هفته گذشته بيانات مهمي از رهبرمعظم انقلاب اسلامي منتشر شد؛ بياناتي که خطاب به دولتمردان دوازدهم (در ديدار تيرماه امسال) بود و نسبت به رفتار کشورهاي اروپايي هشدارهاي راهبردي را مطرح کرده بودند. تاکنون 8 ماه از زمان بيان اين سخنان توسط معظمله ميگذرد و طي اين مدت اروپاييها هيچکدام از تعهدات خود را (حتي 10 درصد از آن) نيز اجرايي نکردهاند و با وعدههاي پوچ به طرف ايراني همچنان در تلاشاند تا مقدمات تحقق شروط 12گانه ضدايراني دونالد ترامپ را فراهم کنند. در بخشي از بيانات رهبرمعظم انقلاب خطاب به دولتمردان ميآيد: «من نمیخواهم فعلاً دربارهی این بستهی اروپایی و اروپا و مانند اینها وارد بشوم، وَالّا آنجا هم حرف زیاد است. به آقای رئیسجمهور هم گفتم که اینها همان نوامبری را که از اوّل گفتند، همان را دارند دنبال میکنند -که تا نوامبر ادامه بدهند- بعد که همه چیز تثبیت شد و تحریمها جا افتاد، بعد یک چیزکی مثلاً بدهند یا ندهند.دنبال این هستند و این، خباثت اینها است.» معظمله در بخش ديگري ميفرمايند: «اقتصاد کشور را به بستهی اروپایی موکول نکنید. بیاییم کارهایی ما داریم در داخل کشور، اینها را باید انجام بدهیم. آنها هم البتّه بایستی حتماً آن کار [خودشان] را بکنند منتها ما مشکلاتمان را به آن [بسته] موکول نکنیم.» ايشان در بخش ديگري از سخنان خود ميفرمايند: «در روزنامه خواندم که ترامپ گفته که من میخواستم به ترزا مِی سفارش کنم راجع به سختگیری نسبت به ایران، اما او به من سفارش کرد دربارهی سختگیری راجع به ایران! اینها اینجور هستند دیگر. آن وقت تلفن میزند به آقای دکتر روحانی و اظهار ارادت و اخلاص هم به ایشان میکند.»
هشدارهاي مکرر، بيتوجهيهاي 5ساله
طي ماههاي اخير تلاش شده است با بکارگيري ابزارهاي مانند «فرافکني»، حاکميت و شخصيتهاي فرادولتي مسئول شرايط کنوني معرفي شده و شخصيتهايي بجز رئيس جمهور و مسئول دستگاه سياست خارجه مسئول هزينههاي ناشي از برجام القاء شود؛ اين در حالي است که «قبل از شروع»، «حين» و «بعد» از مذاکرات هستهاي رهبرمعظم انقلاب بارها (چه در قالب توصیههای غیرعلنی و چه در قالب سخنرانيهاي عمومي و بيانيه رسمي) نه تنها به غيرسودمند بودن توافق با غرب هشدار دادهاند بلکه نسبت به توطئههاي و به اصطلاح وعدههاي سرخرمني آمريکا-اروپا نيز بارها مذاکره کنندگان کشورمان را آگاه کردهاند؛ در ادامه بخشي از هشدارهاي معظمله به دولت طي 5 سال اخير مورد مداقه قرار خواهد گرفت.
خطوط قرمز
از مهمترين بخشهاي هشدارهاي رهبرمعظم انقلاب به تيم مذاکره کننده آن بود که متن برجام نبايد «خطوط قرمز» را مورد تعدي قرار بدهد، از جمله اين خطوط قرمز؛
ــ لغو فوری تحریمهای اقتصادی، مالی و بانکی هنگام امضای موافقتنامه و سایر تحریمها در فواصل معقول
ــ منوط نشدن لغو تحریمها به اجرای تعهدات ایران (همزمانی و توازن تعهدات)
ــ عدم پذیرش محدودیتهای بلندمدت
ــ ادامه کار تحقیق و توسعه وساختوساز در زمان محدودیت
ــ مخالفت با موکول کردن هر اقدامی به گزارش آژانس
ــ مخالفت با بازرسیهای غیرمتعارف، پرسوجو از شخصیتهای ایران و بازرسی از مراکز نظامی
ــ مخالفت با زمانهای 15 و 25 سال برای اتمام برخی موضوعات؛
بود که با مروری کوتاه بر خطوط قرمز اعلامشده از سوی ايشان و سپس با بررسی نحوه اجرای این خطوط قرمز توسط دولت، پی میبریم که فاجعه برجام دقیقاً بر اثر نافرمانی از این فرامین روشنگر بود. نه تنها خط قرمز رهبرانقلاب در بلندمدت نبودن این توافق و محدودیتهای خارق العاده بازرسیهای غیر متعارف که حتی به بازرسیهای سرزده از دانشگاه ها رسیده است تحقق نیافت که تحریمهای اقتصادی به عنوان اصلیترین دلیل مذاکرات نیز محقق نشده و امروز دولت با وعده عقبنشینی در FATF و دادن اطلاعات مالی کشور سرآب رفع محدودیتهای اقتصادی کشور را وعده میدهد. بايد توجه داشت که رهبر معظم انقلاب در روز عید سال 95 در این خصوص به اعتراف محمدجواد ظریف اشاره کرده و گفتند: «وزیر خارجهی محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما [مثلاً] اینجا را یا این خطّ قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم. معنای این همین است.» بعدها معظمله یکی از علل عبور از منافع ملی کشور را عجله و بی توجهی دانسته و در دیدار فرماندهان و مسئولان نیروی دریایی ارتش(7 آذر 95) فرمودند: «مشکلات فعلی در توافق هستهای، بهخاطر عجله در زودتر به سرانجام رسیدن توافق است... وقتی عجله داریم که کاررا زودتر تمام کنیم و به جایی برسانیم، از جزئیات غفلت میکنیم و گاهی غفلت از یک امر جزئی، موجب ایجاد رخنه و نقطهی سلبی در آن کار میشود، بنابراین باید مراقب بود که کارها متین، محکم و با شتاب مناسب انجام شود.»
شروط 9 گانه پذيرش برجام
رهبر معظم انقلاب بعد از آنکه دولتمردان نتوانستند برخي از خطوط قرمز را حفظ کنند و نهايتا تن به امضاي توافق هستهاي در تيرماه سال 94 دادند، بار ديگر شروطی ۹ گانه را برای دولت تعیین کردند که در صورت تحقق آنها دولت مجاز به اجرای آن توافق بود. آن شروط چه بود؟ نگاهی به برخی از آن شروط مهم بیندازیم.
- اعلام کتبی رئیسجمهور آمریکا و اتحادیه اروپا مبنی بر لغو تحریمها.
- وضع هر تحریمی در دوره ۸ ساله اجرای برجام از سوی کشورهای غربی نقض برجام بوده و در آن صورت دولت موظف است از این توافق خارج شود.
- نوسازی نیروگاه اراک تنها در صورتی آغاز میشود که قرارداد قطعی و مطمئن درباره طرح جایگزین آن امضا شود.
- معامله اورانیوم غنیشدهی در برابر کیک زرد با دولت خارجی در صورتی آغاز شود که قرارداد مطمئن دراینباره همراه با تضمین کافی منعقد شده باشد.
- طرح لازم برای پیشرفت در صنعت هستهای تا بازه ۱۵ سال آینده که منتهی به ۱۹۰ هزار سو است در دستور کار قرار گیرد.
- سازمان انرژی اتمی توسعه فنآوریهای خود را به گونهای انجام دهد که در پایان دورهی ۸ ساله هیچ کمبود فنآوری برای ایجاد غنیسازیِ مورد قبول در برجام وجود نداشته باشد.
- در موارد ابهام سند برجام، تفسیر طرف مقابل مورد قبول نیست و مرجع، متن مذاکرات است.
- وجود پیچیدگیها و ابهامها در متن برجام و نیز گمان نقض عهد و تخلّفات و فریبکاری در طرف مقابل بویژه آمریکا، ایجاب میکند که یک هیئت قوی و آگاه و هوشمند، تشکیل شود. این شروط از پیشنیازهای اجرا و آغاز برجام از سوی معظمله به شمار میرفت، اما همانطور که مشخص است پس از حدود 4 سال میتوان به راحتی دریافت که برخی از آنها اجرا نشده است.
5 شرط برای ادامه برجام با اروپا
بعد از نقض برجام توسط آمريکا و خروج اين کشور از توافق هستهاي، رهبرمعظم انقلاب شروط 5 گانه را براي ادامه برجام با اروپاييها مطرح کردند و امروز هيچ کدام از آن شروط رنگ تحقق به خود نگرفته است.
1- «آمریکا قطعنامهی ۲۲۳۱ را نقض کرده است؛ اروپا باید یک قطعنامه علیه نقض آمریکا، صادر کند.» این شرط نه تنها رخ نداد که تاکنون دیده نشده است که مقامات دولتي برای این مهم تلاشی انجام دهند.
2- «اروپا باید متعهد شود که بحث موشکی و منطقهای جمهوری اسلامی را مطرح نخواهد کرد.»زیاده خواهی اروپا هر روز بیش تر از روز دیگر شده است و تقریبا هیچ موضعی از اروپاییها دیده نشده که در آن به دخالت در امور دفاعی یا منطقه ای ایران پرداخته نشده باشد.
3- «اروپا باید با هر گونه تحریم جمهوری اسلامی مقابله کند و مقابل تحریمهای آمریکا صریح بایستد.» هیچ اراده سیاسی تاکنون از جانب اروپا برای مقابله با تحریم های آمریکا نشده است. تاجایی که رهبرمعظم انقلاب در حضور رئيس جمهور محترم به نقل جملهای از ترزا می میپردازد که حتی از آمریکا نیز برای تحریم ایران تلاش بیشتری میکند. اروپا حتی با بهانه اینکه نمیتواند شرکتهای خصوصی را مجبور به رابطه با ایران کند که حتی شرکتها و بانکهای دولتی این کشور هم حاضر به همکاری با ایران نشدهاند و تمام هزینههای برجام را یک طرفه از جیب ایران پرداخت میکنند.
4- «اروپا باید فروش کامل نفت ایران را تضمین کند. چنانچه آمریکاییها توانستند به فروش نفت ما ضربه بزنند، باید بتوانیم آن مقدار نفت که میخواهیم بفروشیم. اروپاییها بهنحو تضمینشدهای باید جبران کنند و نفت ایران را خریداری کنند.» هیچ تضمینی اروپا به ایران نداده و حتی اعلام کرده که با وجود فشار آمریکاییها تضمینی هم نخواهد داد!
5- «بانکهای اروپایی باید تجارت با جمهوری اسلامی را تضمین کنند. ما با این سه کشور دعوا نداریم، اما اعتماد نداریم به آنها؛ آن هم متکی است به سابقهشان.» به هیچ عنوان مذاکرات دولت با اروپاییها نتوانست این تجارت را تضمین کند. حتی اروپا با اعلام کانال مالی تخیلی اینستکس وعده های جزئی و پوچی به ایران داد. البته این وعده ها که ماه ها از آن میگذرد با این پیش شرط انجام شده است که ایران اطلاعات مالی خود را در اختیار FATF قرار دهد؛ رخدادی که کارشناسان نه تنها دیگر آن را کانال مالی معرفی نمیکنند که حتی مانعی بر سر راه دور زدن تحریمها میدانند.
فرار شرکتهاي اروپايي به جاي قرار!
همانگونه که انتظار بود اروپا هیچگاه حاضر به دادن تضمینی عینی برای بهرهمندی ایران از منافعی که قرار بود در برجام ببرد، نشد و بعد از اینپا و آنپا کردنهای فراوان حتی بهواسطه بازگشت تحریمهای آمریکا، شرکتهای اروپایی فرار را بر قرار ترجیح دادند و از ایران خارج شدند. در چنین شرایطی اگرچه اروپاییها ایدههایی چون بهروزآوری قانون مسدودسازی تحریمهای آمریکا، کانال مالی و... را مطرح کردند اما درنهایت به یک شرکت محدود تحتعنوان «اینستکس» بسنده کردند؛ شرکتی که قرار است بهرغم همه وعدههای پیشین، مبادلات مالی را صرفا به سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه محدود کرده و به بستری برای تجارت نفت در برابر غذا و دارو تبدیل شود.
رويکرد ثابت اروپا در قبال ايران چه بوده است؟
جالب است بدانيم؛ رويکرد کشورهاي فرانسه،آلمان و انگليس در مواجهه با ايران دو عنصر ثابت داشته است؛ نخست اینکه؛ اروپا از روز آغاز مذاکرات هستهای «فشار برای وادار کردن ایران به مذاکره در حوزههای غیرهستهای» و «تکمیل فرایند حقوقی جهت صدور قطعنامههای شورای امنیت ذیل قطعنامه ۲۲۳۱» را با بهکارگیری ابزارهایی مانند «تفسیر موسع از برجام و روح آن»، «ایجاد رویههای حقوقی مانند ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت به بهانه آزمایش موشکی و حضور سردارسلیمانی در حلب» و «سندسازیهای حقوقی با طرح ادعای حمله موشکی ایران به ریاض» در دستور کار قرار داده است. دوم آنکه؛ حداقل از روز امضای برجام تاکنون با سوزاندن عنصر «زمان» برای ایران هدف مهمی مانند «استمرار بخشیدن به تعطیلی صنعت هستهای» را عملیاتی کرده است.
سياستهاي اروپا قبل و بعد از خروج ترامپ از برجام
اروپا نزدیک به سه سال (از روز امضای برجام تا زمان خروج ترامپ از آن از تیرماه ۹۴ تا اردیبهشت ۹۷) تعهدات دهگانه خود در برجام را عملیاتی نکرده است، تعهداتی که اجرایی کردن حداقل یک سوم آن میتوانست بسیاری از مشکلات پیش روی اقتصاد ایران را بهآسانی حذف کند. از روز خروج ترامپ از برجام تا روز اجرایی شدن دور دوم تحریمهای ضدایرانی در ۱۳ آبان (نزدیک هفت ماه) اروپا هیچ تلاش و اقدام عملی برای اجرایی کردن SPV صورت نداده است و به گفته رویترز عملیات اجرایی این سازوکار مجعول مالی را به اواسط سال ۲۰۱۹ موکول کرده است! و طي هفته هاي گذشته تنها به ثبت (و نه اجرا) يک کانال مبهم به نام اينستکس بسنده کرده است، کانالي که عباس عراقچي بعد از جلسه اخير کميسيون مشترک برجام از محتوا و چگونگي راه اندازي آن اظهار بي اطلاعي ميکند! با این توصیف یعنی اروپا طی 5سالی که صنعت هستهای ایران تعطیل بوده و ایران تمام تعهدات خود را اجرایی کرده است، تنها به استراتژی «زمان گرفتن از ایران» با وعدههای مجعول روی آورده است. اروپا همچنين در هفته اخير در تنها به ابراز تأسف نسبت به عدم اجراي تعهدات خود و آمريکا پرداخته و در تفسیری معنادار از «امنیتساز بودن»(بخوانيم استانداردسازي رفتار ايران) برجام حمایت کرد! پرسش اينجاست که چرا امروز بعد از گذشت 5 سال از هزينهسازيهاي مستمر و دامنه دار اروپا عليه منافع ايران، دولت هيچ ارادهاي براي توقف اجراي تعهدات خود ندارند و تنها تمرکز خود را به فرافکني و تقصيرتراشي براي نهادهاي بالادستي متمرکز کرده کرده است. براستي زمان آن نرسيده است که دولتمردان ضمن عذرخواهي نسبت به اتلاف سرمايههاي کشور در قبال اروپا-آمريکا رفتار و رويکرد خود را در مقابل آنها تغيير دهد؟
پرسش اساسي اين است که آيا دستگاه ديپلماسي کماکان بايد با اروپايي ها گستاخ مدارا کند، آنهم در حالي که اروپايي ها نزديک به 1400 روز تعهدات عيني خود در متن برجام را از 23 تير ماه 1394 (روز امضاي برجام) تاکنون اساسا اجرايي نکرده و از ارديبهشت ماه امسال تاکنون نيز تعهدات خود در قالب spv را عملياتي نکرده است؟
ارسال نظرات