اهمیت بحث حقوق در اسلام و پرداختن به حقوق دیگران جزء ارکان اخلاق اجتماعی در دین به شمار میآید. یکی از آن حقوقی که در معارف دین به اهمیت آن اشاره شده تا جایی که با رعایت نکردن این حقوق، انسان از دایره اسلام و از دایره ولایت پروردگار متعال خارج میشود، حق مؤمنان بر یکدیگر است که سلسله این حقوق در کلمات اهلبیت(ع) به وفور یافت میشود. برای نمونه، امام محمد باقر(ع) میفرمایند: از حقوق مؤمن بر برادر مؤمن خود این است که گرسنگی او را برطرف کند، برهنگی او را بپوشاند، عیبهای او را مستور کند، همّ و غمّ و ناراحتی او را برطرف کند، دیون او را متقبل شده و قرض او را ادا کند و اگر برادر مؤمن او از دنیا رفت، جبران جایگاه خالی او را در خانوادهاش کند. در روایت دیگری از امام صادق(ع) آمده است، کمترین حق برادر مؤمن بر گردن برادر دیگرش این است که از آنچه برادر مؤمن او احتیاج دارد و آن شیء در دست او موجود است، دریغ نکند. اگر در این زمینه در حق برادر مؤمن خود کوتاهی کند، از دایره ولایت پروردگار خارج شده و طبق نص قرآن کریم هرکس از دایره ولایت خداوند خارج شود، در دایره ولایت شیطان و طاغوت ورود پیدا کرده و به طور قطع اهل عذاب پروردگار خواهد بود. از این قبیل روایات و کلمات در لسان ائمه معصوم(ع) بسیار دیده میشود؛ روایاتی که اهل بیت عصمت و طهارت افضل اعمال را برطرف کردن حوایج برادر مؤمن قرار دادند. با توجه به این دستورات، یکی از تکالیفی که بر گردن هر مؤمنی قرار داده شده، توجه به زندگی مؤمنانی است که در اطراف او زندگی میکنند؛ در واقع اسلام هیچگاه دستوری به رونق حیات فردی به تنهایی نداده است، بلکه میفرماید: حیات فردی خود را در کنار حیات اجتماعی دیگران آباد کنید. از این رو با رعایت این دستورات رنگ فقر از جامعه زدوده شده و هیچکس طعم تلخ فقر را نخواهد چشید؛ چون این تصور به انسان القا میشود که در کنار خانواده بزرگ خودش در یک جامعه زندگی میکند. اگر کوچکترین مشکلی به او برسد، برادران مؤمن او برای رفع مشکلش خواهند کوشید و این فرهنگ در جامعه مهدوی امام زمان(عج) به وضوح دیده میشود. متأسفانه، در زمان ما با القای فرهنگ غرب جامعه به سمت خودمحوری و فردمحوری پیش میرود تا جایی که هیچکس از حال همسایه خود خبر ندارد. افراد از نزدیکان، اقوام و خویشان خود خبر نمیگیرند، فشارهای زندگی بر دوش مردم طاقتفرسا میشود و اگر کسی از مشکلی رنج ببرد، باید رنج آن مشکل را به تنهایی به دوش بکشد؛ چون در جامعهای که فرهنگ غرب بر آن جامعه حکمفرماست، هر کس به فکر پیشبرد کار خویش است. از انسان برای پیشبرد اهداف حکومتها استفاده و یک سردی توأم با رخوت در بین افراد آن جامعه دیده میشود. در حالی که با رعایت دستورات اجتماعی اسلام جامعه به پویایی میرسد و زندگی مردم با گرمی توأم میشود. عشق و محبت در میان افراد این جامعه تجلی مییابد و زندگی پس از این عشق و محبت معنا پیدا میکند. شادی و نشاط این جامعه افزایش یافته و بهرهوری در این جامعه به رشد و تعالی دست مییابد. حال میبینید که با رعایت نکتهای از دستورات دین در زندگی امروز چقدر زندگی معنا پیدا کرده و طعم خوشی در ذائقه مردم تجلی یافته است که حقیقت رعایت دستورات پروردگار در قالب دین رسیدن به نوعی از زندگی است که در آن زندگی، لذت، نشاط، خوشبختی، سعادت دنیا و آخرت انسان تأمین خواهد شد؛ از این رو برای داشتن یک زندگی خوب هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی احساس میشود بهترین نقشه راه نقشهای است که خداوند تبارک و تعالی از طریق انبیا و ائمه معصوم(ع) برای انسان ترسیم کرده است.
ارسال نظرات