به نقل از مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
*************
۱- در «بازدارندگی اقتصادی» و «شکست جنگ اقتصادی دشمن» مسئولان اجرایی در خط مقدم قرار دارند و به فرمایش رهبری «باید با چشمپوشی و قطع امید کامل از غربیها» و «فهم درست از خباثت و خیانت اروپاییها»، در سال جدید «رفتارهای خود را تغییر دهند».
هرچند همانگونه که رئیسجمهور در پیام نوروزی خود گفت، ملت منتظر است تا در این زمینه «دولت برنامههای جدید خودش را اعلام کند» اما عدم ارائه و اجرای چنین برنامهای تاکنون، حتی بازار متشکل ارز که قول آن را داده بودند و پیام شعارگونه نوروزی رئیسجمهور، مردم را در عزم دولت برای اقدامات عملی جدی دچار تردید کرده است.
در حالی که اکنون برای همگان روشن شده و حامیان سیاسی و رسانهای و تئوریسینهای اقتصادی دولت نیز هرچند برای فرار از پاسخگویی اعتراف میکنند که مشکل اصلی اقتصاد کشور ناشی از ضعف مدیریت اجرایی است، انتظار میرفت بعد از سخنان نوروزی رهبر معظم انقلاب دولت ریل سیاستگذاری خود را از امید داشتن به غربیها و فرافکنی در جهت انداختن تقصیر مشکلات به گردن تحریمها و آمریکا، به تلاش و عزم برای «رونق تولید» در داخل کشور تغییر جهت دهد.
متاسفانه سخنان رئیسجمهور و وزیر خارجه نشان میدهد، همچنان چنین انتظاری دور از ذهن است. آقای روحانی در پیام نوروزی خود در یک فرافکنی آشکار ادعا کرد «اساس مشکلات مربوط به بیرون مرزها و به قدرت رسیدگان در واشنگتن است و اگر فکر کنیم مشکل داخل کشور است، اشتباه کردهایم»! وزیر امور خارجه نیز با وجود همه بدعهدیها و خباثتهای اروپاییها که آخرین مورد آن را در سخنان سفیر فرانسه در آمریکا شاهد بودیم، اصرار دارد همچنان به آنها و ادامه برجام امیدوار باشد.
۲- رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اول سال در مشهد مقدس بر حضور قوّه قضائیه و مراقبت دستگاههای نظارتی برای رونق تولید تاکید کردند. با این دستور رهبری، بعد از دولت و متاسفانه با وجود عدم عزم دولت، مهمترین دستگاهی که در عرصه «رونق تولید» و میدان «نبرد اقتصادی» وظیفهای خطیر و سنگین برعهده دارد و میتواند و باید نقش خود را به خوبی ایفا کند، قوه قضائیه بویژه با مدیریت انقلابی جدید و بخصوص در مبارزه با فساد و مفسدان و رانت و رانتخوران است. رهبر معظم انقلاب در حکم آقای رئیسی با تاکید بر «تحول مردمی، انقلابی و ضد فساد»، تصریح کردند «گسترش عدل و احیاء حقوق عامه و نظارت بر اِعمال قانون را در رأس برنامهها قوه قضائیه قرار دهید و ملاحظه این و آن را نکنید».
۳- ریاست محترم قوه قضائیه تاکید کرده است که «تحول در قوه قضائیه زودگذر و دلخوشکنک و بخشنامهای نیست و مردم باید در عمل عزم راسخ دستگاههای کشور را برای مبارزه با فساد ببینند و در نظارت و برخورد با فساد هیچ تابلوی ممنوع و خط قرمزی وجود ندارد».
برای تحقق این وعدهها و برای اینکه دستگاه قضا از این آزمون خطیر سربلند بیرون آید، در شرایط کنونی مهمترین مطالبه مردم ورود دستگاه قضائیه به موضوعی که رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی بر آن تاکید داشتند و آن «ضعف مدیریتی و مدیریت نارسا در مسائل اقتصادی» و جلوگیری از ضایع شدن حقوق عامه با این ضعفهاست تا از یک سو جلو برنامهریزیهای غلط و اشتباه و بعضاً تحمیل شده از سوی جریان نفوذی گرفته شود و از سوی دیگر آنگونه که رهبرمعظم انقلاب فرمودند «کارها بدون تاخیر انجام شود تا مشکلات اقتصادی که مسئله فوری کشور است، به سرعت برطرف شود». در کنار غفلت دولت، غفلت قوه قضائیه از این فرصت نیز میتواند تهدیدزا و تبعات کوتاهمدت و بلندمدتی برای اقتصاد کشور در پی داشته باشد کما اینکه تاکنون داشته است.
۴- در این خصوص یکی از موارد ورود دادستان کشور به عنوان مدعیالعموم، بحث رشد اقتصادی کشور است. طبق برنامه پنجم و شعارهای آقای رئیسجمهور قرار بود رشد اقتصادی در سال گذشته به ۸ درصد برسد اما براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس و وزارت اقتصاد و همچنین بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول رشد اقتصادی کشور در سال ۹۷ منفی ۳ و یک دهم و رشد بخش صنعت منفی ۸ درصد بوده است. مدعیالعموم باید ورود کند که منابع مالی کشور توسط چه سوء مدیریتهایی و چه مفسدان و رانتخوارانی و کجا هزینه شده است که رشد ۸ درصد محقق نشده و علل و عوامل آنچه بوده است؟
۵- مورد دیگری که دادستان کل کشور باید ورود کند این است که براساس چه منطق و هدف اقتصادی سیاست ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی معروف به ارز جهانگیری اعمال شد. سال گذشته رهبر معظم انقلاب با اشاره به ضرورت و پیگیری رانت ایجاد شده با ارز ۴۲۰۰ تومانی از سوی قوه قضائیه فرمودند «هجده میلیارد دلار رقم بالایی است که در شرایط سخت تحریمی بر اثر مشکلات مدیریتی و بیتدبیریها دست افراد سوءاستفادهچیها افتاد و یا به قاچاقچی فروختند. ربطی هم به تحریم ندارد، مربوط به نحوه مدیریّت و سیاستگذاریِ اجرایی است. ارز یا سکه را وقتی به صورت غلط تقسیم میکنند، دنبال مفسد اقتصادی و قاچاقچی و آن کسی که «میگیرد» میگردیم، در حالیکه تقصیر عمده متوجّه آن کسی است که «داد»؛ او را باید دنبال کرد. اگر نظارت و پیگیری بود، راه این تخلف و فساد بزرگ بسته میشد». هرچند سوال این است که چرا در سال گذشته قوه قضائیه به این دستور رهبر معظم انقلاب عمل نکرد، اما اکنون دادستان کل کشور باید در این زمینه به چند موضوع ورود کند.
اول علاوه بر تشدید برخورد قانونی با رانتخوارانی که ارز را گرفتند، باید کسانی که این ارز را به رانتخواران دادند و همچنین سیاستگذارانی که چنین سیاست اشتباهی را بدون اتخاذ مکانیسمهای نظارتی دقیق اعلام و به اجرا گذاشتند، مورد پیگرد قانونی قرار دهد. دوم ورود دادستان به بحثهای کنونی چگونگی حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی است. اعترافات خود سیاستگذاران و مجریان ارز ۴۲۰۰ تومانی به بینتیجه بودن چنینی سیاستی را باید «اعترافات خطرناک» ی برای زمینهسازی در جهت منتفع شدن بیشتر رانتخواران و افزایش فشار اقتصادی بیشتر بر مردم تلقی کرد.
در حالیکه دولت در سال گذشته با واگذاری اولیه ۱۸ میلیارد دلار و سپس در بودجه با اختصاص ۱۳ میلیارد و پانصد میلیون دلار به کالاهای اساسی با ارز ۴۲۰۰ تومانی، مجموعاً رانتی بالغ بر ۲۳۵ هزار میلیارد تومان در اختیار رانتخوارانِ وارداتچی قرار داد، اکنون تلاش دارند تحت عنوان مبارزه با رانت، با افزایش قیمت ارز کالاهای اساسی به ۸ تا ۱۰ هزار تومان و در سیاستی تناقضآلود با کوپنی کردن آنها موجبات افزایش قیمت این کالاها و منبعی دیگر از رانت را برای سودجویی بیشتر رانتخواران فراهم و هزینههای حیاتی و ضروری مردم را به چند برابر افزایش دهند.
در حقیقت میخواهند یک سیاست غلط رانتآوری را با سیاست غلطتر و رانتآورتر دیگری جایگزین کنند که به اعتقاد کارشناسان اقتصادی رانتی معادل ۳۵۰ برابر رانت ارز ۴۲۰۰ تومانی، یعنی ۸۲ هزار و ۲۵۰ تریلیون تومان ایجاد خواهد کرد!!! موضوع دیگر ادعاهای مبارزه با یارانه پنهان در اقتصاد کشور است که قبل از اینکه صداقت در این ادعاها وجود داشته باشد، تلاشی پشت پرده در جهت فضاسازی برای افزایش قیمت حاملهای انرژی از جمله بنزین بدون افزایش یارانههاست که بر خلاف قانون و به شدت در شرایط فعلی سیاستی تورمزا است.
قوه قضائیه باید برای جلوگیری از اتخاذ و اجرای چنین سیاستهای غلطی با قاطعیت ورود و عمل کند.
۶- بحث سیلابهای اخیر و سیاست غلطی که موجب تعطیلی ساخت برخی سدهایی شد که میتوانست از بخش بزرگی از خسارات فعلی جلوگیری کند و بررسی چگونگی هزینه شدن ۵۱ میلیارد دلار اعتبار لایروبی رودخانهها در بودجه ۹۷، و همچنین پیگیری و نظارت دقیق بر پرداخت مطالبات مردم سیلزده برای اینکه به سرنوشت مطالبات سال ۹۵ تبدیل نشود، از دیگر مواردی است که قوه قضائیه برای رعایت حقوق عامه باید به آنها ورود کند و پاسخ شفافی برای مردم داشته باشد.
۷- رسیدگی صریح و بدون ملاحظه و مصلحتجویی به پروندههای برادران رئیسجمهور و معاون اول رئیسجمهور نیز میتواند برای مردم امیدآفرین باشد که در مقابله با فساد و رانت هیچ خط قرمزی وجود ندارد.
۸- وظیفه مهم و اساسی قوه قضائیه پیشگیری از بوجود آمدن «ابربدهکاران بانکی» و «سلطان» های فساد است. سوال این است مگر رانتخواران و مفسدان یکشبه ابربدهکار بانکی و سلطان فساد میشوند؟ این نقد به قوه قضائیه در دوره قبل وارد است که چشمان نظارتی و قضایی هنگام شکلگیری چنین مفسدانی کجا بودند؟ لذا این انتظار از قوه قضائیه با مدیریت جدید وجود دارد که چهارچشمی مراقب باشد تا سلطانها و ابربدهکاران جدید و بعضاً «یقه سفید» به وجود نیایند! برخورد آنی و قاطع با جرم هنگام وقوع جرم بدون هیچ مصلحتجویی و ملاحظهای انتظار بحق مردم از دستگاه قضا میباشد.
سوال این است که چرا در پروندههایی که پای برخی از مدیران دولتی و سیاسیون در میان است بعد از اینکه سالها از وقوع جرم میگذرد، سراغ مجرمین میروند؟ اگر برخورد قاطع و بهنگام باشد، بازدارنده و پیشگیرنده از بروز و گسترش فساد خواهد بود. امیدواریم ریاست محترم قوه قضائیه امسال در هفته قوه قضائیه گزارش موفقیتآمیز و امیدوارکنندهای در خصوص اعاده حقوق عامه و مطالبات مردم ارائه کند. انشاءالله.
مثلی معروف در فرهنگ عامیانه ما ایرانیان بویژه بلوچان رایج است که ترجمه لفظ به لفظ بلوچی آن میشود چنین: «آتش بیفتد تر و خشک نمیشناسد» این عبارت برای سیل نیز میتواند صدق کند منتهی با این تفاوت که «سیلی سیل» آبدارتر است و به مراتب سوزناکتر و کشندهتر از حتی آتش.
در هنگام وقوع رخداد، آتش را میتوان با آب مهار کرد اما امواج خروشان سیل و طغیان رودخانههای وحشی را چه کسی با چه مانعی میتواند جلودار باشد؟ کشیده سیل چنان کشنده است و سهمگین که در یک آن ممکن، نیستی میآفریند و تباهی به بار میآورد و در شرایط وقوع کمتر کسی را یارای مهار آن خواهد بود و مقابله، مگر با برنامهریزی بلندمدت.
این روزها کلید واژه «سیل» در جامعه ما بیش از هر زمان دیگر بر سر زبان هاست و دارد همچنان تکرار میشود و نیز هشدارها و بیان پیامدها و مخاطرات این رخداد طبیعی توسط کارشناسان و صاحبنظران این حوزه قابل توجه است تا بلکه در شرایطی اینچنین که سیل بخش اعظمی از مناطق کشور را درگیر خود ساخته و جان هموطنان را تهدید، شاید بتوانند با این راهبرد اندکی از تبعات ناشی از آن را کاسته و آسیبها کمتر بشوند.
سیستان و بلوچستان که همواره از پیامدهای مخرب خشکسالی آسیبهای زیانباری را تحمل نموده و رنجهای بیشماری را نیز متوجه، در روزهای آغازین سال جدید پس از هشدارهای لازم پیرامون وقوع سیل و بارشهای سنگین سرانجام چنان بارندگی سیل آسایی را تجربه کرد که به گفته بسیاری از کارشناسان و مردم محلی سرد و گرم چشیده در طول چهل سال گذشته شدت و حجم بارندگیها و آورد رودخانههای اصلی بیسابقه بوده است و کم نظیر.
سیل از استانهای شمالی کشور گذشت و وارد جنوب شد و سپس جنوب شرق تشنه را درنوردید و فقط در عرض نیم ساعت بارندگی لحظهای چنان خسارات سنگینی به زیرساختها و تأسیسات شهری و روستایی از جمله جادهها و برق و آب و مخابرات و کشاورزی وارد ساخت که راه دسترسی به بسیاری از روستاها را مطلقاً مسدود کرد و زیرساختها را معیوب ساخت تا جایی که در بیشتر مناطق روستایی که آب و کشاورزی آن در مقابل خشکسالی اندکی مصون مانده بود، ۸۰ درصد قنوات را تخریب کرد و بسیاری از مزارع و باغها را نیز ویران.
شدت بارشهای سیل آسا در سیستان و بلوچستان به مراتب بالاتر از سایر نقاط سیل زده کشور بود اما خسارات مالی کمتر را نسبت به سایر مناطق برجای گذاشت بهطوری که طبق آمار میزان بارندگیهای شیراز که خسارات جانی بالایی نیز در پی داشت از ۲۰ میلیمتر بالاتر نرفت و در آق قلا و معمولان و خوزستان و غیره نیز با اندکی تفاوت همینطور ولی میزان بارندگی در سیستان و بلوچستان بخصوص در نیک شهر به بیش از ۸۵ میلیمتر رسید اما آنچه که میتواند متمایز کند این دو رخداد مشابه را سکونتگاههای مرتفع شهری و روستایی این استان نسبت به بستر و سطح رودخانهها هستند که کمتر توانسته به جز جادهها و زیرساختها، خسارات مالی و جانی را متوجه مردم سازد.
از این گذشته تفاوت دیگر سیل در سیستان و بلوچستان با سایر مناطق کشور جبران نیاز آبی این استان بود ولو موقت و تقویت آبهای سطحی و بهبود منابع آبی منطقه را در پی داشت و شرایط از مرز بحرانی و قرمز عبور کرد و به وضعیتی نه مطلوب بلکه بهتر از قبل رسید.
اما مهمتر از این آنچه که سبب گردید سیستان و بلوچستان از نعمت میان مدت بهرهمندی از این حجم قابل توجه آب بینصیب بماند و محروم عدم احداث طرحهای آبخیزداری ازجمله بندهای خاکی و ملاتی و رسی بود که فقدان چنین ذخیره گاههای آبی سبب گردید تا بخش قابل توجهی از منابع ارزشمند آب به دریا منتهی شود بدون اینکه ما در استانی با اقلیم بسیار خشک بر احداث ذخیره گاههای آبی تمرکز و برنامهریزی کافی داشته باشیم.
به هر روی در شرایطی که این استان همچنان درگیر خشکسالی و کم آبی است امیدواریم هدر رفت بالای آبهای ناشی از این بارندگی سنگین درسی باشد تا با برنامهریزی بیش از پیش در حوضه آبخیزداری و تخصیص اعتبارات لازم در این خصوص مقابله با خشکسالی و تقویت منابع آبی در دستور کار جدی مقامات بالا دست قرار گیرد.
جو بایدن، معاون رئیس جمهور سابق آمریکا پس از هفته ها انتظار، سرانجام به طور رسمی وارد رقابت های مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ شد. وی باید با حدود ۲۰ نامزد دیگر - البته اگر افراد دیگری به این جمع نپیوندند - رقابت کند تا در نهایت در تابستان سال آینده بتواند عنوان نامزد نهایی حزب دموکرات را برای رقابت با دونالد ترامپ، رئیس جمهوری کنونی کسب کند.
اما تا آن زمان، بایدن همچون تک تک دیگر نامزدهای دموکرات راه دشوار و طولانی را پیش رو خواهد داشت. گرچه بایدن یکی از سرشناس ترین و تا حدودی، محتمل ترین نامزد پیروز رقابت های درون حزبی دموکرات ها به شمار می آید؛ با این حال موفقیت وی در این مسیر تضمین شده نیست.
هم اینک اغلب نظرسنجی ها حکایت از آن دارد که بایدن در اکثر قریب به اتفاق آنان در رده اول و در تعداد اندکی نیز در رده دوم بعد از سناتور برنی سندرز قرار دارد. بایدن هشت سال معاون رئیس جمهور آمریکا بود و با سال ها حضور در سنا و ریاست کمیته با نفوذ روابط خارجی سنا، از تجربیات فراوانی برخوردار است؛ به ویژه در برابر دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا که هنوز بعد از دو سال حضور در کاخ سفید به عنوان فردی بی تجربه در عرصه سیاست آمریکا شناخته می شود. از این رو، برای افرادی که تجربه و سابقه رئیس جمهوری حائز اهمیت است و در عین حال از برنامه ها و سیاست های دولت جمهوری خواه ترامپ ناراضی هستند، بایدن انتخاب مناسبی به شمار می آید.
با این حال، هشت سال معاونت رئیس جمهوری سابق برای بایدن در نزد خیل کثیری از دموکرات های تحول خواه و اغلب قریب به اتفاق جمهوری خواهان خشمگین از ریاست جمهوری باراک اوباما نقطه ضعفی بزرگ قلمداد می شود. از دید این گروه، بایدن هشت سال در کنار اوباما، هر آنچه قادر بود انجام دهد، انجام داد و برای دوره ریاست جمهوری خود فاقد نوآوری و ابتکار است. انتخابات ۲۰۱۶ و پیروزی ترامپ در رقابت های مقدماتی و نهایی نشان داد که اغلب رای دهندگان آمریکایی مشتاق چهره های جدید با ایده های جدید هستند و این وضعیت هم اکنون چندان تغییر نکرده است. از این رو رای به بایدن، حرکت به گذشته و نه حرکت به آینده قلمداد می شود.
از سوی دیگر انتظار می رود ورود بایدن به رقابت های مقدماتی دموکرات ها، شکاف میان دو جناح ترقی خواه (چپگرا) و مرکزگرا (میانه رو) را تشدید کند. قابل پیش بینی است که سران حزب دموکرات به همراه دو خاندان سیاسی با نفوذ کلینتون ها و اوباما ها از بایدن حمایت کنند در حالی که لیبرال ها - گروهی که ترامپ آنان را سوسیالیست می خواند - به همراه عموم جوانان جانب افرادی نظیر برنی سندرز، الیزابت وارن یا کامالا هریس را بگیرند. در صورت ناتوانی دموکرات ها در حل دموکراتیک اختلافات داخلی - آن گونه که ظاهراً در سال ۲۰۱۶ رخ نداد - شانس پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ افزایش خواهد یافت.
با این حال، نتایج نظرسنجی های انتخابات سال ۲۰۱۶ نشان داد که ۱۸ ماه قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، افراد صدر جدول نظیر بایدن یا حتی سندرز نمی توانند به پیروزی خود در رقابت های درون حزبی یا انتخابات نهایی اطمینان داشته باشند. چهار سال پیش در چنین روزهایی - ۱۸ ماه قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ - دونالد ترامپ در عموم نظرسنجی ها حدود ۳ یا ۴ درصد شانس پیروزی داشت. این اتفاق می تواند برای افراد صدر و قعر جدول نامزدهای دموکرات انتخابات ۲۰۲۰ نیز تکرار شود. به عبارت دیگر، همان گونه که جب بوش، پسر و برادر دو تن از روسای جمهوری آمریکا با وجود شهرت، نفوذ و منابع مالی فراوان در نهایت مقهور ترامپ تازه کار شد، چه بسا بایدن با کوله باری از سابقه و نفوذ سیاسی در نهایت در برابر تازه کارهای حزب دموکرات از گردونه رقابت ها بیرون رانده شود.
البته اگر بایدن در نهایت بتواند از رقابت های درون حزبی پیروز بیرون بیاید، باید به مصاف یکی از پرخاشگرترین سیاستمداران کنونی آمریکا که اتفاقاً صندلی ریاست جمهوری را نیز در اختیار دارد، برود. ترامپ نشان داده است که در مبارزات تجاری یا سیاسی، کوچک ترین رحمی به رقبا ندارد و از هر ابزار، وسیله و اتهامی حتی استفاده از الفاظ رکیک و توهین های شخصی دریغ نمی کند.
اتفاقاً برخی از حامیان ترامپ نیز شیفته این شیوه مبارزاتی رئیس جمهوری کنونی آمریکا هستند و هرچه ترامپ بیشتر مرزهای اخلاق و عرف مرسوم رقابت های سیاسی را پشت سر می گذارد، از محبوبیت بیشتری در بین این افراد برخوردار می شود. این وضعیت، مسیر را برای رقبای ترامپ دشوار می کند، مگر اینکه برخلاف انتخابات ۲۰۱۶، نامزد دموکرات ها شیوه تهاجمی و عامه پسند را در برابر رقیب جمهوری خواه در پیش گیرد و وعده هایی به مراتب جذاب تر و رادیکال تر مطرح کند که برای فردی با چند دهه حضور در سنا و هشت سال تصدی مقام معاونت ریاست جمهوری چندان آسان نخواهد بود.
خاطرات آیتا… هاشمی یکی ازمهمترین گنجینههای انقلاب است، گنجی پنهان و بهجا مانده از یکی از بزرگترین سیاستمداران معاصر که از سطرسطر آن میتوان نکتهای آموخت و درجایجای آن میشود نقشهای راهگشا برای بنبست شکنی در زمان ایجاد تلههای داخلی و خارجی کشور یافت.
تقریباً کمتر سوالی در زمینههای امور اجرایی، جنگ و صلح، تقنین، سیاست خارجی، اقتصاد و… پیدا میشود که اگرآن را درخاطرات آیتا… هاشمی جستوجو کنیم جوابی برایش نیابیم. واقعیت آن است که گردآوری و چاپ خاطرات آیتا... هاشمی کمترین کار ممکن درقبال این گنج پنهان انقلاب بوده -که البته درجای خود قابل قدردانی است- ولی اگر قرار بود حق مطلب درباره خاطرات آیتا... هاشمی انجام شود، باید پژوهشگاهی ویژه در زمینه تفکیک موضوعی، تحلیل محتوایی و تبیین استراتژیک بخشهای متنوع آن ایجاد میشد تا در زمینههای مختلف نتایج حاصله منتشر و به عنوان نقشه راه و تجربه ناب یک مجتهد سیاسی کمنظیر در اختیار مسئولان، مردم و حتی آیندگان قرار میگرفت.
به زودی یکی دیگر از صفحات خاطرات آیتا… هاشمی در دهه هفتاد در قالب کتابی با تیراژ محدود منتشر خواهد شد و احتمالاً بعد از چند روز مانور خبری به گوشه کتابخانهها سپرده میشود ولی توصیه نگارنده به آقای روحانی -به عنوان رئیسجمهور مورد تایید آیتا… هاشمی- آن است که عقبه تئوریک خود را فراموش نکند و اگر میخواهد در زیر سیل فزاینده شانتاژهای خبری رقبا، غرق نشود بهسرعت باید راهی برای گشایش گنج پنهان انقلاب در نزد افکار عمومی بگشاید تا برای مردم روشن شود بسیاری از دردهای امروز انقلاب همان دردهای دیروز است که به اشکال جدید رخ مینماید.
درد بزرگ و مشترکی به نام شعارزدگی و تندرویهای غیر مسئولانه که هم مصادیق داخلی و خارجی آن در خاطرات آیتا… هاشمی پیدا میشود و هم راه علاجش. یک نمونه کوچک این موضوع درهمین روزهای اخیر نمود یافت که رئیسجمهور با یادآوری نامه صدام به آیتا… هاشمی درزمان جنگ کویت به امارات و عربستان حسن همجواری آن روزهای ایران را یادآوری کرد.
حرف آخر هم اینکه اگر امروز میبینید برخلاف چند سال گذشته، دیگر کسی به خاطرات آیتا… هاشمی حمله نمیکند از معرفت و مهربانی، افراطیها نیست! بلکه مؤید این ادعاست که گنج پنهان انقلاب هم همانند صاحبش، آرام در گوشهای آرمیده و خطری هم از بازخوانی آن، تندروها را تهدید نمیکند. امید که اینگونه نماند که نه به مصلحت ایران است و نه به صلاح اعتدال.
با لغو معافیت خرید نفت ایران در روز دو شنبه دوم اردیبهشت، کاخ سفید استراتژی به صفر رسانیدن صدور نفت ایران را کلید زد و عملاَ آخرین تیر کمان فرسوده هیئت حاکمه امریکا را به سمت مردم ایران شلیک کرد.
هفته قبل از آن ترامپ با تروریست نامیدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در سالهای اخیر در شکست سناریوهای منطقهای امریکا و تحکیم و تقویت قدرت بازدارندگی کشور در عرصههای دفاعی و اقتصادی در برابر تهدیدات و تحریمهای کاخ سفید نقشی اساسی داشته و دارد، بهزعم خود تلاش کرد که مظهر قدرتمند نظام اسلامی در مقابله با سیاستهای مداخلهجویانه و سلطهطلبانه این کشور در منطقه را تضعیف و نظام اسلامی را به تسلیم وادارد.
همزمان با این چنگ و دندان نشان دادن ترامپ و پمپئو، برایان هوک مسئول میز ایران در وزارت خارجه امریکا که در زمینهسازی برای اثرگذاری فشارها و تحریمها، مسئولیت جنگ روانی علیه مردم ایران را برعهده دارد، با ادعای اینکه امریکا در کنار مردم ایران است، مدعی آمادگی مصالحه امریکا با ایران شده و در گفتوگو با شبکه تلویزیونی الحره که مانند صدای امریکا زیر نظر آژانس رسانههای جهانی کاخ سفید اداره میشود میگوید که هدف فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی بازگرداندن ایران به میز مذاکره است و امریکا آماده است در صورت تمایل ایران برای مذاکره آن را در قالب یک پیمان جدید به تصویب کنگره امریکا برساند.
از منظر تیم ادارهکننده کاخ سفید آنچه باید مبنای این مذاکره باشد، ۱۲ شرط پمپئو است که سال گذشته مطرح و طی آن خواسته بود که ایران تمام ظرفیتهای هستهای، موشکی و نفوذ منطقهای خود را تعطیل و تسلیم کاخ سفید شود و آنگونه که اخیراً در دیدار با برخی از مزدوران ایرانی کاخ سفید در نشست تگزاس مطرح کرده، هدف این سناریو، روی کار آمدن آدمهای غیرانقلابی در ایران و تغییر ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران است.
اگرچه روند تحولات کشور در دوسال گذشته و ناکامی آنها در شکست اراده مردم ایران باید آنها را به این واقعیت میرساند که ادامه این وضعیت جز تقویت انسجام ملی و آمادگی بیشتر مردم ایران برای مقابله جدیتر با کاخ سفید نتیجه نداشته که نماد آن را علاوه بر مردم، در اعلام برائت حامیان قبلی برجام میتوان دید، اما تردیدی نمیتوان داشت که علاوهبر صهیونیستها و مرتجعین منطقه، محرک کاخ سفید در این مرحله مزدوران وطنفروشی هستند که در ماههای اخیر به مشاوران اصلی کاخ سفید در طراحی و اجرای این سناریوها تبدیل شده و با تهیه متن بیانیهها و مقالات و پیامهای ترامپ و پمپئو و برایان هوک و… حلقه خیانتهای خود علیه مردم ایران را تکمیل کردهاند که مصداق آن را در خروجیهای نشست آنها با پمپئو در هتل رنسانس دالاس تگزاس میتوان دید.
اما در برآورد زمینهها و پیامدهای «آخرین نفسهای کاخ سفید» در دشمنی با مردم ایران به سه نکته کلیدی باید اشاره کرد.
الف: مطالبه کاخ سفید و متحدان اروپاییاش از ایران برای تعطیلی فعالیتهای هستهای، موشکی و منطقهای در کنار حمایت از صهیونیستها و سعودیها در همین ابعاد، آنچنان غیرمنطقی و رسوا است که پمپئو در نشست اخیر کمیته روابط خارجی سنای امریکا در برابر نقدهای جدی رند پال، سناتور منتقد سیاستهای کنونی امریکا درمانده و پاسخی نداشت.
کاخ سفید و فرانسه درحالی از ایران میخواهند که حتی ادامه فعالیتهای محدود پذیرفته شده هستهایاش در برجام را تعطیل کند که حامی اصلی گسترش فعالیتهای هستهای سعودیها و صهیونیستها هستند و در حالی از ایران میخواهند که فعالیتهای موشکیاش را محدود کند که در سالهای اخیر پیشرفتهترین تجهیزات نظامی را در اختیار حکام مفلوک خلیج فارس قرار دادهاند که با استفادههای نابهجا از آن در یمن بینظیرترین جنایتها علیه بشریت را رقم زدهاند.
در مورد مسائل منطقهای نیز آنچه این روزها با هدایت امریکاییها و عاملیت سعودیها و اماراتیها در مهار و انحراف حرکتهای مردمی در مصر، سودان، لیبی و الجزایر و بازگرداندن سلطه نظامیان و حکام وابسته در حال وقوع است، بدترین و عریانترین شکل دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر است.
در مورد حقوق بشر نیز سکوت دستگاه رسانهای و حمایت آمیز غرب در برابر جنایات سعودی و اماراتیها در یمن و یا سرپوش گذاشتن بر اعدام یکباره ۳۷ معترض سعودی و یا حتی وتوی مصوبه کنگره در مورد محکومیت قتل خاشقجی و… نشاندهنده این است که استانداردهای دوگانه امریکاییها در برخورد با مسائل جهانی مقبولیت خود را از دست داده است.
ب: در مورد انتظار از اثرگذاری این فشارها برای تسلیم مردم ایران و یا قرار دادن آنها در برابر حکومت نظیر آنچه پمپئو در دیدار با ایرانیان مقیم امریکا در پی دستیابی به آن بود که چرا مردم ایران در شهرستانها علیه حکومت قیام نمیکنند، روندهای اخیر در کشور اهتمام ملی در کمک به سیلزدگان و یا حمایت از سپاه پاسداران، باید برای گردانندگان کاخ سفید عبرتآموز باشد که بهرغم وجود ضعفها و آسیبهای داخلی در مقابله با تبعات ناشی از تحریمها که باید با همت مدیران و مسئولان اصلاح شود، هر چه دشمنی امریکا با مردم ایران صریحتر شده است عزم و اراده ملی برای ایستادگی و مقاومت و خنثیسازی تلاشهای دشمن تقویت شده است که روندهای ماههای اخیر از آشوبهای زمستان ۹۶ تاکنون گواهی بر آن است و این وحدت و همدلی، نویددهنده آینده خوب برای مردم ایران است.
ج: کاخنشینان کاخ سفید طی سالهای اخیر با سیاستهای غلط خود به روند افول امریکا دامن زدهاند، به گونهای که هفته گذشته آدمیرال مایک مولن، رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح امریکا در مصاحبه با CNN گفت که من افول امریکا را دارم میبینم، شبیه شرکتی که دارد ورشکسته میشود و سؤال این است که آیا رهبرانی پیدا میشوند که امریکا را از این سقوط آزاد نجات دهند، قبل از اینکه کشور با فروپاشی مواجه شود.
در کنار این نگرانیها که نخبگان امریکا این روزها به کرات بر آن تأکید کردهاند، کاخنشینان کاخ سفید این هشدار رهبر معظم انقلاب را نیز باید جدی بگیرند؛ آنگاه که فرمودند: امریکاییها دارند دشمنی میکنند، بدانند این دشمنی آنها بی جواب نخواهد ماند، پاسخ این دشمنی را اینها خواهند گرفت، ملت ایران ملتی نیست که بنشیند تماشا کند علیه او توطئه کنند، علیه او کار کنند و او ساکت بنشیند.
بیتردید هیچگاه در تاریخ چهل سال گذشته، شرایط بدین پیچیدگی نبوده است. هیچگاه وضع به این شکل و تنگنای معیشت به این شدت نبوده است. تقریباً یک سوم کشور از ابتدای سال دست به گریبان سیل ویرانگر است و بیسابقهترین تحریمهای غیرانسانی علیه ما راه افتاده است.
ایالات متحده کمر به نابودی ما بسته و ایرانستیزترین گروه در آمریکا اداره کاخ سفید را بر عهده گرفتهاند. جنگ تمامعیار اقتصادی و امنیتی علیه ما راه افتاده و بزرگترین اقتصادِ جهان دستانش را دور گلوی اقتصادِ نهیفِ ما انداخته است. سقف ظرفیت آمریکا در منطقه به کمک او در این جنگ اقتصادی امنیتی آمده است. در این وانفسا، طبیعت نیز با ما ترشرویی می کند. سیل بیسابقه به کشور امان نمیدهد و هر لحظه از جایی سرازیر میشود.
این همه، در میانه بحرانهای کارآمدیِ پارهای از ساختارهای کهنه کشور رخ دادهاند و پریشانی را دوچندان کردهاند.
البته در تجربه جمهوری اسلامی بارها به مویی رسیدهایم اما نگسستهایم. در تاریخ معاصر، روزگار بارها بر ما تنگ گرفت و سختیها در تنگیها از راه رسیدند اما خوشبختانه ما نشکستیم. انگار اسطورهای در پهنای تاریخ این بوم خوابیده است و در بزنگاههای تنگی بیدار میشود و به کمک ما میشتابد.
چیزی که در محاسبات دشمنان ایران نمیآید. اینکه هرقدر دشمنان بیشتر خصومت میورزند، این مردم غیرت و ایستادگی شان بیشتر میشود؛ اینکه هرقدر بیشتر زور بگویند زانوان ایرانیان نهتنها نمیلرزد بلکه محکمتر میایستد؛ اینکه هرقدر بیشتر ظلم کنند ملت ما را متحدتر میکنند؛ خود حکایت آشکاری از روح و غرورِ بلندِ یک ملت میکند.
در ماجرای اقدام آنان علیه سپاه پاسدران انقلاب، اوج این روحیه ایرانی را شاهد بودیم. تمام ایران، حتی منتقدان سپاه، به طور یکپارچه ایستادند و سینه جلو انداختند و بر سینه ترامپ کوفتند که عقبتر بایست و به امور داخلی ما سرک نکش و پایت را از گلیمت درازتر نکن.
شک نکنید هر قدرتی با هر میزان از توانایی نظامی اگر این همدلی داخلی در موضوع منافع ملّی خود را نداشته باشد، دوام نمیآورد. امنیت پایدار محصولِ این حسِ نابِ «دولت-ملت» است. در اوج حوادث سیل، شاهد همدلیِ بیهمتای مردمی بودیم که سر و دست و پای زخمی داشتند اما همچنان ایستاده بودند.
همیشه در اوج مشکلات و مسائل و مصائب طبیعی و غیرطبیعی، شاهد همدلی و همراهی و مشارکت عاطفی مردم بودیم و هستیم. رمز ماندگاری ما در تاریخ فراخ ما نیز همین پیوند انسانی و شراکت عاطفی در میانه بحرانها بود.ایران به درستی، «زخمیِ سربلندِ بحرانها» لقب گرفته است.
بنابراین میتوان گفت اکسیری که همیشه مانع شکستن ما بود، و اسطورهای که همیشه در ما بیدار بود و سبب میشد در تنگیها حتی خاک بخوریم اما خاک ندهیم، روح فتوت و جوانمردی ملت ایران است.
مجید قربانخانی این روزها بعد از چند سال از خبر شهادتش، دوباره به کشور بازگشت؛ با استخوان هایی سوخته در دستان مادر دلسوخته اش جای گرفت. قصه های مجید ما خیلی شبیه وقایعی از کربلا شد و سرانجام در کربلای خان طومان برات شهادتش را دستش دادند.
باید از آن نگاه های اباعبدالله علیه السلام به زهیر، نصیبش شده باشد که اینگونه از همه عالم برید و به او پیوست. مشهور است «بیابان هم که باشی، حسین آبادت می کند، مانند کربلا». آری، کشتی نجات حسین علیه السلام، همان کیمیایی بود که مجید قهوه خانه دار که خالکوبی روی دستش داشت را به رزمنده ای تمام عیار در دفاع از حرم تبدیل کرده بود.
پدرش می گوید مجید یک سفر اربعین رفت و وقتی برگشت دیگر مجید قبل نبود. یک هفته بعد از بازگشت گفت می خواهد به سوریه برود، پدرش میگوید به او گفتم تو که گروه خونی ات به این حرف ها نمی خورد! دوستان و بستگانش گفته اند که وقتی مجید رفت هم هیچکس باور نمی کرد.
یکی می گفت مجید رفته شهرستان خودشان، دیگری می گفت مجید رفته شمال، اما نه؛ مجید قربانخانی از بسیاری از همرزمان با سابقه اش هم پیشی گرفت و شهید شد. نوع شهادتش هم خاص بود، همین قدر بدانید که پیکرش سه سال بعد بازگشت.
با یک نگاه ولایتی، مجید را مجد و عظمت بخشیدند، اباعبدالله و باب الحوائج علیهماالسلام، در سفر کربلای مجید و دوستانش، مجید را «آدم» کردند، همان آدمی که گفته اند: رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند. اگر بخواهیم دقیق تر و لطیف تر بگوییم، راه را او نرفت، او را به خاطر قابلیت و ادب و محبتش بردند.
گر می روی بی حاصلی
گر می برندت واصلی
رفتن کجا بردن کجا
یافت آباد که جای خود، ایرانی را آباد کرد؛ کسی که خود را یافت. مجید، مقدس نبود که مقدس ها استخاره کردند و به میدان نرفتند؛ مجید، مَرد بود. قصه های مردانگی مجید را از کمک هایش به مستضعفین در نانوایی بربری تا کسانی که تحت پوشش و حمایت خود گرفته بود تا شیشلیک دادن به آن کودک کار و تا بذل ادب و محبت به پدر و مادر و خواهرش می شد دید.
شهید مجید قربانخانی، قصه پر رمز و رازی دارد. او اهل بسیج و هیئت و مسجد به آن معنا نبود، اما متحول شد و به دفاع از حرم آل الله شتافت، اتفاقاً خیلی هم زود شهید شد.
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
ارسال نظرات