پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
11 شهريور 1398 - 15:14
نگاهی به خباثت‌های انگلیس علیه ایران-شماره ۱

کار، کار انگلیسی‌هاست

«کار، کار انگلیسی‌هاست»؛ این عبارت به دلیل تکرار فراوان در تاریخ معاصر، تبدیل به‌نوعی ضرب‌المثل در میان ایرانیان شده است. همین یک جمله برای فهم کلی فضای روابط تهران و لندن کفایت می‌کند.
نویسنده :
شهناز سلطانی
کد خبر : 3774

پایگاه رهنما:

«کار، کار انگلیسی‌هاست»؛ این عبارت به دلیل تکرار فراوان در تاریخ معاصر، تبدیل به‌نوعی ضرب‌المثل در میان ایرانیان شده است. همین یک جمله برای فهم کلی فضای روابط تهران و لندن کفایت می‌کند. روابطی که حداقل در دو قرن گذشته، با خباثت انگلیسی‌ها همراه بوده است و انگلیسی‌ها سعی دارند این نگاه را نوعی توهم و دور از واقعیت جلوه دهند. کتاب جدید جک استراو وزیر خارجه اسبق و دیپلمات مشهور انگلیسی با عنوان «کار انگلیس: فهمیدن ایران و اینکه چرا نسبت به بریتانیا بدگمان است» را می‌توان یکی از تلاش‌ها در این زمینه دانست. اما شروع ماجرا به بیش از شش قرن پیش بازمی‌گردد. روابط ایران و انگلیس در برخی مقاطع تاریخی اوج می‌گیرد و در برخی مواقع هم به فرود می‌انجامد. مطالعات تاریخ گواهی می‌دهد دوره مغول‌ها آغازگر روابط ایران و انگلیس است. مغول‌ها مسلمان نبودند و از نفوذی که مسلمان‌ها در منطقه داشتند احساس خطر می‌کردند و گرایش به دولت‌های مسیحی از خود نشان می‌دادند. از طرفی بخشی از شکست‌خوردگان مغول که بعد‌ها دولت عثمانی را تشکیل دادند، یک خطر دیگر هم برای مغول به‌حساب می‌آمدند؛ به این خاطر دولت مغول با گرایش به انگلیس و درواقع کمک خواهی از آن‌ها شروع روابط دیپلماتیک بین دو کشور ایران و انگلیس را کلید زد. نامه «اباخان» مغول در سال ۱۲۷۴ میلادی و حضور «جفری ولنگی» در سال ۱۲۹۰ میلادی به‌عنوان مأمور سیاسی در دربار مغول نخستین رایزنی‌های رسمی، سیاسی و دیپلماتیک تاریخ روابط دو کشور است؛ اما با سقوط مغول‌ها روابط کاملاً قطع شد و با ظهور تیموریان و این بار هم باهدف مقابله با مسلمان‌ها روابط از سر گرفته شد. اما دوره صفویه در تاریخ روابط ما و انگلیسی‌ها بی‌سابقه است. در این دوره روابط در بالاترین سطح و در اوج قرارگرفته است. انحصار خریدوفروش ابریشم شمال ایران در دست پرتغالی‌هاست و انگلیسی‌ها وارد گود شده‌اند تا این انحصار شکسته شود. شاه‌طهماسب اول در ابتدا با مأموری که ملکه الیزابت فرستاده، به توافق می‌رسد و انگلیسی‌ها آزادانه به ایران سفر و تجارت می‌کنند.
دوره شاه عباس اول روابط و تجارت و قرارداد‌های سیاسی و تجاری به خاطر قدرت صفویه دارای موازنه خوبی است و انگلیسی‌ها هنوز جسارت زیاده‌خواهی پیدا نکرده‌اند؛ اما رفته‌رفته در دوره قاجار نفوذ و دخالت و تصمیم سازی انگلیس حکمرانی می‌کند. در دوره پهلوی هم که رضاخان به مدد انگلیسی‌ها به روی کار آمده است طبیعی است که سرسپرده و بله قربان گوی آن‌ها باشد. امتیاز استخراج و بهره‌برداری و لوله‌کشی نفت و قیر ایران به مدت ۶۰ سال در همه استان‌های کشور به غیر از گیلان و مازنداران و آذربایجان و گرگان و خراسان در اختیار یک فرد انگلیسی قرارگرفته است و این تنها یکی از خوش‌خدمتی‌های پهلوی به انگلیسی‌ها است؛ اما کودتای ۲۸ مرداد امریکا را به‌جای انگلیس نشاند و از این پس انگلیس به گونه دیگر و باز به چشم مستعمره خود به ایران نگاه می‌کند؛ بنابراین تاریخ نشان می‌دهد روابط انگلیس و ایران در اکثر اوقات نگاه استعمارگر و مستعمره بوده است و انگلیس در ادوار مختلف و به اشکال متعدد در امور داخلی ایران و در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی ما نظر سوء داشته است و در اغلب اوقات این نظر با خباثت و در لفافه طراحی شده است.
با پیروزی انقلاب اسلامی، ایران که روابط سیاسی خود را در دنیا بر پایه استقلال علم کرده است در مقابل کشور و دولت بریتانیا هم‌چنین رویه‌ای دارد و این‌گونه است که انگلیس دست خود را از منافع ترسیم‌شده برای خود در ایران کوتاه می‌بیند. به همین خاطر اولین برخورد و مناقشه روی خود را نشان می‌دهد. مارگارت تاچر نخست‌وزیر وقت انگلیس در سال ۱۳۵۸ در دیدار با جیمی کارتر رئیس‌جمهور وقت امریکا رسماً اعلام کرد: «اگر آمریکا در سازمان ملل خواستار تحریم اقتصادی علیه ایران شود، بریتانیا نخستین کشوری خواهد بود که از وی حمایت خواهد کرد.» همین جمله به‌تن‌هایی کافی است تا روابط سرد ایران و انگلیس سردتر شود. علاوه بر این در سال ۵۹ هم دولت انگلیس از تحویل ناو جنگی ۲۰ هزارتنی خارک به ایران خودداری می‌کند. ناوی که طبق قرارداد در انگلیس ساخته می‌شود و قرار است به ایران تحویل داده شود و ۷۰ درصد هزینه آن‌هم پرداخت‌شده، ولی به سرانجامی نمی‌رسد. این تنها یکی از چندین مورد خرید نظامی ایران از انگلیس است که با بدعهدی لندن روبرو شده و درحالی‌که بخش اعظم پول آن پرداخت‌شده، عملی نمی‌شود.
روابط سردتر و محدودتر می‌شود تا سال ۶۷ که کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی در انگلیس منتشر و به قطع روابط ایران و انگلیس منجر می‌شود. انگلیس نقشی مهم در فضاسازی و جنجال علیه پرونده هسته‌ای ایران داشته و دارد. تا سال ۹۵ روابط گاهی صفر و گاهی محدود است، اما در این سال روابط دو کشور با اعزام سفیر کمی بهبود پیدا می‌کند. حمید بعیدی نژاد به‌عنوان سفیر ایران راهی لندن می‌شود و نیکولاس هاپتون به‌عنوان سفیر انگلیس چمدانش را به مقصد تهران می‌بندد. البته تا امروز هم گاهی این روابط با هاله‌ای کدورت دیده می‌شود. به‌هرحال روشن است که روابط ایران و انگلیس در طول قرن‌ها هر بار به شکلی بروز کرده، اما آنچه روشن و واضح است این بوده که انگلیس همیشه به دنبال منافع و زیاده‌خواهی از ایران بوده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی تیرماه سال ۱۳۹۲ در دیدار مسئولان نظام به تاریخچه روابط دو کشور اشاره‌کرده و فرمودند: «این یک واقعیتی است که ما ضربه خوردیم. تاریخ ورود و نفوذ دولت‌های بیگانه در کشور ما از سال ۱۸۰۰ میلادی است؛ یعنی دویست و دوازده سال است که اولین نفوذ خارجی از طریق حکومت انگلیسیِ هند اتفاق افتاد؛ جان ملکمِ انگلیسی آمد ایران - که حالا تاریخش را کسانی که ملاحظه کردند، می‌دانند - و تبعاتی که پیش آمد. ضعف آن دولت‌ها در مواجهه‌ی بانفوذ و تهاجم فرهنگ غربی و سیاست غربی و حکومت‌های غربی، موجب انفعال کشور شد و همین‌طور رفته‌رفته ما دچار ضعف شدیم، هزیمت‌هایی داشتیم؛ این هم یک واقعیتی است. ما در برآورد مسائل کشور و شناخت وضعیت کنونی کشور نمی‌توانیم این دوره را ندیده بگیریم. ضربه‌های سختی به ما زدند؛ هم نفوذ سیاسی پیدا کردند، هم نفوذ فرهنگی پیدا کردند، هم منابع ما را غارت کردند. متأسفانه هنوز کار درستی در این زمینه انجام نگرفته. محققین و مورخین ما باید بنشینند یک کار مبسوط و مشروحی را انجام دهند در مورد غارت منابع اقتصادی کشور به‌وسیله کشور‌های متنفذ خارجی که وارد اینجا شدند؛ مثل انگلیس در یک برهه‌ای، روس‌ها در یک برهه‌ی دیگری و دیگرانی که در کنار این‌ها بودند - که البته عمده این‌ها بودند - بعد هم آمریکا درنهایت کار. غارت ثروت، سلطه سیاسی، تحقیر ملت.» از شماره آینده در این ستون سعی خواهیم کرد با استفاده از اسناد و منابع تاریخی گوشه‌هایی از نفوذ و خباثت انگلیسی‌ها را در بیش از دو قرن اخیر نسبت به ایران مرور کنیم. روایت‌هایی جذاب و کمتر شنیده‌شده از «کار، کار انگلیسی‌هاست».

ارسال نظرات