جمعه ؛ 30 شهريور 1403
22 اسفند 1396 - 07:30

استحاله فرهنگی

استحاله به معنای دگرگون شدن است. به تعبیر دیگر، تغییر کلی در ماهیت جنس چیزی، از حالت قبلی به حالتی دیگر، یا تغییر اساسی در ماهیت کلی گذشته چیزی، به گونه‌ای که با مرور زمان به ماهیتی کاملاً متفاوت مبدل شود، «استحاله» نامیده می‌شود.
کد خبر : 334
استحاله به معنای دگرگون شدن است. به تعبیر دیگر، تغییر کلی در ماهیت جنس چیزی، از حالت قبلی به حالتی دیگر، یا تغییر اساسی در ماهیت کلی گذشته چیزی، به گونه‌ای که با مرور زمان به ماهیتی کاملاً متفاوت مبدل شود، «استحاله» نامیده می‌شود. در احکام عملیه اسلام، استحاله یکی از منابع طهارت است؛ به این معنا که اگر چیز نجسی تغییر ماهیت بدهد و به جنس دیگری تبدیل شود، پاک می‌شود و می‌گویند در این حالت استحاله شده است. برای نمونه اگر چوب نجس بسوزد و خاکستر شود، یا سگ در نمکزار فرو رود و نمک شود، در این حالت، آن‌ها دیگر استحاله شده و نجس محسوب نمی‌شوند. ولی اگر جنس آن‌ها عوض نشود، مثل آنکه گندم نجس را آرد کنند، پاک نمی‌شود، یا گِل نجس تبدیل به کوزه شود در این حالت نیز پاک نمی‌شود.
با این حال، آنچه امروزه در ادبیات سیاسی و روزمره از استحاله مراد است، استحاله فرهنگی است که از جمله واژه‌های جدیدی است که پس از انقلاب اسلامی ایران، در ادبیات فارسی به کار برده می‌شود. از‌این‌رو، شاید بتوان این عبارت جدید را این‌گونه تعبیر و تفسیر کرد؛ ایجاد تغییر و دگرگونی اساسی و ماهیتی در فرهنگ، به گونه‌ای که در آن ارزش‌ها و هنجار‌های فرهنگی تغییر کنند و آنچه را که تا زمانی ارزش بوده و مطلوب تلقی می‌شده است، دیگر ارزش تلقی نشود و مطلوب به حساب نیاید. این تحول و دگرگونی می‌تواند هدفمند و با برنامه قبلی بوده باشد، یا در اثر گذشت زمان، حاشیه‌هایی به اصل فرهنگ مورد نظر افزوده، یا از اصل آن کاسته شود. به تعبیری، با تغییر در ماهیت درونی افراد متعلق به یک فرهنگ، به تناسب تغییر، فرهنگ جدیدی حاصل می‌شود که آن را می‌توان فرهنگ استحاله شده نامید. از‌این‌رو، می‌توان گفت که فرهنگ حاصل از استحاله اگر چه در ظاهر، شکل و نماد‌های کلی فرهنگ اولیه را دارد؛ اما در عمل ماهیت درونی آن کاملاً متحول شده است. اما تحت این شرایط و با وجود حفظ ظواهر و نماد‌های فرهنگی، کارویژه‌ها و کارکرد‌های فرهنگی تغییر می‌کند و آنچه با نام فرهنگ و برای ترویج آن انجام می‌گیرد، گاهی ماهیت کاملاً ضد فرهنگی می‌یابد.
اهمیت این موضوع به این دلیل است که فرهنگ زیربنای سیاست است و هرگونه تغییر و تحول در فرهنگ و استحاله آن به شکل نامطلوب و در راستای خواسته بیگانگان سبب می‌شود که ساحت سیاست نیز دستخوش دگرگونی، تغییر و استحاله شود. در واقع، استحاله فرهنگی یک روش بسیار مهم در جنگ نرم و نفوذ فرهنگی است که در آن به جای آنکه به سیاست و نهاد‌های سیاسی حمله کنند و آن‌ها را تخریب کنند، برای تخریب آنها، از راه فرهنگ و عناصر و نهاد‌های آن حمله می‌کنند. این شیوه جنگ بسیار نرم بوده و از این‌رو، ممکن است کسی تغییر و تلاش برای استحاله فرهنگی را احساس نکند. بنابراین، ممکن است زمانی متوجه تلاش‌ها و موفقیت‌های دشمن در استحاله فرهنگی بشویم که دشمن از خاکریز‌های متعددی عبور کرده باشد و عناصر و ارزش‌های فرهنگی خود را در فرهنگ ما رسوخ داده باشد.
مولود ابراهیمی

ارسال نظرات