبار نگه داشته است، بحران حاکمیتی در غالب کشورهای آن است. خاورمیانه بیثبات مانده چون هنوز در دوران سخت گذار دست و پا میزند.
نظامهای سیاسی به جای هویتبخشی به خود و به رسمیت شناختن مطالبات نسل نو در روزگار نو، همچنان بر حفظ سیستم رانتی برای سرپا نگه داشتن خود اصرار دارند. اما نسل جوان چاره را در الگوهای تازه جستوجو میکند. این الگوها با آنچه تاکنون بوده فاصله بسیار دارد. کم شدن فاصلهها خاورمیانه را به آرامش نزدیک خواهد کرد؛ اگر نظامهای حاکم، اراده و ظرفیت قبول آنچه واقعی است را بپذیرند.
سالی که آخرین روزها و ساعتهایش را سپری میکنیم، با یک اتفاق ناگوار اما آموزنده همراه است. کرونا و گسترش دامنه آن تا چهار سوی دنیا، این باور را عینیت بخشیده که چه بخواهیم و چه نخواهیم، جامعه بینالملل به هم چسبیده و از سرنوشت مشترک برخوردار است.
کرونا همانگونه که در ووهان چین محبوس نماند و سرکوب نشد، دامن همه ملتها را گرفته است. کرونا کشور توسعه یافته، درحال توسعه و عقب مانده نمیشناسد. بلای طبیعی میتواند حتی متکبرترین دولت جهان در کاخ سفید را نیز به زیر تیغ خود ببرد.
کرونا به ما آموخت، باید این تصور غلط را دور انداخت که با دیوار کشیدن به دور مرزها میتوان از تاثیرات دیگران مصون ماند. دنیای امروز با تکنولوژی پیشرفته بیش از هر زمان به هم مربوط است.
همانگونه که نشد کرونا را در درون ووهان چین محبوس کرد، نمیتوان از دیگر تاثیرگذاریها در همه سطوح سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دور شد. آنچه اهمیت دارد، ابتکارهای بومی برای حفظ هویت ملی در چارچوب جهانی بودن است.
سال 98 با تلخی سیل آغاز شد و با تلخی کرونا به استقبال بهار سال نو میرود. فصل شکفتن شکوفهها همیشه با امید به سال بهتر همراه است. امید که سال نو پایانی برای تلخی سال کهنه شود. امید، هنوز تسلای دل همه امیدواران است. عمونوروز؛ پیام شادی و نشاط برایمان بیاور و لطفاً لبخند بزن.
ارسال نظرات