در این شماره در استمرار محور واکاوی عملیات روانی و تکنیک های آن به ابزار « بازی با رنگها»، « شرطی سازی» میپردازیم.
بازی با رنگها
رنگ، همواره یکی از عناصر دیداری مهم و تاثیرگذار بر ادراک اجتماعی بوده است. از رنگها می توان همانند صحبت کردن و نوشتن برای برقراری ارتباط استفاده کرد. احساساتی چون خشم، نفرت، محبت، شادی و حتی اعتماد را می توان به وسیله رنگها به مخاطب منتقل کرد. کارشناسان عملیات روانی در تهیه نقشهها از رنگ های سرد و گرم برای نشان دادن ضعف و زبونی یا قدرت و برتری کشورها استفاده میکنند. چنانچه یک کشور میتواند برای تحقیر کشور همسایه خود آن را با زمینه رنگ صورتی نشان دهد. از منظری دیگر هم رنگ زرد به سختی در چشم تجزیه و آنالیز میشود و یک رنگ احساس برانگیز است. شاخصه رنگ در پرچم کشورها یکی از مهم ترین مواردی است که در زمره بازی با رنگ ها قرار می گیرد. بدین گونه که رنگ پرچم یک کشور به نوعی بیانگر روحیات و سیاستهای کلی آن کشور است. برای مثال اگر به پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران دقت کنیم در می یابیم که رنگ سبز آن نشات گرفته از سبزی، خرمی و شادابی، رنگ سفید نشانه صلحطلبی و رنگ قرمز نمادی از خون شهیدان و ایستادگی در برابر ظلم است.
شرطیسازی
براساس این روش، پیام به یک محرک یا عامل نامربوط همواره شرطی می شود و بدان وسیله در جامعه القاء می گردد. از این تکنیک تبلیغی بسیار خطرناک برای استحاله فرهنگی ملت ها نیز استفاده میشود. مثلا ممکن است کروات و روشنفکری را که هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند با یکدیگر تداعی کنند و بعد از آن مخاطب همواره آدم کروات زده را فردی تحصیل کرده بداند؛ یا ممکن است مرد شدن و سیگار کشیدن نوجوانان را با یکدیگر همواره سازند؛ به گونهای که نوجوان بپندارد که مرد شدن زمانی میسر است که با کشیدن سیگار همراه باشد.
براساس نظریه شرطی شدن کلاسیک وقتی محرک، اسم یا یک مفهوم خنثی با مفهومی که بار هیجانی دارد همراه شود، پس از مدتی خاصیت آن را به دست میآورد و در نتیجه واکنش مخاطبان در برابر محرک خنثی، مشابه واکنش آنان در برابر محرکی که بار هیجانی دارد خواهد بود. تبلیغات شرطی معمولا با بهره گیری از شیوه القای غیرمستقیم پیام صورت می گیرد. به عقیده تحلیلگران برجسته حوزه روان شناسی اجتماعی حجم وسیعی از گزارشها، اخبار، تحلیل ها، پیام رسانهها به تغییر نگرش مخاطبان توجه دارد. از نظر آنان رسانهها برای تغییر نظریات و نگرش های مخاطبان اغلب از روش های برگرفته از نظریه شرطی شدن کلاسیک و درگیر شدن اندک استفاده میکنند. تکرار از الزامات اساسی این شیوه تبلیغی به شمار میرود و معمولا تولیدکنندگان بازیهای رایانهای که امروزه حجم وسیعی از زندگی مردم دنیا را به خود اختصاص دادهاند نیز با عنایت به اثربخشی این شیوه اهداف مورد نظر خود را پیگیری میکنند. بازیهایی که کمپانیهای بزرگ میسازند و در آن یک سرباز آمریکایی به پایانه خلیج فارس وارد میشود و با افرادی که به ظاهر ایرانی و عرب هستند درگیر میشود، خود به خود در حال انتقال یک حس مسلمان ستیزی به فردی است که آن بازی را انجام میدهد که با توجه به سن پایین مخاطبان این موضوع در فرد نهادینه میشود. برای نمونه در بازی های رایانه ای هنگامی که مصرف کننده بازی در قالب سرباز آمریکایی به صحنه نبرد با مسلمانان وارد میشود؛ زمینه صدای اطراف فریادهای با مضامین اسلامی است؛ در این شرایط با تکرار این رویه مصرف کننده بازی به صورت شرطی میآموزد که هرکجا چنین صدای را شنید بی اختیار شلیک کند.
ارسال نظرات