مدتی است خبر پیرامون «مرد شماره یک» تیم آمریکایی در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران بیشتر از اصل موضوع مخابره می شود. فرد لابیگر در عرصه چالش مذاکرات حضور نخواهد داشت. رابرت مالی از ژانویه ۲۰۲۱ چند روز بعد از روی کار آمدن جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به عنوان نماینده ویژه دولت در امور ایران منصوب شد. همه چیز از اخبار مربوط به تحقیقات افبیآی در مورد راب مالی شروع شد. به گزارش مراجع رسمی در آمریکا، تحقیق در مورد بهره برداری نامناسب مالی از اطلاعات طبقهبندی شده علت بررسی افبیآی است. قریب به دو هفته پیش خودِ او اعلام کرد که به مرخصی بدون حقوق رفته و مجوز امنیتی وی هم در دست بررسی قرار گرفته است. «مت میلر» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا کمی بعد این مسئله را مورد تایید قرارداد و اعلام کرد به طور موقت «آبرام پالی» جایگزین راب مالی خواهد بود. مککال در نامهاش به بلینکن نوشته چندی پیش مقامهای ارشد وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان گفتهاند که رابرت مالی به دلیل بیماری یکی از اعضای نزدیک خانوادهاش قادر به حضور در جلسه استماع نیست. مککال در این نامه نوشته است: «در هیچ مقطع زمانی وزارت خارجه آمریکا به ما نگفت که مجوز امنیتی رابرت مالی تعلیق یا تحت بررسی است یا اینکه او به دلیل مرتکب شدن خطا تحت تحقیقات قرار دارد.»
لابیگر هسته ای
رابرت مالی از مهم ترین کنشگران عرصه مذاکرات هسته ای میان جمهوری اسلامی با کشورهای غربی بود. برخی از فعالان سیاسی و تحلیلگران عرصه سیاست خارجی وی را جعبه سیاه مذاکرات پنهان نام نهاده بودند. مالی برای پیشبرد سیاست های خود درباره ایران و به عنوان یک تاکتیک مذاکراتی، با حلقه ها و افراد مختلفی به طور مرتب در ارتباط بوده است و تلاش میکرده تا بواسطه آنها، بر محاسبات تیم مذاکره کننده ایرانی تاثیر بگذارد. برخی از این افراد مانند علی واعظ (نیروی سابق مالی در گروه بحران-Crisis Group)، ولی نصر و تریتا پارسی (همکار فعلی پسر مالی در Quincy Institute)، ایرانیانی هستند که حضور آنها را در دیپلماسی دموکرات ها در قبال تهران در دولت اوباما و دولت کنونی آمریکا میتوان کاملا مشاهده کرد. افرادی که بواسطه ارتباط با تیم مذاکره کننده قبلی ایرانی که البته برخی از آنها در تیم مذاکره کننده فعلی هم حضور دارند، نقش دلالان و کاسبان دیپلماسی بین دولت دموکرات امریکا و ایران را بازی میکنند. با شرایط پیشرو فقدان یک کنشگر برجسته در روند مذاکرات محسوس است هرچند برخی از ناظران سیاسی مختصات نقش آفرینی رابرت مالی را محدود به بازه زمانی با عناصر مشخص تلقی می کنند که با وجود کنشگران دیگر خلل در روندها صورت نخواهد گرفت.
دنیای گمانه زنیها
کارشناسان سیاسی پس از این رویدادها معتقدند شاهد چهار سناریو تحلیلی برای رابرت مالی هستیم که عبارتند از:
۱. در چهارچوب سیاست خاورمیانه ای آمریکا، به طور خاص دو طیف عمده در دولت بایدن ایفای نقش می کنند. طیف اول، متشکل از آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا و رابرت مالی مسوول سابق مسئله ایران در وزارت خارجه این کشور است و طیف دیگر، متشکل از افرادی نظیر برت مگ گورک و مخصوصا جیک سالیوان است که رویکردهای این دو طیف به مسائل منطقه، تفاوت های قابل ملاحظهای را با یکدیگر دارد.
۲. در این چهارچوب، رابرت مالی و آنتونی بلینکن معتقدند که آمریکا در تعریف سیاست خود در رابطه با کشوری نظیر ایران، حتما باید روندهای منطقه ای را نیز مد نظر داشته باشد و گام به گام و واقع بینانه در این حوزه قدم بگذارد. کما اینکه طرح مسائل حداکثری و جاه طلبانه از شانس چندانی جهت تحقق در جهان واقعی برخوردار نیستند. این طیف به طور خاص به این نکته اشاره می کنند که طرح ایده توافق حداکثری با ایران که در ابتدای دولت بایدن مطرح شد و به شکست انجامید، جدی ترین نمودِ غیرواقعی بودن رویکرد مذکور در سیاست خارجی آمریکا است. این در حالی است که در طرف مقابل، جیک سالیوان(مشاور امنیت ملی آمریکا) و برت مک گورک چهره شناخته شده کاخ سفید در حوزه سیاست خاورمیانه ای آمریکا، نگاه های حداکثری و سخت گیرانه ای را در رابطه با منطقه خاورمیانه و مسائل مهم مطرح در رابطه با آن نظیر پرونده اتمی کشورمان دارند و معتقدند که تعامل با ایران نیز باید تابع رقابت های کلان و راهبردی واشنگتن در عرصه بین المللی نظیر رقابت های آن با چین باشد.ما شاهد یک اختلاف داخلی در خصوص رابرت مالی بین دولت و کنگره آمریکا هستیم. در کنگره آمریکا، رابرت مالی شخصیتی نامحبوب است و بارها به خاطر او دولت بایدن مورد اعتراض قرار گرفته است. به نظر میرسد که دولت بایدن با تعلیق رابرت مالی، به دنبال کسب رضایت حداقلی از کنگره نیز است.
۳. انتصاب یک شخص گمنام به جای راب مالی به معنای این خواهد بود که پرونده برجام اولویت خود را در دستگاه سیاست خارجی آمریکا از دست داده است. در مقابل، گروه دیگری از کارشناسان معتقدند تغییر در وضعیت راب مالی اثری در مواضع کلان ایالات متحده ایجاد نمیکند. دولت بایدن با دنبال کردن راهبرد «ریموت کنترل» در زمینه مناقشه هسته ای با ایران قصد دارد جلوی دستیابی تهران را به فناوری هستهای بگیرد و در عین حال مسیر توسعه همهجانبه ایران را مسدود کند. در چنین شرایطی باید منتظر ماند و دید در یکسال پیشرو تهران و واشنگتن به توافق کوتاه مدت دست خواهند یافت یا همچنان گره مذاکرات هستهای بسته باقی خواهد ماند.
۴. در سالهای اخیر راب مالی از سوی رسانههای نزدیک به لابیهای صهیونیستی به نرمش مقابل ایران متهم شده بود. و با حذف رابرت مالی، در نوع خود روند دستیابی به یک توافق با ایران از سوی آمریکا و به طور کلی دستیابی به یک توافق در این رابطه را پیچیده تر از هر زمانی کنند. نباید فراموش کنیم که آمریکا کشور لابی هاست و به طور خاص لابی های صهیونیستی از قدرت و نفوذ زیادی در این کشور برخوردارند. حانیه میرحاجتی
ارسال نظرات