30 شهريور 1398 - 12:45
به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس

دفاعی که برای ایران افتخار و برای آمریکا درس شد

فردا ۳۱ شهریورماه و مصادف با سالروز آغاز جنگ تحمیلی است. این ایام در کشورمان با عنوان هفته دفاع مقدس گرمی داشته می‌شود. یکی از سؤالاتی که شاید در این مورد به ذهن برسد انتخاب این روز برای گرامیداشت است؛
نویسنده :
محمد شهیدی
کد خبر : 3925

پایگاه رهنما:

دفاعی که برای ایران افتخار و برای آمریکا درس شد
فردا ۳۱ شهریورماه و مصادف با سالروز آغاز جنگ تحمیلی است. این ایام در کشورمان با عنوان هفته دفاع مقدس گرمی داشته می‌شود. یکی از سؤالاتی که شاید در این مورد به ذهن برسد انتخاب این روز برای گرامیداشت است؛ چرا آغاز جنگ را گرامی می‌داریم و به‌جای آن پایان جنگ را انتخاب نکردیم؟ از چند منظر می‌توان به این پرسش ورود کرد. نخست آنکه پایان جنگ چه روزی است؟ سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸؟ اولاً این روز را نمی‌توان روز پایان جنگ نامید؛ چراکه پس از پذیرش قطعنامه ارتش صدام از جنوب و منافقین از غرب، یورش همه‌جانبه‌ای را آغاز کردند که در غرب به عملیات مرصاد انجامید و منافقین را تار و مار کرد. پس نمی‌توان روز پذیرش قطعنامه را روز پایان جنگ دانست.

از سوی دیگر حضرت امام (ره)، پذیرش قطعنامه را همچون نوشیدن جام زهر دانستند و برخی می‌گویند کسی پس‌ازآن دیگر ایشان را خندان ندید. رزمندگان به‌عنوان قهرمانان اصلی این میدان نیز نگرشی مشابه به ماجرا داشتند و گزارش‌ها و خاطرات زیادی از گریه‌های شدید آنان پس از شنیدن خبر پذیرش قطعنامه وجود دارد. گرامیداشت چنین روزی که از سوی مردان جنگ و مقتدای ایشان آن‌قدر تلخ است، منطقی به نظر نمی‌رسد.
نکته دیگر آنکه گرامیداشت ۳۱ شهریور گرامیداشت جنگ نیست، گرامیداشت دفاع مقدس و مقاومت است. ما آغازگر تجاوز و جنگ نبوده و نیستیم، اما اگر جنگی به ما تحمیل شود، مردانه پای آن می‌ایستیم و از عزت و شرف و آب‌وخاک خود دفاع می‌کنیم. حتی اگر این جنگ نابرابر باشد و ده‌ها کشور دنیا از طرف مقابل ما حمیات کنند. از این روز، روز آغاز جنگ برای متجاوزین و حامیان آن‌ها روز جنگ است و برای ما روز مقاومت و ایثار است و چنین روحیه و منشی را باید گرامیداشت و بزرگ انگاشت و به آن افتخار کرد.

اما از این‌ها مهم‌تر اثرات آن مقاومت و دفاع مقدس است. جنگ باهدف خشکاندن نهال نوپای انقلاب اسلامی به راه افتاد و بر ایران تحمیل شد. سپاه هنوز چندان شکل نگرفته بود و ارتش وضعیت آشفته‌ای داشت. صدام و اربابان آن خیال می‌کردند بهترین فرصت برای یکسره کردن کار جمهوری اسلامی است. آن جنگ تحمیلی نه‌تن‌ها نهال انقلاب اسلامی را نابود نکرد، بلکه علی‌رغم همه دشواری‌ها و هزینه‌های سنگین آن، این نهال را تبدیل به درختی تناور کرد که دهه‌هاست مردم کشور از ثمرات آن استفاده می‌کنند و بهره می‌برند. مهم‌ترین ثمره این مقاومت، امنیت و آسایشی است که ایران در منطقه غرب آسیا – این کاسه خون و آتش- از آن برخوردار است. تاکنون از خود پرسیده‌اید آمریکایی‌ها که سال‌هاست تهدید می‌کنند و رجز می‌خوانند که گزینه نظامی روی میز است، چرا جرئت شلیک یک گلوله به سمت ایران را ندارند؟ چرا ایران پهپاد فوق پیشرفته آمریکا را سرنگون می‌کند و آمریکا جز تهدید کاری نمی‌کند؟ چرا این روز‌ها که این‌قدر علیه ایران در موضوع آرامکو جوسازی می‌کنند، حاضر به درگیری با ایران نیستند؟ بخش عمده ماجرا به تجربه هشت سال دفاع مقدس بازمی‌گردد. رزمندگان آن روز با نثار خون خود، امنیت ایران اسلامی و مردم را برای دهه‌ها بیمه کردند و به دشمنان فهماندند که پرتاب سنگ به‌سوی این مردم، هزینه بالایی دارد.

شش سال پیش بروس ریدل مقاله قابل‌تأملی را در پایگاه اندیشکده آمریکایی بروکینگز منتشر کرد. در این مقاله (تحت عنوان؛ درس‌هایی از اولین جنگ آمریکا با ایران)، ریدل به‌درستی می‌نویسد اگر آمریکا به ایران حمله کند در حقیقت دومین جنگ خود با ایران را آغاز کرده است؛ چراکه جنگ ۸ ساله ابتدای انقلاب، درواقع جنگ آمریکا با ایران بود نه رژیم صدام. نویسنده معتقد است این جنگ درس‌های متعددی برای واشنگتن دارد که باید آن‌ها را جدی بگیرد. اولین درس آن است که علی‌رغم تمام تلفاتی که به ایران وارد شد، اما هدف این جنگ که نابودی انقلاب اسلامی ایران بود نه‌تن‌ها محقق نشد بلکه تبدیل به جنگ «داود و جالوت» شده و درنهایت به استحکام بیشتر پایه‌های انقلاب سال ۱۳۵۷ انجامید. دوم آنکه ایران مرعوب قدرت آمریکا نشد و نخواهد شد. در اواخر جنگ تحمیلی علی‌رغم تمام فشار‌هایی که ایران تحمل می‌کرد، اما از رویارویی مستقیم با آمریکا در خلیج‌فارس روی‌گردان نشد و حتی در خارج از مرز‌های خود نیز جنگی نامتقارن را علیه آمریکا به راه انداخت.

ریدل سومین درس جنگ ۸ ساله برای آمریکا را این نکته دقیق و ظریف عنوان می‌کند؛ پایان دادن به جنگ با ایران چالشی بزرگ است؛ چراکه ایرانی‌ها به‌راحتی عقب‌نشینی نمی‌کنند. آخرین درسی که ریدل عنوان می‌کند تأمل در مشاوره متحدان منطقه‌ای آمریکاست. همان‌هایی که در جنگ اول سیل پول و سلاح و نیرو را به‌سوی صدام روانه کردند. وی در پایان تأکید می‌کند شاید آمریکایی‌ها آن جنگ و درس‌هایش را فراموش کرده باشند، اما هیچ‌کدام از ایرانی‌ها فراموش نکرده‌اند.

گرامیداشت سالروز آغاز جنگ تحمیلی، از این منظر، امری مهم و واجب است. به نسل جوان کشور که آن روز‌های سخت و پرالتهاب را ندیده‌اند، یادآوری می‌کند که امنیت و آرامش امروز، نتیجه مقاومت و فداکاری آن روزهاست و رایگان به دست نیامده است. به دشمنان و تهدیدکنندگان هم گوشزد می‌کند، به سرنوشت صدام نگاه کرده و از آن عبرت بگیرند. کسی که خود را فرمانده قادسیه می‌دانست و وعده تسخیر چندروزه تهران را داده بود، وقتی طناب دار را بر گردنش می‌انداختند به ایرانی‌ها فحاشی می‌کرد.

ارسال نظرات