29 بهمن 1397 - 11:47

دوستداران همیشگی انگلیس!

خسارت‌ها و ضرباتی که انگلیسی‌ها به منافع ملی ایرانیان زده‌اند حتی در برهه‌هایی بیشتر از ایالات متحده است چرا که قدمت حضور انگلیسی‌ها در ایران بیشتر بوده و تنوع و تکثر دشمنی این کشور با جامعه ایرانی فراتر از سایر کشورهاست؛ بر همین اساس نباید دشمنی انگلیسی‌ها را تنها به روی کارآمدن رضاخان (با توطئه کودتا در ۳ اسفند ۱۲۹۹) محدود و محصور کرد.
نویسنده :
محمد شيخي‌ پور
کد خبر : 2332

پایگاه رهنما :

خسارت‌ها و ضرباتی که انگلیسی‌ها به منافع ملی ایرانیان زده‌اند حتی در برهه‌هایی بیشتر از ایالات متحده است چرا که قدمت حضور انگلیسی‌ها در ایران بیشتر بوده و تنوع و تکثر دشمنی این کشور با جامعه ایرانی فراتر از سایر کشورهاست؛ بر همین اساس نباید دشمنی انگلیسی‌ها را تنها به روی کارآمدن رضاخان (با توطئه کودتا در ۳ اسفند ۱۲۹۹) محدود و محصور کرد. انگلیسی‌ها تنها در دوره ناصرالدین شاه امتیازات زیادی در جهت غارت ذخایر و منابع ملی و فرهنگی ایران کسب کردند که مهمترین آن تأسیس بانک شاهنشاهی، تأسیس تلگراف، تأسیس خط آهن، استخراج معادن و فلزات و سنگ‌های گران قیمت و آثار باستانی، کشتیرانی در کارون و استخراج انواع فرآورده‌های دریایی می‌باشد. غارت منابع و منافع ایران توسط انگلیس تنها به موارد فوق خلاصه نمی‌شود به طوری که کارنامه سیاست بریتانیا در کشورمان در دو سده اخیر، سرشار از فشار‌ها و زورگویی‌ها، تحمیل قراردادها، کسب امتیاز‌ها و انجام کودتاهای استعماری (با زور و فشار و نیرنگ) در این مرز و بوم است. در آغاز روابط جدید ایران و انگلیس سرگور اوزلی دیپلمات بریتانیایی و اولین سفیر بریتانیا در ایران می‌نویسد: «از آن جا که هدف غائی ما حفظ متصرفات‌مان در هندوستان می‌باشد، به عقیده من بهتر این است که ایران را در حالت ناتوانی و وحشیگری کنونی خود بگذاریم، نه اینکه سیاستی در یک جهت دیگر پیش گیریم.» نباید فراموش کرد که دشمنی انگلیس با جامعه ایرانی تنها به دوره قاجاریه اختصاص ندارد به طوری که انگلیسی‌ها با روی کارآمدن مهره مطلوب خود در ایران (رضاخان) در تمام عصر پهلوی با همراهی و همگامی آمریکایی‌ها منافع ملی ایران را تاراج کرده و منابع و دارایی کشور را به یغما بردند. نکته جالب توجه آنکه علیرغم آنکه با پیروزی انقلاب اسلامی آمریکا و انگلیس نتوانستند به مانند عصر پهلوی و قاجاریه به منافع ملی کشور ضربه بزنند، اما با بکارگیری برخی از شیوه‌های نوین نظیر «نفوذ و عضوگیری از بین برخی از مسئولان و کارگزاران نظام»، «تقویت یک جریان خاص و نشانه‌دار سیاسی در داخل کشور» و یا «با فشار‌های که در قالب کنوانسیون و سازمان‌های بین‌المللی به کشورمان وارد کرده‌اند» در تکاپو بوده تا منافع جامعه ایرانی را بار دیگر ذبح کنند.
حال علیرغم آنکه انگلیسی‌ها موازی با دشمنی آمریکا، توطئه‌های گسترده و فراگیری علیه جامعه ایرانی ترتیب داده‌اند که جماعتی غربگرا در داخل کشور همچنان تلاش می‌کنند تا چهره نظام سلطه اعم از آمریکا و اروپا را «تطهیر» و دشمنی غرب با ملت ایران را منسوخ شده و به قبل از پیروی انقلاب اسلامی محدود کنند و اینگونه القاء کنند که این کشور‌ها در مواجهه با حقوق ایرانیان تغییر رویه داده و باید با آن‌ها برای تامین منافع ملی روی میز مذاکره نشست! به عنوان نمونه طی ۲ سال اخیر جریان غربزده داخلی سفر برخی از مقامات انگلیسی به تهران را حاوی دستاورد و به صورت تلویحی پایان دهنده دشمنی‌های دو طرف معنا کرده‌اند! به طوری که بعد از سفر جانسون، وزیر امور خارجه سابق انگلیس طیف خوش‌بین به غرب در داخل کشور تطهیر اروپایی‌ها را با ادبیات جدیدتر رقم زده و خواهان تعدیل مواضع جمهوری اسلامی ایران در مقابل این کشور اروپایی شدند. جماعت مورد اشاره اینگونه خباثت‌های انگلیسی‌ها را در دل رسانه‌های خود توجیه می‌کردند: «دلواپسان سعی می‌کنند در اقدامی نخ‌نما شده و داستانی تکراری، بار دیگر موضوع استعمار پیر را وسط بکشد و دست دوستی جانسون به ظریف را نماد خباثت بریتانیای کبیر تعبیر کند. به عبارتی، جریان دلواپس در مقطع کنونی و با ورود جانسون به ایران، همان راهی را می‌رود که پیش‌تر در قبال ورود وزرای خارجه اروپایی دیگر رفته بود.» رسانه‌های دیگری از همین طیف می‌نویسد: «توصیه به سیاستمداران این است که نگذاریم آقای جانسون از کشور ما بی‌انگیزه برگردد که در آن صورت حتی افکار عمومی هم علیه ما خواهد شد... اگر جانسون از کشور ما با دست پر به کشورش بازگشت، یک فضای مناسب در اروپا برای سرمایه‌گذاری کردن به وجود می‌آید...».
اینکه جماعتی در داخل کشور «سفیدنمایی غرب» و بویژه انگلیسی‌ها را به عنوان یک هدف عمده ملی! دنبال می‌کنند یک خطر جدی برای منافع ملی به شمار می‌آید چرا که در عادی‌ترین حالت ممکن چند هزار آقازاده در دانشگاه‌های این کشور تحصیل کرده که خود بستری بسیار مناسبی برای نفوذ در داخل است و زمانی «خط نفوذ و توطئه آفرینی انگلیسی‌ها» پررنگ‌تر می‌شود که بدانیم بر اساس آمار مراکز رسمی کشور برخی از چهره‌های وابسته به یک جریان سیاسی تابعیت دوگانه از انگلیس را در اختیار دارند. به هر روی توطئه‌های ضدانگلیسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رو به فزونی بوده است و اینکه یک جریان چهره غرب و انگلیسی‌ها را بزک می‌کند ناشی از منافع شخصی و حزبی است. توطئه‌های ضدایرانی انگلیسی‌ها طی سال‌های اخیر در مصادیق ذیل خلاصه می‌شود؛
۱- حمایت مستمر از اشخاص، گروهک‌ها و براندازان جمهوری اسلامی در ۴۰ سال گذشته نظیر بنی‌صدر، منافقین، ملی مذهبی‌ها
۲- آموزش و تجهیز و پشتیبانی از بمب‌گذاری و دیگر اقدامات تروریستی در سیستان و بلوچستان، خوزستان، حرم مطهر رضوی، حسینیه شیراز و نیز ترور دانشمندان هسته‌ای و شهیدان لاجوردی و صیاد شیرازی یا ده‌ها مورد مشابه
۳- فضاسازی‌های مستمر رسانه‌ای با بکار گرفتن بنگاه‌های سخن پراکنی نظیر بی‌بی‌سی و راه‌اندازی شبکه‌های مختلف رسانه‌ای فارسی زبان در جهت براندازی و تخریب چهره نظام اسلامی در افکار عمومی مردم دنیا، و تلاش برای نابودی فرهنگ و هویت غنی ایران
۴- مدیریت و راهبری مستقیم در فتنه‌های سال ۷۸، ۸۸ و ۹۶ و حمایت رسمی و علنی از آشوبگران و فتنه‌گران، قابل بحث است. علاوه بر موارد یاد شده انگلیسی‌ها همواره خط تحریم، تهدید و حمله نظامی به کشور را نیز دنبال کرده اند که مصادیق آن در صدور قطعنامه‌های ضدایرانی شورای امنیت و حتی اقدامات فراگیر ضدایرانی بعد از اجرای برجام نیز قابل ردیابی است.
برچسب ها: انگلیس ایران دشمن

ارسال نظرات