آیین پیاده روی زیارت اربعین یکی از نمادهای تمدن ساز عصر حاضر برای مسلمانان محسوب می شود. در فرهنگ شــیعی، زیارت بــه مثابه «نهاد» مــورد مطالعه قرار گرفته اســت؛ یعنی زیارت مجموعهای از معانی، دانشها و تلویحاً دســتورهایی است که اندیشه و عمل زائر را در زندگی اجتماعی در راستای هدفی متعالی تنظیم میکند. زیارت به مثابه واقعیتی اجتماعی و نهادی زندگی ساز میتواند از ابعاد گوناگون مطالعه شود. از منظر تمدنی، زیارت حرکتی پویا به شمار میآید که آثار مادی و معنوی بسیاری، پیرامون آن شکل میگیرد. ابعاد تمدنی این حرکت را میتوان در سطوح مختلف تبیین کرد. مسئله این پژوهش، شناسایی ابعاد تمدنی نهاد زیارت است.
آغاز نگرش تمدنی
سطوح مواجهه هر کنشگر با زیارت اربعین متفاوت است. یک سطح عینی و مهم، رویداد و سفر معنوی و راهپیمایی سه تا 10 روزهای است که باید در نظر به «فهم و رصد» و در عمل، به «شیرینتر، ایمنتر و گستردهتر شدنش» اندیشید. اما سطحی عمیقتر، یک فناوری فرهنگی اجتماعی بزرگ در جامعه شیعیان را مینمایاند که میتواند با الهامبخشی، به توسعه، تحول و حل مسائل کشوری چون عراق، منطقهای چون غرب آسیا، جهان اسلام و جهان انسانی گره بخورد چرا که بر مشارکت، مواسات، محبت، مدارا، حرکت، عزت، وحدت و قیامی اِشعار دارد که گمشده جهان مستضعفین است. اما در عمیقترین سطح، اربعین آیه و جاده عظمایی است که تحقق عزم انبیاء و صالحان مبنی بر تامیت نور الهی و مرکزیت امام در عالم را بما وعده میدهد. و نه یک وعده، بلکه یک وصال و فوز بزرگ را در نزدیکی ما عیان کرده است (انهُم یرونه بعیدا و نراه قریبا). الهیات تمدنی اربعین این سطح را نشانه گرفته و مورد کاوش قرار میدهد. مجموعه احکام و قواعد اسلامی است که سازوکار تمدن را شکل میدهد و این احکام شامل تعبدی و توسلی است که تعبدی نیت و قصد خود شخص در عینیت یافتن آن دخیل است، اما در حکم توسلی ولو این که توسط کنشگر انجام میشود، الزاما نیاز نیست که بحث اخلاص و خلوص در آن نقش داشته باشد مانند غریقی که توسط کسی که قصد قربت نکرده نجات پیدا میکند. اما تقسیمبندی دیگری از احکام وجود دارد که احکام گاه سویه فردی و گاه سویه جمعی دارد. برخی از احکام هویت جمعی دارند و از همان ابتدا در یک مکان و زمان خاصی با هماهنگی دیگران انجام میشود و این حکم در اربعین کاملا هویت جمعی دارد؛ اینگونه احکام به تناسب سطح این هویت میتوانند تقسیم بندیهایی را داشته باشند. مساله زیارت، سطوح مختلفی دارد و برخی از احکام در عین آن که فردی است لایه های اجتماعی نیز دارد؛ مانند نماز که هم فردی است و هم به جماعت یا بصورت نماز جمعه و نماز عید درمیآید و هویت اجتماعی نیز دارد و زیارت نیز از طرفی بشدت با هویت فردی شخص مرتبط است و در خصوصی ترین حالات نیز نقش دارد.
اربعین در تقابل با دنیای شرق و غرب
نظام عالم در قرن گذشته زیر سلطهی دو بلوک شرق و غرب بود. البته این دو تفاوتهای زیادی با هم داشتند؛ نظام غرب یک نظام لیبرال دموکرات بود که بر اومانیسم، امپریالسیم و ... مبتنی بود و نظام شرق هم مبتنی بر مارکسیسم بود، اما این دو نظام شرق و غرب با همهی اختلافات در یک نقطه مشترک بودند؛ اینکه دین، قدرت تحولآفرینی و ایفای نقش ندارد. در این شرایط، مصلحانی به میدان آمدند و از حقانیت دین دفاع کردند و در این میان شخصیت بزرگ امام راحل (رحمهالله) با بنیانگذاری جمهوری اسلامی سهم چشمگیری دارند. ایشان نهتنها به بیان نظری اکتفا نکردند بلکه یک حکومت دینی بنا نهادند که امروز به فضل الهی، علیرغم چهار دهه توطئه و تحریم، به یک چهرهی درخشان و یک قدرت منطقهای و بینالمللی تبدیل شده است. اربعین نشان میدهد که آرمانهای بشریت دستیافتنی است؛ نشان میدهد که دین قدرت بسیج نیروهای مردمی را دارد؛ نشان میدهد که اهلبیت (علیهمالسلام) برای هدایت همهی بشریت و ادیان هستند؛ نشان میدهد که ائمه (علیهمالسلام) همهی انسانها از هر زبان و ملیتی را دور هم جمع میکنند. در چنین شرایطی طبیعی است که قدرتهای جهانی از اربعین هراس داشته باشند، چون آن را مسیر و گامی برای قدرتیابی دنیای اسلام میدانند. آنان اربعین را یک گام مؤثر و راهبردی برای ایجاد تمدن نوین اسلامی میدانند؛ گامی مؤثر برای وحدت دنیای اسلام، وحدت شیعه، و وحدت دولت ایران و عراق. آنها از عمومی شدن اربعین و محبت امام حسین (علیهالسلام) نگران هستند زیرا میدانند اگر اربعین عمومی شود، فرهنگ جهاد و شهادت زنده میشود.
آینده پژوهی اربعین
اربعین نقطهی وصل میان قائم عاشورا تا حکومت حضرت حجت (عجّلاللهتعالیفرجه) است. اربعین نقطهی اتصال گذشتهی تاریخ است به آیندهی تاریخ؛ نقطهی اتصال عاشورا به امام زمان (عجّلاللهتعالیفرجه)؛ همانطور که حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) نقطهی اتصال همهی اولیا و انبیای الهی است به حضرت حجت (عجّلاللهتعالیفرجه)، حضرت حجت (عجّلاللهتعالیفرجه) هم با قیام عاشورایی به خونخواهی حضرت به میدان خواهند آمد.
اربعین؛دیپلماسی فرهنگی تمدن ساز
استفاده از دیپلماسی فرهنگی از ملزومات تمدن سازی این پدیده تمدنی محسوب میگردد. دیپلماسی فرهنگی را به استفاده از عناصر فرهنگی در ارائه تصویر صحیح از خود برای مردم جهان تعریف کرد. دیپلماسی فرهنگی زیارت اربعین عبارت است از استفاده از عناصر فرهنگی در ارائه تصویر صحیح از زیارت اربعین به مردم جهان. نتایج این پژوهش نشان میدهد معرفی مؤلفههای فرهنگ عاشورایی و بهرهگیری از مؤلفههای آن برای همگرایی منطقهای و جهانی، شناخت دقیق مخاطبان در سطح جهان تشیع، جهان اسلام و دیگر حوزههای فرهنگی جهان و افزایش سرمایهگذاری در حوزه فنّاوریهای نوین ارتباطات و اطلاعات از مهمترین راهبردهای دیپلماسی فرهنگی زیارت اربعین محسوب میگردد. یکی از راهبردهای دیپلماسی فرهنگی نگرش تمدنی به پیاده رویی اربعین است. بشرِ امروز از طرفی با مطالبات ارتقایافتهاش روبهرو است و از طرفی هم با مکاتبی که نتوانستهاند این مطالبات را بهخوبی پاسخ دهند؛ مطالباتی که در تمدنهای موجود هم پاسخ آنها را نیافته است. اما همهی آن ویژگیها در دین اسلام وجود دارد و اگر ما به اسلام اصیل و به تعبیر امام راحل (رحمهالله) «اسلام ناب» مراجعه کنیم که از معارف ناب قرآنی و معارف اهلبیت (علیهمالسلام) گرفته شده است، خواهیم دید که این اسلام است که میتواند در یک طراز تمدنی، نیازهای بشری را تأمین کند. اسلام نهتنها همهی مطالبات بشر را تأمین میکند بلکه به بشر چیزهایی عطا میکند که جزو مطالباتش نبوده و انسان را ارتقا میدهد. آنچه اسلام در مبانی فکری و نظری ارائه میکند، تنها پاسخ به شبهات مبانی فکری غرب و شرق نیست؛ بلکه اسلام، ظرفیت و گسترهای دارد که بشریت را به سعادت برساند. روی دیگر این سکه و مطالبات بشر امروز، همان ابعاد تمدنی اسلام است که در جای خودش محل بحث قرار گرفته و با توجه به جلوهگری بخشی از این مطالبات و آفرینش لحظههای بیبدیل در پیادهروی اربعین، زیارت اربعین، ما را چندین گام به تمدن نوین اسلامی نزدیک و نزدیکتر میکند.
مسعود پورسیدی
ارسال نظرات