«نکاتی درباره داعش خراسان؛ به واسطه حوادث تروریستی در کرمان»

پایگاه رهنما:

در واقع پس از نامه سردار شهید سلیمانی برای پایان حکومت و قلمروی داعش، برخی از فرماندهان و گروه های زبده داعشی توسط آمریکا به شمال افغانستان هلی برن شدند تا علاوه بر جبهه عراق و سوریه در غرب کشور، در شرق نیز جبهه دیگری برای جمهوری اسلامی ایجاد کند.

در همین راستا کمینه سناریویی که آمریکا متصور بود؛ درگیر کردن بخشی از توجه، انرژی و امکانات لجستیکی و نیروی انسانی جبهه مقاومت و به ویژه جمهوری اسلامی ایران در افغانستان بود و یا در یک مرتبه پایین تر و البته با اطمینان بیشتر، به تحریک شیعیان هزاره و تیپ فاطمیون افغان برای ترک میدان جنگ در سوریه و ورود آنان به یک تله امنیتی پیچیده و جنگ قومیتی بی انتها در افغانستان به شدت امیدوار بودند.

اما یکی از مهمترین راهبردهایی که از سوی جمهوری اسلامی به کار گرفته شد، علی رغم وجود برخی تهدیدهای بالقوه طالبان علیه ایران، که به نظر می رسید بیشتر از تهدیدات دولت امریکایی اشرف غنی نبود؛ اما شرایط سیاسی و امنیتی منطقه، دو منفعت مهم و مشترک میان طالبان و جمهوری اسلامی را به هم گره زد؛

یکی اخراج آمریکا از افغانستان که از جمله تخلیه پایگاه های مدرن لجستیکی و شنود الکترونیکی آمریکا در بگرام و ... بود.

و دوم اینکه؛ طالبان به طور جدی ضد داعش بوده و هست و با توجه به اینکه «دو پادشاه در یک ملک نمی گنجند»، طالبان نیز حضور نیروی مسلح دیگری بجز خود در خاک افغانستان، آن هم با سابقه سیاه داعش را نمی پذیرد و آن را برای نظام نوپای سیاسی خود نه تنها تهدید بالقوه بلکه تهدید بالفعل می شمارد.

لذا بر خلاف نظر برخی در خصوص بزرگنمایی داعش خراسان و ایجاد جبهه جدید شرقی از داعش برای جمهوری اسلامی؛ لازم به ذکر است در مسئله داعش در جبهه شرقی با وجود پیچیدگی های خاص و حمایت های جبهه عبری – عربی – غربی از داعش و شرایط ویژه نیاز نظام سیاسی امارت افغانستان به نمایش ثبات در سیاست بین الملل، همچنان از یک سو طالبان با انگیزه های قوی سیاسی و امنیتی برای خود و از سوی دیگر جمهوری اسلامی با به کارگیری اهرم های سیاسی و امنیتی مستدل و متقابل برای در صحنه ماندن طالبان به منظور تأمین امنیت ملی و منافع ملی خود و سپس همسایگان، همچنان طالبان می تواند از جمله مناسب ترین، دردسترس ترین و کم هزینه ترین گزینه و راهکار برای مهار پروژه قدرت گیری داعش خراسان و مقابله جدی با آن در جبهه شرقی باشد.

همچنین به واسطه موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک افغانستان که در میان جغرافیای سیاسی رقبای راهبردی سیاسی و اقتصادی آمریکا مانند چین، روسیه، هند و ایران است، از جمله دلایل دیگر اصلی انتخاب این منطقه به عنوان هدف تشکیل جبهه جدید داعش از سوی ایالات متحده جهت هزینه آفرینی و بحران زایی برای رقبا بوده است.

لذا به نظر می رسد به دلیل همین راهبرد آمریکا، با امکان تبدیل تهدیدها به فرصت،اتفاقا حضور و احساس خطر کشورهایی نظیر چین، روسیه و هند از داعش برای تحقق منافع ملی خود موجب برانگیختگی آنان می شود و ائتلاف قوی تری را با حساسیت بیشتری نسبت به جبهه غربی علیه داعش و تقابل با سیاست های حمایتی آمریکا به نفع جبهه مقاومت رقم خواهند زد.