سفر به سرزمین اژدهای زرد برای کلیددارپاستور چه ارمغانی دارد؟ این سوال بسیاری از تحلیلگران سیاسی نسبت به مناسبت تهران و پکن است. آیتالله سیدابراهیم رئیسی که به دعوت رسمی رئیسجمهور چین به این کشور سفر کرد و پس از استقبال از سوی وزیر فرهنگ و گردشگری چین در فرودگاه، در محل کنگره ملی خلق چین از سوی «شیجینپینگ» رئیسجمهور این کشور به صورت رسمی مورد استقبال رسمی قرار گرفت. پیش از این آیتالله رئیسی در یادداشتی در روزنامه پرتیراژ مردم ارگان رسمی حزب حاکم چین، مهمترین هدف آن را رقم زدن آیندهای روشن برای دو شریک قدیمی اعلام و تصریح کرده است: «ما بر این باور هستیم که ایران و چین در کنار همکاریهای سیاسی و احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی، در مسیر رشد اقتصادی، مکملهای راهبردی خوبی برای یکدیگر خواهند بود و میتوانند خدمات متقابل ارزندهای در زمینه توسعه به یکدیگر ارائه دهند. استقلال سیاسی، قدرت امنیتساز، نیروی انسانی تحصیلکرده، هزینه پایین تولید، ذخایر انرژی، موقعیت ترانزیتی و زیرساختهای صنعتی تنها بخشهایی از ظرفیتهای ایران هستند که میتواند منجر به تقویت مشارکت راهبردی ایران و چین شود.» این سفر برآیند رویکرد راهبردی نگاه به شرق است؛ یکی از رویکردهای مهم جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی، همکاری و نگاه به شرق بوده و اتخاذ این رویکرد در اولویت سیاست خارجی ایران پس از قطع روابط دیپلماتیک ایران با ایالاتمتحده آمریکا و همچنین آغاز جنگ اقتصادی غرب علیه کشورمان و تشدید تحریمهای گسترده آمریکا و نیز اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران است.
عملیات روانی علیه اتحاد ضداستکباری
اولین تعاملات استراتژیک تهران- پکن با سند همکاری در فروردین ماه ۱۴۰۰ به امضا رسید. این گام مهم راهبردی با عملیات روانی جبهه استکباری همراه شد؛ به نحوی که رسانههای استکباری با ادعا دروغین از حراج ثروت ملی برای سالیان متمادی سخن گفتند و در این پروژه اقدام به سیاه نمایی از وضعیت مناسبت تهران- پکن کردند و بخشی از افکارعمومی کشور را تحت تأثیر قرار دادند.
استقبال رسانههای چینی از کلیددار پاستور
روزنامه چینی «چاینا دیلی» در گزارشی ایران را کشوری ایدهآل در منطقه غرب آسیا برای پیشبرد پروژه کمربند- راه چین دانست که همواره سیاستهای تقویت روابط با چین را حفظ میکند و هیچ تغییری در شرایط منطقهای و بینالمللی تأثیری بر روابط دوجانبه دو کشور نخواهد گذاشت. همچنین تارنمای روزنامه «گلوبال تایمز» چین در سرمقالهای با عنوان «رئیسی خوش آمدی/ ایران و چین بیاعتنا به رویکردهای آمریکا و غرب» نوشت: «توسعه روابط میان چین و ایران از نوعی نیروی محرکه درونزا و قوی برخوردار است. به عبارت دیگر در شرایطی که ایران تحت تحریمهای شدید آمریکا قرار دارد و از دیگر سو، چین هدف اصلی سرکوب استراتژیک ایالاتمتحده است، توسعه روابط میان تهران- پکن میتواند تلاشهای واشنگتن برای منزوی کردن ایران و چین را خنثی کند. تعمیق همکاری چین و ایران میتواند تقلاها و توطئههای غرب علیه این دو کشور را خنثی کند. همچنین چین و ایران از سیاستهای خارجی مستقل حمایت و قاطعانه از اصل عدمدخالت در امور داخلی در مناسبتهای بینالمللی دفاع میکنند.»
موافقت چین با تأمین مالی پروژههای بزرگ اقتصادی
همچنین رسانهها به نقل از منابع آگاه خود از موافقت چین با تأمین مالی پروژههای بزرگ به خصوص در حوزه انرژی، راه و صنعت و کشاورزی خبر دادند و نوشتند، در دولت دهم چینیها از این راهکار استفاده و از پولهای بلوکهشده ایران در چین استفاده و برای احداث پروژههای بزرگ تأمین مالی کردند. مذاکراتی بین ایران و چین در این زمینه از مدتها قبل آغاز شده بود که خوشبختانه در سفر اخیر هیئت دولت به چین این موضوع نهایی شد، به طوری که چینیها به ازای هر یک واحد پولی که از ایران در این کشور وجود دارد، سه واحد در پروژههای بزرگ اقتصادی ایران سرمایهگذاری میکنند. با این حساب پولهای ایران در چین برای تأمین مالی پروژههای بزرگ اقتصادی به داخل کشور بازمیگردد.
مبارزه با یکجانبهگرایی استکبار
از منظر بسیاری از تحلیلگران، سیاست خارجی چین پس از سالها تشنج در روابطش با آمریکا در دهه 1970 میلادی پس از اثبات قدرت خود در پی دستیابی به سلاح هستهای و افزایش وزنش، با سیاست درهای باز روابط با واشنگتن را آغاز کرده و گسترش داد. در مقابل ایران در اواخر این دهه پس از پایان دادن به دوران پیروی از آمریکا، با در پیش گرفتن استقلال تنشهایی با واشنگتن را تجربه کرد. به عبارتی دیگر در ابتدای انقلاب اسلامی ایران، دو کشور سیاستهای متفاوتی را در عرصه بینالمللی به دلیل تفاوت جایگاهشان دنبال میکردند. امروز اما به نظر میرسد هر دو در یک جهت قرار گرفتهاند. هرچند چین روابط گستردهای با آمریکا دارد که غیرقابل چشمپوشی است اما این روابط در شرایط کنونی که درگیری میان دو کشور اوج گرفته، بیش از آنکه به دلیل دوستی باشد از روی ناچاری است. آمریکا تا اندازهای به واردات از چین وابسته است که مجازات بیش از اندازه این کشور میتواند تنبیه خود واشنگتن نیز تلقی شود. واقعیت روابط پکن- واشنگتن را میتوان در سیاستهای مهار چین توسط دولتمردان و نهادهای نظامی آمریکا جستوجو کرد. علاوهبر همگراتر شدن رویکردهای بینالمللی ایران و چین، این دو کشور در قیاس با دهه 1970 میلادی، قدرتمندتر شده و در طرف مقابل، غرب ضعیفتر شده است. در حال حاضر پکن و تهران بزرگترین قربانیان زیادهخواهیها و یکجانبهگراییهای آمریکا هستند و این بهترین فرصت برای دو کشور به منظور شکستن هژمونی آمریکاست. گسترش روابط اقتصادی با چین و نیز امضای قراردادهای راهبردی بلندمدت تنها در حوزه اقتصادی نیست که گرهگشا خواهد بود، در سایه چنین قراردادهایی که منجر به تقویت بنیان اقتصادی کشور خواهد شد، با حضور در گلوگاههایی که از نظر زیرساختی ایران را به منطقه گره میزند میتواند در بلندمدت تامین کننده امنیت کشور و عبور از تهدیدات فرامنطقهای باشد. با حضور رئیس دولت سیزدهم در پکن به عنوان ابرقدرت جهان، پوچی و بیهوده بودن ایران هراسیهایی که با هدف انزوای جمهوری اسلامی در حال انجام است، دست کم برای افکار عمومی جهان روشن میشود و یکی از دلایل سفر رئیسجمهور خنثیسازی فشارهای سیاسی موجود علیه روابط میان دو کشور است وگفتوگوی رئیسجمهور با اندیشمندان و فرهیختگان برتر چینی در پکن میتواند در این زمینه راهگشا باشد. چین گرچه حضور در غرب آسیا و منطقه خاورمیانه را به عنوان دکترین سیاسی و اقتصادی خود تعریف کرده و استراتژی متوازنسازی را در پیش گرفته است اما ویژگیهای منحصر به فرد ایران، پکن را واداشته است تا با نگاهی متفاوت و البته ویژه به تهران نگریسته و سرمایهگذاری خود را در ایران افزایش دهد. طبیعی است این همکاری با سنگاندازیهای آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگر دشمنان مشترک چین و ایران همراه باشد و فشارهای سیاسی به پکن افزایش یابد اما پکن نشان داده است در پی ایجاد اتحادی استراتژیک با جمهوری اسلامی ایران است و این تهدیدات را جدی نمیگیرد.
ارسال نظرات