روز دوشنبه قرار است «شهباز شریف» از حزب «مسلم لیگ » به عنوان نخستوزیر پاکستان انتخاب شود و به چالش تقریبا یک ماهه که حزب «تحریک انصاف» به رهبری زندانی شده « عمران ایوب خان» که مدعی هستند بیشترین رأی را آورده اند، پایان دهند. از همان ساعات اولیه اعلام نتایج انتخابات پارلمانی این کشور، برخی احزاب ازجمله حزب تحریک انصاف و جمعیت علمای اسلام به رهبری مولانا فضل الرحمان، هم نسبت به نتیجه انتخابات و هم نسبت به نامزدی شریف اعتراض داشته و دارند.
در این نبرد انتخاباتی، یک نامزد باید حداقل 169 رأی از مجموع 336 نماینده پارلمان را برای پیروزی به دست آورد.
با توجه به آمارها، انتظار میرود که شهباز شریف 72 ساله به عنوان نخستوزیر انتخاب شود. او شهرت خود را به عنوان یک مدیر کارآمد طی سه دوره تصدی خود به عنوان وزیر ارشد ایالت پنجاب - پرجمعیتترین استان پاکستان - که رهبری آن اغلب پلی برای رسیدن به قدرت فدرال محسوب میشود، به دست آورد. شهباز در سال 2018 یعنی درست از زمانی که توسط حزب عمران خان به فساد محکوم شد، از زیر سایه برادر بزرگترش «نواز» بیرون آمد.
یک رسانه هندی درباره شهباز شریف نوشت: «شریف به عنوان وزیر ارشد ایالت پنجاب خدمت کرده است و گفته میشود که به دلیل اجرای سریع پروژههای کلان توسعه محور، مدیر توانمندی شناخته میشود.»
صرف نظر از تأثیرات داخلی این انتخاب که قرار است شریف به عنوان نخست وزیر معرفی شود و اینکه آیا او همچون دوره گذشته که مسئولیت نخست وزیری کشورش را بر عهده داشت و به توسعه پاکستان شتاب بخشید، ما در این مطلب بدنبال آن هستیم که سرنوشت خط لوله صلح گاز بین ایران – پاکستان که سال هاست در کشمکش تصمیمات مقامات این کشور قرار گرفته، در این دوره جدید به کجا می انجامد.
پس از گذشت دو دهه از امضای توافق بر زمینمانده احداث خط لوله صلح بین ایران و پاکستان، روزنههای امید به احیای این پروژه در حال نمایانشدن است. پاکستان تصمیم گرفته تا پروژه خط لوله گاز از ایران را در دو مرحله در خاک خود تکمیل کند. بر همین اساس شورای تسهیل سرمایهگذاری ویژه پاکستان طرحی را تصویب کرده که ابتدا ۸۱ کیلومتر را بهعنوان بخشی از کل خط لوله ۷۸۱ کیلومتری که در مراحل بعدی به «نوابشاه » متصل میشود، اجرا میکند.
سابقه خط لوله صلح ایران و پاکستان
خط لوله صلح، پروژه صادرات گاز ایران به هند و پاکستان است که براساس تفاهمهای انجام شده، ایران متعهد میشود تا مدت ۲۵ سال، گاز خود را با قیمت توافقی به این کشورها بفروشد. این مسیر اقتصادیترین روش تأمین انرژی شبهقاره هند میباشد.
طول خط لوله ایران تا هند ۲۷۰۰ کیلومتر است و در توافقات اولیه سه کشور ، مقرر شده بود که ۱۱۰۰ کیلومتر از این مسیر در ایران، ۷۸۰ کیلومتر در پاکستان و ۶۰۰ کیلومتر در هند احداث شود.
با تکمیل این طرح، روزانه ۱۵۰ میلیون مترمکعب گاز ایران به هند و پاکستان صادر میشد که ۹۰ میلیون مترمکعب آن برای هند و ۶۰ میلیون مترمکعب آن برای پاکستان در نظر گرفته شده بود. هزینه اجرای این طرح در برآوردهای اولیه 5 میلیارد دلار اعلام شده بود اما اکنون کارشناسان هزینه طرح را حدود هفت میلیارد دلار برآورد میکنند. ساخت این خط لوله که از سال ۲۰۰۲ آغاز شد، قرار بود در سال ۲۰۱۴ به بهرهبرداری برسد که با کنار کشیدن هند از این پروژه و تعلل پاکستان در ساخت خط لوله در داخل این کشور، نیمهکاره رها شد.
مهمترین دلیل کنارهگیری هند و پاکستان از این پروژه گازی، تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران بود که این دو کشور را تحت فشار قرار داد تا در خط لوله صلح مشارکت نکنند.
تحرکات جدید احیای خط لوله صلح
تحرکات جدید پاکستان برای احیای این خط لوله در حالی است که ایران پیش از این مهلت ۱۸۰ روزهای را تا سپتامبر ۲۰۲۴ به پاکستان داده بود تا اگر مقامات اسلامآباد این خط لوله را احداث نکردند، تهران با استفاده از حکمیت بینالمللی مستقر در پاریس غرامت ۱۸ میلیارد دلاری را از پاکستان دریافت کند. با این حال، ایران همچنین تخصص حقوقی و فنی خود را به پاکستان پیشنهاد داد تا پیش از پایان مهلت ۱۸۰ روزه به طور مشترک یک استراتژی برد- برد را تدوین کنند تا از این مسأله جلوگیری شود. فشار ناشی از تصمیم ایران برای استفاده از بند غرامت قرارداد خرید گاز که دو کشور در سال ۲۰۰۹ امضا کردند، دولت پاکستان را بر آن داشت تا در اسفند سال گذشته یک هیئت رسمی به ایران اعزام کند و مقامات اسلامآباد گفتند که احداث این خط لوله در اولویت دولت قرار دارد و آنرا تنها مسیر تأمین نیازهای انرژی این کشور عنوان کردند.
اهمیت خط لوله صلح برای پاکستان
با اینکه پاکستان ظاهراً میخواهد نشان دهد که عزم خود را برای تکمیل این خط لوله جزم کرده است، اما اگر همسایه شرقی با دید راهبردی و آیندهنگر به این قضیه نگاه کند و روی اجرای این پروژه ثابتقدم باشد، برای رشد و شکوفایی اقتصادی و تأمین نیازهای انرژی در منطقه نیز مفید خواهد بود.
بنابراین، موفقیت این پروژه به تکمیل به موقع و غلبه بر موانع احتمالی برای جلوگیری از داوری و جریمههای مالی بعدی بستگی دارد و با تصمیم اخیر پاکستان، ایران ممکن است روند داوری را بسته به پیشرفت پاکستان به تاخیر بیاندازد اما اگر اسلامآباد بار دیگر در عمل به تعهدات خود تعلل کند، تهران اینبار کوتاه نخواهد آمد و پرداخت هزینه گزاف ۱۸ میلیارد دلاری برای پاکستانِ بحرانزده، بسیار گران تمام خواهد شد که در ماههای اخیر برای برونرفت از بحران شدید مالی، دست به دامن اخذ وام از موسسات مالی بینالمللی شده است.
از سوی دیگر، از آنجا که پروژههای جایگزین مانند خط لوله «تاپی» بین ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند هم در دو دهه اخیر مطرح شده است، لذا پاکستان باید تضمین بدهد که بدون در نظر گرفتن مزایای سایر مسیرهای انتقال انرژی، به توافقات گازی با ایران پایبند خواهد ماند. پاکستان در سال ۲۰۱۷ تحت فشارهای عربستان مجبور شد توافقات گازی با قطر را تعلیق کند و بعید نیست که در خلط لوله صلح هم تحت فشارهای خارجی زیر بار تعهدات خود بزند.
تصمیم برای عملیاتیکردن پروژه خط لوله گاز نشاندهنده یک تحول راهبردی در روابط دوجانبه است که نویدبخش عصر جدیدی از همکاری متقابل خواهد بود. در واقع تصمیم اخیر پاکستان چیزی بیش از یک مرحله رویهای و متضمن تعهد به اهداف مشترک و رفاه اقتصادی است. تمدید ضربالاجل ایران تا سپتامبر ۲۰۲۴، همراه با پیشنهاد کمکهای حقوقی و فنی، بر مشارکتی تأکید میکند که فراتر از تعاملات صرفاً مبادلهای است و بر تقویت روابط انرژی و ثبات منطقهای تأثیر مثبتی خواهد داشت.
ارسال نظرات