چهارشنبه ؛ 18 تير 1404

طرح خطرناک خلع سلاح گروه‌های مقاومت در عراق و ابعاد پشت‌پرده آن

طرح خلع سلاح گروه‌های مقاومت در عراق را نمی‌توان یک برنامه امنیتی یا داخلی دانست؛ این پروژه بخشی از یک نقشه بزرگ برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه و فروپاشی محور مقاومت است. تحولات میدانی نشان می‌دهد که این طرح می‌تواند پیامدهای فاجعه‌باری برای امنیت عراق و کل منطقه داشته باشد.
کد خبر : 19343

تبیین:

در پی جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، معادلات منطقه‌ای به‌شدت دچار تغییر شده و تلاش‌های فشرده‌ای از سوی بازیگران بین‌المللی و منطقه‌ای برای مهار و تضعیف محور مقاومت آغاز شده است. یکی از اصلی‌ترین میادین این نبرد خاموش، کشور عراق است که همواره به‌دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، نقش حیاتی در معادلات امنیتی منطقه غرب آسیا ایفا کرده است.

در هفته‌های اخیر، طرح‌هایی با شعار "تقویت حاکمیت دولت" و "خلع سلاح گروه‌های خارج از چارچوب دولت" به‌طور جدی مطرح شده که هدف اصلی آن، خلع سلاح گروه‌های مقاومت زیرمجموعه حشد الشعبی است.

به نظر می‌رسد تحرکات فعلی بخشی از یک سناریوی کلان برای بازطراحی نقشه منطقه و اجرای طرح "خاورمیانه جدید" است؛ سناریویی که در نهایت می‌تواند به تجزیه عراق، تضعیف محور مقاومت و گسترش نفوذ رژیم صهیونیستی و ترکیه منجر شود. این گزارش به بررسی ابعاد مختلف این طرح خطرناک می‌پردازد.

 

1- طرح خلع سلاح مقاومت در عراق: بازیگران، ابزارها و اهداف

 

الف) نقش دولت عراق در خط مقدم فشارها

دولت محمد شیاع السودانی در شرایطی حساس و زیر فشارهای فزاینده آمریکا و برخی کشورهای عربی، وارد مسیر پرچالش خلع سلاح گروه‌های مقاومت شده است. در ظاهر، این اقدام با شعار "حاکمیت دولت بر سلاح" توجیه می‌شود، اما در واقع، بسیاری از تحلیلگران معتقدند این سیاست بیشتر تحت دیکته طرف‌های خارجی شکل گرفته است.

ایالات متحده از زمان تشکیل دولت السودانی به‌دنبال اعمال فشار بوده تا با تضعیف حشد شعبی، نفوذ ایران در عراق را کاهش دهد.

کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نیز از این سناریو حمایت می‌کنند تا محور مقاومت را در عراق از هم بپاشند.

دولت السودانی تلاش دارد طرح خلع سلاح را به‌صورت تدریجی و در ظاهر قانونی پیش ببرد، اما این روند می‌تواند امنیت داخلی عراق را به‌شدت به خطر بیندازد.

این در حالی است که این نیروها هم بر اساس قانون پارلمان در دوران عادل عبدالمدی به عنوان بخشی از نیروهای مسلح تحت امر نخست وزیر در ساختار نظامی کشور به رسمیت شناخته شده اند و در نتیجه نمی‌توان از سلاح مقاومت به عنوان خارج از اختیارات دولت سخن گفت، و هم این نیروها نقشی بی‌بدیل در مبارزه با تروریسم تکفیری و حفظ تمامیت ارضی عراق داشته‌اند و کارآمدی و انضباط و مشروعیت مردمی خود را به اثبات رسانده‌اند.

ب) بازگشت مقتدی صدر: ابزار یا بازیگر؟

مقتدی صدر که پس از بن‌بست‌های سیاسی سال ۲۰۲۲ برای مدتی از صحنه کنار رفته بود، به‌صورت ناگهانی به میدان بازگشته و مواضع بسیار تندتری نسبت به گذشته در قبال گروه‌های مقاومت اتخاذ کرده است.

صدر ضمن تحریم زودهنگام انتخابات آینده، خواستار خلع سلاح تمامی گروه‌های شبه‌نظامی خارج از کنترل دولت شده و به‌ویژه حشد شعبی را هدف انتقادات خود قرار داده است.

او در پیامی دست‌نویس در توییتر نوشت: «حق برقرار نمی‌شود و باطل دفع نمی‌شود مگر با تسلیم سلاح‌های رها شده به دولت، انحلال شبه‌نظامیان، تقویت ارتش و پلیس، تضمین استقلال عراق و عدم سرسپردگی، تلاش مجدانه برای اصلاحات و پاسخگو کردن فاسدان، و آنچه پنهان است بزرگتر است.»

بسیاری از ناظران معتقدند صدر به‌صورت آگاهانه یا نا‌آگاهانه در حال بازی در زمین سناریویی است که هدف نهایی آن حذف قدرت بازدارنده مقاومت و باز کردن راه برای بازگشت بحران‌های امنیتی به عراق است.

گزارش‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد مقتدی صدر در حال حاضر در یک مسیر هم‌راستا با سیاست‌های عربستان سعودی و آمریکا حرکت می‌کند؛ مسیری که ممکن است نتیجه اشتباه محاسباتی و بر اساس تلاشی برای از سر راه برداشتن رقبا در مسیر کسب قدرت باشد زیرا اگرچه صدر پیشتر اعلام کرده بود که از دنیای سیاست برای همبشه کناره گیری کرده است اما مواضع اخیر او نشان می‌دهد تحریم ابزاری برای پیشبرد برنامه هایش در انتخابات پیش رو است.

گفتنی است طبق تصمیم شورای وزیران عراق انتخابات پارلمانی عراق قرار است در ۱۱ نوامبر برگزار شود.

طبق قانون انتخابات، این انتخابات باید ۴۵ روز قبل از پایان دوره فعلی پارلمان که در ۸ ژانویه ۲۰۲۶ به پایان می‌رسد، برگزار شود.

مواضع مقتدی صدر با واکنش مثبت از سوی جریان مقاومت مواجه نشده و حتی باعث بسیج گروه‌ها برای تقویت اتحاد داخل عراق و مقابله احتمالی با فشارهای خارجی شده است. 

برای مثال ابوعلی العسکری، سخنگوی امنیتی گردان‌های حزب‌الله عراق، به مواضع کسانی که خواستار خلع سلاح گروه‌های تروریستی شده‌اند، حمله تندی کرد.

او در پستی که در پلتفرم «ایکس» منتشر کرد، گفت: «ناله بزدلان از فریادهای جنایتکارانه صهیونیستی-آمریکایی برای کنار گذاشتن سلاح‌های مقاومت در عراق، که از دولت و اماکن مقدس در زمانی که ارتش شکست خورد و بغداد تقریباً سقوط کرد، محافظت نمود، ناشی می‌شود.»

او افزود: «بگذارید جهانیان و کسانی که ناشنوا هستند بشنوند که سلاح مقاومت، ودیعه امام مهدی (ع) نزد مجاهدین است و تصمیم به کنار گذاشتن آن تنها در دستان اوست».

در همین زمینه، ابوعلاء الولائی، دبیرکل گردان‌های سید الشهدا نیز پست مشابهی منتشر کرد و در آن تأکید کرد که «زمین گذاشتن سلاح، جز تحقیر، انحطاط، پشیمانی و ندامت نتیجه‌ای نخواهد داشت».

 

۲- پشت‌پرده طرح: نقشه «خاورمیانه جدید» و تجزیه عراق

به طور حتم از میان برداشتن یکی از ستون‌های اصلی امنیتی در عراق از سرفصل‌های سیاست آمریکا در عراق و منطقه است و لذا با توجه به اهدافی که واشنگتن برای ترسیم چشم انداز سیاسی و امنیتی و ژئوپلتیکی مطلوب خود در منطقه همسو با منافع رژیم صهیونی دیده است، می توان از تبعات امنیتی حتمی خلع سلاح مقاومت در عراق برای بغداد سخن گفت.

الف) بازگشت تروریسم: تهدید از مرزهای سوریه

یکی از پیامدهای قطعی خلع سلاح گروه‌های مقاومت، تضعیف ساختار دفاعی عراق در برابر بازمانده‌های تروریسم تکفیری است.

غائله داعش و حمله تکفیری‌ها از سوریه به عراق در سال 2014 و اثبات دست داشتن آمریکا و متحدانش با این توطئه، به خوبی ثابت کرد که امنیت و ثبات عراق به وضعیت سوریه گره خورده است و همانطور که در اوایل سلطه گروه‌های مسلح به رهبری تحریرالشام بر دمشق هشدارها درباره امکان سرایت بی‌ثباتی و ناامنی به عراق، سیاسیون و مقامات و افکار عمومی در عراق را نگران کرد، اکنون نیز نباید تصور کرد که تشکیل ظاهری حکومت جدید و حمایت کشورهای منطقه و غرب از جولانی و دارودسته‌اش به معنای رفع تهدید سوریه برای ثبات عراق است.

گزارش‌ها حاکی از آن است که مسلحین تحت امر ابومحمد جولانی به سرکوب خونین مخالفین بویژه اقلیت‌ها مشغول هستند و از طرف دیگر عدم اعتماد اقلیت‌های قومی و مذهبی به شعارهای جولانی موجب شده تا حتی وزیر خارجه آمریکا چشم انداز ثبات در سوریه را تاریک و مبهم برآورد کند.

در نتیجه، در خلأ حضور گروه‌های مقاومت به عنوان سپر محافظتی مردمی، انتقال عناصر مسلح و تجهیزات سبک از خاک سوریه به مناطق غربی عراق به‌ویژه استان الانبار، یک خطر جدی محسوب می‌شود و تکرار سناریوی ۲۰۱۴ و سقوط مناطق غربی به دست گروه‌های تروریستی کاملاً محتمل است.

هدف این تحرکات، نه صرفاً ایجاد بی‌ثباتی، بلکه حرکت به‌سمت تجزیه عملی عراق به مناطقی با کنترل‌های مستقل و ممانعت از شکل‌گیری یک عراق یکپارچه و مقتدر است.

ب) مداخله ترکیه: توسعه نفوذ در شمال عراق

ترکیه با تمرکز بر نبرد با پ.ک.ک، حضور نظامی خود را در شمال عراق طی سال‌های اخیر به‌طور قابل توجهی گسترش داده است.

عملیات‌های نظامی گسترده ترکیه در اقلیم کردستان و مناطق هم‌مرز به‌طور مشکوکی با تحرکات علیه حشد شعبی هم‌زمان شده است.

آنکارا درصدد است با استفاده از خلأ ناشی از تضعیف گروه‌های مقاومت، منطقه‌ای حائل در شمال عراق ایجاد کند که در عمل تحت کنترل ارتش ترکیه باشد.

برخی تحلیل‌ها از احتمال ادعای تاریخی ترکیه نسبت به مناطقی نظیر موصل و کرکوک در آینده خبر می‌دهند.

ترکیه از حذف حشد شعبی استقبال می‌کند، چرا که این گروه یکی از اصلی‌ترین موانع مقابل توسعه‌طلبی ترکیه در عراق بوده است.

ج) پروژه مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی

ایالات متحده و رژیم صهیونیستی منافع استراتژیک مشترکی در تضعیف محور مقاومت دارند.

اسرائیل در سال‌های اخیر بارها به مواضع گروه‌های مقاومت در سوریه و عراق حمله کرده است و اکنون به دنبال تکمیل این روند از طریق فشارهای سیاسی بر بغداد است.

واشنگتن، که از زمان جنگ داعش نیروهای خود را در عراق حفظ کرده، از طریق فعال‌سازی جریان‌های داخلی و منطقه‌ای در پی اجرای این سناریو است تا بدون مداخله مستقیم، اهداف خود را پیش ببرد.

 

۳پیامدهای خطرناک اجرای طرح

اگر طرح خلع سلاح گروه‌های مقاومت در عراق با موفقیت اجرا شود، می‌توان انتظار داشت که تحولات خطرناکی منطقه را در برگیرد:

افزایش تهدید گروه‌های تروریستی: خلأ امنیتی ناشی از تضعیف مقاومت می‌تواند به بازگشت داعش یا گروه‌های مشابه در مناطق غربی و شمالی عراق منجر شود.

گسترش نفوذ بیگانگان: ترکیه و رژیم صهیونیستی می‌توانند حوزه نفوذ خود را در عراق توسعه دهند.

تقویت روند تجزیه عراق: احتمال فروپاشی تدریجی ساختار واحد عراق و شکل‌گیری مناطق خودمختار جدید بالا می‌رود.

افزایش درگیری‌های قومی و مذهبی: با تضعیف محور مقاومت، درگیری‌های داخلی میان گروه‌های شیعه، سنی و کرد افزایش خواهد یافت.

احتمال ورود عراق به یک جنگ نیابتی تمام‌عیار: رقابت میان قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی می‌تواند عراق را به صحنه جنگ‌های نیابتی جدید تبدیل کند.

 نتیجه‌گیری

طرح خلع سلاح گروه‌های مقاومت در عراق را نمی‌توان یک برنامه امنیتی یا داخلی دانست؛ این پروژه بخشی از یک نقشه بزرگ برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه و فروپاشی محور مقاومت است. تحولات میدانی نشان می‌دهد که این طرح می‌تواند پیامدهای فاجعه‌باری برای امنیت عراق و کل منطقه داشته باشد.

در چنین شرایطی، حفظ هوشیاری، انسجام ملی و تقویت جبهه مقاومت نه‌تنها برای عراق، بلکه برای کل محور مقاومت و حتی برای حفظ ثبات منطقه حیاتی است. تنها با اتحاد میان گروه‌های سیاسی و مقاومت می‌توان در برابر این سناریوهای پیچیده و خطرناک ایستادگی کرد.

منبع: الوقت

ارسال نظرات