نگاهی به وضعیت بقای حکومت سعودی و آینده پیش روی آن
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی در اولین روز سال ۹۸ اعلام کردند: «کشوری در این منطقه و شاید در همه جای دنیا
نویسنده :
حامد کرمانیزاده
کد خبر : 2659
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی در اولین روز سال ۹۸ اعلام کردند: «کشوری در این منطقه و شاید در همه جای دنیا، به بدیِ دولت سعودی من سراغ ندارم؛ دولت سعودی، هم مستبد است، هم دیکتاتور است، هم ظالم است، هم وابسته است، هم فاسد است. برای این دولتِ اینجوری، امکانات هستهای فراهم میکنند؛ اعلان کردند که نیروگاه هستهای برایش میسازند، اعلان کردند که مراکز تولید موشک برایش درست میکنند! آنجا اشکالی ندارد؛ آنجا، چون وابسته به آنها است، چون متعلّق به آنها است، اشکال ندارد که بسازند. حالا البتّه دارند اعلان میکنند، اگر هم بسازند، بنده شخصاً ناراحت نمیشوم؛ چون میدانم که اینها انشاءالله در دوران نهچندان دوری، به دست مجاهدان اسلامی خواهد افتاد.» درواقع، مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در این سخنان خود ضمن برشمردن بخشی از ویژگیهای دولت حاکم بر عربستان بهنوعی از سقوط آل سعود در آینده خبر دادند؛ لذا در این مطلب، به برخی از نشانههای تضعیف آل سعود و سقوط احتمالی این خاندان اشاره میشود.
۱. تضعیف اتحاد آل سعود و آل شیخ
آل سعود در دو قرن گذشته بهتدریج توانسته است در نتیجه اتحاد با وهابیت، دیگر رقبای داخلی را شکست داده و حتی نام خاندان خود را بر کشور عربستان بگذارد. در عمل، کشور عربستان از دو قرن پیش با هویت وهابیت وارد عرصه معادلات منطقهای و بینالمللی شده است، بهنحویکه دوران رشد آنها با پایهگذاری مذهب وهابیت آغاز شد. در هشت دهه گذشته، قدرت بین دو خاندان آل شیخ و آل سعود در عربستان تقسیمشده است. در حقیقت، قدرت سیاسی به آل سعود و قدرت دینی نیز به آل شیخ واگذارشده و دو طرف در اتحادی نانوشته، خود را موظف به رعایت این مرزبندی دانستهاند. درمجموع، هم آل سعود و هم آل شیخ در هشت دهه گذشته بهگونهای رفتار کردهاند که به اتحاد آنها هیچ خدشهای وارد نشود و همین مسئله سبب تداوم پادشاهی عربستان برای بیش از هشت دهه شده است؛ اما به نظر میرسد این اتحاد با ورود نسل سوم شاهزادههای سعودی به هرم قدرت، دچار تغییراتی شده است. تغییراتی که میتواند هم به معنای پایان اتحاد مردان شریعت و شمشیر باشد. به همین دلیل، بسیاری معتقدند که اولین نشانههای سقوط احتمالی آل سعود به دلیل تضعیف پیوند وهابیت با دربار پدیدار شده است.
۲. فساد داخلی و فقر مردم
فساد همواره یکی از مهمترین معضلات حکومتهای پادشاهی به شمار میرفته است. این ویژگی در عربستان که بیش از ۲۰ هزار شاهزاده و شاهدخت عملاً بر منابع مالی کشور عربستان تسلط دارند، بیش از سایر کشورها نمود پیداکرده است. فساد حتی به ادارات تحت امر بن سلمان هم کشیده شده است. اخیراً دادستان عربستان از دستگیری یکی از مدیران اجرایی در وزارت دفاع کشور به اتهام دریافت رشوه میلیونی خبر داد. شهروندان عربستان معتقدند که بن سلمان به همراه برخی افراد نزدیکش، از یکسو سخن از مبارزه با فساد میزنند و از سوی دیگر، به جمعآوری ثروتهای غیرقانونی از محلی که به عموم مردم تعلق دارد، مشغول است. بن سلمان حتی با دستگیری ۲۰۰ شاهزاده و فعال اقتصادی به جرم فساد، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار از اموال آنها را مصادره کرد که این مسئله باعث ایجاد نوعی انشقاق در میان سرمایهداران بزرگ عربستان و دربار سعودی شده است؛ اما فساد واقعی در میان شاهزادگان سعودی بهشدت در حال افزایش است. گروهی از نویسندگان و مؤلفان، تعداد اعضای خاندان سلطنتی سعودی را بین ۵ هزار تا ۱۵ هزار شاهزاده تخمین زدهاند، هرچند که برخی از مردم عادی ترجیح میدهند که خاندان آل سعود را «خاندان ۷ هزار شاهزاده» بنامند. این تعداد با توجه به تعدد همسران ملک عبدالعزیز و وارثان وی، همچنان رو به افزایش است و فاجعه اینجاست که امتیازات و مزایای مالی و اقتصادی هر شاهزاده از بدو تولد به وی تعلق میگیرد و بهتدریج با رشد و بالا رفتن سن، افزایش مییابد. طبق اطلاعات افشاشده توسط «ویکی لیکس» در مقطع زمانی دهه ۹۰ میلادی، هر یک از نوادگان دور ملک عبد العزیز، بنیانگذار سومین پادشاهی آل سعود، ماهیانه مبلغ ۸ هزار دلار بهعنوان حقوق ثابت دریافت میکنند، درحالیکه فرزندان در قید حیات ملک عبد العزیز، ماهیانه از ۲۰۰ هزارتا ۲۷۰ هزار دلار بر حسب دوری و نزدیکی به مؤسس پادشاهی سعودی دریافت میکنند. اعضای خاندان حاکم سعودی در حوزه بانکی نیز دارای امتیازاتی ویژهای هستند. یکی از مهمترین این امتیازات که شاهزادگان آل سعود از آن بهره میبرند، حق دریافت وامهای کلان بانکی است، با این تفاوت که هیچگاه ملزم به بازپرداخت آن نیستند. علاوه بر این در سفرهای خارجی ریختوپاشهای شاهزادههای سعودی بهگونهای است که در دنیا کمتر کسی توان انجام این کار را دارد. بهعنوانمثال ملک سلمان پادشاه عربستان در سفر تفریحی خود به مراکش ۱۰۰ میلیون دلار هزینه کرد. همچنین پادشاه عربستان در سفر ۴ روزه خود به ژاپن اقدام به رزرو ۱۰۰۰ اتاق در هتل و اجاره ۵۰۰ خودروی لیموزین کرد. این در حالی است که درصد بالایی از مردم عربستان در فقر زندگی میکنند. درواقع فساد اقتصادی، اخلاقی و همچنین سیاسی باعث شده است تا ارکان حکومت آل سعود بیش از هرزمانی متزلزل شود. این وضعیت باعث به وجود آمدن فقری گسترده در عربستان شده است. وضعیت عربستان در سالهای اخیر بسیار وخیمتر شده بهطوریکه تورم در دو حوزه کالا و خدمات حدود ۴۰۰ درصد اعلامشده است. فقیرترین منطقه عربستان استان «جیزان»، در جنوب این کشور است که ۱۹۷۰۰ خانواده فقیر را در خود جایداده و پس از آن به ترتیب استانهای «نجران» و «مدینه» قرار دارند. اخیراً فیلمی کوتاه توسط کارگردان جوان عربستانی، «بدرالحمود» با عنوان «قبر» در عربستان منتشر شد که واکنشهای زیادی را برانگیخت. در این فیلم یک خانواده فقیر ۱۱ نفره عربستانی نشان داده میشود که در یک قبر در شهر «ریاض» زندگی میکنند.
۳. فضای سیاسی بسته
عربستان تنها کشوری است که برای سرکوبگری خود قانون هم وضع کرده است. دعوت به تظاهرات یا تحصن، دعوت به اصلاحات، انتقاد از مسئولان یا پیوستن به گروهها و احزاب داخلی و خارجی از ۱۰ سال زندان تا اعدام در پی دارد. این وضعیت پلیسی در عربستان باعث شده تا مردم جرئت علنی کردن مخالفت خود با آل سعود را نداشته باشند؛ اما رشد شبکههای اجتماعی در جهان عرب و بهویژه عربستان باعث شده تا مخالفان بهصورت محدود هم که شده در این کشور به شیوههای مختلف مخالفت خود را اعلام و حتی خواستار برپایی تظاهرات و اعتصاب شوند. در چند سال اخیر روند مخالفتها در عربستان بسیار سریع بوده و پیشبینی میشود این روند همچنان ادامه داشته باشد.
۴. عدم مشروعیت
این رژیم به دلیل ضعف مشروعیت داخلی برای بقا، مجبور به دنبالهروی از یک قدرت بزرگ است و بهاصطلاح باید خود را زیر چتر امنیتی قدرتی بزرگ قرار دهد تا از هرگونه تهدید در امان باشد. عربستان این چتر امنیتی را از سال ۱۹۳۰ در ابتدا، انگلیس و سپس، آمریکا قرار داده و به همین دلیل، مطیع سیاستهای آمریکا است. ثبات در عربستان همزمان با افزایش فزاینده تردیدها درباره تصمیمات ولیعهد این کشور، بسیار شکننده شده است. طی نیمقرن گذشته ثبات در عربستان سعودی تا این اندازه به خطر نیفتاده بود. پسازآنکه «ملک فیصل» برادر خود را در سال ۱۹۶۴ برکنار کرد، روند جانشینی در رأس این پادشاهی، کاملاً مشخص بوده و هیچ رقابتی در آن مطرح نبوده است. در تمام آن سالها، باوجود تحولات ناگوار داخلی و خارجی که این کشور با آن مواجه بوده تا این اندازه ثبات رژیم آل سعود به خطر نیفتاده بود. مادامیکه ملک سلمان در قدرت است، محمد بن سلمان محتملترین وارث تاجوتخت به نظر میرسد، اما شرایط فعلی عربستان بهگونهای است که در صورت مرگ پادشاه، فرایند جانشینی وی ممکن است یکروند جنجالبرانگیز و حتی خشن باشد. درواقع تصمیمات ولیعهد سعودی باعث شده است تا مشروعیت خاندان سعودی در عرصه داخلی که پیشازاین به دلیل فساد، فقر، بیکاری و مسائلی دیگر تضعیفشده بود با بحران مواجه شود. بسیاری از کارشناسان معتقدند باید منتظر سقوط آل سعود بود آنهم نه با یک حمله خارجی، بلکه مشکلات داخلی باعث این فروپاشی خواهد شد. مرگ پادشاه سعودی باعث شروع دوران نزاع و درگیری احتمالی در زمینه جانشینی ولیعهد کنونی خواهد بود. اگر بن سلمان به دنبال تثبیت قدرت در خاندان سلمان باشد، میراث ۸ دههای ملک عبدالعزیز بهنوعی از بین خواهد رفت و حکومت خاندان سلمان آغاز خواهد شد که این مسئله قطعاً با واکنش سخت ۷ هزار شاهزاده سعودی و خانوادههای بزرگ دیگر روبهرو خواهد شد. مسئلهای که میتواند فروپاشی از درون را برای آل سعود به همراه داشته باشد.
ارسال نظرات