دنیایی که امروزه در آن زندگی میکنیم به چندین جهت شباهت زیادی به سرزمین عجایب دارد تشخیص تصویر بلندگوهای هوشمند و ماشینهای خود ران همه اینها به دلیل پیشرفت حوزه هوش مصنوعی امکان پذیرشده است که به عنوان ((توانایی یک سیستم پردازش صحیح دادههای خارجی، یادگیری از همان دادهها، استفاده از آن دانش از طریق سازگاری و انعطاف پذیری برای دستیابی به اهداف و وظایف خاص))تعریف میشود. هوش مصنوعی در دهه ۱۹۵۰ به عنوان یک رشته دانشگاهی تاسیس شد، اما بیش از نیم قرن شاخه علمی ناشناختهای با علاقه محدود باقی ماند. امروز به دلیل ظهور کلان داده و تکامل در قدرت پردازش، وارد محیط کسب و کار گفتگوهای عمومی شده است.
هوش مصنوعی باتوجه به پردازش و تحلیلی که از خود ارائه میدهد (هوش شناختی، عاطفی وهوش اجتماعی) را میتوان به هوش مصنوعی تحلیلی الهام گرفته از انسان و هوش مصنوعی انسانی طبقه بندی کرد یا براساس مرحله تکاملی خود به هوش مصنوعی محدود، عمومی و فوق العاده طبقه بندی کردبا این حال وجه اشتراک این است که وقتی هوش که به استفاده عموم میرسد، غالباًبه این صورت در نظر گرفته نمیشود. این پدیده به عنوان اثر هوش مصنوعی شناخته میشود زمانی اتفاق میافتد که که بینندگان رفتار یک برنامه هوش مصنوعی را بااین استدلال که هوش واقعی نیست، نادیده میگیرند. سرآغاز هوش مصنوعی به بنیاد زبان و منطق صوری باز میگرددهوش طبیعی برای ساده سازی کار خود منطق صوری را وضع کرد و به تدریج در منطق موجهات و نیز در حوزه کاربرد چرتکه و ماشین حساب شکل بهتری یافته است در نگاه برتر منطق سراغاز هوش مصنوعی است.
هوش طبیعی اصل بنیاد هوش است و هوش مصنوعی برای توسعه و تعمیق این هوش ساخته شده است انسان براساس نیازی که احساس میکرد به سمت هوش مصنوعی رفته و این هوش برای پاسخ به نیاز مشخصی طراحی کرده است.
هوش طبیعی دغدغههای خود را دارد کاری به هوشمندی و یا بی هوشی هوش مصنوعی ندارد و اصل استفاده هوشی از این هوش نو بنیاد است. هوش طبیعی برخلاف بنیاد زبان، علم، فناوری و منطق در این دوره به دنبال ایجاد چیزی که مشابه خودش باشد وکارکرد همسوی داشته باشد. این هوشدر این سیاست بنیادین موفق شد و چیزی را طراحی کرد مشابه خودش است و رفتار و کارکرد مشابه دارد؛ بنابراین هوش طبیعی در عملیاتی کردن ایده هوش مشابه خود موفق بوده است
درعین حال ازاین همانی نیست. هوش مصنوعی هرچند رفتار وکارکردهوشی دارد، اما فاقد ذهن و تفکر اصیل است و از این جهت کارکرد انسانی نخواهد داشت. در این حال قابلیت هوش مصنوعیبرای انسان و خدمت او قرار میگیرد. بااین فرض انسان با قدرت هوش جدیدی را طراحی کرده که ممکن است در تعارض با خودش قرارگیرد. درحالی که در تصور نخستین چنین هدفی در کار نبوده است.
نکته مهم این است که هوش مصنوعی مانند هوش طبیعی قدرتی بزرگ است. این قدرت نیاز به قانون اساسی دارد تا تعدیل شود. اگر این قدرت مانند هر قدرت دیگری تعدیل نشودبیش از آنکه خدمت انسان باشددر برابرش قرار میگیردو از اواطاعت نخواهد کرد اگر با تاملات عقلانی تدبیرهوشی صورت گیردکه قانونمند شوددر وضع قانون و قانونگذاری، اجرای قانون و داوری قانونی نقش پشتیبان رابرای هوش طبیعی ایفا خواهد کرد.
نکته برتر این است هوش مصنوعی هرچندبه جای هوش طبیعی قانون وضع نمیکند، اما میتواند در محاسبات منطقی موفقتر عمل کند. هوش مصنوعی براساس دادهها و با امکانات الگوریتمی محاسبات دقیق تری انجام میدهد، اماخرد، احساس، منطق و تفکر انسانی ندارد از این رو به تعمیق قانونگذاری وقانون و نیز حسن اجرای قانون همراه با نظارت قانونی میآید.
محمد مهاجری
ارسال نظرات